چرا یک مصدق به ایران بدهکاریم؟

اسکندری جو پیش تر چندین مقاله ادبی، فرهنگی و فلسفی در نشریات گوناگون و نیز سایت های مختلف منتشر کرده است. به باور وی برخی به عادت زشت درباره موضوعی ساده و کوچک بسیار می نویسند حال آنکه بعضی به عادت زشت تر درباره موضوع جدی و مهم بسیار کم می نویسند؛ او اما کوشیده است نه این باشد و نه آن

علی محمد اسکندری جو: کارل اشمیت و بازگشت الهیات فاشیسم

در صدمین سال نگارش رساله موسوم به “الهیات سیاسی” هستیم و ترجمه فارسی آن در ایران هم به هزاران تیراژ رسیده؛ کتابی که اگر با اندکی ایهام و ابهام نگاشته نشده بود تا نویسنده در دادگاه “نورنبرگ” جان سالم در آورد

نام آور نافرجام جنبش سکولار دموکراسی 

امروز این یادداشت برایم فرصت گرانی ست که به بهانه نخست وزیر خاموش ایران و کودتای “آژاکس” نکاتی را یادآور آنهایی شوم که می کوشند جنبش استقلال این سرزمین را “ولگاریزه” کنند

مرداد، ماه مشروطه، ماه مصدق و مظفر

مرداد که ماه مشروطه و ماه مصدق و شاید ماه مظفر(!) هم باشد؛ ماهی تلخ و شیرین که آغازی نیک و میانی بهتر اما پایانی خشن و دردناک دارد

حماسه ملی و نسیان ایرانی

به نام و یاد این پیر پاکدست ایران بیاییم از “سقراط” حکیم لااقل درسی بیاموزیم و وارد یک “دیالوگ” ایرانی شویم و برای یافتن “حقیقت” به سوی یک هم اندیشی جمعی برویم تا روشن شود که بیست و نهم اسفند اسفند روز دو حماسه اقتصادی و سیاسی ایران است گرچه قرار نیست از آن درسی بیاموزیم

کرملین، کعبه من نیست

سالهاست روسی نمی‌خوانیم اما باید روسیه را بخوانیم ‏چرا که به باورم آینده ما، آلمان نیست که فردای ما امروز ‏روسیه است. اصولا آگاهی عمومی ما از فرهنگ روسی ‏و سیاست کرملین به گونه حیرت‌آوری کم است

دکتر مصدق در راهیابی استقلال ایران

باید پذیرای این حقیقت شویم که جنبش ملی شدن صنعت نفت، برداشتن یک گام بلند سیاسی برای استقلال ایران بود تا یک کارزار اقتصادی. نفت، ملی نشد که بابت آن نان به سفره ایرانی آورده شود؛ نفت ملی شد تا فرآیند استقلال ایران آغاز شود

علی محمد اسکندری جو: گوته، شاملو و داوری تاریخ

ناپلئون با گوته درباره دیوان غربی شرقی و نیز کتاب “ورتر جوان و رنج­هایش” به گفتگو می­نشیند؛ حال فرضا اگر صدام درباره “دشنه در دیس” یا اینکه درباره “ابراهیم در آتش” شاملو با وی گفتگو ­داشت باز ما آیا از مجازات شاعر ایرانی می­گذشتیم؟

هویت در برزخ دین و فرهنگ

در غرب دوران گذار هویت از دین به فرهنگ یا به عبارتی دوران تغییر گشتاور هویت جمعی از متافیزیک به فیزیک (طبیعت) دورانی بسیار سهمگین و پر هزینه شد. این گذار هولناک دیر یا زود به دیگر نقاط نیز می­رسد تا هویتی که در برزخ دین و فرهنگ گرفتار است روزی از این دو راهی خارج شود

علی محمد اسکندری جو: توانا بود هر که دارا بود: درنگی بر بورس دیرهنگام تهران

آیا چنانچه شاخص بورس تهران در آینده همانند لندن و نیویورک چهل درصد ریزش کند آنگاه می­توان امید داشت که در عرض سه ماه شاخص به سطح گذشته بازگردد؟

محنت مصدق و نسیان تراژیک ما

حافظه یک رابطه “بی­واسطه” بین گذشته و امروز است؛ حال آنکه آگاهی تاریخی پیوند باواسطه بین گذشته و حال است. در ایران کدام فاجعه تاریخی­ را اهمیت دهیم و کدام را فراموش کنیم؟

به یاد پروفسور احسان یارشاطر

امروز من این فرهیخته دیروز درگذشته را دنباله همان نخبگان و فرهختگان درگذشته ایران از شمار سعید نفیسی، اقبال آشتیانی، محمد قزوینی، شاهرخ مسکوب، ایرج افشار، ناتل خانلری، استاد پور داود، عبدالحسین زرین کوب و بویژه دکتر داریوش شایگان می بینم

یادمان مصدق در پرتو پژمان خزر

امروز این غم مضاعف از سهم محزون ایران از خزر و کودتای ننگین مرداد بی تردید هر ایرانی آزاده را افسرده می سازد. این خودزنی یا خزر زنی دولت به اندازه ای شگفت آور بود که حتی “رجب صفراُف” کارشناس روسی/ تاجیکی را هم به حیرت انداخت که باور نداشت ایران از سهم خزر بگذرد آنهم پس از بیست سال کارشناسی و دیپلماسی دریایی! شاید هم این عضو جنبش اروسیایی به اشاره رهبرش “الکساندر دوگین” ناگهان دچار لقوه زبانی شد و بر زبان آورد آنچه نباید می گفت

از کرملین تا کربلا: درنگی بر نقش ویرانگر گوژپشت روسی و جنبش خزنده اروسیایی

شایسته است رفقا قدری “دوگین” بخوانند و قلم به نقد او گشایند آن­هم قلمی قلیایی که گوژپشت و لئونید ساوین و الکساندر پروخانف آیا شایسته جمهوری خوبان­ هستند یا جمهوری خوابان

علی­ محمد اسکندری­ جو: رنج نامه ای در نوستالژی کتاب خوانی

می گویند در روزگار “اندیشه ورز” مدرن بحث انگیزترین نکته آن است (که) پس چرا نمی اندیشیم؛ حال مگر اندیشیدن ارسطویی (منطقی) بدون کتاب و کتاب خوانی ممکن است؟

درنگی بر اسطوره اسفند ایران دکتر محمد مصدق

ایران یک تاریخ عمومی دارد که آکنده از نظام های “مطلق” است، همزمان اما ایران یک تاریخ شهروندی نیز دارد که اسفند مصدق آغاز آن است

حافظ و نیچه دو زرکوب زبان

ورود دیر هنگام نیچه به ایران ـ همانند عصر مشروطیت ـ از راه روسیه ممکن شده است چرا که از مشروطه تا هنوز شاهراه تجدد و مدرنیته به ایران، روسیه است. دلیجان منزجر از مدرنیته ­ی نیچه هم هنگام عبور از آن سرزمین پهناور پر راز و نیاز و البته پیش­از رسیدن به مرز پر گهر ایران به روحیه شرف و شهود و شهادت کیش ارتدوکسی آمیخته می­شود

خروج از نسخه موبایل