تخریب و تبدیل بیش از صد هزار هکتار از جنگلهای زاگرس
سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۰
آفتاب: رئیس جامعه جنگلبانی ایران گفت:
در 30 سال اخیر بیش از صد هزار هکتار از جنگلهای زاگرس بر اثر تبدیل
به اراضی کشاورزی، خشکسالی، گرد و غبار و آفات از بین رفته است.
کاظم نصرتی در
پاسخ به اینکه آخرین وضعیت کارکردی جنگلهای زاگرس به چه صورت است گفت:
مهمترین نقش جنگلهای زاگرس حفاظت از آب و خاک است. 50 درصد از آب کشور
از طریق جنگلهای زاگرس تأمین میشود. همچنین به دلیل تنوع زیستی بالا
اکوتوریسم یکی دیگر از مهمترین کارکردهایی است که جنگلهای زاگرس
پتانسیل آن را دارد.
نصرتی در پاسخ به
اینکه مهمترین عوامل تخریب در جنگلهای زاگرس چه عواملی است گفت: تخریب
جنگلهای زاگرس با مسائل اقتصادی و اجتماعی مردم این منطقه ارتباط
مستقیم دارد. معیشت بسیاری از حاشیهنشینان و روستاییان این مناطق به
جنگلهای زاگرس وابسته است. از سوی دیگر چون بسیاری از شیوههای معیشتی
مردم مانند دامداری و کشاورزی هنوز به صورت سنتی است این تخریبها
گسترده تر است.
به گفته وی، با
توجه به اینکه بیشترین تراکم جمعیت کشور در محدودههای زاگرس قرار دارد
بیشترین تبدیل جنگل به اراضی زراعی نیز درهمین محدوده اتفاق میافتد.
طبق آمار رسمی در حال حاضر حدود 60 هزار هکتار از اراضی جنگلی و مرتعی
زاگرس با مجوزشخم و شیارزده شده و به اراضی کشاورزی تبدیل شده است.
به اعتقاد نصرتی، یکی دیگر ازعوامل مهم
درتخریب، انسان و دام بعنوان عوامل زنده هستند که 87 درصدعوامل تخریب
را تشکیل میدهند. دامداری سنتی ورود دام درعرصه جنگلها، تعادل
اکوسیستم را به هم میزند و به دلیل زمان بربودن تجدید حیات درجنگل،
بایک مدیریت صحیح باید صدمات ناشی از تخریب خصوصا توسط دام را به حداقل
رساند که یکی ازراههای مدیریت جنگل تبدیل سیستم دامداری سنتی به
دامداری بسته است.
وی تصریح کرد:
چنین اقداماتی از یک سو تجدید حیات کف جنگل را از بین میبرد و از سوی
دیگر زمینه برای طغیان آفات به ویژه سوسک چوبخوار را فراهم میآورد.
نصرتی خشکسالی، تغییرات آب و هوا و بروز
گرد و غبار در نواحی زاگرس را از دیگر عوامل مؤثر بر روند تخریب
جنگلهای زاگرس عنوان کرد.
وی در پاسخ به
خبرنگار مبنی برتوجیه اقتصادی مبارزه با عوامل تخریب در جنگلهای زاگرس
چیست افزود: باتوجه به اهمیت منابع طبیعی خصوصاً جنگلها و نقش مهم
آنها در تامین اکسیژن و تعدیل حرارت زمین و تلطیف هوا و همچنین جلوگیری
ازفرسایش و تغذیه سفرههای آبهای زیرزمینی، مبارزه باعوامل تخریب ضروری
است.
به گفته نصرتی، همچنین به منظور به حداقل
رساندن تخریب و تغییر کاربری طبیعی زمین در جهت حفظ تنوع زیستی منطقه،
اجرای طرحهای جنگلداری، مرتعداری و حفاظتی اراضی، ضرورتی
انکارناپذیر است که باید به آن توجه شود.
وی در پاسخ به اینکه راهکارعملی حفاظت از
جنگلهای زاگرس چیست افزود: بایستی دولت به وضعیت اقتصادی مرم منطقه
توجه ویژهای داشته و تا جایی که ممکن است فشار مردم بر جنگلها را
کاهش دهد.
نصرتی در پاسخ به اینکه سازمان جنگلها در
اجرای طرحهای حفاظتی و مبارزه با عوامل تخریب تا چه اندازه موفق است،
از طرحهای توسعهای ناپایدار در منطقه زاگرس که همواره برای عبور خطوط
لوله گاز برق و با جادهسازی به قلعوقمع درختان منطقه منجر میشود
انتقاد کرد و گفت: متأسفانه سازمان جنگلها در چند دهه اخیر به دلیل
کمبود نیروی متخصص و کارشناس و همچنین نبود امکانات و تجهیزات بسیار
تضعیف شده و کارایی لازم برای اجرای وظایف حفاظتی خود را ندارد و در
بسیاری از موارد اساساً به نظرات سازمان جنگلها در اجرای طرحهای
توسعهای اهمیت داده نمیشود.
طبق اعلام پروژه
حفاظت از زاگرس، براساس آخرین نتایج به دست آمده از مقایسه تصاویر
ماهوارهای، در فاصله سالهای 1975 تا 2007 بیش از 85 هزار و 800 هکتار
از پوشش طبیعی جنگلهای منطقه به زمینهای کشاورزی تبدیل شده است. این
در حالی است که ارزیابی و بررسی روند تغییرات پوشش جنگلی در سیمای
حفاظتی زاگرس مرکزی با استفاده از فناوری سنجش از دور و سیستم اطلاعات
جغرافیایی نشان میدهد سطحی حدود 96 هزار هکتار از اراضی جنگلی زاگرس
مرکزی طی این 32 سال تخریب یا دچار تغییر کاربری شده است.
این در شرایطی است که طی سالهای 1975 تا
1989 حدود 39 هزار و 600 هکتار از اراضی جنگلی به اراضی کشاورزی تبدیل
شده که این میزان در فاصله سالهای 1989 تا 2000 رقمی در حدود 24 هزار
هکتار و در دوره 2000 تا 2007 نیز حدود 22 هزار و 200 هکتار بوده است.
این اعداد نشان می دهد در سالهای بین 1975 تا 2007 در مجموع 85 هزار و
800 هکتار از پوشش طبیعی جنگلی به پوشش کشاورزی تبدیل شده است که تا به
حال بیشترین میزان تبدیل اراضی جنگلی در منطقه زاگرس مرکزی به اراضی
کشاورزی بوده است.
جنگلهای زاگرس
به زمین کشاورزی تبدیل میشوند، چون این اراضی توان تولیدی بالایی برای
محصولات کشاورزی دارند. اما تبدیل اراضی جنگلی به زراعی بدترین اتفاقی
است که میتوانست در زاگرس بیفتد چراکه دولتها میتوانستند در تمام
این سالها با اجرای طرحهای آبخیزداری و مدیریت و احیای اراضی بایر و
بدون استفاده منطقه، کشاورزی را رشد دهند نه اینکه شاهد تراشیده شدن
درختان جنگلی و شروع کشاورزی در این مناطق باشند.
|