[caption id="attachment_198935" align="alignnone" width="300"] اخبار روز[/caption]
آنانکه روی اصول استقلال و آزادی پایدار ماندند
با تأکید بر فیلمی از حضور دکتر کریم سنجابی و دیگر هموندان جبهه ملّی ایران در راهپیمایی ۱۹ آذر ۱۳۵۷
فرید دهدزی، عضو جبهه ملّی ایران
دو فیلم حاضر بخشی از حضور زندهیاد «دکتر کریم سنجابی» در راهپیمایی میلیونی ۱۹ آذر ۱۳۵۷ (مشهور به تاسوعا)، به همراه گفتوگوی ایشان درباره این راهپیمایی بزرگ در همان روز است.
شاید در میان نهادن این دست فیلمها و اسناد، کاری ناساز باب زمانه باشد. در حالیکه هر سازمان، تشکیلات و نیروی سیاسی، همواره باید کارنامه و سابقه تاریخی خود را با مردم در میان بگذارد. با مردم خود صادق باشد و مواضع خود را در بزنگاههای مختلف در میان بگذارد. نسبت به داوری و ارزیابی مردم، دموکراتیک برخورد کند. آنچه که امر غیراخلاقی محسوب میشود، از قضا پنهانکاری و مصلحتسنجی است. ضمن اینکه یک سازمان و نیروی سیاسی، با سابقه، اگر در رویدادهای بزرگ تاریخی و سیاسی، بدون موضعگیری باشد، یا باید به آن سازمان و نیروی سیاسی به دیده تردید نگریست. یا اساساً باید به سابقه آن تشکیک وارد کرد (که اساساً چونین سابقهای دارد!؟). دکتر محمد مصدق بنیانگذار جبهه ملّی ایران، هیچگاه در زندگی سیاسی و حتی شخصی خود امر پنهانی نداشت. او در تمامی ادوار مجلس شورای ملّی ایران و دوره نخستوزیری، از سویی دادگاه نظامی، نشان داد که نه تنها امر پنهانی نداشت، بلکه نسبت به تمامی امور زندگی خود پاسخگو بود. نشان داد که سیاستمداری به پنهانکاری و مصلحتسنجی نیست. بلکه راستگویی، شفافیت و آشکارگی یکی از ارکان کردار دموکراتیک است. از سویی او سیاستمداری ریشهدار و سابقهمند بود و سابقه و تاریخ مشخص و روشنی داشت که نه تنها در دهه بیست، بخش بزرگی از سیاستمداران به هواداری از وی برخاستند که رفته رفته آحاد ملّت ایران، او را بهرهبری نهضت ملّی ایران برگزیدند.
نکته مهم دیگر دکتر مصدق در کنار علیاکبر دهخدا و چند فرد دیگر، نادر افرادی بودند که تا دوره نَهضَت ملّی ایران، نه در نظر که در عمل به آرمانها و اهداف نَهضَت مشروطه ایران باور داشتند.
نَهضَت ملّی ایران دارای یک میراث بزرگ سیاسی است که رهبر (دکتر مصدق) و اصول آن، ریشه در انقلاب و نَهضَت مشروطیت داشت؛ آزادی و استقلال، حاکمیت ملّی و عَدالت اجتماعی، اصول و آرمانهایی بود که فصل مشترک هر دو این نَهضَت بود. البته طبیعی است که به واسطه گذر زمان و تحولات سیاسی و معرفتی، نَهضَت ملّی ایران، بیتأثیر از این تحولات نبود. ضمن اینکه برداشت دکتر مصدق متناسب با رویکردهای اندیشه سیاسی معاصر، به دولت – ملّت نگاهی «ملّی» و به قانون اساسی «عرفیگرا» بود.
دکتر مصدق انقلاب بزرگی در تاریخ معاصر ایران ایجاد کرد. ویژگی این انقلاب، نَهضَتی بود که خود بنیاد نهاد و از لحاظ فکری و نظری همواره تداوم داشت و دیگر آنکه نَهضَتی بنیان نهاد که هر آن که امکان نهادینه شدن داشت، خود را در شکلی ساماندهی میکرد. نخست آنکه خود دکتر مصدق، برای سازماندهی نَهضَت ملّی ایران و سپس دولت ملّی «جبهه ملّی ایران» را بنیاد نهاد (اَبان ۱۳۲۸). فردای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، آنگاه که دکتر مصدق ابتدا در زندان مجرد، سپس در تبعید بود، یاران وی در قالب نَهضَت مقاومت ملّی ایران و دگربار جبهه ملّی ایران (به عنوان خانه سیاسی مصدق) خود را بازسازی کردند. جوشش و پویش جبهه ملّی ایران در سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۳ یادآور جنبش بزرگ نهضت ملّی ایران بود. گرچه هیأت حاکمه جبهه ملّی ایران را سرکوب کرد. اما پس از شکلگیری آن در ابتدای تابستان ۱۳۵۶، نشان داد که به گفته شادروان دکتر مصدق، این نَهضَت بزرگ قائم به وجود فیزیکی فرد و افراد نیست. بلکه مبتنی بر آرمان، اصول و مکتبی است که همواره در تاریخ، جاوید خواهد ماند. جبهه ملّی ایران در سال ۱۳۵۶ نشان داد که نَهضَت ملّی ایران همچنان پویا است. زیرا در تمامی رویدادهای منتهی به انقلاب ایران، مانند همیشه نقشی پر رَنگ در مقابله با استبداد و برافروزی چراغ آزادی و استقلال و حاکمیت ملّی داشت.
بنابراین جبهه ملّی ایران بهرغم اینکه خانه سیاسی مصدق و برآمده از مکتب مصدق بزرگ است، میراثی به هم پیوسته است. تمامی ادوار جبهه ملّی ایران از روز نخست بنیاد تا به امروز، پیوندی زنجیروار دارد. بسیاری از اصول، آرمانها، نظریهها و مواضع رسمی که از همان ابتدا توسط دکتر مصدق، شهید دکتر حسین فاطمی و… مطرح و در ادوار بعدی توسط دیگر سران سازمان بسط و گسترش یافت، جملگی از ارکان میراث جبهه ملّی ایران محسوب میشود. وقتی سخن از «نَهضَت» میکنیم، به معنای تدوام راه و مکتبی میکنیم که همواره دامنه داشته است. وقتی بخشی از آن را مأخذ میگیریم و بخشهای دیگر را حذف و تحریف میکنیم، نشان از نگاه تقلیلی، گزینشی و گسستی است. قطعاً در این نَهضَت و میراث، موضعگیرهای خطا و افراد خطاکار وجود داشتهاند، اما تمامی آنان در درون این نَهضَت است و هر نقض و نقصی متضمن نقادی، نه هتاکی و فحاشی است. کسی که بهطور پیشین بدون مواجهه با زمینه و ریشهها، مواضعی را رد میکند، گویای نادانی است. کسی که به فحاشی روی میآورد درون بیمار و خودکامه خود را نشان میدهد!
موضعگیری جبهه ملّی ایران در بزنگاه انقلاب، موضعی یک روزه نبود، ریشهدار در تاریخ نهضت ملّی ایران بود و در ادامه مواضع ادوار گذشته نَهضَت بود. فقط کافی است که اعلامیه چهارم بهمن ۱۳۴۱ جبهه ملّی ایران با عنوان «اصلاحات آری – دیکتاتوری نه» را نگاه کنیم، سپس خواهیم فهمید که این اعلامیه، نسبت به بیانیهها و مواضع بزنگاه انقلاب جبهه ملّی ایران، چه میزان رادیکالتر است.
اما باید پرسش کرد افرادی که اکنون ژست مخالفت با انقلاب ایران و انقلابیون گرفتهاند، در زمان انقلاب در چه جریانی فعالیت میکردند؟ موضع خود آنان چه بود؟
به طور مشخص فردای رویداد خونین ۱۳ اَبان ۱۳۵۷ دانشگاه طهران، دکتر کریم سنجابی دبیر هیأت اجرایی جبهه ملّی ایران بیانیه سه مادهای را در پاریس اظهار کرد. پس از این بیانیه، پادشاه بیاناتی در رادیو و تلویزیون ارائه کرد که غیر از چند مورد اصولی، چندان تفاوتی با بیانیه دکتر سنجابی ندارد. هدف از این سنجش، قرار گرفتن در آن فضا است. کسانی که بیانیه دکتر سنجابی را نفی میکنند. خود چه موضعی گرفتند؟ در آن زمان از کدام موضع پیشتیبانی کردند؟ آیا نسبت به سخنان پادشاه امیدوار شدند، یا آن را عقبنشینی و دروغین دانستند و در مقابل آن ایستادند!
بسیاری از ملّینماهایی هستند که بهطور آشکار، حتی بسیاری از مواضع دکتر مصدق را هم قبول ندارند. به طور نمونه نظریه «موازنه منفی» دکتر مصدق که رکن مهم نظری وی محسوب میشود، مربوط به زمانه خود مصدق میدانند! آزادی و استقلال را در پی هم نمیبینند. حتی میگویند: تاریخ مصرف «استقلال» گذشته است! به فلسفه آزادی، دموکراسی و جمهوریت هم باوری ندارند. به طور رسمی دکتر مصدق را متهم به عدم “سازش” با غرب میکنند، که چرا مصدق پیشنهاد بانک بینالمللی را نپذیرفت. میگویند عدم پذیرش این دست پیشنهادات، موجب کودتا شد! از قرارداد ننگین کنسرسیوم دفاع میکنند و … .
طبیعی است افرادی که بنیان نظری آشکاری ندارند، پیشینه تاریخ سیالّی هم خواهند داشت. متناسب با باب روز و جوِّ زمانه، تغییر موضع میدهند. طبیعی است که به فراخور فضای دو قطبی رسانهها، به موضعگیری آن زمانِ جبهه ملّی ایران، فحاشی کنند.
در آن بزنگاه بیشتر وزراء، همکاران، و یاران دکتر مصدق و مبارزان راه وی در جبهه ملّی ایران و دیگر جریانهای ملّی، در انقلاب حضور داشتند، غیر از دو – سه نفر جملگی نه تنها در این موضعگیریها سهیم بودند، بلکه در صفوف نخست انقلاب بودند.
جبهه ملّی ایران یک سازمان ریشهدار، با سابقه هفتاد و پنجساله است که ادوار آن پیوندی ناگسستنی با هم دارند. جبهه ملّی ایران در دوره انقلاب، تداومبخش ادوار گذشته خود است تنها جریانی بود که در جنبش افتخارآمیز نَهضَت ملّی ایران به رهبری دکتر مصدق، روی اصول مشروطیت مانند آزادی، استقلال، حاکمیت ملّی و عَدالت اجتماعی (اجرای قانون اساسی مشروطه و …) ایستادگی کرد. بهرغم کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با توان بیشتری روی آن اصول پایداری و پیکار کرد. انقلاب ایران که ثمره تاریخی و نظری نَهضَت ملّی ایران بود، باز جبهه ملّی ایران روی همان اصول استقلال و آزادی، حاکمیت ملّی و عَدالت اجتماعی پافشاری کرد. گرچه اینبار «سلطنت استبدادی» را مانع از تحقق حاکمیت ملّی میدانست و نظام جمهوریت را برای استقرار حاکمیت ملّی، پیشنهاد کرد. بهرغم اینکه استبدادطلبان از فردای انقلاب رفته رفته اصول و آرمانهای انقلاب که همانا، استقلال و آزادی، جمهوری و حاکمیت ملّی و … را کاملاً فراموش کردند. جبهه ملّی ایران از معدود جریانهای است که در نهضت ملّی ایران به رهبری دکتر مصدق، در پی تحقق و تکامل اهداف و اصول نَهضَت مشروطه بود. از نَهضت ملّی، انقلاب ایران تا زمان حاضر روی آن اصول پایفشاری میکند و بدان وفادار است.
بیانیه سه مادهای دکتر کریم سنجابی به هیچعنوان نافی تاریخ نهضت ملّی و جبهه ملّی ایران نبود. به هیچعنوان با اصول و هدفهای جبهه ملّی ایران مصوّب شورای مرکزی در سیتیر ۱۳۵۷ ناسازگاری ندارد. به هیچعنوان آن بیانیه با نظرات اعضای دیگر منافاتی نداشت. چنانچه همان زمان در ایران و پاریس هموندان و سازمانهای دیگر، بیانیه را تأیید کردند و یا برای موضعگیری آوانگارد وی درود و شادباش فرستادند. بیشتر هموندان زمانی که دکتر سنجابی در ۱۸ اَبان ۱۳۵۷ از پاریس به ایران آمد، در فرودگاه مهرآباد مقدمش را گلباران کردند. ۲۰ اَبان دکتر سنجابی و شهید داریوش فروهر بهخاطر اعلامیه سهمادهای دستگیر میشودند. در نبود این دو در ۲۳ اَبان بیانیه سه مادهای نه تنها مورد تصویب شورای مرکزی جبهه ملّی ایران قرار گرفت، بلکه به عنوان منشور جبهه ملّی ایران مورد تصویب قرار میگیرد. (در منزل دکتر بختیار و بههمراه امضای ایشان).
فرض بگیریم آنچه که پس از انقلاب ایران رخ داد، جملگی در راستای حاکمیت و حقوق ملّی میبود و اکنون شاهد این استبداد اقتدارگرا نبودیم؛ واقعاً کسی که بدون هیچ واهمه و بیمی در آن شرایط اختناق و خفقان در اَبان ۱۳۵۷ اوج حکومت نظامی ابتدا دولت مهندس شریف امامی و سپس دولت نظامی ارتشبد ازهاری، به پاریس برود و چنین بیانیهای را اعلام کند. در آن بیانیه هیچ مشروعیتی برای سلطنت استبدادی قائل نشود و تعیین آینده ایران را تنها با همهپرسی ممکن بداند. چند روز بعد، با تمام خطرات به ایران بازگردد، زندان و چه بسا ترور و اعدام را به جان بخرد. گفته بود سریعاً باید به ایران برگردم تا در کنار مردم میهنم باشم و اگر قرار است کشته شوم، در کنار دیگر شهدای میهنم شربت شهادت را بنوشم. این فرد جای ستایش یا نکوهش دارد!؟ به محض ورود در ۲۰ اَبان پیش از برگزاری نشست مطبوعاتی جهت تبیین اعلامیه سهمادهای، در کنار شهید داریوش فروهر توسط فرماندار نظامی طهران (تیمسار رحیمی) دستگیر میشوند. تیمسار رحیمی هنگام بازداشت، به دکتر سنجابی میگوید: این بیانیه که در پاریس اعلام و اکنون در سراسر ایران منتشر شده، توسط شما بیان شده است؟ دکتر سنجابی میگوید؟ بله. رحیمی میگوید به مفاد بیانیه باور دارید؟ دکتر سنجابی امتناع نمیکند. او بلافاصله دستگیر و نزدیک به یکماه بازداشت میشود. پس از تظاهرات میلیونی تاسوعا و عاشورا، بعدازظهر ۲۲ آذر تیمسار ناصر مقدم رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور، دکتر سنجابی را نزد شاه میبرد. پادشاه فریبکارانه از در دوستی به وی پیشنهاد نخستوزیری میدهد و سنجابی زیر پیمانش نمیزند، به شاه میگوید: نظر ما همان است که در اعلامیه سهمادهای بیان شده است. در مصاحبه با رسانهها هم چنین گفته بود: نظر جبهه ملّی ایران و بنده همانی است که در بیانیه اعلام شده. اکنون باید آن رژیم را که به خاطر اعلام نظر، افراد را به زندان میافکند، ستود؟ یا فرد و افردی که در مقابل آن نظام استبدادی ایستادگی کردند! پس از آزادی از زندان، به همراه مردم در تمامی تظاهرات در کنار دیگر هموندان جبهه ملّی ایران شرکت فعال دارد؛ چنین فردی سزاوار ستایش است یا نکوهش؟
آنچه که موجب شکلگیری انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ شد، کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، زندان و تبعید دکتر مصدق نخستوزیر قانونی، تیرباران جسم بیمار شهید دکتر حسین فاطمی، زندان، اعدام و ترور هزاران فرد، تنها به واسطه باور و نظری، به طاق نِسیان سپردن قانون اساسی مشروطه و خودکامگی شخص پادشاه، وابستگی به آمریکا و غرب، ایجاد استبداد، اختناق و خفقان، حذف تمامی سازمانها، احزاب و نیروهای سیاسی و … بود. بنابراین آن نظام و پادشاه خود نخستین متولّی انقلاب ایران بودند. در انقلاب، نخست باید این رژیم مستبد را به نقد و پرسش گرفت. غیر از این بود که پادشاه در نطق معروف خود همه آن مصائب و مسائل را به گردن گرفت و چندی بعد به واسطه انقلاب ملّت، از ایران فرار کرد!؟ عامل دوم انقلاب، میل و اراده ملّت بود که بهسمت انقلاب سوق داده شد. همه آحاد، اصناف، سازمانها و احزاب در آن شرکت داشتند. پرسش این است که چه کسانی در این انقلاب شرکت نداشتند!؟ فرد، افراد و جریانهایی که در این انقلاب حضور نداشتند، با سند و مدرک باید سخن بگویند. آنانکه از کردار خود پشیمان شدهاند، باید مشخص بگویند، از کدام کردار و موضع خود پشیمانند و حال چه موضعی را به طور مشخص بیان میکنند. اگر منظور رویدادهایی است که فردای انقلاب رخ داد؛ اعدام افسران و سران نظام پیشین، تسخیر سفارت آمریکا و … اینان رویدادهایی بود که پس از انقلاب ایران رخ داد و با اهداف ملّی، دموکراتیک و مسالمتجویانه، آزادیخواهانه و استقلالطلبانه انقلاب در تضاد بود. بسیاری از افراد و طیفهایی که از انقلاب پشیمان هستند، در بسیاری از این رویدادها نقش داشتند. بسیاری از این کردارها در ایجاد فضای سنگین و استبداد خشن، تأثیرگذار بود. اکنون بهجای نقد رفتارهای تند خود، «انقلاب» را نقد میکنند. چرا در این میان، بهجای نقد سیاستهای رژیم گذشته و آنچه که موجب تیزی تیغ استبداد اکنون شد، برخی به جریانهای ملّی و میهندوست «جبهه ملّی ایران» و کسی چون «دکتر کریم سنجابی» دشنام میدهند؟ در این انقلاب همه آحاد سهیم بودند و نقش هر یک را باید متناسب با میزان و تأثیرگذاری آنان مورد ارزیابی قرار داد.
کسی که پس از انقلاب، روی آن اصول استوار میماند، چند روز بعد با مشاهده انحراف از آن اصول از مسیر خود خارج نمیشود و همواره نسبت به بازسازی استبدادی هشدار میدهد. پس از استعفاء از دولت، در بزنگاههای مختلف به وی پیشنهاداتی مانند نخستوزیری را میدهند. در روز پیش از ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ اقتدارگرایان به وی میگویند: یا از فراخوان گردهمایی میدان فردوسی چشمپوشی کنید، یا سرکوب خواهید شد. وی و یارانش در جبهه ملّی ایران راه دومی را برمیگزیند. چنین فردی سزاوار ستایش است یا نکوهش!؟
***
ابتدا فیلمی از لحظه دستگیری شادروان دکتر کریم سنجابی و شهید داریوش فروهر در میان گذاشته میشود. فیلم برگرفته از سه زاویه و شبکه تلویزیونی متفاوت است. به همین خاطر برخی از صحنههای فیلم برای بسیاری، نادر است.
پس از بیانیه سهمادهای، دکتر سنجابی در ۱۸ اَبان ۱۳۵۷ وارد ایران میشود. ۲۰ اَبان برای اعلام موضع درباره بیانیه سه مادهای و موضع رسمی جبهه ملّی ایران، در منزل خود کنفرانس مطبوعاتی ترتیب میدهد که پیش از برگزاری به موجب نقض مقرارت حکومت نظامی، دکتر سنجابی به همراه داریوش فروهر دستگیر میشود. این فیلم به لحظه دستگیری ایشان و همچنین آشفتگی خبرنگاران بعضاً خارجی نسبت به دستگیری بر میگردد.
دستگیرکنندگان علّت این دستگیری را ضمن نقض حکومت نظامی، مربوط به اعلامیه سه مادهای عنوان میکنند. شهید پروانه فروهر، خسرو سیف، منوچهر کیهانی و دکتر عبدالکریم انواری در این فیلم دیده میشوند. دکتر سنجابی و داریوش فروهر ۱۶ آذر ماه ۱۳۵۷ آزاد میشوند. فیلم مورد اشاره یک:
https://youtu.be/io_4W-Jw2Os
بنابراین کسانی که دکتر سنجابی، داریوش فروهر و اعضای جبهه ملّی ایران را اینچنین محکوم میکنند. کمی به آن فضا بروند که چه شرایطی موجب انقلاب ایران و همچنین صدور مواضعی نظیر بیانیه سهمادهای دکتر سنجابی شد؟ پرسش کنند؛ آیا برای ارائه نظر، افراد باید به زندان بروند؟ دکتر سنجابی آن بیانیه را ارائه کرد، چرا داریوش فروهر باید دستگیر شود؟
راهپیمایی میلیونی تاسوعا ۱۹ آذر ۱۳۵۷ برگزار شد. صبح آن روز خبرنگاری فرانسوی از دکتر سنجابی درباره برگزاری این راهیپمایی پرسش میکند:
آقای سنجابی شما فکر میکنید چرا دولت اجازه داد که این تظاهرات … در پاسخ دکتر سنجابی میگوید: برای اینکه کار دیگری نمیتواند کاری بکند، در واقع هر کاری از دستش برمیآمد برای منع این تظاهرات انجام داد و از آنجایی که نمیتواند مانع [این دست تظاهرات] شوند، بنابراین مجوز صادر کردند. – به نظر شما چند نفر در این تظاهرات شرکت خواهند کرد؟ ….البته من نمی توانم به شما آمار دقیق بدهم، ولی امیدوارم صدها، هزار و شاید بیش از یک میلیون. ما امیدواریم… * این مسأله روشنگر چه چیزی هست؟ – این امر نشانگر این است که یک بار دیگر عزم مردم برای تحقق استقلال و آزادیشان جزم شده است.
در ادامه بخشی از تظاهرات میلیونی ۱۹ آذر وجود دارد که در قسمتی از آن دکتر سنجابی، به همراه دکتر یدالله سحابی، حاج محمود مانیان، احمد سلامتیان دیده میشوند. نکته جالب، استقبال و توجه جمعیت از حضور دکتر سنجابی در راهپیمایی است.
بخش دیگر فیلم زندهیادان دکتر احمد صدر حاج سیدجوادی و مهندس عباس امیرانتظام حضور دارند. همچنین شادروان دکتر شمسالدین امیرعلائی وزیر اقتصاد ملّی، وزیر کشور و وزیر دادگستری دولت دکتر مصدق سوار بر مینیبوسی دیده میشود که همزمان با فریاد «استقلال» توسط مردم، ایشان نیز ابراز شادمانی میکند. زیر لب میگوید: «استقلال». گفتنی است دکتر شمسالدین امیرعلائی یکی دیگر از قربانیان ترورهای موسوم به قتلهای زنجیرهای در نهایت ۱۹ اَمرداد ۱۳۷۳ درگذشت. یادشان گرامی باد.
فیلم مورد اشاره دو:
[embed]https://youtu.be/cTWMYOTpOhA[/embed]
* مطلب حاضر پنج سال پیش در آستانه چهل سالگی انقلاب و در پاسخ به هجمه مستمر و گستردهای که توسط جریانهای مختلف استبدادطلب و … بر علیه دکتر سنجابی و کردار جبهه ملّی ایران در بزنگاه انقلاب ایران صورت گرفته شد، تهیه شده بود. شوربختانه این نگاشته امکان نشر نیافت. اکنون که مقاله حاضر در چهلوپنج سالگی انقلاب ایران ارائه میشود.
* رادیو فردا آن بخش از فیلم که احمد صدر حاج سیدجوادی در آن حضور دارند، رتوش کرده و تصویر مهندس امیرانتظام را حذف کردهاند. این سیاست نشان میدهد که اندیشهای در رسانهها حاکم است که در برهه انقلاب برخی را سرپا خطاکار نشان دهند و برخی دیگر را مصون از خطا نشان دهند!
دسته: دیدگاهها
برای شروین، ترانهسرای ملی ما
حکم صادر شده برای «شروین حاجیپور»، حجمی دیگر از نادانی دستگاه حکمرانی جمهوری اسلامی را پیش رو گذاشته است که تازگی دارد و ما را وارد حیطهای دیگر از جهل سیاسی تصمیمسازها میکند
حکومت اسرائیل پاشنه آشیل دموکراسی و مشوق تروریسم
حمایت دولت های دموکراتیک بویژه ایالات متحده از زورگوئی ها، تجاوزات و سرکوب های وحشیانه مردم فلسطین توسط افراطیون حاکم بر اسرائیل بویژه در بیست سال گذشته فقط ستمگری علیه فلسطینی ها نیست بلکه ستمی بزرگ علیه نفس دموکراسی است
اتمام انتخابات و “ایران”ی که ماند!
قبل از اینکه آمار رسمی از مشارکت پخش شود صادقانه از مشاهداتم در تهران بگویم؛ انتخاباتی به خلوتی ۱۱ اسفند در عمرم ندیده بودم
غزه و شش خیال باطل
خیالپردازان در ارزیابی اهمیت مشارکت حزبالله در معادله کاهش مدت نبرد و تلفات اشتباه نکردند، بلکه اشتباه آنها در خوانش راهبرد رژیم ایران و محاسبات منطقهای آن بود
پزشکی در جدال با طب سنتی؛ شبهعلمِ پنهان پشت نام ایران و سنت و اسلام
بهتازگی بحثها دربارهٔ آنچه از آن با عناوین طب سنتی، طب اسلامی یا طب ایرانی یاد میشود، دوباره داغ شده است. کار بهجایی کشید که در ایام تبلیغات برای انتخابات، حتی برخی همایشهای انتخاباتی با این موضوع برگزار شد و افرادی با لقب «حکیم» در سخنرانیهای خود باز بر طبل تغییر ساختار نظام پزشکی و سلامت ایران و سوق دادن آن بهسوی شبهعلمی بالقوه خطرناک کوبیدند
روز جهانی تبعیض صفر
اول ماه مارس برابر با ۱۱ اسفندماه روز جهانی “تبعیض صفر” هست که بعضیها آن را روز “رفع تبعیض”، “نفی تبعیض” و یا “بدون تبعیض” نامیدند. هدف از این نامگذاری ارتقا ایدههای برابری، احترام به حقوق انسانی و کاهش تبعیض میباشد
گفت و گوی پوریا مطهری با پرویز دستمالچی؛ موضوع: انتخابات در نظامهای دیکتاتوری
۱۴۱ امین برنامه سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
پخش توسط تلویزیون اندیشه، مدت برنامه در مجموع: ۵۰ دقیقه.
مجری برنامه: دکتر پوریا مطهری، عضو هیات اجرایی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
میهمان: پرویز دستمالچی، پژوهشگر و فعال سیاسی
۲۹ فوریه ۲۰۲۴
پخش از تلویزیون اندیشه، جمعه اول مارس ۲۰۲۴ ساعت ۲۱:۰۰ به وقت ایران
نامه سرگشاده به کنگره ملی موقت
با پذیرفتن برپایی کنگره ملی موقت؛ این نخستین و درست ترین گام برای شروع یک روند دموکراتیک، هر ایرانی می تواند به خودی خود و با اراده و رأی مستقل خود از زندان حکومت اسلامی رهایی یابد و در راه حاکمیت ملی گام بر دارد
انتخاب مردم، «نه» گفتن به جمهوری اسلامی است!
اگر به برخورد مردم کوچه و خیابان با انتخابات حکومتی اخیر، کمی توجه کنیم، کافیاست تا متوجه شویم، عموم جامعه، پیشتر از همه، صندوق رای را تحریم کردهاند و ما فقط وامدار و دنبالهروی این آگاهی جمعی ایجاد شده از کف جامعه هستیم
نتیجه فرمایشی کردن انتخابات، خیابان است
همواره در پی آن بودهام که تغییرات مورد نظر مردم از طریق صندوقهای رای صورت گیرد تا کمهزینه و مسالمتآمیز و مستمر و پایدار باشد. و یقین داشته و دارم که معنازدایی از انتخابات، خیابان را پررنگ و گاه تنها گزینه مردم برای تغییر خواهد کرد و صدالبته ممکن است کار به خشونت و درگیریهای خونین بکشد
آیا انتخابات در ایران بیمعنا شده است؟
یازدهم اسفندماه انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری برگزار میشود اما نظرسنجیها نشان میدهد که مردم تمایلی برای شرکت در انتخابات ندارند
آخرین «انتخابات»؟ آغاز دوران پساخامنهای، میراث خامنهای برای جانشین خود چه خواهد بود؟
دوچالش بزرگ «انتخاباتی» امسال رژیم عبارتند از: تدارک دوران پساخامنهای و انجام اقدامات عملی ولازم برای پیشبرد پروژههای معطوف بهآن از یکسو، و تبدیل قدرت «واقعی» موجود به قدرت حقوقی و «قانون اساسی نوین» در تناسب با کالبد حکومت اسلامی
فایل صوتی گفتگوی حسین مختارزاده از رادیو ملبورن در استرالیا با دکتر ریموند رخشانی؛ موضوع: مدرنیته و مدرنیسم و نقش علم، فلسفه و هنر
۱۷ آوریل ۲۰۱۲
بازی اولتیماتوم، اسماعیلیون و سلطنتطلبان
به فرض اینکه بر هم خوردن شراکت، هزینههای بسیاری را به افراد تحمیل کند و یا در کوتاه مدت به ضرر آن افراد تمام شود، اما پیامی روشن را به جامعه ارسال میکند که سنتهای لطف متقابل در بستری برابری خواهانه دنبال میشوند و قلدری تحمل ناپذیر است
انتخابات ۱۴۰۲؛ تشدید یکهسالاری و شکاف در حاکمیت یکپارچه
شبهانتخابات مجلس دوازدهم هم امکانناپذیری حاکمیت یکپارچه اصولگرایان را نشان میدهد و هم تضعیف فعالیت سازمانیافته سیاسی را آشکار میسازد که در نهایت مداخلات و تنظیمگری ولیفقیه و تمایل پایگاه اجتماعی نهاد ولایتفقیه در سطحی پایینتر سهم جریانات و باندها از منابع قدرت را مشخص میکند
نگاه اجمالی در نسبت کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ با مشروطیت
بعد از اینکه عدهای تلاش کردند تا برخلاف همه منابع موثق و دایرهالمعارفهای غرب کودتا علیه مصدق را به کودتای مصدق علیه شاه برگردانند، حالا عدهای از نخبگان پیدا شدهاند و سعی دارند تا کودتای سوم اسفند را چنین وانمود کنند که اصلا کودتایی در میان نبوده، برخی هم بر این نظر هستند که آن کودتا چیزی جز نجات انقلاب مشروطیت نبود
ناکنشگری و مشارکت نامشروط انتخاباتی در نظامهای اقتدارگرا
اکنون بر بستر تجارب آزموده شده و ملاحظات نظری انتخابات جایگاهی در تئوری تغییر ندارد
ترفندهای رژیم اسلامی برای به پای صندوق آوردن مردم در انتخابات نمایشی-فرمایشیِ-مهندسیشده
حکومت اسلامی حقی برای مردم در تعیین سرنوشت خودشان و مشروعیت بخشیدن به رژیم قائل نیست. آنها ادعا میکنند که مشروعیت آنها الهی است و از خدا گرفتهاند
بازخوانی یک نامۀ تاریخی
در اوج نا آرامیهایی که از ۱۳۵۵ در برابر خودکامگی بیحد و مرز محمّدرضا شاه آغاز شد و روز روز گسترش بیشتری یافت، سه تن از اعضای شورای رهبری جبهۀ ملّی ایران: کریم سنجابی، شاپور بختیار و داریوش فروهر، نامهای با لحن احترامآمیز ولی محکم به شاه نوشتند و او را به بازگشت بیدرنگ به رعایت قانون اساسی مشروطه، آزاد کردن زندانیان سیاسی و احیای حکومت قانون، پیش از آنکه خیلی دیر شود فراخواندند
آقای تاج زاده به آغوش ملت خوش آمدید
باتوجه با باز خورد وسیع آن دو یاداشت اندکی بعد بازداشت شدم . در پی وقایع آبان ۹۸ و سقوط تلخ هواپیمای اوکراینی، انتخابات مفتضح۱۴۰۰ و رد صلاحیت خود تاجزاده که با شعار «اصلاحات ساختاری» به میدان آمد و اندکی بعد وقایع مرتبط با جنبش مهسا و بیانیه میر حسین موسوی برای یافتن راهی برای رفراندوم ظاهرا تاج زاده نیز دریافته است که انتخابات دیگر راهگشا نیست
معنای رای دادن یا ندادن؛ «ملت» کارهای هست یا نیست؟
؟
انتخاباتمنبع تصویر،GETTYIMAGES
توضیح تصویر،
تجربه برگزاری انتخابات در ایران نشان داده است که زمان انتخابات، حکومت از زاویه مذهبی و ملی تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهد که «رای دادن» با اهمیت است
اطلاعات مقاله
نویسنده,مسعود آذر
شغل,بیبیسی
۲ ساعت پیش
فرمانده سپاه پاسداران در سوم اسفندماه ۱۴۰۲، در نخستین روز از شروع تبلیغات انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری خطاب به مردم گفت: «روز جمعه برای رضای خدا، حمایت از وطن، اسلام، رهبر معظم انقلاب و اعتقادات پای صندوقهای رای حاضر شوید.»
این فرمانده نظامی در حالی مردم را دعوت به شرکت در انتخابات کرد که از پنج دلیلی که برای رفتن به پای صندوق رای آورده یک مورد آن برای «وطن» و بقیه موارد مربوط به مسایل اعتقادی و تحکیم پایههای ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی است.
در ۴۵ سال گذشته این نگاه کم و بیش به انتخابات و صندوق رای غالب بوده است و پس از گذشت این همه سال، یک سوال به طور فراگیرتر از گذشته، در افکار عمومی شکل گرفته است که «چرا باید رای داد؟»، آیا صرف «رای دادن» و حضور در پای صندوق رای به معنای مشارکت در اداره کشور است؟ آیا «رای ندادن» یک کنش سیاسی محسوب میشود و میتواند اهرم فشاری برای مردم باشد تا از طریق آن حکومت تن به خواسته معترضان بدهد و از اقتدارگرایی کوتاه بیاید و تن به ساز و کار دموکراسی دهد؟
شاید در تمام سالهایی که از عمر جمهوری اسلامی ایران میگذرد به اندازه امروز، دو مقوله مردم و انتخابات به عنوان دو لبه قیچی مشروعیت نظام را هدف قرار نداده است و به عبارتی شبکههای اجتماعی و طیفی از رسانههای موافق و مخالف حکومت درباره کنشگری در انتخابات ومشروعیت، نظام را از زوایای مختلف مورد بحث و بررسی قرار میدهند. هریک از آنها به فراخور دیدگاه و اعتقاداتشان از تحریم، رای دادن یا ندادن سخن میگویند. بیراهه نیست که چنین تقابلی پس از جنبش مهسا و اعتراضات سراسری سال گذشته عمیقتر شده است. به نظر میرسد این شکاف به سمتی رفته است که هیچ کدام از طرفین دعوا حاضر نیست که صدای دیگری را بشنوند.
تجربه برگزاری انتخابات در ایران نشان داده است که زمان انتخابات، حکومت از زاویه مذهبی، دینی و ملی تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهد که امر «رای دادن» با اهمیت است و برای این منظور از «امام زمان» گرفته تا حس وطن پرستی و حتی ناموس مردم به میان میآید تا رای دهنده را متقاعد کند تا بین گزینههای مورد تائید شورای نگهبان، گزینه یا گزینههایی را انتخاب کنند.
Skip مطالب پیشنهادی and continue reading
مطالب پیشنهادی
انتخابات ایران
ادامه سکوت شورای نگهبان و وزارت کشور درباره خبر ردصلاحیتشدگان انتخابات خبرگان
کودکان و نوجوانان در حال اسکیتبازی
بهمن ۵۷ از نگاه نوههای انقلاب؛ «وضع باید عوض شود»
روزنامهها
ماجرای رد صلاحیتها در ایران؛ «انتقامجویی دولت» یا «خالصسازی» سیاسی
ژیلا صادقی
نخی که کت و دامن، انتخابات و خاندان پهلوی را به هم دوخت
End of مطالب پیشنهادی
منتقدان میگویند حکومت با معرفی گزینههای محدود و مورد تائید خودش، برای «شرکت» در رای گیری، از همه اقشارو همه گروهها از افراد مذهبی و غیر مذهبی گرفته تا مخالفان ومنتقدان دعوت میکند اما به آنها اجازه «مشارکت» در روند تصمیمگیری و تصمیمسازی نمیدهد. در عمل فرایند حضور مردم در پای صندوق رای «تکلیفی»، «تزئینی»، «تاییدی»، «مناسکی» و به عبارتی زینتالمجالس هستند و نفس انتخابات از منظری برای ارایه در مجامع بینالمللی است.
بعضی از منتقدان نیز میگویند نظامهایی مانند ایران که احساس میکنند تثبیت شدهاند از این مرحله نیز عبور کردهاند و اهمیتی به جلوه بیرونی و قضاوت مجامع بینالمللی دراین باره نمیدهند. میزان مشارکت در دو انتخابات اخیر ریاست جمهوری و مجلس نشان داده شرکت حداقلی مردم در انتخابات خللی در روند حکومتداری ایجاد نکرده است و در روی همان پاشنه میچرخد.
معنای «رای دادن»
تبلیغات انتخاباتی در تهرانمنبع تصویر،GETTYIMAGES
توضیح تصویر،
بیژن اشتری، مترجم کتاب «شوروی ضد شوروی»: موقعی که استالین صندوق رای را برپا کرد و مردم (یا در واقع کمونیستها) را فراخواند که فعالانه در انتخابات شرکت کنند برخی از روشنفکران آن زمان فریب ظواهر را خوردند و انتخابات استالینی را به رغم همه کم و کسریهایش «امری مثبت» ارزیابی کردند
«رای دادن» یک امر سیاسی- اجتماعی است که فرد با انتخاب یک گزینه، نماینده، یا تصمیم خاص برای پشتیبانی از یک فرد، یک حزب یا یک طرح نظرش را بیان میکند و معمولا رای افراد در فرآیند انتخابات در سطح ملی یا منطقهای و محلی به عنوان یک ابزار در یک نظام دموکراتیک ظهور و بروز پیدا میکند.
«رای دادن» با وجود اینکه یکی از بارزترین نمادها یک نظام دموکراتیک در یک کشور محسوب میشود اما به خودی خود نشانه وجود دموکراسی در یک کشور نیست چرا که یک نظام دموکراتیک، حقوقی مانند حق تغییر حاکمان، آزادی رسانهها و گردش آزاد اطلاعات، حقوق بشر و حکومت قانون را به رسمیت میشناسد و تمام سازو کارها قانونی در خدمت شهروندان قرار میگیرد تا رای و نظرشان را در جامعه ببینند.
در جهان امروز کشورهای زیادی هستند مانند اکثر کشورهای خاورمیانه، که در آنها مردم رای میدهند اما به عنوان کشور دموکراتیک شناخته نمیشوند و یا اصول دموکراسی در آنها در حداقل ممکن رعایت میشود. در این کشورها با استفاده از تکنیکهای مختلفی مانند کنترل رسانهها، بیرون کردن رقبا، و تقلب در انتخابات، حقوق و آزادیهای شهروندان کنترل و محدود میشود و در عمل روند تصمیمگیریهای حکومتها به گونهای پیش میرود که به نتیجه دلخواهشان برسند.
بیژن اشتری، مترجم و نویسنده که در حوزه کشورهای بلوک شرق صاحب تالیفات و ترجمههایی است، روز دوم اسفندماه امسال چند روز مانده به انتخابات در ایران، در کانال تلگرامیاش مطلبی درباره شکل انتخابات و رای دادن در نظامی مانند دوران استالین در اتحاد جماهیر شوروی را روایت کرد.
آقای اشتری با اشاره به جمله معروف استالین که گفته بود «در انتخابات آنهایی که آرا را میخوانند اهمیت دارند نه آنهایی که آرا را به صندوق میریزند» به برابر بودن تعداد نامزدها با تعداد کرسیهای کمیته مرکزی حزب کمونیست اشاره دارد و نوشته است «”پرشور” بودن انتخابات استالین در این بود که شما به عنوان رایدهنده میتوانستید روی اسم نامزدهای غیرموردعلاقه خودتان ضربدر بزنید. در پایان هر کس که ضربدر کمتری دریافت کرده بود در بالای فهرست برگزیدگان قرار میگرفت. البته این هم قطعی نبود چون استالین باید تشخیص میداد نهایتا پس از شمارش آرا اسامی چه کسانی باید به عنوان دارندگان بیشترین آرا اعلام شوند. یک بار خودش نفر ششم شده بود اما دستور داد که اسمش به عنوان نفر اول اعلام شود…».
مترجم کتاب «شوروی ضد شوروی» نوشته است موقعی که استالین صندوق رای را برپا کرد و مردم (یا در واقع کمونیستها) را فراخواند که فعالانه در انتخابات شرکت کنند برخی از روشنفکران آن زمان فریب ظواهر را خوردند و انتخابات استالینی را به رغم همه کم و کسریهایش «امری مثبت» ارزیابی کردند. شماری از آنها معتقد بودند که «انتخابات آزاد و دموکراتیک نیست اما برای شروع خوب است» و امیدوار بودند که در آینده انتخابات واقعی برگزار شود اما این روند در نظام شوروی تا دههها و تا زمان سرنگونیاش ادامه یافت.
علی خامنهای در حال شرکت در انتخاباتمنبع تصویر،KHAMENEI.IR
توضیح تصویر،
علی خامنهای در نهم اردیبهشتماه سال ۱۳۸۸: «ملت ما در طول تاریخ چند قرنی خود، یک عنصر بیتأثیر در نظام مدیریت کشور بود. چرا؟ چون خاصیت حکومت استبدادی این است؛ ملت، کارهای نیست.»
«ملت کارهای نیست»
مقامهای ارشد ایران به طور معمول در ایام انتخابات مردم را دعوت به حضور در پای صندوق رای میکنند و از اهمیت مشارکت مردم میگویند. اما «رای دادن» و «حق نامزد شدن» به دور از جنسیت، دین، زبان، نژاد و اعتقادات فکری دو روی یک سکهاند که میتواند در میزان مشارکت در یک انتخابات دموکراتیک موثر باشد.
از یک سو رد صلاحیت فعالان سیاسی و اطلاعیه جبهه اصلاحطلبان در آستانه انتخابات نشان میدهد که بخشی از طرفداران حکومت از گردونه رقابت حذف شدهاند و از سوی دیگر شرایط فکری و انتظارات «رای دهندگان» از حکومت با گذشته تغییر کرده است. نظرسنجیها میزان مشارکت را بسیار پایین پیشبینی کردهاند، براساس نظرسنجی صدا و سیما حتی حدود ۵۲ درصد از مردم «زمان برگزاری انتخابات را نمیدانند» (روزنامه اصولگرای وطنامروز ۲۹ بهمنماه).
در کنار دستگاهها و رسانههای تبلیغی حکومت که در حال بمباران مخاطبانشان برای شرکت در انتخابات هستند، گروههای مخالف نیز ساکت ننشستهاند و عملکرد حکومت را برای استفاده ابزاری از مردم در انتخابات نقد میکنند و خواهان «رای ندادن» و عدم مشارکت هستند.
یکی از ویدئوهایی که در دو سه روز اخیر با اوضاع امروز انتخابات در ایران مشابهت سازی و در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود، سخنان علی خامنهای در نهم اردیبهشتماه سال ۱۳۸۸ است.
رهبر جمهوری اسلامی در این سخنرانی که پیش از برگزاری انتخابات جنجالی ریاست جمهوری برگزار شده، گفته بود که «ملت ما در طول تاریخ چند قرنی خود، یک عنصر بیتأثیر در نظام مدیریت کشور بود. چرا؟ چون خاصیت حکومت استبدادی این است؛ خاصیت حکومت پادشاهی این است. ملت، کارهای نیست. حال ملت چگونه خواهد بود؟ بسته به انصاف آن کسی که آن بالا نشسته است».
آقای خامنهای با بیان اینکه انتخابات در دوره پهلوی «یک حرکت نمایشی محض» بوده، گفته بود «همه میدانستند که انتخابات مطلقا به معنای انتخاب مردم نیست. یک کسانی را دستگاههای قدرت، دربار آن روز شاهان در نظر میگرفتند، رقابتهائی بین خود آنها انجام میگرفت… ماها اسم انتخابات را تو روزنامهها میشنفتیم که میگویند: حالا انتخابات است. نمیفهمیدیم روز انتخابات کی هست، مردم نمیفهمیدند. در وقت انتخابات، چند تا صندوق میگذاشتند یکجا، خودهاشان هم گفتوگو و هیاهوی مختصری میکردند و همان کاری که میخواستند، انجام میدادند و تمام میشد میرفت. مردم نقشی نداشتند».
جدا از تصمیماتی که مسئولان تاثیرگذار در روند انتخابات دارند و از آن به عنوان «مهندسی انتخابات» یاد میشود، بخشی از نقد و انتقادات به قانون اساسی نیز برمیگردد که نمایندگان بیش از آنکه پاسخگوی «رای دهنده» باشند باید به نظام اعلام وفاداری کنند.
اصل ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران میگوید امورکشور «از راه انتخابات» اداره میشود. نمایندگان مجلس وقتی که انتخاب میشوند بیش از آنکه خودشان را متعهد به رای مردم بدانند، قسم میخورند که «به خدای قادر متعال سوگند یاد می کنم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد مینمایم که پاسدار حریم اسلام و نگاهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران و مبانی جمهوری اسلامی باشم».
همچنین رئیس جمهور نیز در مراسم تحلیف ابتدا قسم میخورد که «پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور» باشد. تعهد رئیس جمهور درقبال رای دهندگان در مرحله بعد قرار دارد که میگوید «خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم».
دو دغدغه انتخاباتی آیتالله خامنهای: نتیجه رأیگیری و آبروی حکومت
تصویر فردی در حال رای دادن در حالی که پرچم جمهوری اسلامی در پس زمینه دیده میشودمنبع تصویر،GETTYIMAGES
توضیح تصویر،
دیاکو حسینی کارشناس روابط بینالملل: « حکومتها دیگر از اینکه دموکراتیک نباشند، احساس شرمساری نمیکنند. برای همه انواع حکومتها، انتخابات دموکراتیک همیشه یک شر ضرور بوده؛ امروز شری است که از ضرورت آن هم کاسته شده است.»
رای دادن آخرین سنگر دموکراسی؟
با نزدیک شدن به روز انتخابات در ۱۱ اسفندماه صفآرایی موافقان و مخالفان «رای دادن» در جمهوری اسلامی تشدید خواهد شد.
بخشی از طرفداران نظام که به سیستم انتخابات نیز نقد دارند مانند بیانیه ۱۱۰ نفر از فعالان سیاسی اصلاح طلب معتقدند که رای دادن با اهداف و انتظارات حداقلی با هدف «روزنهگشایی» ضروری است و «حق رای محصول ۱۲۰ سال مجاهدت ایران از مشروطه تا کنون بوده و نمیخواهیم از این حق صرف نظر کنیم».
در مقابل چنین نگاهی، حاتم قادری، استاد علوم سیاسی براین باور است که در سیستمهای ولایت مدار و سلطنت از نظر عملی و نظری، انسان از حق لازم برخوردار نیست و اجازه بالندگی از انسان گرفته میشود و فرقی نمیکند ولایت تاج بر سر داشته باشد یا عمامه.
آقای قادری روز دوم اسفندماه، یک روز به شروع تبلیغات در ایران در «پلتفرم تخصصی گفتوگوی آزاد» گفت حکومت جمهوری اسلامی حقوق و شان و شئون مردم را با ابعاد وسیعتر و گستردهتر از حکومت شاه غصب کرده است، در حکومت شاه میگفتند «فرمایشات ملوکانه» و در این نظام نیز میگویند «فرمایشات رهبری» و امکان مهار و کنترل قدرت از مردم گرفته شده است.
حاتم قادری از اینکه حکومت حاضر نیست یک مجرا مانند رفراندوم و صندوق رای، برای بیان اعتراضات مردم بگذارد، انتقاد میکند و میگوید وقتی تمام راههای اعتراضی بسته شده است مردم به چه شکلی باید بگویند ما این نظام را نمیخواهیم؟
در کنار رویکردهای مختلفی که نسبت به انتخابات و رای دادن وجود دارد، دیاکو حسینی، کارشناس روابط بینالملل با مثالی از توسعه اقتصادی چین میگوید «حکومتها دیگر از اینکه دموکراتیک نباشند، احساس شرمساری نمیکنند. برای همه انواع حکومتها، انتخابات دموکراتیک همیشه یک شر ضرور بوده؛ امروز شری است که از ضرورت آن هم کاسته شده است.»
آقای حسینی به عنوان کسی که معتقد است رای دادن آخرین سنگر دمکراسی است و باید آن را حفظ کرد و رای داد، در شبکه ایکس به حکومت توصیه میکند که نگران مشارکت مردم در انتخابات نباشد چرا که به گفته او «عقربههای ساعت جهانی به سود اقتدارگرایی پیش میرود» و «در این دوران باید انتظار داشت که حکومتهای بیشتری از حق انتخاب آزادانه شهروندان جلوگیری کنند؛ انتخابات را دستکاری کنند و یا اساساً از برگزاری انتخابات صرفنظر کنند.»
«روزنهگشایی» یا نگاه ابزاری به مردم؟
نظامهای اقتدارگرا نظیر ایران با بافت سیاسی مطلقه فقیه، سوریه در زمان بشار اسد، عراق در زمان صدام حسین و روسیه در زمان پوتین به سه دلیل انتخابات برگزار میکنند
گفت و گوی دکتر پوریا مطهری با دکتر مهران مصطفوی؛ موضوع: ۱۱ اسفند، انتخابات واقعی یا نمایشی
۱۴۰ امین برنامه سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
پخش توسط تلویزیون اندیشه، مدت برنامه در مجموع: ۵۰ دقیقه.
مجری برنامه: دکتر پوریا مطهری، عضو هیات اجرایی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
میهمان: دکتر مهران مصطفوی، فعال سیاسی
۲۲ فوریه ۲۰۲۴
پخش از تلویزیون اندیشه، جمعه ۲۳ فوریه ساعت ۲۱:۰۰ به وقت ایران
وقتی مهاجرت به موضوعی امنیتی تبدیل میشود
دیگر صحبت صرفا از مهاجرت نخبگان، ثروتمندان و ناراضیان نیست؛ ایران با «مهاجرت تودهوار» مواجه است. سیلی از ورزشکاران، هنرمندان، نویسندگان، استادان، پزشکان، پرستاران، معلمان، کارگران، متخصصان فنی و کشاورزان و دامداران راه خروج از کشور را در پیش گرفتهاند
مادر مهربانمان – ایران- دارد میمیرد/ چه میتوانستیم بشویم و نشدیم/ یک گروه غارت میکند و دسته دیگر با جهل به نابودی سرعت میدهد
دکتر مسعود نیلی اقتصاددان برجسته ایرانی و استاد ممتاز دانشگاه به عنوان برگزیدۀ هشتمین جشنوارۀ کارآفرینی امین الضرب در تهران سخنانی بسیار قابل تأمل بر زبان آورد که نه تنها حاضران را تحت تاثیر قرار داد که سبب میشود آه از نهاد هر ایرانی میهندوست دیگر نیز که با آن مواجه شود، برخیزد
برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار *، بخش بیستودوم (الف)
«پس از بازگشت به واشنگتن، سالیوان، کماکان به اصرارش برای رفتن مستقیم نزد خمینی و ریختن طرح و نقشهای با او ادامه میداد… ظاهراً سالیوان ضابطهی برخورد و تعادلش را از دست دادهبود… و در تاریخ ۱۰ ژانویه برای وَنس تلگرافی فرستادهبود که در مرز گستاخی بود…»
مجلس دوازدهم؛ انتخابات یا بحران انتخاباتی حکومت در مصاف داخلی اصولگرایان؟
تقریباً بیسابقه بوده است که این میزان از نیروهای سیاسی، چه بهلحاظ کمّی و چه تنوع، تصمیم به شرکتنکردن در انتخابات و برخورد منفی با انتخابات بگیرند و آن را فاقد معنا بدانند. از این رو میتوان گفت جمهوری اسلامی با بزرگترین بحران انتخاباتی خود در این دوره دستبهگریبان است
خامنهای چطور حوزههای علمیه را کنترل و سرکوب میکند؟
بازداشت محمدتقی اکبرنژاد، روحانی حوزه علمیه قم و منتقد سیاستهای رهبر جمهوری اسلامی، در روزهای اخیر بار دیگر موضوع سرکوب روحانیون شیعۀ ناراضی و منتقد داخل کشور را برجسته کرده است
سخنرانی پیرامون زبان مادری
سخنرانی دکتر کاطم کردوانی پیرامون زبان مادری در آخن آلمان و وین اتریش برگزار کنندگان نشست ها: کانون ره آورد ” آخن و انجمن فرهنگی ایرانیان مقیم اتریش ” آخن ۱۹ نوامبر ۲۰۱۴ – وین ۱۳ ژوئن ۲۰۱۴