حاکمان ناتوان و الگوی حذف صورت مساله

 

پنجشنبه, ۱۵ دی, ۱۳۹۰

کلمه- داریوش محمدی: الگوی «حذف صورت مسئله » الگوی مدیریتی حاکمان فعلی ایران شده است. این الگو، ریشه در ناتوانی در اداره ی مملکت دارد. یعنی ناکارآمدی قوا و عدم مشروعیت سیاسی دولت و  فقدان پایگاه اجتماعی حاکمان، چنان دست به دست هم داده اند که هر روز مسائل و مشکلات جدیدی در مملکت اتفاق می افتند و مقامات، عاجزانه به جای حل آنها به حذف صورت مسئله روی می آورند. شواهد بسیاری این ادعا را تائید می کنند. ذکر چند نمونه  شاید کافی باشد.

نمونه اول:  سایت مثقال، یک سایت کاملاً تخصصی بود که به صورت لحظه ای قیمت ارز و فلزات بهادار را به صورت لحظه ای درج می کرد. در سالیان اخیر این سایت آنچنان مورد استقبال فعالان اقتصادی قرار گرفته بود که اغلب می شد آن را در میان ۱۰۰ سایت اول کشور مشاهده کرد. آخرین رتبه ی این سایت به گواهی سایت آلکسا ۳۵ بود!

اما نوسانات قیمت ارز  و ناتوانی دولت در کنترل قیمت ارز، مسئولان را وادار به حذف و فیلتر کردن این سایت  از عرصه ی دنیای مجازی کرد. این روش برخورد، غیر از «حذف صورت مسئله» چه عنوان دیگری میتواند داشته باشد؟ گویی اگر این سایت قیمت ارز را درج نکند و مردم از بی ارزشی لحظه به لحظه پول ملی خبردار نشوند، اقتصاد کشور پیشرفت می کند و حاکمان روسفید خواهند شد!

نمونه دوم: اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی، معرف حضورتان هست. اختلاسی که بزرگترین اختلاس تاریخ ایران لقب گرفت و در همان روزهای اول دامن بسیاری از مدیران ارشد دولتی را گرفت. اختلاسی که به نمادِ فساد دولتِ  عدالت پرور! نهم و دهم تبدیل شد.

اما حاکمان که در برخورد با عوامل اصلی این فساد ناتوان بودند، به سبب سوء مدیریت و ناتوانی در کنترل ابعاد آن، دستور دادند تا قضیه «کـش» پیدا نکند و رسانه ها به آن نپردازند؛ مبادا بر اثر پیگیری آن نه از تاک نشانی بماند نه از تاکنشان. آیا این روشِ برخورد با این فساد عظیم  که به اعتراف خودِ حاکمیت، بی اعتمادی را در میان مردم دامن زده است، نامی جز «حذفِ صورت مسئله» دارد؟

نمونه سوم :
 ماجرای پرونده ی فساد در بیمه ی ایران را کسی فراموش نکرده است. چند تن از به اصطلاح اصولگرایان رقیب با احمدی نژاد به شدت پی گیر آن بودند.حتی رئیس  جوان و کم تجربه ی قوه قضائیه ، در آغاز نشستن بر مستند قاضی القضات، در یک مراسم رسمی  آن را رونمایی کرد. پای معاون اول که به پرونده باز شد، حاکمیت و قوای نظارتی خود را از پیگیر آن ناتوان دیدند. از طرفی احمدی نژاد پرونده ی زمین خواری ورامین را در چنته داشت و از طرفی دیگر رحیمی گفته بود که پول های کثیفِ این پرونده را در مبارزات انتخاباتی به نفعِ رئیس دولتِ  نورچشمی، هزینه کرده است.
نتیجه چه شد ؟ پرونده ی بیمه نیز باید انکار می شد، حتی اگر سخنگوی رسمی قوه قضا و دادستان کل کشور، رسماً از متهم اصلی پرونده یاد کرده باشد. آری، حاکمان را چاره ای جز «حذف صورت مسئله» نبود!

مهمترین نمونه: اما مشهورترین و به عبارتی مهمترین جایی که این الگو مبنای رفتار حاکمان شد، ماجرای مواجهه با اعتراضات جنبشِ سبز بود! حاکمِ ناتوان از مهار جنبش، ناتوان از قانع کردن معترضان، ناتوان از رسیدگی قانونی به پرونده ِ اعتراض، ناتوان از پاسخگویی به مردم و ناتوان از استقرار دولتِ کودتا و ناتوان از مهارِ محبوبیت موسوی و کروبی، ترجیح داد از اساس صورت مسئله را حذف کنند. یعنی جنبش سبز را «فتنه و توطئه» دشمنان بخوانند و میرحسین و شیخ مهدی را زندانی کند تا به خیال خود موضوع را مدیریت کند و به قول سردار سپاه جعفری، معجزه ای بر معجزاتِ خود بیافزاید.

باری ، ناتوانی حاکمان در اداره ی کشور اگر چه نکته ی مهمی است، اما آگاهان می دانند که  ابداً سخن تازه نیست و این رشته سر دراز دارد. تنها باید آرزو کرد و دست به دعا برداشت که دامنه ی این مدیریت ناتوان به عرصه ی موضوعات بین المللی و بحران های فرا مرزی باز نشود، وگرنه معلوم نیست که این مدیریت ناتوان چه بر سر مملکت بیاورد.

 

 

 

بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به متفرقه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران