چرا پادشاهی ایرانی استبدادی / دسپوتیک است؟

پادشاه ایرانی مشروعیّت یا لژیتیمیته ی خود را نه از « حق آزاد شهروندی» اعضاء جامعه بدست آورده. بلکه پادشاهی بخششی ایزدی یا فرّه ای ایزدی ست که اعضاء جامعه در ابداع آن و در انتقال آن یا تحقّق آن به پادشاه هیچ نقشی نداشته و ندارند

تفاوت لائیسیته و سکولاریسم در چیست ؟

آنگاه که شاه سایه خدا بود و نماینده خدا در روی زمین آخوندها آیت الله بودند دیگر مفهوم خود را از دست داده است و شاه و شیخ یکی شده اند تا دمار از روزگار مردم بیگناه بدر‌آورند

جنبش معلمان گرانیگاه نبرد برای آزادی، عدالت و سکولاریسم در ایران است

تلاش پیوسته حکومت برای نسبت دادن اعتراض ها و مطالبات اجتماعی مردم ایران به توطئۀ خارجی نشانۀ عجز و بی درایتی حکومتی است که قادر نیست به کمترین خواستۀ طبیعی مردم پاسخ شایسته بدهد

کاظم کردوانی: وضع موجود روی دست رژیم مانده و سکولاریسم در حال تبدیل شدن به بدیل ملی است

این رژیم در مقابل کلاف مشکلات و بن بست هایی که خود به وجود آورده وامانده است. وضعیت موجود با تمام بن بست‌های آن روی دست رژیم مانده است

کدخدای خودخواندۀ سکولاریسم!

میزگرد رضا اسماعیلی با ناصر کرمی، مجید آژنگ و بهرام آبار

تفاوت‌های لائیسیته با سکولاریسم

برخی از اهل نظر ایرانی که خواهان نظام سیاسی غیردینی هستند، می‌پرسند چرا اندیشه ورزانی همچون این قلم لائیسیته فرانسوی را بر سکولاریسم مثلا برمدل آلمان یا انگلستان ترجیح می‌دهند؟ ادامه این نوشتار دلایل نظری و تاریخی این تفاوت را، البته به اجمال توضیح می‌دهد

آیت الله مصباح یزدی: گرایش به سکولاریسم در اظهارات برخی مسؤولان دیده می شود/ این یعنی فرقی بین نظام شاهنشاهی با نظام اسلامی نمی بینند

آیت الله مصباح یزدی گفت: سکولارها می گویند که دین نباید در امور دنیا دخالت کند؛ امروزه این گرایش در بسیاری از مردم با شدت و ضعف وجود دارد و گاهی اوقات در سخنان برخی از مسؤولان هم دیده می شود و در صورت اشکال کردن به سخن شان، شرایط زمانی را مطرح می کنند که این گرایش، گرایش سکولاریستی است

به‌یاد پرچمدار دموکراسی و سکولاریسم و ایراندوستی

محمد ارسی

در حقیقت تشکیل دولت بختیار در آن‌ موقع از تحولات تاریخی، از سویی اعلام ختم دیکتاتوری سلطنتی بود و از طرفی نفی انقلابی‌گری و رد دلیرانه مکتب تمامیت‌خواه خمینی!

سکولاریسم و روحانیت

رابطهُ سیاست با مذهب هم در جهان مدرن دچار تحول شده است و به طرف جدایی رفته است و نمونه های آن که در برابر ماست باید با دقت مورد توجه قرار بگیرد تا ما را در برقراری جدایی در کشور خودمان یاری بدهد

تاکنون کردید چنین، دیگر بس است!

برای ساختن یک جامعه باز وبرای «دمکرات بودن» نه نیاز به دینداری است و نه بی دینی. دمکرات می تواند مسلمان باشد یا نباشد، دیندار باشد یا نباشد. زیرا دمکراسی مربوط به ساختار حکومت و نوع اداره امور عمومی جامعه است و ربطی به اعتقادات دینی- مذهبی (یا خوانشهای خوب و بد) شهروندان ندارد …

تحلیلی بر یک فتوا و یک «لبخند»

روحانیان و فقهای حکومتی ایران در مسیر یک بن‌بست تاریخی گام نهاده‌اند. هر اندازه آنها خنجر دین را عمیق‌تر در جسم و روح انسان‌ها فروبرند، به همان اندازه بر شتاب فرایند سکولاریسم افزوده‌اند..

خروج از نسخه موبایل