تاریخ فروپاشی و اضمحلال درایران، ازعهد باستان تا دوره معاصر!
ناصر مستشار
ازمقاطع پرعظمت تاریخ ایران
بسیار خوانده ایم اما از دوره های فروپاشی واضمحلال دوره های تاریخی
ایران کمتر اطلاع داریم. شاید ما ایرانی ها فقط خواستار دیدن وشنیدن
دوره های پرعظمت تاریخ خود هستیم و از رویاروئی با اعصار فروپاشی یا
طفره می رویم یا هراسناکیم؟بهمین خاطر تاکنون نتوانسته ایم بربحرانهای
معاصر نیز فائق آئیم چراکه درس و تجربه تاریخی از فرازو نشیب گذشته
نیاموخته ایم و تنها به پیروزی های خود سرمستیم ودر روزهای دشوار
وفروپاشی ، میدان نبرد را بسرعت خالی می کنیم.
جنگهای بیشمار ساسانیان با امپراتوری رم که در جلوگیری از گسترش مسیحیت در ایران به وقوع پیوست باردیگر آنچنان ایران را ضعیف کرد که در دوره پایانی سلسله ساسانیان در عرض شش سال دوازده پادشاه بوسیله کودتا و توطئه به قدرت رسیدن و این در حالی بود که قدرت نوپای اعراب نقشه فتح ایران و جهان آنروز را می کشید.حکومت اعراب برایران به وسیله ترکان به پایان رسید اما جهالت پادشاه خوارزمشاهیان در کشتن فرستادگان چنگیزخان مغول که سودای کسب عواید تجارت راه ابریشم را داشت چنگیز را وادار به حمله ئی خونین به ایران نمود که صدای ضجه تاریخ آن حمله هنوزبه گوش می رسد.
بعدها صفویان توانستند با کشتار ایرانی های سنی مذهب ،حکومت شیعه را در ایران پی ریزی نمایند که باردیگر آنها با تحریک وتهدید سلاطین عثمانی که تنها خواست اروپائیان را بر آورده می ساخت، باعث شدن تا ترکها عثمانی ـ ایرانیان را در جنگ چالداران شکست سختی دهند .داستان سقوط اصفهان بدست اشرف افغان تابه امروز برای ایرانی ها جای شرمساری گذاشته است.عاقبت ایران بدست نادرقلی خان نجات یافت اما یازده سال حکومت او نیز خالی ازستم نبود.در اوج ترقی و پیشرفت اروپا، ایران بدست خاندان قاجار رسید.سلسله قاجار از عنفوان حکومت خود ، به روحانیت شیعه که به تازه گی قدرت یافته بود میدان ویژه ائی داد.عاقبت با فتواهای پی درپی روحانیت شیعه جنگهای ایران و روس آغاز گردید که منجر به شکستهای بیشماری برای ایرانیان شد.
ایران ،تنها در دوره مظفرالدین شاه توانست با به امضاء رساند قانون مشروطیت قدم به دوران نوین و اصلاحات بگذارد که بامرگ مظفرالدین شاه همه آن آرزوها به پایان رسید و با به روی کار آمدن محمدعلی شاه چموش وقلدر همه آن امیدها برباد رفت.مشروطیت نتوانست با دولتهای 36گانه خود در عرض 10 سال که مصادف با دوره سلطنت احمد شاه شده بود به موفقیت هائی دست یابد.عاقبت حکومت بدست رضاشاه افتاد واو توانست اصلاحاتی را به انجام برساند اما او نیز خود و کشور را قربانی اتحاد با آلمان هیتلری نمود که عاقبت باورود نیروهای متفقین از شمال و جنوب ،رضاشاه لجباز ویک دنده نیز سرنگون گردید. باردیگر بزرگترین شانس تاریخی در دوره ملی شدن صنعت نفت می توانست نصیب مردم ایران شود اما شاه بجای همکاری با نخست وزیر دمکرات وملی ،علیه دکتر مصدق کارشکنی نمود و محمد رضاشاه پهلوی عاقبت آن کاری را که ناصرالدین شاه در حق امیر کبیر کرده بود درحق دکتر مصدق به انجام رساند و اورا بایک کودتای انگلیسی و امریکائی برکنارکرد.شاه نیز دست از لجبازی خود برنداشت و به سخنان ونوشتهای دلسوزانه رجال سیاسی آزموده آن دوره گوش فرا نداد وعاقبت ـ آخوند برمملکت حاکم گردید.اینک نیز رژیم توسعه طلب شیعه مذهب دست از آزار وسرکوب مردم و همسایگان خود برنمی دارد و چهار نعل بسوی رسیدن سلاح هسته ائی حرکت می کند که در نهایت عاقبت خوشی برای مردم وکشور نخواهد داشت
