|
|
|||
۱۳۹۰/۰۹/۲۶
روزنامه عربی «دارالحیات» در تحلیلی از
موقعیت فعلی ایران مینویسد که حکومت جمهوری اسلامی به درستی حق
دارد که مضطرب و نگران باشد. با وجود قدرت حکومت و کنترل آن بر
کشور، با وجود جمعیت کثیری که در مجامع حکومتی شرکت کرده و مشتهای
گره کرده خود را در دفاع از رهبران و شعارهای حکومت اسلامی نشان
میدهند و با وجود رزمایشهای پیاپی و به نمایش گذاشتن تازهترین
جنگافزار و قدرت موشکی ایران، حکومت جمهوری اسلامی در حالت اضطراب
و نگرانی است.
با وجود نفوذ چشمگیر جمهوری اسلامی در عراق، اتحاد راهبردی با حکومت سوریه و حضور نیرومند آن در لبنان از طریق حزبالله، با وجود خروج نظامیان آمریکایی از عراق و افغانستان و با وجود تداوم رکود اقتصادی در غرب، هنوز هم حکومت ایران به شدت نگران و مضطرب است. حکومت ایران مسلما از خروج نیروهای آمریکایی از عراق پس از هشت سال و بدون آنکه آمریکا بتواند نفوذ خود را در این کشور تثبیت کند، خوشحال خواهد شد. حمله نظامی و اشغال عراق به بسیاری از اهداف خود نرسید و از نظر تلفات جانی و خسارات اقتصادی برای آمریکا و عراق هزینه سنگینی دربر داشت. اما تردیدی نیست که خروج آمریکا از عراق امکانات این کشور را برای اعمال فشار بیشتر بر ایران افزایش داده و از سوی دیگر توجیه جمهوری اسلامی برای ادامه دخالت درعراق را باطل خواهد کرد. در عراق به خوبی میتوان دید نیروهایی که هدف اصلی خود را مبارزه با حضور آمریکا میدانستند اکنون پس از خروج سربازان آمریکایی مبارزه خود را متوجه پایان دادن به دخالتهای ایران خواهند کرد. در عین حال شکلگیری هرگونه وفاق و آشتی ملی در عراق مستلزم خاتمه دادن به دوران نفوذ حکومت ایران در سیاست داخلی این کشور است.
حقیقت
این است که حتی جنبشهای اعتراضی شیعیان در حال حاضر همچون
بخش اعظم افکار عمومی جهان عرب در جستجوی راه حلهایی برای
ثبات، پیشرفت مدنی و گذار به سوی دمکراسی هستند.
روزنامه «دار الحیات» در ادامه تحلیل خود از موقعیت منطقهای حکومت ایران میافزاید ایران حق دارد مضطرب باشد چون نتوانسته جامعه بینالمللی را قانع کند که برنامههای هستهای آن کشور صلحآمیزند. هستهای شدن ایران تعادل قوای شکننده در سطح خاورمیانه را به شدت تغییر خواهد داد و برای جریان صدور نفت و درنتیجه اقتصاد جهانی پیامدهای بسیار مهمی خواهد داشت. در عین حال کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و حتی مصر و اردن در برابر یک انتخاب بسیار دشوار قرار خواهند گرفت که رفتن به سوی تولید سلاح هستهای و یا زیستن زیر سایه خطر هستهای ایران است. حکومت ایران با تداوم خصومت خود با غرب وارد یک مسابقه تسلیحاتی بزرگی شده که تامین هزینههای آن برای اقتصاد این کشور بسیار دشوار است. در عین حال اقتصاد ایران به خاطر تعهدات مالی خارجی خود و حمایتاش از گروههای وابسته به تهران و کشورهای همسو، متحمل مخارج سنگینی است که نمیتواند به راحتی از عهده آنها برآید. این شرایط فشار شدیدی را بر ایران تحمیل میکند که میتوان آن را با هزینههای سنگین زنده نگاه داشتن بلوک شرق برای دولت اتحاد شوروی سابق مقایسه کرد. حکومت ایران به درستی حق دارد احساس اضطراب و نگرانی کند چون جنبشهای سیاسی موسوم به «بهار عربی» هیچکدام دنبالهرو آرمانها و سیاستهای جمهوری اسلامی نیستند. در عین حال رخدادهای جاری در سوریه و پشتیبانی ایران از رژیم بشار اسد در نهایت به زیان حکومت ایران تمام خواهد شد و احتمالا بخش عمدهای از افکار عمومی جهان عرب را به مخالفت با ایران سوق خواهد داد. افزون بر احتمال تغییر رژیم در سوریه و پایان دوران اتحاد راهبردی دمشق و تهران، گروه حزبالله لبنان نیز به خاطر نتایج هیئت تحقیق ترور رفیق حریری و متهم کردن این گروه به دخالت در ترور نخستوزیر پیشین لبنان، اکنون به شدت تحت فشار است و دستکم نیمی از مردم لبنان معتقدند که بازوی نظامی حزبالله مانع اصلی ثبات سیاسی در این کشور است. «غسان شربل» تحلیلگر روزنامه عربی «دارالحیات» در پایان مینویسد که حکومت جمهوری اسلامی با تلاش برای تبدیل شدن به رهبری سیاسی و مذهبی شیعیان منطقه دشمنان زیادی پیدا کردهاست. حکومت ایران به جای ترویج و جستجوی ثبات و تعادل در سطح منطقه به دنبال تشویق تنش و بحران بوده تا شاید از این طریق بتواند نفوذ و شعارهای انقلاب اسلامی خود را صادر کند. ولی حقیقت این است که حتی جنبشهای اعتراضی شیعیان در حال حاضر همچون بخش اعظم افکار عمومی جهان عرب در جستجوی راه حلهایی برای ثبات، پیشرفت مدنی و گذار به سوی دمکراسی هستند. از: راديو فردا
|
||||
|