یک سند منتشر نشده: استبداد، انقلاب، سینما در گفت‌وگو با غلامحسین ساعدی

محمد حقیقت (سینماگر) ۴۱ سال قبل با غلامحسین ساعدی (نویسنده فقید) درباره موضوعاتی گفت‌وگو کرده است که هنوز هم لاینحل باقی مانده‌اند. در چهل و پنجمین سالگرد انقلاب بهمن ۵۷ برای نخستین بار این مصاحبه را منتشر می‌کنیم.

ساعدی صدای تجربه اعتراض را زنده نگه داشت

غلامحسین ساعدی؛ از پرکارترین نویسندگان سرزمین ما، از بنیانگذاران کانون نویسندگان در دهه ۴۰، از ستون‌های نمایشنامه‌نویسی نوین و مبدع نمایش‌های «لال بازی» در ایران، پزشکی که بی‌تفاوت در مقابل فقر نبود، یکی از پرچمداران نقد اجتماعی و نگاه مردسالارانه در آثارش که ازویژگی‌های روشنفکران آن دوران بود، هنرمندی که دغدغه دگرگونی داشت و به همین دلیل از سوی هر دو رژیم مورد پیگرد قرار گرفت

رضا علامه‌زاده: تک چهره دکتر ساعدی در چهار زخمه قلم

ساعدی که در اوج شهرت و محبوبیت همچنان خاکی و بی‌ریاست ما را که جوانانی از راه رسیده بیش نیستیم به گرمی می‌پذیرد و از هر سوژه ای که به ذهنش می‌رسد برایمان حرف میزند. یکی از آنها به دل من مینشیند و همان فیلمی میشود که چند ماه بعد با نام “ما گوش می‌کنیم” در سرلوحه کارنامه سینمائی من می‌نشیند.

کیان ثابتی: تئاتر ساعدی (گوهر مراد) در تبعید

احساس می‌کنم که از ریشه کنده شده‌ام…»این‌ها سخنان دکتر غلامحسین ساعدی یا «گوهر مراد» هنر ایران، یکی از موفق‌ترین داستان نویسان و نمایشنامه نویسان ایران است

داستان‌هایی از دستان پینه بسته و صورت‌های سوخته

شاید دلیل آنکه ادبیات کار و کارگری، از فضا‌ها و مضامین مهجور در ادبیات داستانی ایران است‌، ‌فقدان تاریخ شفاهی و کتبی از زندگی کارگران و احتمالا تفاوت خاستگاه طبقاتی نویسندگان با این فضا‌ها باشد

خروج از نسخه موبایل