|
![]() |
|||
دكتر محمد مصدق در آينههای بی زنگار در گفتوگو با محمود مصدق هنوز هم به وصيت مصدق عمل نشده است
تاريخ (9) / علی شاملو
گروه
تاريخ - گرچه بيست و نهم اسفند نه سالروز تولد دكتر محمد مصدق است و نه
سالروز مرگش و نه سالروز نخستوزيرياش كه بخواهيم از زيستن مصدق در
آينههاي بيزنگار حرف بزنيم، بلكه سالروز ملي شدن صنعت نفت ايران در
سال 1329 است كه دكتر مصدق پيشقراول سترگ آن بود، اما از نفت چه
ميتوان گفت كه يك روز سبب شد بيگانگان در ايران كودتا كنند و
دموكراتترين دولت تاريخ معاصر را براندازند، روز ديگر بوي گندش شامه
محمدرضا پهلوي را پر كرد كه خيال برش دارد و دگرانديشان را به بهانه
پولهاي نفت مردم در خزانهاش به مرگ و حبس و تبعيد محكوم كند و روزي
ديگر ابزار پروپاگانديستهاي سياست دولتي شد. پس چه نيكتر كه از مصدق
سخن به ميان بيايد بيهيچ زنگاري، آن هم با نوادهاش كه محضر پدربزرگ
را از نزديك درك كرده و با او بسيار زيسته است. مصدق را منتقدانش،
نميدانند براي چه نقد ميكنند، يعني مصدق را نميشناسند. مصدق،
بيطرفي برنميدارد، بايد طرفدار او بود زيرا او دغدغه مردم اين سرزمين
را داشت، چه روزي كه دست انگلستان را از منابع نفتي بيكران ايران قطع
ميكرد و چه روزي كه يله بر كرسي صدارت اجازه ميداد تمام منتقدانش هم
آزادانه سخن بگويند و چه روزي كه در بيدادگاه پهلوي نشست و داد سخن
داد كه «من نخستوزير قانوني ايران هستم.» آنچه ميخوانيد بخشهايي از
يك گفتوگوي طولاني با دكتر محمود مصدق، نواده رييس دولت ملي ايران در
حدفاصل سالهاي 30 تا 32 خورشيدي است. منبع:سايت شرق نيوز http://sharghnewspaper.ir/News/90/12/28/27425.html تاريخ انتشار در سايت سازمان سوسياليستهای ايران در روز يکشنبه ٢٨ اسفند ۱۳۹۰ - ١٨ مارس ۲۰۱۲
|
||||
|