رضا پهلوی، نمی تواند گزینه خوبی برای نمایندگی مردم ایران در برابر مجامع حقوق بشری باشد

 

رضا پهلوی، و شماری از فراشان اینترنتی ایشان باید بدانند که انتقاد از رضا پهلوی نه جرم است و نه خیانت به کشور!  او نمی تواند تا ابد به ندانم کاری های خود ادامه دهد و تنها با جولان در رزمگاه اینترنت، خود و طرفداران وامانده اش را سرگرم نماید .

رضا پهلوی دوران نوجوانی و جوانی را پشت سر گذاشته و گرد پیری بر موی و چهره وی نشسته  است و باید مانند هر ایرانی بالغ، عاقل و میهن پرور، در برابرسرنوشت کشور نیاکان خود احساس مسئولیت نماید، و از دادن وعده های بی بنیاد و رفتار هایی  که در نهایت ایرانیان را سرخورده و دلسرد، و به مبارزات مردم ایران علیه حکومت جهل و جنون اسلامی آسیب می رساند، جداً خودداری نماید.

از طرفداران ایشان باید پرسید که اگر اینترنت پر سرعت و کم هزینه نبود، شاهزاده رویا ها! با اسب سفید خود در کدام میدان رزم، به کارزار می پرداخت و تاج را از میان شیر ها می ربود؟

چند دهه می گذرد و شاهزاده، هر چند گاهی، مانند شعبده بازان از کلاه خود خرگوشی بیرون آورده و فراشان سلطنتی را به وجد و سرور وا می دارد، ولی افسوس که این شادی های کودکانه به مانند ذره برفی در برابر آفتاب زمان آب می شود، و چون قطره ای عرق! برپیشانی وی و ملت دربند ایران بجای می ماند.

چند روز پیش ایشان با طرح اعلام شکایت از آخوند جنایتکار علی خامنه ای،  به شورای امنیت سازمان ملل به گفته فراشان، تک خال! رو کرد، و همه اخبار را تحت الشعاع این ضربه تبلیغاتی خود قرار داد و یک بار دیگر خود را در اینترنت و در میان ایرانیان بر سر زبان ها انداخت، ولی بیدرنگ با انتقاد های سازنده برخی از حقوقدانان و مردم آگاه روبرو شد.

البته سال ها پیش از اینکه رضا پهلوی چنین طرح ناپخته ای را مطرح کند، چندین بار، ایرانیانی از گوشه و کنار جهان حتی خود را به دادگاه بین المللی لاهه رسانده بودند و با ارایه مدارکی خواهان برخورد دادگاه با مسئولین جمهوری اسلامی شده بودند.

به دادگاه کشاندن و محاکمه آخوند سید علی خامنه ای، و شرکای جنایتکارش، آرزوی میلیون ها ایرانی و رهروان حقوق بشر در جهان می باشد و شکی در آن نیست، ولی ای کاش شاهزاده پیش از تکروی و تک خال رو کردن! بیش از این ها در این مسئله کنکاش می کرد و خود را گرفتار پیامد های این تصمیم شتاب زده نمی کرد، تا جایی که پیروان ایشان پس از خفه شدن زود هنگام این نطفه در جنین! برای حفظ آبروی شاهزاده، از روی ناچاری به گردآوری امضاء در اینترنت روی آوردند و به گفته ای التماس و درخواست پشتیبانی از طرح ایشان را در اینترنت مطرح کردند، و با تهدید و انگ خیانت زدن به اشخاص و گروه های سیاسی، که تا روشن شدن کم و کیف این طرح سکوت کرده بودند، توانستند  برخی از این گروه ها را، مانند حزب مشروطه،  که بدون رایزن شده است،  وادار به صدور اعلامیه درپشتیبانی از این طرح نمایند. حزب مشروطه! مرده ریگ آقای داریوش همایون است ،حزبی که از آغاز بنیاد خود تنها روی کاغذ مطرح بوده و سال گذشته ، ببر ! خود را نیز از دست داد.

در کشور هایی که با حکومت  مردمسالاری اداره می شوند ، چنین شکست هایی می تواند یک رهبر را به پایان عمر سیاسی اش برساند، و به منزله یک نوع رفراندوم درباره کفایت یا عدم کفایت سیاسی یک دولتمرد بشمار می آید.

آیا، رضا پهلوی، تاریخ را بخوبی خوانده است ؟ که خود را آماج بحث کفایت یا عدم کفایت سیاسی!  قرار داده است؟ و یا مانند همیشه امیدوار است که مردم ایران که بیشتر احساسی فکر می کنند و به این ریزه کاری های سیاسی آگاه نیستند، این وعده وی را نیز فراموش خواهند کرد و همچنان در انتظار بیرون آمدن خرگوش بعدی  از کلاه شعبده باز! نشسته اند.

شگفت انگیز تر، گفته های آقای محمد مصطفایی، وکیل همراه رضا پهلوی در نشست مطبوعاتی پاریس بود که در پاسخ به منتقدین رضا پهلوی  درتارنمای حزب مشروطه ایران! منتشر شده بود. ایشان به جای برخورد منطقی و حقوقی با منتقدین، با نوشتن نامه ای، در باره پرونده ای که با حقوق بین المللی در پیوند است ،  برخوردی سراپا احساسی ! از خود نشان داد و به مانند اکثریت ایرانیان، و طرفداران شاهزاده ،  کار را به انشاالله و ماشالله حواله داد.

محمد مصطفایی، از همان آغاز کوشیده بود با سخنان خود در کنفرانس چند نفره مطبوعاتی پاریس، فاصله ای را میان خود و رضا پهلوی قائل شود، که به مزاج فراشان سلطنتی خوش نیامد! محمد مصطفایی، وکیل پرونده خانم سکینه محمدی آشتیانی، نشان داد که در درک مسائل حقوق بین المللی بی تجربه است و نیاز به فراگیری بیشتری دارد.

محمد مصطفایی باید بداند که وکالت از سکینه محمدی آشتیانی، زنی که به هر حال، قاتل یک انسان دیگر می باشد، به او مصونیت انجام هر رفتار و گفتاری را  نمی دهد، همانطور که شاهزاده بودن رضا پهلوی نیز نمی تواند وی را از انتقاد مصون دارد.

رضا پهلوی، طرح شکایت از آخوند علی خامنه ای را در پاریس مطرح کرد، پایتخت  کشوری که در انقلاب کبیر فرانسه، سر آخرین پادشاه خود را به گیوتین سپرد! در افکار عمومی کشور های غربی، بویژه فرانسویان، حکومت محمد رضا شاه، درشمار حکومت های دیکتاتوری جهان بشمار می رفت، حکومتی که در دوران خود، به دفعات به نقض حقوق بشر محکوم شده بود.

این اقدام رضا پهلوی، در افکار عمومی این کشورها، بیشتر به منزله تسویه حساب شخصی، وارث یک حکومت سلطنتی با غاصبان تاج و تخت اش ، در زیر پوشش طرح مسائل انسانی و حقوق بشر، بشمار می رود و جدی گرفته نمی شود. از این روی، رضا پهلوی، نمی تواند گزینه خوبی برای نمایندگی مردم ستم دیده ایران در برابر مجامع حقوق بشری باشد.

رضا پهلوی و محمد مصطفایی، خود را در برابر آزمون تاریخ قرار داده اند و بجز پیروزی در این شکایت، از نظر سیاسی فرصت دیگری در پیش روی نخواهند داشت.

آینه چون نقش تو بنمود راست

خود شکن آینه شکستن خطاست    

از: فرهنگ ایران

 

 

بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به متفرقه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران