تصویری از بلایی که یک «جامعه نخبه کش» بر سر مردان بزرگ خود می آورد

sang behesht zahra

سنگ قبری که مصدق وصیت کرده بود زیر آن سنگ و در میان شهدای ۳۰ تیر به خاک سپرده شود و اینک آن سنگ در هم شکسته و ….

در «ابن بابویه» و در جوار قطعه «شهدای راه وطن» در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ … سنگ یادبودی بر زمین افتاده است که به وصیت «دکتر محمد مصدق» قرار بوده است تا محل «قرار» او باشد.

شش دهه از کودتای ۲۸ مرداد گذشته است و هنوز مجالی برای عمل به وصیت او فراهم نیامده است … سهل است که این صحنه خود تصویری طعنه آمیز از بلایی است که یک «جامعه نخبه کش» بر سر مردان بزرگ خود می آورد … «هر چند مضحک است و پر از خنده های تلخ/ بر ما هر آنچه لایقمان هست می رود» …

نادر داوودی

توسط -

سایت ملیون ایران در تاریخ

14 دیدگاه

  1. من با شکستن سنگ قبر هیچ کس موافق نیستم. ولی‌، آقایان جبهه ملی‌ خواهش می‌کنم دست از تحریف تاریخ بردارید. اولا شاه احتیاج نداشت “کودتا” کند وقتی‌ با یک فرمان می‌توانست نخست وزیر را برکنار کند. دوم، این چگونه است که نخست وزیری که از فرمان عزل خود سرپیچی کرد و سرهنگ نصیری را بر خلاف قانون دستگیر کرد کارش “کودتا” نبود، ولی‌ توسل به زور برای برکنار کردن یک نخست وزیر قانون شکن و گردن کش کودتا است؟

    1. هموطن گرامی
      باعث تاسف است که شما هنوز تصور میکنید با انکار کودتائی که گردانندگان آن یعنی انگلیس و آمریکا خودشان به آن اذعان دارند میتوانید راه به جائی برید.
      اگر در عوض این کارها می آمدید و ابراز همدردی با قربانیان کودتا میکردید و از ملت ایران به خاطر ۲۵ سال دیکتاتوری که آخر منجر به حکومت کنونی شد معذرت می خواستید ممکن بود مردم قبول کنند که شما صادقانه می خواهید سیاست ورزی کنید.
      یک راه بر سایت ملیون

  2. یک حرفی‌ بزنید که یک آدم با عقل متوسط هم از آن سر در بیاورد. از یک طرف میگویید “شاه باید سلطنت میکرد نه حکومت”، یعنی‌ شاه همه کاره بود. از طرف دیگر می‌گویید شاه “کودتا” کرد. !!! آخر شاه که به قول شما همه کاره بود احتیاج داشت کودتا کند؟؟؟

  3. جناب استبداد پرست شاه پرست، شما دست از تحریف تاریخ و دروغ پردازی بردارید. حکم برکناری دکترمصدق در ۲۲ مرداد امضا شده بود. در ۲۲ مرداد هنوزمجلس وجود داشت و شاه حق برکناری نخست وزیررا نداشت، شاه غیر قانونی عمل کرده بود و بسیاری دلایل دیگر که … و اساسا چرا شاه باید درمقابل میهن پرست ترین فرزندان این کشور قرار بگیرد. شاهی که بله قربان گو و همصدا با بریتانیای غارتگر بشود و به این درجه از میهن فروشی برسد، خودبخود از مقام سلطنت خلع شده است.
    اگر این جناب شاه ریگی به کفشش نبود چرا پس از شنیدن شکست کودتا در ۲۵ امرداد، شبانه فرار را بر قرار ترجیح داد، مثل یک مرد می ماند و از حکم قانونی اش! دفاع می کرد. شوربختانه این رویه شوم فرار کردن را در دیماه۵۷ نیز تکرار کرد.
    ازدیگر سو، دیدن ستایشگران یک دیکتاتور مایه خجالت و شرمساری است. تیره روزی امروز ما حاصل وجود امثال شما دیکتاتورپروران و استبدادسازان است.

    1. بر خلاف گفته شما من نه “شاه پرست” هستم و نه “مصدق پرست” من فقط و فقط طرفدار حقیقت هستم. کسی‌ از شاه طرفداری نکرد که تا کسی‌ زبان به انتقاد از مصدق می‌گشاید شما و بعضی‌ مثل مثل ترقّه از جای خود می‌پرید. کسی‌ هم نگفت شاه دیکتاتور نبود. این هم یکی‌ دیگر از مظاهر فرهنگ بیمار و نه بالغ ما است که: “هیچ کس نباید از کسی‌ که من طرفدارش هستم انتقاد کند”. طرفداران دو اتشه رژیم پهلوی هم دست کمی‌ از شما ندارند.
      تا زمانیکه شما طرفداران مصدق او را مثل بت میپرستید و اجازه انتقاد به کسی‌ نمی‌‌دهید هرگونه سخن گویی شما از “دموکراسی” خنده دار است

  4. ین هم نمونه‌هایی‌ از قانون شکنی‌های آقای مصدق
    ۱-انحلال مجلس. در هیچ یک از مواد قانون اساسی‌ اختیار انحلال مجلس به نخست وزیر داده نشده بود.
    ۲-انجام رفرندم سر خود و بدون داشتن مجوز آن هم پس از منحل کردن مجلس
    ۳-انتشار پول بدون پشتوانه. در این مورد حتا کریم سنجابی هم به او اعتراض کرد ولی‌ در جواب به سنجابی پرخاش کرد
    ۴-دخالت در امور ارتش. برکنار کردن فرماندهان ارتش و گماردن دوستان و نزدیکان خود. طبق قانون اساسی‌ شاه در صدر سلسله مراتب ارتش قرار داشت. اختیار عزل و نصب در ارتش به عهده نخست وزیر نبود. این کار مصدق به اضافه ممنوع کردن سرود شاهنشاهی در پادگان ها به سلسله مراتب و انضباط در ارتش آسیب زده بود و ارتشی‌ها از دخالت‌های یک غیر نظامی چون مصدق در امور ارتش از دست او عصبانی‌ بودند.
    ۵-سرپیچی از فرمان عزل خود. طبق قانون اساسی‌ شاه اختیار عزل نخست وزیر را داشت. ولی‌ مصدق زیر بار نرفت و حتا سرهنگ نصیری (آورنده فرمان عزل) را دستگیر کرد.
    ۶-دستگیری یک نظامی چون سرهنگ نصیری جزو اختیارات نخست وزیر نبود و اصولا دستگیری نظامیان یک پروسه‌ای داشت که در داخل خود ارتش بایستی پیش میرفت. طبق قانون اختیار دستگیری یک افسر ارتش به یک غیر نظامی چون نخست وزیر که سمتی در ارتش نداشت داده نشده بود.
    ۷-تسلیم لایحه اختیارت تام به مجلس آن هم دو بار. خود مصدق در کتاب خود به نام خاطرات و تألمات اعتراف می‌کند که گرفتن اختیارات تام از مجلس بر خلاف قانون اساسی‌ بود.

  5. ‏ ‏
    کرمیت روزولت، رئیس وقت سی. آی.‌ای یا سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در خاورمیانه، مستقر ‏در قبرس، در کتابی که به نام «ضد کودتا» منتشر کرد، مسوولیت رهبری عملیات براندازی دولت ‏دکتر مصدق را صریحاً برعهده گرفته است.‏
    ‏ ‏
    ‏ ‏
    مادلین آلبرایت: «اما این زمینه مشترک، ‌گاه، با عوامل دیگری درهم شکسته است. آمریکا در سال ‏‏۱۹۵۳ در ساماندهی براندازی نخست وزیر محبوب مردم ایران، نقش چشمگیری بازی کرد. دولت ‏آیزنهاور، به دلائل استراتژیک، اقدامات خود را موجه می‌دانست اما کودتا، برای توسعه سیاسی در ‏ایران، به روشنی یک پسگرد بود. و اکنون به آسانی می‌توان دریافت که چرا بسیاری از ایرانیان، از ‏این مداخله آمریکا در امور داخلی‌شان، همچنان ناخشنودند.»‏
    ‏ ‏

  6. ‏”من تاجم را مدیون خدای عزیز، ارتشم و شما هستم!”‏
    هنگامی که محمد رضا پهلوی در روز بیست و دوم اوت ۱۹۵۳ در پی تبعیدی چند روزه از عراق ‏به تهران بازگشت، همه دلایل را داشت که بیش از ایرانیان از “کرمیت روزولت” جاسوس ‏آمریکائی سپاسگزاری کند. سرنخ همه ناآرامی‌های هشت روز گذشته به دست این مرد سیا بود. این ‏او بود که سرنگونی نخست وزیر ایران محمد مصدق را هماهنگ کرد، ژنرال فضل الله زاهدی را ‏بر قله سیاست نشاند و شاه را به قوی ترین مرد کشور تبدیل کرد.‏
    ‏”عملیات آژاکس” نخستین حرکت سیا، از این نوع، در تاریخ بود. از طریق جا به جائی چهره‌های ‏سیاسی، می‌بایست به بحرانی که می‌رفت تا دو ساله شود، پایان داده می‌شد. بحرانی که در مثلث ‏تهران، لندن و واشنگتن ایجاد شده بود.‏

    نویسنده: یورگن مارجوکات٭(استاد تاریخ دانشگاه‌هامبورگ)‏
    برگردان: جواد طالعی (دفتر اروپائی شهروند)‏
    دوشنبه ۳ شهریور ۱۳۸۲‏

  7. «باند اشرف در کودتای ۲۸ مرداد: اگر برای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دو نقش خارجی و داخلی قائل باشیم می‌توانیم مهمترین عوامل خارجی را سازمان سیا و اینتلیجنس سرویس نام ببریم و مهمترین عامل داخلی را اشرف پهلوی نام برد. در واقع اشرف پهلوی به عنوان رابط خارجی و داخلی ایفای نقش می‌کرد. بطوری که سازمانهای جاسوسی «سیا» و «اینتلیجنس سرویس» برای مطمئن ساختن محمدرضا شاه از اینکه آمریکا و انگلستان قصد پشتیبانی کامل او را دارند، در صدد برآمدند از نفوذ خواهرش اشرف، که در آن موقع از ایران اخراج شده بود و در فرانسه اقامت داشت استفاده کنند و به وسیله او شاه را مطمئن کنند که لندن و واشنگتن قصد حمایت از او را دارند. بدین منظور اشرف را که از پیش با او ارتباط داشتند، با پیام مخصوصی به تهران فرستادند.»

  8. سن من در حدی است که تمامی روزهای قبل بعد و خود کودتا را به چشم دیده ام. کرمیت روزولت می نویسد پس از شکست کودتا ! ! کودتا !!از واشنگتن دستور رسید فورا از ایران خارج شوم و ماموریت را خاتمه بدهم ( چه ماموریتی؟ ) کودتا نه ؟ حتما قصد هدایت مردم به راه راست داشته است.او ادامه می دهد که با مبلغ کمی دلار که هنوز در دستم بود یک بار دیگر سعی کردم و با کمک ارازل و اوباش و پاره ای روحانی (نام میبرد)و بدون اجازه واشنگتن مصدق را سرنگون کنم. با کمتر از یک ملیون دلار. کودتا که نبود؟! لابد از مصدق خواهش کردند کنار برود او هم گفت چشم. مصدق اشتباه کرد کسی منکر نیست ولی وقتی همه اطرافیانش را خریدند و او تنهای تنها مانده بود چه می توانست بکند. پیرمردی بریده و تنها سعی خود را کرد ما مردم هم بریده بودیم و تحت فشار اقتصادی و سیاسی دست از پا خطا نکردیم تا شعبان جعفری ” تاج بخش “شاهنشاه را دوباره به تخت نشاند.از کسانی که کتاب خاطرات کرومیت روزولت را نخوانده اند تمنا می کنم بخوانند.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل