از روزنامه شرق

 
 
گروه سياسي: ۱۴ اسفندماه هر سال، قلعه اي در روستاي احمدآباد كرج ميزبان جمعي است كه بر سر مزار يك شخصيت سياسي نامي ايران گرد مي آيند. «محمد مصدق» نخست وزير ايران در اوايل دهه ۳۰ همواره محور مناقشات مختلف بوده است. از همين رو، هرساله در اسفندماه كه با نام مصدق گره خورده، بحث ها و گفت وگوها در مورد او شدت مي گيرد. آنان كه از او سخن مي گويند و ۳۷ سال پس از درگذشت او، همواره به مصدقي بودن خويش پاي مي فشارند، مراسم احمدآباد را فرصتي براي تجليل از مصدق و تبيين فعاليت ها و انديشه هاي سياسي او قرار مي دهند. روز پنجشنبه نيز چنين فرصتي بود و چنين مراسمي برپا شد.در اين مراسم كه در آن جمعي از فعالان «ملي» و «ملي- مذهبي» حضور داشتند، محمود مصدق نوه دكتر مصدق و رئيس هيأت امناي قلعه احمدآباد در سخناني اعلام كرد كه ساختمان قلعه احمدآباد از سوي ميراث فرهنگي به عنوان يك اثر ملي به ثبت رسيده است.حسين شاه ويسي عضو حزب ملت ايران كه توسط داريوش فروهر پايه گذاري شده است اولين سخنران اين مراسم بود كه در سخنان خود از مصدق به عنوان يك بزرگمرد نام برد و گفت: مصدق آفت استبداد بود و همه فلسفه سياسي او گرد آرمان هاي ملي و آزادي خواهي شكل گرفت.او باور مصدق را اينگونه شرح داد: مصدق باور داشت كه مردم به درستي مي توانند خدمتگزار خود را تشخيص دهند.

لذا بارزترين ويژگي خود را در امر رهبري، ارتباط بي واسطه و صادقانه با مردم مي دانست.به اعتقاد اين فعال ملي دست مايه حركت مصدق شيوه اي ايراني است، چرا كه مصدق در فرآيندي كه به حركت درآورد و آن را آموزاند، نشان داد كه مشروعيت نظام متكي به بيگانگان هرگز دوام نخواهد داشت.شاه ويسي در ادامه گفت: مصدق به درستي نشان داد، حكومتي كه از مردم بريده و به بيگانه پناه برد، بايد بداند كه اين حركت مقدمه زوال است. او با بيان اين كه ايران همچنان دموكراسي را پيگيري مي كند گفت: در زمانه اي كه موضوعات اجتماعي به طور قابل لمس در افكار عمومي مطرح است، بايد راه حل هايي پيشنهاد شود كه اكثريت جامعه خود را در آن سهيم ببينند. در اين راه نه بايد در انتظار كمك هاي جانبي و بيگانه باشيم نه نيروي ملي را ناچيز بپنداريم، بلكه هيچ ابزاري جز همت و غيرت ملي و همبستگي براي آزادي و آبادي ايران كاري نيست.پس از اين سخنان بود كه شعري از محمدرضا شفيعي كدكني قرائت شد.

عليرضا رجايي از فعالان ملي- مذهبي كه خود را يكي از اعضاي نسل انقلاب ۵۷ ناميد، آخرين سخنران اين مراسم بود. او در سخنان خود گفت كه برايش مشخص نشده است، چرا شخصيت مصدق همواره محل مناقشات مختلف بوده است.او حق قانونگذاري از طريق انتخابات آزاد و تأسيس يك دولت مقيد و به تعبير امروزي پاسخگو را دو عنصر اساسي انديشه مصدق عنوان كرد كه همچنان دغدغه مبتلا به امروز جامعه است.رجايي ضمن تبيين ميراث مصدق به مشي اجتماعي و اخلاقي او اشاره كرد.او آزادي انتخابات را يكي از شعارهاي مصدق عنوان كرد كه از جانب دو گروه مورد هدف قرار مي گرفت يكي دربار به عنوان نماينده طبقات اشرافي - سنتي و كلاسيك ايران و ديگري دستگاهي كه در مجاورت سلطنت و در مقابله با استعمار خارجي با مصدق اختلاف پيدا كرد.اين فعال سياسي صنعت نفت را شالوده اقتصادي ايران دانست كه كنترل آن در دست نيروهاي بيگانه بوده است و در ادامه گفت: مصدق به خوبي مي دانست تا زماني كه اين شالوده اقتصادي برقرار است، طبيعتاً تزلزل نسبي دربار و نيروهاي مخالف پروژه دولت مقيد و مشروط هر لحظه ممكن است مجدداً قدرت بيشتر بگيرند و اوضاع موجود را از بين ببرند و فضاي قبلي را برگردانند لذا مصدق فهميد كه اگر قرار است مردم بر سرنوشت سياسي- اجتماعي خود تسلط داشته باشند، بايد بر اداره و مديريت اقتصادي خود نيز مسلط شوند.رجايي به انتقاداتي كه به دكتر مصدق مطرح مي شود اشاره كرد و گفت: آنها مي گويند نهضت ملي ايران در آن زمان توان مقابله با قدرت هاي بزرگ را نداشته و دكتر مصدق مي بايست در آن مقطع تاريخي با نيروهاي بزرگ مسلط بر اقتصاد ايران مماشات مي كرد، ولي توجه به اين ندارند كه نقشه مصدق نقشه بزرگتر و كلي تري بود.

مصدق به هيچ وجه تنها قصد ملي كردن صنعت نفت و يا به دست آوردن امتياز نسبي از شركت هاي خارجي و انگليسي را نداشت بلكه در ذهن او يك پروژه وسيع تري وجودداشت به نام تأسيس دولت مقيد در ايران كه اين پروژه بدون ايجاد طبقات ملي و بدون اعمال سلطه ملي بر منابع ملي امكان پذير نبود و هرگونه انعطاف در حوزه ملي شدن صنعت نفت و كوتاه آمدن در زمينه مختاركردن حاكميت مردم بر منابع ملي اخلالي در اين نهضت اساسي به وجود مي آورد.به اعتقاد وي، مصدق براي آن كه بتواند در مقابل نيروهاي مخالفي كه در برابر نهضت ملي كردن صنعت نفت قرار داشتند، پيروز شود ناگزير بود يك «دموكراسي اجتماعي» به وجود آورد.او گفت: ساختارهايي كه در نهضت ملي كردن نفت شكل گرفته بود، به يك بسيج اجتماعي نياز داشت.رجايي در تشريح فضاي جنبشي گفت: همين نكته قوت جنبشي بودن حركت مصدق، بعدها به نقطه ضعف وي تبديل شد. يعني همان چيزي كه در جريان نهضت اصلاح طلبي از دوم خرداد ۷۶ تاكنون پيش آمد. چراكه مردمي كه در جنبش شركت مي كنند، هيچگاه به صورت يك حزب استمرار ندارند و حاضر نيستند زندگي خود را وقف يك مبارزه سياسي كنند.او گفت: شايد مشكل مصدق اين بود كه يك جريان قوي تشكيلاتي او را حمايت نمي كرد و اين فضاي جنبشي، فضاي موقتي بود كه به تدريج روبه  سردي گذاشت.

رجايي در تبيين منش شخصي مصدق گفت: دكتر مصدق در دوره نمايندگي به ملاقات رضا شاه نمي رفت و گمان بر اين بود كه او به لحاظ شخصي با رضا شاه ملاقات نمي كند. اما او معتقد بود كه نماينده در اجراي وظايف نمايندگي اش آزاد است و هيچ كس نبايد او را مجبور به انجام كاري كند، حتي اگر اين فرد عالي ترين مقام نظام سياسي باشد. پس از اين سخنان، اديب برومند با قرائت قطعه شعري به اين مراسم پايان داد.