از سايت گويا |
پنجشنبه 31 ارديبهشت 1383
به بهانه 29
ارديبهشت ؛ محمد مصدق، راه ناتمام، مرتضي كاظميان، وقايع اتفاقيه
دههها از طرح نقطهنظرات و ديدگاههاي «مرد
سياست و وطنخواه» ميگذرد؛ 29 ارديبهشت زادروز مرد آزادهاي است كه هرچند به
تعبير دكتر شريعتي، هفتادسال براي آزادي ناليد، اما دههها پس از آنچه گفت و در
راه آن كوشيد، آراء و تأملاتش، ناتمام مانده و تحقق آنها، همچنان مستلزم سماجت و
ايمان و پيگيري است. ميگفت: «ما با هر حكومتي كه برخلاف
افكارعمومي و آزادي،تشكيل شود، مخالفيم... من طرفدار احياي اصول مشروطيتام و
با هر دولتي كه بخواهد اساس آن را كه آزادي انتخابات است، متزلزل نمايد، مخالفت
ميكنم». و – هنوز – هم انتخابات عادلانه و آزاد مسأله
ماست. ميگفت: «دخالت بعضي از دول بيگانه در امور
اين مملكت، سبب خواهد شد كه دول ديگر هم همين رويه را تعقيب كنند ... آنهايي
كه ميگويند اصلاحات، بسته به روي كارآمدن اين قبيل دولتهاست، سخت در اشتباهند،
تنها دولتي ميتواند اقتدار پيدا كند كه به افكارعمومي و قانون تكيه نمايد». و ما – همچنان – در مقام نقد رويكردهايي
هستيم كه «اصلاحات» را بيش از آنكه به افكارعمومي داخلي، متكي نمايد، به فشار
خارجي وابسته ميسازد. ميگفت: «ايران جز از طريق دموكراسي و غير از
عدالت اجتماعي، با رويه ديگري اصلاح و اداره نميشود». و ما – بازهم – در چالش با نگاهي هستيم كه
آزادي و دموكراسي را تنها و بدونتوجه به عدالت اجتماعي و رفع فقر و تبعيض،
تبليغ ميكند، و همزمان، در چالش با تفكري كه عدالت را منهاي آزادي و دموكراسي،
در شيپور تبليغ، ميدمد. ميگفت: «هموطنان عزيز! امروز، يكبار ديگر،
دولت ناچار شده است حقايق را بيپرده با شما در ميان بگذارد و در رفع مشكلات
خويش از شما استمداد كند زيرا اين، رأي و نظر شماست كه بايد خوب و بد را از
يكديگر تشخيص دهد. قانونها، مجلسها و دولتها همه براي خاطر مردم به وجود آمدهاند،نه
مردم به خاطر آنها... هيچ قانوني بالاتر از اراده ملت نيست». و ما – اينك – بايد از دولتمردان و برقدرتنشستگاني
بناليم كه از پيوندزدن خود با جنبشهاي اجتماعي و از حفظ و فعال نگاه داشتن بدنه
اجتماعي حامي خود، فروماندند؛ حقايق را از حاميان خويش، دريغ كردند و لاجرم،
جنبش اصلاحات را هر روز از پشتوانه اجتماعي خود، محرومتر ساختند. ميگفت: «يك لايحهاي پيشنهاد كردهايم براي
اين زندانيان سياسي، از راه خيرات و مبرات، از راه خير نوع بشر، اين لايحه را
تصويب بكنيد كه ما اينها را از زندان بيرون بياوريم. نميدانيد اينها چه حالي در
زندان دارند... استدعا ميكنم اين لايحه را بگذرانيد...» و ما – همچنان – ميكوشيم كه «جرم سياسي» و
«مجرم سياسي»،تعريفي حقوقي و قانوني و مورد قبول حاكميت، بيابد. دادگاهها،
علني و با حضور هيأت منصفه برگزار شوند و زندانيان سياسي و عقيدتي از وضعي كه
درگير آنند، رهايي يابند. ميگفت: «اصلاح قانون مطبوعات سبب ميشود كه
جرايد، خائنان و سوءاستفادهكنندگان را معرفي كنند و قبل از محاكمه، روزنامه را
توقيف و مدير آن را زنداني نكنند... تا در جامعه، انتقاد نشود و بد و خوب گفته
نشود، كجا مردم درصدد اصلاح خود برميآيند و به چه طريق ديگر، جامعه از اصلاحات
برخوردار ميشود؟» و ما – دههها پس از آنچه «او» ميگفت – از
توقيف «گسترده» و «چندساله» - و نه موقت – از برخورد با اهل قلم و روزنامهنگاران
و از چگونگي مواجهه با مطبوعات، ميناليم آمدهايم و «اصلاح قانون مطبوعات»
همچنان، آرزوي ماست. ميگفت: «ما ناچاريم كه آزادي سياسي را به هر
قيمتي كه باشد و با تحمل هر مشقتي، حفظ كنيم... اميد و چشمداشت عموم، به
فداكاريها و از خودگذشتگيهايي است كه در راه آزادي و استقلال ايران، صرف ميشود».
و ما – بازهم – نيازمند زنان و مرداني هستيم
كه به «فداكاري» و با تحمل هر مشقتي، آزادي سياسي را احياء نمايند و بسط دهند. راه محمد مصدق، و آراء و انديشههاي او، در
نيمه راهاند، ناتمام... |