یادداشت علیرضا دبیر درباره قتل روح الله دادشی
هیچ كس در امان
نیست
علیرضا دبیر
وقتی كسی با چنین سوابقی هدف تیغ كینه و خشم قرار میگیرد، تكلیف آن
آدم ساده و نحیفی كه میخواهد میان همین خیابانها، جادهها خانوادهاش
را به شادی و نشاط میهمان كند، چیست؟ / نمیخواهیم بپذیریم كه اگر به
تعداد تمام مردم، پلیس و مامور و نگهبان هم بگذاریم، باز خشم و جنون
آنی خودمان میتواند فاجعه بیافریند و جانهای شیرین را بستاند.
آینده»؛ پس از واقعه قتل قهرمان مسابقات قوی ترین
مردان ایران كه دومین واقعه منجر به قتلی است كه نام یكی از این چهره
ها - یك بار تحت عنوان قاتل و یك بار تحت عنوان مقتول- در آنها وجود
داشت، علیرضا دبیر در یادداشتی برای «آینده» نوشت:
روز میلاد
امام عصر (عج)، میان تمام پیامكهایی كه به نشانه تبریك و تهنیت آن عید
بزرگ دست به دست میشد، ناگهان خبری آمد كه كام اهالی ورزش را تلخ كرده
و آنها را دراین فكر فرو ببرد كه چه زمانی قرار است داستان تلخ «خشونت»
در ورزش ایران خاتمه یابد.
روحا... داداشی-
قویترین مرد ایران به ضربات پی در پی چاقو كشته شده بود و هیچكس هم
باور نمیكرد كه فاصله میان حیات و ممات كسی كه به زور بازو و قوت جان
شهره بود، چنین كوتاه و سخت باشد. خبری از جنس بسیاری از اخبار دیگر كه
طی ماههای گذشته شنیدهایم و هر بار بابت آنها غصه خوردهایم، بغض
كردهایم و بالاتر از تمام اینها در این اندیشه فرو رفتهایم كه پس
تكلیف آرامش و امنیتی كه حق هر شهروند است، چه میشود. وقتی كسی با
چنین سوابقی هدف تیغ كینه و خشم قرار میگیرد، تكلیف آن آدم ساده و
نحیفی كه میخواهد میان همین خیابانها، جادهها خانوادهاش را به شادی
و نشاط میهمان كند، چیست؟
واقعیت این است كه تلختر از چنین
رویدادهایی، این احساس كه ما آدمها یاد نگرفتهایم برای آرامش و امنیت
یكدیگر احترام قائل شویم، جانمان را و جان همنوعمان را عزیز بشماریم و
آن هنگام كه نقاب خشم میخواهد بر صورتمان بنشیند «كظم غیظ» كنیم؛
اهمیت دارد. این روزها بسیار بیش از آنچه در تصور بیاید، عصبانی هستیم،
حرمت میشكنیم، یكدیگر را نمیبینیم و نمی دانیم كه هیچكس در قبال این
عصبانیتها و ندیدنها مانند خود ما مسئول نیست.
نمیخواهیم بپذیریم كه اگر به تعداد تمام مردم، پلیس و مامور و نگهبان
هم بگذاریم، باز خشم و جنون آنی خودمان میتواند فاجعه بیافریند و
جانهای شیرین را بستاند. روحا... داداشی با تمام توانمندیها و
تواناییهایش قربانی این خطای رایج شد تا بیندیشیم و متوجه شویم كه با
فراگیر شدن چنین خطای بزرگی، هیچ كس با هیچ سطحی از توانایی و زورمندی
در امان نیست. تا شاید به این فكر كنیم كه چنین زیستن و چنین رفتار
كردن شایسته هیچ جامعه بشری متمدنی نیست. تا شاید فراموش نكنیم كه این
اتفاق میتواند لحظهای دیگر كنار گوش خودمان و برای عزیزترینهایمان
روی داده و زجر و درد ناشی از آن تا پایان عمر عذابمان دهد.
«خشونت» این روزها نزدیكترین فاصله ممكن را با رفتار ما پیدا كرده و
این اتفاق آنقدر نگران كننده و پراهمیت هست كه لازم باشد خواص و اهل
اندیشه در كنار هم نشسته و برای آن چارهاندیشی كنند. كه لازم باشد
نهادهای مسئول، احساس مسئولیت را یك بار دیگر به خاطر آورده و فراموش
نكنند كه در قبال گناهی كه از ناحیه گسترش خشونت میان مردم، حاصل
میشود آنها هم باید زمانی پاسخگو باشند.
روحا... داداشی فارغ
از اینكه زمانی پرونده درگذشتش بسته شود یا نه، لااقل با مرگ
ناگهانیاش این احساس را پدید آورد كه هر چه زودتر باید كاری كرد پس
خداوند روحش را قرین آمرزش و رحمت نماید.
|