|
|
|||
تماس تلفنی مسعود باستانی: تداوم ضعف و سرگیجه ناشی از ضرب و شتم
جمعه, جون ۳, ۲۰۱۱
مهسا امرآبادی همسر مسعود باستانی از تماس تلفنی این روزنامه
نگار زندانی سیاسی که در ملاقات صبح پنج شنبه در زندان رجایی
شهر برابر چشم مادر و همسرش مورد ضرب و شتم شدید ماموران زندان
از ناحیه سر قرار گرفته بود، خبر داد. امرآبادی در صفحه فیسبوک
خود نوشته است: مسعود امروز ساعت 12 زنگ زد. گفت دیشب در
بیمارستان رجایی سیتیاسکن و رادیولوژی شده و بعد از آن به
دلیل مشکوک بودن به ضربه مغزی در بیمارستان مدنی منتقل شد.
دیشب مسعود تحت مراقبت شدید بوده و خوشبختانه دکترها گفتند خطر
رفع شده و مسعود را به زندان منتقل کردند اما هنوز به دلیل
ضربهای که به سرش خورده دچار ضعف و سرگیجه است.
---- دلم کمی آرام گرفت اما ضرب و شتم مسعود خیلی وحشتناک بود جمعه, جون ۳, ۲۰۱۱
مهسا امرآبادی همسر مسعود
باستانی که شب گذشته برای پیگیری وضعیت سلامت وی پس از ضرب
و شتم توسط ماموران زندان به زندان رجایی شهر کرج رفته بود
در
صفحه فیسبوک خود
چنین نوشت: روز سختی داشتم. ماجرا مفصل است و فردا همه چیز
را توضیح میدهم. اما همین را بگویم که من با گنگستری اسم
بیمارستانی که مسعود را برده بودند پیدا کردم. راه پر از
ترافیک کرج را رفتم. فهمیدم مسعود را برای رادیولوژی و
سیتی اسکن به بیمارستان بردند اما بستری نشده و این به
معنای این است که حالش خوبه. شماره دکتری که او را معاینه
کرده را هم پیدا کردم و فردا با او تماس می گیرم. البته
علیرغم قولی که مسئولین زندان داده بودند، مسعود هنوز هیچ
تماسی نگرفته. اما خیالم اندکی راحت شد. هرچند به نظر می
رسد که قضیه ضربه مغزی و خونریزی مغزی منتفی است اما ضرب و
شتم مسعود خیلی وحشتناک بود، هروقت یادش میافتم تمام بدنم
میلرزد.
ممنون از همراهی و دلگرمی همه شما
---- مادر مسعود باستانی: جلوی من سر بچهام را به دیوار میزدند
۱۳۹۰/۰۳/۱۲
معصومه ملول، مادر مسعود باستانی
روزنامهنگار زندانی در مصاحبه با رادیو فردا از ضربوشتم شدید
فرزندنش در روز پنجشنبه در زندان رجایی شهر خبر داد.
معصومه ملول که به شدت گریان بود، به رادیو فردا گفت سرباز زندان رجاییشهر در پی آن که مسعود باستانی خواستار چند کلمه صحبت بیشتر با مادر و همسرش و مادر زنش شده بود سر او را «به دیوار کوبیده» و هنگامی که وی نقش بر زمین شده بود با لگد بر «سر» او میکوفتند.
مادر این روزنامهنگار میگوید: «مسعود به سرباز زندان گفت بگذارید
چند دقیقه خداحافظی کنم، مادر زنم از رشت و مادرم از تهران آمده،
بگذارید خداحافظی کنم.» منبع: راديوفردا
|
||||
|