هادی خرسندی: چگونه ترور امام حسن عسکری انجام نشد!

در حالی‌که امام نظام قاطر را گرفتند، یک چیزی در گوش قاطر گفتند (بغض ناطق و گریه جماعت) قاطر وحشی عرق کرد، رام شد. سرش را انداخت پائین. اهلی شد

هادی خرسندی: آن خانمه و نامجو و تعرض جنسی و پناهندگی

پدر با عبا عمامه در نقش آخوند، پسر سر راهش را می‌گیرد و به‌عنوان یک جوان عاصی (نماینده همه جوانان عاصی و بیکار مملکت) به او بدوبیراه می‌گوید و یک کشیده می‌خواباند توی گوشش. فیلم می‌گیرند. نیروهای انتظامی و اطلاعاتی و امنیتی باهمان هشیاری مخصوصی که عوامل اسرائیل را پیدا نمی‌کنند، آن‌ها را چندساعته دستگیر کرده و با دست بند و پابند، می‌برند

هادی خرسندی: وطنم را نبرین، دوستش دارم!

نه، این سروده ربطی به قرارداد اخیر رژیم با چین ندارد. این دلنوشته سال‌هاست که با من است و هربار که می‌روم سراغش، غم‌بیتی دیگر از چشمم بر آن می‌چکد. اولین‌بار غم‌نامه‌ای چند بیتی بود که در فیس‌بوک گم‌وگور شد. دو هفته‌ای هم هست که خود فیس‌بوکم گم‌وگور شد

هادی خرسندی: علم الهدی: یونیورسال استودیو را به آتش می‌کشیم!

دیدی؟ این پسرک جعلق را ما معروفش کردیم، حالا یونیورسال استودیو با او قرارداد بسته.

هادی خرسندی: کودتا علیه رضا پهلوی!

پادشاهی مشروطه مثل جمهوریه، مفت نمی ارزه! عکس دستکاری شده شاهزاده رضا پهلوی. جمله «نه به رژیم سلطنت»، فتوشاپ است عجب ولیعهد بی‌خیالیه – عید مبارک اوستا. – چه عیدی بابا. پسره زد همه کاسه کوزه‌مونو به هم، شب عیدی. – ولیعهد؟ – اعلیحضرت! گفتم بگو اعلیحضرت! – ببخشید! – مگه نمی بینی. ما توی… ادامه خواندن هادی خرسندی: کودتا علیه رضا پهلوی!

هادی خرسندی: نامه خامنه‌ای برای پاپ، توسط قالیباف!

در پاسخ اینکه پاپ گفته بود «باید صدای سلاح‌ها خاموش شود»، رهبر خامنه‌ای جواب داد «شما غافلی ما سالی چقدر پول صدا خفه کن برای اسلحه‌مان می‌دهیم». وی افزود «همان ۱۵۰۰ نوجوانی که در آبان کشتیم، همه‌اش با سلاح بی‌صدا بود، اونم در تاریکی.»

هادی خرسندی: آن عکس که بوسیده طرف، دست فرح را

در تأئید افشاگری احمدی نژاد، عکسی درآمده است که حداد عادل را درحال بوسیدن دست شهبانو فرح، نشان میدهد. متقابلاً برای ابطال آن، همان عکس، با سر و صورت شخصی دیگر درآمده، به این معنی که عکس اول، فتوشاپ است. البته میتواند عکس دوم، فتوشاپ باشد!

هادی خرسندی: شیخ عبدالکریم که ناباب بود، رسید!

خوشبختانه امسال ایشان به مناسبت ۲۲بهمن می‌رود به اراک و خیال مرا راحت می‌کند. ایشان در آنجا خیلی حرف‌ها می‌زند از جمله که می‌گوید «انقلاب اسلامی گنج است و ما باید قدر این گنج را بدانیم.» این حرف را قبلاً بابک زنجانی هم گفته بود ولی کسی توجه نکرد

هادی خرسندی: چند صحنه از ماجرای منفجر نشدن مجاهدین!

سردار سرهنگ کاپیتان قالیباف در بازگشت از مسکو یک‌راست از فرودگاه به بیمارستان منتقل شد و مورد عمل جراحی قرار گرفت. دو تیم ورزیده از جراحان ظرف مدت کوتاهی، دست‌های او را کوتاه کردند که خیلی از پاهایش درازتر شده بود و به شامپانزه می‌مانست

هادی خرسندی: سردار رضایی در نقش شاه‌عباس

از روزی که سردار معظم محسن رضایی در مصاحبه تلویزیونی اعلام کرد که در نزدیکی انتخابات، برای آگاهی از نظرات مردم، با تغییر چهره، در جامعه بوده و سوار تاکسی می‌شده، هراسی در دل مردم افتاده که هرجا در کوچه و بازار یک قیافه عوضی می‌بینند، دماغشان را می‌گیرند و فرار می‌کنند

هادی خرسندی: با گوش خودش، سکسِ سراپا شده لیلا – واویلا واویلا

بعد از کیکی که با یک بند انگشت آلت تناسلی خامه‌ای، اسلام را در مصر زیر سؤال برده بود، این هفته معلوم شد که گوش‌های لیلا حاتمی هم از این‌طرف داشته به اسلام عزیز لطمه می‌زده. در نتیجه: «مدیران امنیتی و فرهنگی در وزارت ارشاد، دستور به حذف و سانسور فیلم دادند.»

هادی خرسندی: کیکی به شکل آلت تناسلی ضمیمه پرونده!

زن مصری به اتهام پختن کیک با تزئین سکسی دستگیر شد. یک شیرینی‌پز در قاهره به دلیل تولید کیک‌هایی که تزئینات روی آن به شکل آلات تناسلی بوده دستگیر شد. مراجع دینی مصر گفته‌اند، چنین اقدامی مغایر موازین اسلام است

هادی خرسندی: شنیدم چو مصباح یزدی بمیرد…

درگذشت هرکدام از بزرگان جمهوری اسلامی و جستنشان از امکان محاکمه در دادگاه ملی آینده، غمی بر دل ما می‌افزاید. بخصوص در مورد روحانی بزرگی که فتوای قتل و ترور می‌داد و رئیس دادگاه پرسش‌های زیادی درباره سفّاکی و جنایتمداری او می‌توانست داشته باشد

هادی خرسندی: چرا فخری‌زاده از اتومبیل پیاده شد؟

این‌جانب (امضا محفوظ) یکی از کارشناسانی هستم که تلویزیون‌های فارسی عکس بزرگم را روی دیوار می‌اندازند و از من سؤال می‌کنند. خود را آماده کرده بودم که اگر در مورد ترور سردار فخری‌زاده خواستند با من مصاحبه کنند، کم و کسر اطلاعاتی نداشته باشم. لذا همه خبرها را خواندم و گزارش خویش را روی کاغذ آوردم و با هر خبر جدیدی که می‌رسید، نوشته خود را تازه می‌کردم

هادی خرسندی: ارتباط ترور سردار فخری‌زاده با یکی از اعضای کانون نویسندگان

در حالی که مأموران امنیتی سپاه و اطلاعات جمهوری اسلامی دسته‌جمعی داشتند کتاب یکی از نویسندگان را بررسی می‌کردند، باز اسرائیل در خیابان‌های میهن اسلامی فاجعه آفرید

هادی خرسندی: بپّا که ته حلقت، آقا به کمین باشد

پوران حشمدار می‌گوید: «…گفتند از دفتر رهبری تماس می‌گیریم،… شما شکایت کردید؟ گفتم بله. گفتند چه‌جوری بوده، چی بوده؟ گفتم برادرم…آبان کشته شده. گفتند کدام آبان؟…»

هادی خرسندی: ‏‏شما مانع شدید ترامپ جمهوری اسلامی را بیندازد!

دیر نشده عزیزم. هنوز فرصت هست. مگر انداختن جمهوری اسلامی چقدر زمان می‌برد؟ ولی عزیز دلم، هم‌وطن عزیز، رفیق نازنین، چرا با من دعوا داری؟ من فکر می‌کنم ترامپ بیشتر اهل صلح و سازش و معامله باشد، نه اهل جنگ و براندازی. کافی است دم آخر، جای جایش، رهبر معظم، مخترع «نرمش قهرمانانه» جلوی ترامپ کوتاه بیاید. ترامپ که به دنبال حقوق بشر نیست که. یکهو می‌بینی عظمای مربوطه، با یک «قورت قهرمانانه»، هسته اورانیومش را فرو می‌برد!

هادی خرسندی: ‏‏چرا ملانیا به بایدن رأی می‌دهد؟

ترامپزده‌های عزیز شاید خبر نداشتند که عمران خان، نخست‌وزیر پاکستان پریروزها گفت ترامپ از او خواسته است میان جمهوری اسلامی و آمریکا میانجیگری کند. پس ترامپ سر آشتی دارد. ولی بهتر است نشنیده بگیریم و رأی از ترامپ دریغ نکنیم

هادی خرسندی: ‏‏مصاحبه با مگس انتخاباتی

شما ایرانی‌ها انگار همه تون یه چیزی تون میشه! من چه میدونم داداش. بابا شما هم چقدر توقع دارین از یک مگس. اگر این‌قدر که از من توقع دارین از خودتون توقع داشتین تا حالا کشورتونو نجات داده بودین!

هادی خرسندی: ‏‏من و شوهر خانم ابتکار و تروریست فرانسوی

از خبر سر بریده شدن آموزگار فرانسوی، دلی نبود که نلرزد. آقای ساموئل پتی ۴۷ ساله دمکرات منش، در توجیه آزادی بیان، کاریکاتور پیامبر اسلام را به شاگردانش نشان داده بود و گفته بود هر محصلی ناراحت می‌شود، می‌تواند از کلاس برود بیرون. اسلامی‌ها پیش‌تر کارتونیسته را کشته بودند

هادی خرسندی: نویسندگانی که توضیح‌المسائل ننوشته بودند زندانی شدند!

سه نویسنده عضو کانون نویسندگان ایران را رژیم انداخت به زندان. رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن. این سه نفر روی‌هم باید ۱۸ سال حبس بکشند. البته تقصیر خودشان است. روزی که امام خمینی فرمودند «بشکنید این قلم‌ها را» نویسنده‌ها گوش نکردند. بعضی‌ها هم که قلم‌ها را شکستند، رفتند یواشکی برداشتند به هم چسباندند. این نویسندگان حبس شده احتمالاً در آن روزگار خردسال بوده‌اند ولی وقتی بزرگ شدند باز قلم‌ها را نشکستند. آقای خامنه‌ای هم مثل امام خمینی، شوخی ندارد

خروج از نسخه موبایل