|
|
|||
ايران و سوريه: جفت ناهمساز!
(ترجمه فارسي) از: کورش زعيم
ديدار نخست وزير سوريه از تهران، درست در زمان بحران لبنان، پرسش خطيری
را در مورد سياست بازيهای خارجی ما در رابطه با منافع ملی بر می انگيزد. اين ديدار، در اوج بحران ترور رفيق حريري، ممکن است، بطور عمد يا غيرعمد، توجه را از سوريه منحرف و گونه ای مشارکت ايران را وانمود سازد. زمان اين ديدار
برای ايران نمی توانست بدتر از اين باشد، هنگامی که خود ايران بخاطر نيت های ابهام آميزش زير فشارهای شديد بين المللی است. اين بارهم ايران، مانند هميشه، سرانجام هزينه يک مسئله سوريايی را خواهد پرداخت.
در طی ربع قرن گذشته، سوريه دريافت کننده سخاوت ايرانی در شکل های کمک مالي، پشتيبانی سياسي، نفت رايگان، وام های پس ندادني، مشارکت در سرزنشهای بين المللي، سرمايه گزاری و غيره بوده است. ولی در بازگشت، سوريه
هميشه با دوستان عرب ضد ايران خود صف بندی کرده و هميشه در مواردی که برای منافع ملی و تماميت ارضی ايران زيانبار بوده عليه ما رای داده است. مسئله حساس سه جزيره ايرانی خليج فارس، يکی از نمونه های بارز خنجرزنی يک دوست از پشت
است. آيا ما هرگز رای سوريه را در پشتيبانی از منافع ملی خود داشته ايم؟ يک بار هم نشده که سوريه پرداختی روی بدهيهايش به ايران بکند يا حتا سپاسگزار سخاوت سه ميليار دلاری و پشتيبانی های سياسی ما باشد. سوريه هميشه يک گيرنده
از ما و يک اردنگ زن به ما بوده است. اکنون سوريه توسط مردم لبنان متهم به شراکت داشتن
درقتل رفيق حريری ونيز سرپيچی از قطعنامه سازمان ملل برای خروج نيروهايش از لبنان است. آنچه من درک نمی کنم اينست که چرا جمهوری اسلامی ايران، در اين دوران بسيار حساس، هنگاميکه خودش زير فشار جامعه جهانی در اتهام پشتيبانی
تروريسم و برنامه غير صلح آميز هسته ای و حتا تهديد حمله امريکا واسراييل است، با سوريه خلوت می کند؟ آيا از ديد ديپلوماتيک، اين مناسب ترين زمان برای ديدار اين جفت ناهمساز بود؟
ما منافع اقتصادی و استراتژيک، و حتا فرهنگي، اندکی با سوريه داريم، بجز وجود زيارتگاههای شيعی که پول ايرانيان را بسوی اقتصاد سوريه سرازير ميکند. ما مرز مشترکی نداريم، بازارمشترکی نداريم، وابستگی تاريخی و
حتا فرهنگی چندانی نيز نداريم؛ و حتا از ديد مذهبی هم رژيم حاکم ترجيح می دهد ما وجود نداشته باشيم. قتل عام شيعيان ايرانی در گذشته بدست اين رژيم فراموش نشده است. همسو شدن با سوريه کنونی همسايگان مهم ما، عراق و ترکيه، را
آزار می دهد و بی جهت دشمنی امريکا و اسراييل را دامن می زند. اين ديدار مانند آن بود که ما در اوج بحران هسته ای ايران با کره شمالی و پاکستان نشست می گذاشتيم. سوريه با لبنان اين مسئله را دارد که بايد ثابت کند پيوندی با
ترور حريری نداشته، و با لبنان و جهان مسئله دارد که حضور نظامی خود را در لبنان و سرپيچی از دستور سازمان ملل را توجيه کند، و متهم با پناه دادن شورشيان و تروريست های عراق است. ما چرا بايد وارد معرکه شويم؟ آيا سفر نخست وزير
سوريه به ايران نمی تواند اين توهم را در جهان ايجاد کند که ايران در اين مسائل بگونه ای دخالت دارد؟
ما خودمان به اندازه کافی مسئله داريم. از ديد تاريخی و استراتژيکي، روابط خوب ما با لبنان و عراق بسيار مهمتر از ارضای اشتهای تمام نشدنی يک متحد غير دموکراتيک و دوست نماست.
30/11/83 (از چاپ در ايران ديلی منع شد)
STANDPOINT By: Kourosh Zaim
Iran-Syria: Strange Bedfellows!
Syrian Prime Minister's visit to Tehran amidst Syrian crisis in Lebanon, raises a very critical question about our foreign politics in relation to our national interests. The visit, at the height of Syrian Rafigh Hariri assassination crisis may deliberately or inadvertently divert attention from Syria, or at least insinuate some sort of partnership in this thing with Iran. The visit couldn't have been less timely for Iran itself under heaviest international pressure for misunderstood intentions. As usual, Iran will end up paying the cost of a Syrian problem. For the past quarter century, Syria has been on the receiving end of Iranian generosity in forms of financial aid, political support, free oil, no-return-loans, blame sharing, investments, etc. But in return, Syria has always sided with its anti-Iran Arab friends taking position and voting against Iran in all issues adversely affecting Iran's national interest or sovereignty. The sensitive case of the three Iranian islands in the Persian Gulf is just one outstanding example of being stabbed in the back by a friend. Have we had any Syrian vote or support on issues of importance to our national interests? Not once, have we had any repayment or even show of appreciation of our $3 billion generosity and political support. Syria has always been a taker and a kicker in the rear. Syria is now being accused by the Lebanese people of potential involvement in Hariri's assassination, and also of violation of UN resolution to pull its troops out of Lebanon. What I don't understand is why Islamic Republic of Iran, in these most sensitive times, when itself is under so much pressure by the international community for alleged support of terrorism and non-peaceful nuclear program, and under threat of attack by the U.S. and Israel, is getting heads together with Syria. Was this diplomatically the best time for the two strange bedfellows to meet? We have little economic, strategic or even cultural interest in Syria, with the exception of some Shiite shrines which keep pouring Iranian money into Syrian economy. We have no common borders, we have no common market, we have no historical ties and we have no common culture; and even religiously, they historically prefer we didn't exist. Butchering of the Iranian Shiites there in the past by the present regime is not forgotten. Siding with the present Syria alienates our important neighbors Turkey and Iraq and unnecessarily and further fuels American and Israeli animosity. It's just like having a summit meeting with North Korea and Pakistan in the height of our nuclear crisis. Syria has a problem with Lebanon proving they had nothing to do with Hariri's assassination, and they have a problem with Lebanon and the world justifying their unwanted military presence there; and they are being accused of harboring Iraqi insurgents and terrorists. Why do we have to get involved? Can Syrian Prime Minister's trip to Tehran not be construed by the world that Iran is somehow involved? We have enough troubles of our own. Historically and strategically speaking, it is much more important for us to keep on the good sides of Lebanon and Iraq than to satisfy the insatiable appetite of an undemocratic and unfriendly ally. Feb. 19, 2005 (83/11/30) Article censored from publication in Iran Daily
|
||||
|