بازگشت به صفحه اول

 

 
 

نامه یک زن خانه‌دار به احمدی‌نژاد: واقعیت آن چیزی نیست که شما می گویید، واقعیت آن چیزی است که ما با آن دست و پنجه نرم می کنیم

 

دوشنبه, ۲۰ تیر, ۱۳۹۰

روزنامه خراسان در سرمقاله امروز خود نامه یک زن خانه‌­دار که حامی احمدی نژاد بوده است را به وی منتشر کرده که گلایه های تندی را نسبت به وضعیت اقتصادی بعد از هدفمند شدن یارانه ها بیان کرده است.

در بخشی از این نامه آمده است:

*من یک زن ایرانی ام. یک زن مسلمان ایرانی. نه معنی راست و چپ را می‌فهمم و نه کاری به آبی و سبز و قرمز دارم. اصلا اهل سیاست نیستم. من یک زن و یک مادرم که مانند همه زن‌ها و مادرهای دیگر باید چرخ زندگی‌ام را بچرخانم.

*روزی که حرف از هدفمندی یارانه‌ها شد و بر این تصمیم خود اصرار می‌کردید زیرا معتقد بودید که با نقدی شدن یارانه‌ها این پول به طور مساوی و بین همه تقسیم خواهد شد. با خود گفتیم ما که خانه‌های چند هزارمتری، ویلا، استخر و جکوزی نداریم که پول مصرف انرژی‌مان سر از ناکجاآباد درآورد. مانند آدم‌های پولدار چند تا، چندتا، ماشین چند صدمیلیونی هم نداریم که غصه بنزین آن را بخوریم پس حتما از پول یارانه‌ها چیزی برایمان می‌ماند تا اندکی از چاله‌های زندگی‌مان را با آن پرکنیم و چه نقشه‌هایی که برای این یارانه‌ها نکشیدیم. اما با برداشتن یارانه‌ها و آزاد شدن قیمت‌ها آن قدر همه چیز گران شد که وجود این پول اصلا در زندگی ما احساس نمی‌شود حتی اگر آن مبلغی را که بر کالاها و اجناس افزوده شده حساب کنیم می‌بینیم که از پول یارانه‌ها نیز بیشتر است.

* من اقتصاددان نیستم و معنی رشد اقتصادی و تورم تک‌رقمی را هم نمی‌فهمم اما می‌بینم که قیمت گوشت آنقدر زیاد شده که باید به طور کلی از صفحه زندگی‌مان حذف کنیم باید به بچه‌هایمان آموزش دهیم که دیگر از ما میوه نخواهند زیرا قیمت آن با پول جیب ما جور در نمی‌آید و در بعضی موارد اجناس حتی تا صددرصد هم گران شده‌اند.

آقای رئیس‌جمهور! گرانی‌های بی‌حد و حصر کمر مردم را شکسته است. اجاره‌های بالا داد مردم را درآورده است. قبل از هدفمندی یارانه‌ها بارها گفتید که با اجرای این قانون سفره‌های قشر محروم جامعه رنگین‌تر خواهد شد اما چیزی که ما امروز می‌بینیم سفره‌هایی است که هر روز خالی‌تر می‌شود. دیگر نمی‌توانیم سر سفره گوشت بگذاریم زیرا توان خرید آن را نداریم حتی نان خالی را با قناعت باید بخوریم و حالا باید کم کم یادبگیریم که شیر هم نخوریم.

*وقتی مجری برنامه تلویزیون از یک مسئول می‌پرسد اگر شیر گران شود ممکن است مردم نتوانند آن را بخرند و این موجب می‌شود شیرها بمانند و دامدار ضرر کند این مسئول می‌فرمایند اگر چنین شد ما شیرها را تبدیل به شیرخشک می‌کنیم و آن را صادر می‌کنیم. این یعنی این که برای ما مهم نیست مردم نتوانند از شیر استفاده کنند برای ما مهم نیست کودکان فقر آهن بگیرند، دچار کمبود کلسیم شوند و یا حتی بمیرند.

* آقای رئیس‌جمهور! درآمد کم و مخارج بالای زندگی هر پدری را نزد فرزندش شرمنده می‌کند و هزینه‌های بالای زندگی انسان را به زانو در می‌آورد. باور کنید همه واقعیت آن چیزی نیست که شما در تلویزیون می‌گویید و همه چیز را خوب و زیبا جلوه می‌دهید، واقعیت آن چیزی است که ما با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم.

*من می‌دانم شما تمام توان و تلاش خود را به کار می‌برید تا ما بتوانیم راحت‌تر زندگی کنیم و به عنوان کسی که به شما رای داده هنوز هم شما را حامی قشر محروم و مستضعف جامعه می‌دانم اما خواهش می‌کنم هر تصمیمی که می‌گیرید تمام جوانب آن را بسنجید زیرا عمر ما کفاف آزمون و خطا را به ما نمی‌دهد و مردم ما به اندازه کافی امتحان خود را پس داده‌اند.

 

 

 

بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به متفرقه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران