برگی از تاریخ – پیام دکتر شاپور بختیار به مناسبت فتنه ۲۲ بهمن- مورخ ۲۱ بهمن ۱۳۶۱

payam bakhtiar
خواهران و برادران عزیز؛
چهار سال پیش، در چنین روزی کشور عزیزمان ایران بدست مشتی رجاله که بوسیله گروهی از آخوندهای پست فطرت و خون آشام مجهز شده بودند و با ورود و همکاری موثر تروریست هایی که در جنوب لبنان در لیبی و یا در سوریه تعلیم آدمکشی و آئین بی وطنی را آموخته بودند دوران وحشت و تاریکی و نا بسامانی کنونی را شروع کرده – این نا بسامانی ها تا کنون با مساعدت و با تبانی چند دولت بزرگ و کوچک ادامه داشته و دهها هزار ایرانی بی گناه چه به دست آخوند ها سفاک و چه در جنگ احمقانه صادراتی که مردی دیوانه و تشنه قدرت براه انداخته جان خود را از دست داده اند. نام این فتنه ایران سوز را ” انقلاب اسلامی” گذارده اند و با کمال تاسف روشنفکران و آنهائیکه میبایست در مقابل این سیل خانمان برافکن بموقع هشدار بمردم عادی میدادند اکثراً خود از سردمداران و دست اندرکاران این فتنه گشتند.

در ۷ فروردین ۱۳۵۸ یعنی ۳ روز قبل از اعلام جمهوری نکبت بار اسلامی با وجود خطراتی که پیش از هر وقت جان مرا تهدید میکرد از مخفیگاه خود بطور صریح و بدون کمترین ابهام رژیم ضد ایرانی و ارتجاعی این روضه خوانهای بی فرهنگ، یعنی شیادان بی فرهنگ، یعنی شیادان عمامه به سر و اجنبی های ایران کش را محکوم کردم.

من عموم هم وطنان خود را از تمام گرفتاری های کنونی آگاه کردم و به آنها گفتم- که دیکتاتوری نعلین از دیکتاتوری سابق بمراتب خطرناک تر است و مخصوصاً ماهیت ضد ایرانی آن قابل انکار نیست- وقتی مشتی بی شعور که در مکتب بیگانگان درس وجشت و ترور فرا گرفته و روز ۲۱ بهمن در میدان اختیاریه پرجم شیر و خورشید ایران را به آتش می کشیدند، شما بر مبنای چه منطق و چه قرینه ای انتظار میهن دوستی و آزادگی را از آنها می توانستید داشته باشید.

البته در مقابل این همه سیه روزی و اختناق می توانستید سوال کنید که گذشته بجای خود، حالا باید چه کرد و از کجا شروع کرد؟ پاسخ به این سوال برای براندازی استبداد و نو سازی ایران نهایت ضرورت را دارد.

نخست با قاطعیت کامل و بدون کمترین تردید بهر وسیله ای که در اختیار دارید به شیادان عمامه به سر تفهیم کنید که ایرانیان امت هیچکس نیستند و تمام تلاش مذبوحانه آنهائیکه برای نابودی فرهنگ و هویت ملی ما می کوشند بدون ثمر خواهد ماند. ما ملت فردوسی- خیام- ذکریای رازی و حافظ هستیم- ما امت آیت الله و شیخ و حجت الاسلام نیستیم- این شیادان دستاربند را به این نکته توجه دهید که اگر مذهب اکثریت مردم ایران اسلام است و باید به آن احترام بگذاریم ما اول ایرانی هستیم و سپس مسلمان یا مسیحی – یهودی یا زرتشتی.

حمله شیادان عمامه بسر اکنون متوجه از بین بردن ملیت و اصل ایرانی بودن شماست- حمله متقابل شما باید در تمام موارد خنثی کردن این فکر خائنانه آنها باشد – بطور روشن در دو قرن اخیر هر بلائی که بوسیله ممالک استعمارگر بر سر ما فرود آمده، دست ملاهای نوکر صفت و جیره خوار از آستین بیرون آمده است- پس، از تجربه پند بگیریم و آخوندرا اصولاً دشمن بالفعل و با لقوه ترقی و اعتلای ایران بدانیم.

دوم آنکه هیچوقت در زندگی اجتماعی و سیاسی بسوی دو گروه نگاه نکنیم- اول آن دسته که در جریان حوادث عدم توانائی و ضعف اراده خود را نشان داده اند و به هیچ اصل و نهادی پای بند نیستند و همه روزه بنا بر منافع شخصی و یا دستور اجنبی در چارچوب حزب باد در حرکت هستند.

شما برادران و خواهران من، وقت آن رسیده که بار دیگر فریب وعده های آنها را نخورید.

دسته دوم کسانی که سوابق روشنی ندارند و امتحان ملی گرائی و آزادگی خود را نداده اند و ظرف چند هفته یا چند ماه بطور ناگهانی رهبر و ناجی و پیشوا می شوند. خود حاج روح الله خمینی نمونه ممتازی از این گروه است. درست فکر کنید که یک آخوند گمنام بدون سابقه سیاسی و مبارزه اجتماعی روزی از بالای منبر به بهانه آنکه به زنان حق رای داده اند و با تصمیماتی راجع به امور کشاورزی مملکت گرفته اند از روی خود خواهی و جهل – اگر نگوییم با اشاره استاد – الم شنگه ای بر پا میکند و مردم ساده و بدون فرهنگ سیاسی کشور، که از حداقل آزادی بهره ای نداشته با سخنان آتشین این آخوند تحریک میشوند… باقی داستان را می دانید.

از مقاومت فرهنگی و عدم تسلیم به شیادان دستار بند که بگذریم باید سخن را متوجه ارتش و کلیه نیروهای زنده کشور بکنیم.

شما میدانید که تحقیر و تضعیف ارتش در سرلوحه اقدامات خمینی و آنهائیکه به فتنه ایران سوز او کمک کردند بوده است.

جنگ اسلامی و فرسایشی کنونی در خاک دیگران و تهدید مداوم انتقال انقلاب به کشورهای همسایه از جنایات حاج روح الله خمینی است. چند روز قبل در نهایت وقاحت و صراحت مدعی شد که این جنگ نباید تمام شود زیرا ادامه آن رژیم کنونی را تقویت میکند.

من از آقای خمینی برای اولین دفعه یک سخن راست شنیدم – بله سربازان ایرانی باید کشته شوند – نوجوانان ما باید روی مین های میدان جنگ در خاک بیگانگان جان بسپارند تا شیادِ سفاک جماران رژیم منحوس خود را استحکام بخشد، بعلاوه همین ارتش باید به سرعت از دست سربازان و افسران ایرانی خارج شود و بجای آن رجاله امت اسلامی خمینی مستقر گردد. شما همه خود شاهد و ناظر خطر این نقشه شیطانی هستید. من فقط یاد آور می شوم که در صورتیکه هر چه زودتر این رژیم منفور و خون آشام از مرزو بوم ما کنده نشود واژگونی آن پس از گذشت این مدت بمراتب دشوارتر خواهد بود.

از ارتش و قوای انتظامی که بگذریم شیادان دستاربند، متوجه نیرو های زنده و مخصوصاً عشایر ایران هستند – از این رو هماهنگی و اتحاد ارتش و عشایر میتواند در براندازی دستگاه خمینی بسیار موثر باشد.

من به عنوان یک ایرانی از شما برادران ارتشی و ژاندارمری می خواهم که بروی افراد عشایر و ایلات آتش نگشائید تضعیف هر یک از شما به نابودی دیگری خواهد انجامید و زمانی که شما از گردونه خارج شدید هویت و شرف ایرانی به سهولت آسیب پذیر خواهد شد در این رهگذر گروههای ملی و مترقی نیز نباید فراموش شوند.

وقت آن رسیده که روشنفکران و استادان دانشگاه که در گذشته حمد و ثنای جمهوری خمینی را سرداده بودند به خود آیند و در مقابل وجدان خود و به جبران مافات از خود گذشتگی نشان دهند – گروههای کوچک و ملی و متحرک تشکیل دهند و نگذارند که یاس و نومیدی در روح مردم ایران بدمد.

ما باید برای همیشه بدانیم که هیچ دولت خارجی بدون یک جنبش ملی و نیرومند به کمک ما نخواهد آمد. پس این خیال خام را از سر بدر کنیم که دیگران با گرفتاری های گوناگونی که دارند طرح سرنگونی خمینی را برای ما آماده می کنند. تازه چرا بکنند؟ – خمینی از پول نفت همه را کم و بیش راضی می کند – با شیادی خاص خود از اسرائیل اسلحه میخرد و خود را قهرمان آزادی بیت المقدس میشمارد – زهی بی شرمی!

اپوزیسیون خارج از کشور – به شرط اصالت – یعنی ملی و مترقی بودن – میتواند به تشکیلات شما، تحرک شما هماهنگی و تنظیم بخشد. ما نباید بجز از یاس از چیز دیگری بترسیم زیرا ایران، قبل از خمینی نیز بلایا و فتنه های دیگری را پشت سر گذارده و به یقین: این شام صبح گردد و این شب سحر شود.

مقاومت منفی در مقابل این رژیم سفاک از وظائف مسلم هر ایرانی میهن دوست است – و شما هر یک می توانید بدون اینکه جان خود را بخطر افکنید در این فعالیت شرکت کنید – مقاومت منفی یعنی عدم شرکت در فعالیت هائیکه دوام این دستگاه را طولانی تر کند – یعنی عدم همکاری با آنهائیکه خون ملتی را مباح کرده اند – یعنی کارشکنی برای گروه روضه خوانی که بجان مردم ایران افتاده اند و مثل زالو خون مردم را می مکند – یعنی دوری جستن از معامله و سوداگری با آخوندها ئیکه با کمک و تجارب بعضی از بازرگانان هر روز میلیونها دلار در بانک های خارجی بحساب های خود واریز می کنند – تا می توانید خود را از این محیط آلوده و ضد ایرانی این دستگاه دور نگهدارید – عواقب بد ممکن است در انتظار شما باشد.

بالاخره لازم میدانم که روی یک نکته تکیه کنم و آن اینکه – فریب فرامین و فرمایشات مردی را که خداوند جز کینه و عقده و عطش خون در وجود او چیزی به ودیعه نگذارده است نخورید – بخشش و اغماض از کسی نخواهید که تشنۀ خون است و از کشتار بیگناهان لذت می برد – من از شما می پرسم: کی خمینی تا کنون بشما حرف راست زده که اکنون به او اعتماد کنید – پس فریب این دام گسترده را نخورید و بدانید که هر آن این پیر سالوس آهنگ جدیدی سر خواهد داد.

جای بسی تاسف است اگر شما تصور می کنید که من و امثال من از پریشانی و بی سروسامانی شما بی خبریم – یا نمی دانیم که در این سرمای زمستان در چه شرایطی فقر و وحشت و ترور بسر می برید. جای بسی تاسف است که اگر خیال میکنید که ما در غربت رحل اقامت گسترده و تمام تلاش ممکن را برای بازگشت به وطن نمی کنیم.

شما در اشتباه هستید اگر خیال می کنید که ما به اسارت شما تن در خواهیم داد و یا با رژیمی که تصمیم به نابودی ایران گرفته است از در سازش در خواهیم آمد.

امید ما به پایداری شماست و امید ایران جاودان به همه ی ماست.

ایران هرگز نخواهد مرد
۲۲ بهمن ۱۳۶۱

توسط -

سایت ملیون ایران در تاریخ

یک دیدگاه

  1. به کار بردن کلمات منفی برای تخریب چهره و خطرناک و خونریز نشان دادن امام خمینی، علامتی است از تمایل زیاد بختیار برای شکست دادن و سقوط دادن نهضت خمینی. اکنون که خامنه ای و خمینی در قدرت بودند آیا چنین واژگان و اصطلاحات و بدگویی و توهین و هتاکی را از کسان دیگر کردند؟

    بختیار اشتباه کرده بود که به ولایت فقیه پایبندی نشان نداد و نظام جمهوری اسلامی را نپذیرفت چون اگر این کار را میکرد به جایگاه سیاسی میرسید و مقام میگرفت و البته میتوانست شایستگی خودش را نشان بدهد. اما قبل از امام خمینی، محمدرضاشاه به خوبی توان فهم نالایق بودن این افراد را داشت که آنها را انتخاب نمیکرد و البته شاه هم اشتباه کرد که این افراد را در سیاست راه نداد چون اینگونه افراد باید دورههای کارآموزی برای مملکتداری را ببینند که عیوب خودشان را برطرف بکنند.

    به هرحال، پیروزی همگان به همکاری وابسته است اما آنها همکاری نمیکنند زیرا میخواهند که دیگری به شکوفایی نرسد و سرنگون باشد. وگرنه اگر شکوفایی دیگری را میخواهی چرا دنبال عیبجویی و بدگویی باشی و به او کمک نکنی؟!

    نکته خیلی مهم: شاه طوری به مردم ظلم کرده بود که با وجود ثروتمند بودن ایران، همه به شکایت کردن و دشمنی با یکدیگر و انتقام گرفتن و براندازی همدیگر و دنبال ادامه مبارزات مسلحانه بودند و مغزشان قاطی کرده بود و پر از عقده بودند و عصبی شده بودند. فرقی نمیکرد چه کسی بیاید چون مردم ایران فقط دنبال سرنگونی بودند و امراض روانی گرفته بودند. حتی امام خمینی هم دارای همین مشکلات روانی و فکری شده بود و عقده ای شده بود.
    اما تنها گروهی که حاضرند جرائم اجتماعی نکنند و پیوسته میگویند گناه نکن و خودشان هم میکوشند گناه نکنند، همین قشر روحانیت است. وگرنه هر گروهی بیاید به سر قدرت برسد، خیال میکند با انجام انواع گناهان میتواند زرنگی بکند و قدرتش را ادامه بدهد. چاره نیست جز اینکه پرهیزکارترین افراد را انتخاب کنیم گرچه حتی پرهیزکارترین افراد بازهم دارای گناه و خطا باشند.

    دکتر بختیار، انسان بزرگی بود اما او و کسان دیگر، قربانی “نبود تربیت مذهبی” بودند زیرا اگر کسی دارای تربیت خانوادگی و تربیت مذهبی باشد، خیلی کمتر در انحرافات اجتماعی خواهد افتاد !

    نتیجه میگیریم: بزرگترین اشتباه بختیار آن بود که او خودش را به دامن امام خمینی نچسباند و پیرو ولایت فقیه نشد. چون افراد مذهبی لااقل تعهدی به ظلم نکردن دارند اما افراد ضدمذهبی چه تعهدی به زیان نرساندن و ضرر نزدن دارند؟! و کسی که نماز نخواند و دین را اعتنا نکند، همیشه ضرر میزنند و خسارت میاورند و دیگران را حساب نمیکنند.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل