شیر پوشالی به هر طرف می نگرم،
جز شیر پوشالی نمی بینم.
پشم و یال ریخته،
درون دل پوشالی،
درون سر خالی…
دندان ها از سنگ،
چشم ها از شیشه،
دهان باز، زبان بیرون،
نمی شنوم صدای نعره ای…
به نقش شیر بر دیوار می نگرم،
شکاری به زیر پنجه،
شکاری پوشالی.
به هر طرف می نگرم،
جز شیر پوشالی نمی بینم.
----
ميوه زهرآلود
میوه زهرآلود بر نهالی
هزار سال
باران نکبت بارید.
روشنفکران باغبانی اش کردند…
نهال
سر به فلک کشید،
بذر میوه اش بر زمین ریخت،
جنگلی شد.
جنگلی پر از خار،
میوه هایی زهر آلود…
1 مرداد 1390 ــ 23 ژوئیه 2011 ــ بلژیک ــ اورایز ــ اردوخانی