مهرداد خدیر: سید ابراهیم رییسی؛ فاقد گفتمان اختصاصی؟

شاید هم به خاطر این باشد که در این ۴۳ سال آن قدر آدم اهل حرف و سخن از مضامین مختلف استفاده کرده‌اند که به لحاظ گفتمانی نکته‌ای برای آقای رییسی باقی نمانده است و به قول ملا محمد فضولی شاعر قرن دهم هجری:    یارانِ گذشته بس که کردند تاراج عبارت و معانی/ شد تنگ، فضای نظم بر ما، فریاد ز سبقتِ زمانی!  البته اگر هم این باشد بهتر است تلفیقی از مضامین گذشته را تکرار کنند نه عین جملۀ دیگری را چون تکرار آنچه آقای قالیباف در ۲۵ آبان ۹۹ گفته یا آقای شمخانی در توییت تابستان خود نوشته یا آقای محسن رضایی در انتخابات وعده داده لطفی ندارد و قرار بود روحانیون گفتمان سازی کنند نه آن که عبارات فرماندهان را تکرار کنند.
 

  عصر ایران؛ مهرداد خدیر– «نگاه به غرب کشور را نامتوازن کرده است. باید نگاه متوازن به همه کشورها بویژه همسایگان داشته باشیم. نگاه ما به مردم شمال، جنوب، شرق و غرب کشور است نه به وین و نیویورک .»

  این سخن را دیروز سید ابراهیم رییسی رییس جمهوری اصول گرای جمهوری اسلامی ایران و در آیین چهل‌و‌سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر زبان آورد و مهم‌ترین جملۀ او در این نطق بود که قابلیت تیتر داشت.

  اگر عنوان یادداشت، غرض را لو نداده بود احتمالا این تصور درمی‌گرفت که قصد نویسندۀ این سطور آن است که به آقای رییسی یادآور شود اگر امیدی به مذاکرات هسته‌ای در وین ندارید یا بیم‌ناک ارجاع پرونده به سازمان ملل (نیویورک) نیستید اساسا چرا وزیر خارجه مدام در حال گفت‌و‌گو و رای‌زنی است؟

ابراهیم رییسی، فاقد گفتمان اختصاصی؟


   شاید پاسخ داده شود منظور این است که اقتصادمان را به مذاکرات گره نزده‌ایم تا مثل اوایل دولت روحانی اقتصاد منتظر نتیجۀ مذاکرات هسته‌ای نباشد و مراد از نیویورک هم نه سازمان ملل که واشنگتن است تا خیال نکنیم مذاکرات پشت پرده با آمریکایی‌ها در جریان است چندان که برخی می‌گویند اصل مذاکرات در جای دیگر و در همین نزدیکی‌ها در جریان است و وین، ویترین است.

  نه، هیچ یک مدّ نظر نیست. غرض طرح این پرسش است که آیا ابراهیم رییسی گفتمان اختصاصی خود را ندارد؟ کما این که در ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ عبارت محمد باقر قالیباف در ۲۵ آبان ۹۹ را تکرار می کند: ۱۵ ماه قبل را.

   رییس مجلس انقلابی در ۲۵ آبان ۱۳۹۹ و در نقد توجه دولت وقت و افکار عمومی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و رقابت فشرده در چند ایالت تعیین کننده و برای این که آب پاکی را روی دست دولت روحانی و جواد ظریف بریزد که خیال نکنید اگر بایدن روی کار بیاید برجام احیا می‌شود گفته بود:

 
 
 

  «تصمیمات ما در حوزۀ مسکن، بورس، ترخیص کالاهای اساسی از گمرک، سیاست‌های پولی و بانکی، نظام بودجه ریزی، اختصاصِ ارز ترجیحی، سوداگری‌ها در بازار ارز، طلا و خودرو، بی تفاوتی نسبت به گرانی ها و رها کردن بازار و بی توجهی به تولید ملی، به پاستور و بهارستان و باب همایون و میرداماد ارتباط دارد نه به جورجیا و میشیگان و آریزونا. پس به مردم آدرس غلط ندهید.»

  این که یک رییس جمهوری سخن دیگری را تکرار کند البته قبل ترهم به صورت موردی رخ داده است همچنان که موضع رییس جمهوری اصلاح‌طلب ایران درقبال توقیف گستردۀ مطبوعات در ۴ اردیبهشت ۱۳۷۹ با فاصله و عین تعبیر مهندس موسوی بود: توقیف فله‌ای.

   در آن زمان آخرین نخست‌وزیر ایران هنوز نزد نظام مقبول بود و تکرار تعبیر او گوینده را از حمله مصون می‌ساخت. با این حال خاتمی گفتمان خاص خود را داشت که او را از جناح چپ هم متمایز می‌کرد چه رسد به راست‌گرایان.

  در طول ۴۳ سال گذشته مقامات درجه اول سیاسی با گفتمان و عبارات خاص خود شناخته می‌شدند. حتی کسانی چون مرحوم مهندس بازرگان و مرحوم رجایی که به سخن‌وری و زبان‌آوری شهره نبودند نیز گفتمان خاص خود ر ا داشتند چه رسد به آیت‌الله خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی با قدرت نطق و خطابه و دربارۀ اولی با لحن گرم پر طنین. بنی‌صدر و دکتر یزدی و خاتمی و روحانی هم اهل سخن بودند.

   امام خمینی را در ۱۲ بهمن ۵۷ با «من توی دهن این دولت می‌زنم» به یاد می‌آوریم و در ۳۱ شهریور ۵۹ با «دیوانه‌ای سنگی انداخته و رفته» و قبل از آن پس از تهدیدات آمریکا با ناوهای هواپیمابر با «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند».

  هنوز این جملۀ بنی‌صدر در بهار ۶۰ در یادهاست که «این جمهوری، جمهوری‌یی نیست که من به ریاست آن فخر کنم». سخنی که البته برای او بسیار گران تمام شد.

   اگر قرار به اشاره به مهم‌ترین سخنان آیت‌الله خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی شود این یادداشت بسیار طولانی خواهد شد اما از بازرگان هم این جمله‌ها در یادها مانده «‌چاقویی دست من داده‌اند که تیغه ندارد. دسته را داده‌اند به من و تیغه دست خودشان است/ این قدر خط امام خط امام نکنید خط امام در جیب من است (اشاره به دست خط انتصاب به نخست وزیری دولت موقت)». یا از خاتمی اصطلاح «جامعه مدنی»‌ و «اگر دین در برابر آزادی قرار گیرد شکست می‌خورد.»

   محمود احمدی‌نژاد هم که الی ماشاءالله: «آب رو بریز اونجا که می سوزه/ برادرانِ…./ جمعیت‌تان را زیاد کنید تا تبدیل به شهرستان شوید». همین تازگی‌ها هم گفته: «آخر هم معلوم نشد واقعۀ هفتم تیر کار کی بوده!»

   در دهۀ ۶۰ روزنامه‌نگار حرفه‌ای نبودم اما به تحریریۀ یکی از روزنامه‌های صبح سر می‌زدم چون بهترین دوستان من در آن شاغل بودند.

    در غیاب اینترنت تنها اتکای خبری به تلکس خبرگزاری جمهوری اسلامی بود که هنوز به آن ایرنا نمی‌گفتند. جمعه شب‌ها تیتر معمولا از سخنان امام جمعه تهران بود. چه آیت‌الله خامنه‌ای و چه هاشمی رفسنجانی جملات متعددی با قابلیت تیتر داشتند. تنها وقتی می‌ماندند چه کنند که مرحوم موسوی اردبیلی خطبه می‌خواند! تازه او هم به اصطلاح بچه‌های امروزی یک بار ترکاند. وقتی به کویت تاخت که چرا امکانی را در اختیار صدام گذاشته و نهیب زد: «کویت تو هَم؟!» این جمله تیتر و بعد ضرب‌المثل شد.

   هر یک از مقامات ارشد گفتمان خاص خود را داشتند و طبعا روحانیون مسلط تر بودند. از بهشتی که برخی جملات او بعد ۴۰ سال هم تکرار می‌شود (‌ما شیفتگان خدمتیم، نه تشنگان قدرت/ آمریکا! از دست ملت ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر/ بهشت را به بها دهند نه به بهانه) تا آیت‌الله خامنه‌ای که با ذوق ادبی و علاقۀ زبانی ابداع‌کنندۀ اصطلاحاتی چون «استکبار جهانی» به جای امپریالیسم یا تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، شبیخون فرهنگی و همین تازگی‌ها دیکتاتوری رسانه‌ای بوده است.

   یا خاتمی که گفت « تدارکات‌چی می‌خواستند نه رییس جمهوری» که البته به غلط این گونه نقل شده «من تدارکات‌چی بودم» یا روحانی که مناظره‌های ۹۲ را با «گازانبر» ترکاند و ۹۶ را با «لوله» و خنده‌هایش که روی اعصاب مخالفان راه می رفت و یکی دو بار حتی حامیان.

   آقای رییسی اما هر چه را می‌گوید قبلا شنیده‌ایم. اگر از عدالت می‌گوید احمدی‌نژاد به دفعات و با عبارات مختلف به کار برده بود با این تفاوت که عدالت را با فتحه بر روی عین (عَدالت) تلفظ می‌کرد و اگر در بوشهر گفت (صنایع موشکی را باید در صنایع خودروسازی سرازیر کنیم) قبلا از طرف فرماندهان نظامی گفته شده بود.

   شاید هم به خاطر این باشد که در این ۴۳ سال آن قدر آدم اهل حرف و سخن از مضامین مختلف استفاده کرده‌اند که به لحاظ گفتمانی نکته‌ای برای آقای رییسی باقی نمانده است و به قول ملا محمد فضولی شاعر قرن دهم هجری:

   یارانِ گذشته بس که کردند تاراج عبارت و معانی
   شد تنگ، فضای نظم بر ما، فریاد ز سبقتِ زمانی!

   اگر هم این باشد بهتر است تلفیقی از مضامین گذشته را تکرار کنند نه عین جملۀ دیگری را چون تکرار آنچه آقای قالیباف پارسال گفته یا آقای شمخانی در توییت خود نوشته یا آقای محسن رضایی وعده داده لطفی ندارد و قرار بود روحانیون گفتمان سازی کنند نه آن که عبارات فرماندهان را تکرار کنند. وگرنه می‌دانیم آقای رییسی در چه شرایطی و با چه کیفیتی قدرت اجرایی را در دست گرفت و نه که ندانیم برای مردم گرفتار در نان و معیشت و در رنج تحقیر و تبعیض، بهبود اوضاع اقتصادی چه با نگاه به وین چه با نگاه به خراسان یا سیستان و  قیمت نان و قبض برق و قبض گاز و قبض آب مهم‌تر از شعار نان و حتی نظریۀ قبض و بسط دکتر سروش است.

توسط -

سایت ملیون ایران در تاریخ

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل