|
اسپاما (اطلاع رساني سازمان
پيشگامان آزادي ملّت ايران)
تاريخ: ۲۹/۱۱/۸۱
موضوع: نامة سرگشادة جبهة ملّي
ايران به محمّد خاتمي و نمايندگان مجلس رژيم
آقاي سيّد محمّد خاتمي! وقتي در
روزهاي قبل از انتخابات هفتمين دورة رياست جمهوري در سال ۷۶ شما با شعارهايي چون
برقراري مردمسالاري و قانونمند كردن جامعه و تنش زدايي در سطح روابط بين المللي و
بالاتر از همه برقراري جامعة مدني پاي به صحنة انتخابات گذاشتيد و عدّة معتنابهي از
درون حاكميت جمهوري اسلامي كه بعداً بعنوان جناح اصلاح طلب خوانده شدند به طرفداري
از شما برخاستند، بارقهاي از اميد و نشاط به قلب و روح آگاهان و شخصيتهاي مرجع در
جامعة ايران تابيد و همگان اميدوار شدند كه شايد بصورتي مسالمت آميز و دور از
تشنّج، انحرافاتي كه از اصول اوّلية انقلاب پديدار گشته بود، جبران شود و انقلاب به
مسير و اهداف اوّلية خود كه همانا برقراري آزادي و حفظ استقلال و ساختن جامعهاي
پاك و پاكيزه و پر از معنويت بود، برگردد. و لذا انديشمندان و افراد مورد وثوق مردم
سينه به سينه حمايت از شما را به لايههاي مختلف جامعه انتقال دادند و ملّت بزرگ
ايران با اين باور حماسة ترديد ناپذير و مردمي دوّم خرداد ۷۶ را آفريد و بيش از ۲۰
ميليون نفر از آحاد مردم به شما و اهداف و شعارها و برنامههاي شما رأي مثبت دادند
كه با انتخاباتهاي قبلي كاملاً متفاوت بود. هرچند شما در نخستين گام در گزينش
همكاران خود در دولت از افرادي كه همسو و معتقد به شعارهاي شما باشند، كمتر استفاده
كرديد و اين اوّلين حركت شما از نظر تيزبينان و آگاهان سياسي خوش عاقبت تعبير
نگرديد و قضية اوّلين خشت كج معمار را به اذهان متبادر نمود!
ولي بعضي اقدامات
شما مثل پيام صريح به ملّت آمريكا در مصاحبة تلويزيوني معروف و اظهار تأسّف از
ماجراي گروگانگيري و صجبتهاي اميدبخش شما با دانشجويان در مراسم ۱۶ آذر ۷۶ و بعدها
افشاي ماجراي نفرت انگيز قتلهاي زنجيرهاي تا حدود زيادي به صاحبنظران چنين القا
نمود كه شايد عدم همسويي مجلس پنجم با رياست جمهوري سبب معرّفي الزامي آن كابينه و
همچنين كندي حركت اصلاحات باشد و بنابراين اميدها با انتخابات مجلس ششم معطوف گرديد
و مردم رشيد و هوشمند ايران و حتّي گروههاي دگرانديش و مخالف در انتخابات مجلس ششم
شركت جسته و با انتخابات افراد منتسب به جناح اصلاح طلب مجلسي همسو با رئيس جمهوري
بوجود آورند و مجدًداً در هشتمين دورة انتخابات رياست جمهوري در ۱۸ خرداد ۱۳۸۰
رياست جمهور را با ۲۲ ميليون رأي براي جامة عمل پوشاندن به هدفهاي اصلاح طلبانه
اعلام شده در مقام خود ابقا كردند، ولي با تأسّف به هر دليل و علّتي كه شايد شكل
ساختار سياسي كشور يكي از علل آن باشد. با وجود اينكه دولت و اكثريت مجلس «ظاهراً»
هر دو خواهان انجام اصلاحات وعده داده شده به مردم ايران بودند، نتوانستند اقدام
قابل توجّهي در جهت پيشبرد نظريات اكثريت قاطع ملّت ايران كه در انتخاباتهاي فوق
الذّكر به آنها رأي داده و خواستار اجراي آنها گرديده بودند، انجام دهند.
آقاي
رئيس جمهور! شما و همه اصلاح طلبان از آغاز از تكيه بر نيروي لايزال ملّتي كه شما
را برگزيده بود، خودداري نموديد و گام به گام در مقابل اقتدارگرايان عقب نشيني
كرديد و كار بجايي رسيد كه نه تنها دگرانديشان مخالف، بلكه افراد و شخصيتهاي درون
حاكميت و ياران نزديك شما با بهانههاي واهي از كار بركنار و روانة زندانها شدند.
دگرانديشان و نيروهاي مخالف كه نه قبل از دوّم خرداد و نه بعد از آن هيچگاه از حقّ
داشتن نشريه و بيان افكار خود برخوردار نبودهاند، ولي حتّي روزنامههاي طرفدار شما
يكي بعد از ديگري و گاه بطور دستجمعي به محاق توقيف گرفتار آمدند و در اين جامعة
مردمسالار استاد دانشگاهي كه حتّي پاي خود را در جنگ از دست داده است، تنها به جهت
ابراز عقيده و تنها به جرم سخن گفتن به اعدام محكوم شده است. سياست خارجي مبتني بر
تنش زدايي كه شما مبتكر آن بوديد و در وهلة اوّل نتايج مثبتي نيز ببار آورده بود،
با موضعگيري افراد غير مسئول و خارج از دولت و حكومت و حتّي بوسيلة افراد ناآگاه در
كوچه و خيابان و در اجتماعاتي كه همه از چگونگي تشكيل آنها باخبرند به سياست تنش
زدايي تبديل شده است و در نتيجة اين تحرّكات ناروا منافع ملّي ايران در تحوّلات
افغانستان و فرصت مغتنم امكان عبور لولههاي نفتي آسياي ميانه از خاك ايران و منافع
ما در درياي مازندران همگي به ناكامي كشيده شدند، اينگونه ناكاميهاي خارجي همراه
با مفاسد اقتصادي حيرت انگيز و يغماگريها و وضع معيشتي نابسامان مردم و ناامنيها و
نبودن امنيت قضايي و گراني سرسام آور و جوّ ترور و وحشت كار را بجايي رسانده است كه
پس ماندههاي رژيم فاسد و ديكتاتوري شاه مجدّداً امكان جولان دهي يافته و خود را
روسپيد پنداشته و احساس منجي گري به آنها دست داده است!
آقاي رئيس جمهور!
نمايندگان مجلس اصلاحات و همة گروههاي اصلاح طلب! غرض از نوشتن اين نامه سرگشاده
تنها بيان مطالب ياد شده نبوده و نيست كه همة آنها روشنتر از آفتاب هستند. بلكه
منظور از اين نوشته، گوشزد كردن بحراني است كه جهان و منطقه را در بر گرفته و به
تعبير يكي از سران كشورها جنگ سوّم جهاني است كه آغاز شده است. امروز بهر دليل و
بهر علّت كه شايد عمدهترين سبب آن تضاد منافع قدرتهاي جهاني باشد، آتشي در منطقة
خاورميانه در حال برافروخته شدن است كه اگر زبانة آن به اين ميهن باستاني سرايت
نمايد، شائبة آن وجود دارد كه خداي نخواسته موجوديت و كيان ملّي ما دستخوش آسيب
قرار بگيرد.
شما بخوبي آگاهيد كه بدليل سياست سركوب و اختناق، جايي براي حضور
نيروهاي ملّي و وطنخواهان باقي نمانده است تا با ايجاد يك بسيج ملّي با هرگونه
حادثهاي برخورد و با هر دسيسه اجنبي ساختهاي مقابله نمايند و بهمين جهت وظيفه و
رسالت شما از انجام اصلاحات وعده داده شده، بسيار فراتر رفته و مسئلة دور نگهداشتن
كشور از صدمات جبران ناپذير و جلوگيري از لطمات قابل پيشگيري اصل تكليف و مسئوليت
شما را تشكيل ميدهد. به هر تقدير شما امروز بخشي از حاكميت را تشكيل ميدهيد، از
لاك مبارزات سطحي با جناح مخالف و كج دار و مريز كردنهاي بينتيجه بيرون آمده و بهر
تدبير ممكن كشتي اين كشور را در اين درياي متلاطم منطقه به ساحل امن و آرامش رهنمون
شويد. اين وظيفه و مسئوليتي است كه اگر به آن توجّه نكنيد، در محكمة تاريخ تبرئه
نخواهيد گرديد!
شوراي مركزي جبهه ملي ايران