قصه ی وضع اقتصادی مردم ایران، قصه ی هر روز دریغ از دیروز است. و سخن راندن از آن کاری دشوار و طاقتفرسا. چرا که روایت سقوط است و اضمحلال. روایت آن پدری ست که به جرم فروختن نوشیدنی در خیابان از مأموری که قرار بود پشتیبان او باشد کتک میخورد و فریادش هنوز هم در گوش میلیونها ایرانی طنینانداز است که فریاد میزد: «به خدا ندارم! به خدا بدهکارم!»