|
|
|||
<<از رفراندوم ملی سال 1332 تا رفراندوم اسلامی سال 1358>>
"درکشورهاي دموکراسي و مشروطه هيچ قانوني بالاتر از اراده ملت نيست ، به همين جهت دولت در اين لحظه حساس تاريخي مشکلي را که با آن مواجه شده با ملت درميان مي گذارد و راجع به اين مجلس از خود مردم سؤال مي
شود که اگر با ادامهً وضع کنوني مجلس تا سپري شدن دورهً 17 تقينه موافقت دارند، دولت ديگري روي کار بيايد که بتواند با اين مجلس همکاري کند و اگر با اين دولت و نقشه و هدف آن موافق اند رآٌي به انحلال آن بدهند تا مجلس ديگري
تشکيل شود که بتواند در تامين آمال ملت با دولت همکاري کند"
(پيام 5 مرداد 1332 دکتر مصدق خطا ب به ملت ايران)
اين نخستين تچربهً ملت ايران در اعمال دمکراسي مستقيم ،خشم دشمنان استقلال و آزادی ايران را برانگيخت و حکومت ملي دکتر مصدق آماج خنجر کين کودتا شد. زمان سپري شد: بهمن 57 بساط کودتاچيان را در هم پيجيد و در 12
فروردين سال 58 مردم پس از 26 سال با رفراندومي از جنس اسلامي( جمهوري اسلامي آری يا نه ) در تشييع جنازه سلطنت حضور يافتند.
اينک پس از گذشت 26 سال تاريخ سياسي ايران بار ديگر در آستانهً نوزايي ديگري قراردارد. بيش از 75 درصد از واجدين شرايط شرکت در انتخابات و حضور در زندگي سياسي کشور، هيج سهم و نقشي در رفراندوم سال 58
نداشتند و از طرف ديگر بازماندگان رفراندوم سال 58 ارزيابي مثبتي از کارنامهً 26 سالهً جمهوري اسلامي ايران ندارند.
اينجانب ازهمان ابتداي تشکيل دولت موقت به مخالفت با حرکتهاي انحرافي و غيردمکراتيک و مستبدانه ايي که دست آوردهاي جنبش مدني و اجتماعي ملت ايران را هدف قرارداده بود برخاستم و خواستار انحلال مجلس خبرگان و
تشکيل مجلس مؤسسان برای تصويب قانون اساسي شدم. از نحوهً برخورد مسئولين نظام اسلامي با پيشنهاد ملي خود ، به قابليت ها و ظرفيت های قانون اساسي و کارگزاران نظام اسلامي پي برده و آنان را فاقد شايستگي لازم براي هدايت جامعهً
ايران به سوي آزادی، دمکراسي و توسعه پايدار يافتم و در هر فرصتي ضرورت تغيير نظام اسلامي از طريق رفراندوم را خواستار شدم. خوشبختانه من در اين مسير تنها نبودم و تعداد زيادي از هموطنان، عدم هماهنگي نظام سياسي طراحي شده در
قالب قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران را با مطالبات تاريخي و منافع ملي اعلام نمودند . بالاخره ملت ايران در يک حرکت هوشمندانه در دوم خرداد 76 ارادهً خود را براي انجام تغييرات اساسي اعلام نمود. مسئولين جمهوري اسلامي با عدم
درک پيام تاريخي ملت ايران يکبار ديگر عدم قابليت و شايستگي خود را نشان دادند. از اينرو مردم ايران با تحريم انتخابات بعدی تمايل خود را به برگزاری رفراندوم آشکار نمودند.
اگر هر نسلي حق تصميم گيري نسبت به سرنوشت خود را دارد، در آنصورت نسل فعلي نيز از همان آزادي نسل سال 58 برخوردارمي باشد .اين نسل حق دارد که تصميم و انتخاب نسل قبل از خود را تاٌييد و يا آن را رد نمايد. محروم
کردن يک نسل از حقوق طبيعي و قانوني خود با هيچ منطق و مبناي عقلي سازگار نمي باشد. از طرف ديگر نه تنها هيچ نسلي حق تحميل ارادهً خود به نسل بعدي را ندارد و بلکه هرنسلي حق دارد تصميمات و انتخابات پيشين خود را مورد تجديد نظر
قرارداده و آن را در پرتو تجارب جديد تکميل و اصلاح نمايد.
براي برگزاری رفراندوم در سال 84 زمزمه ها را به فرياد و تک رويها را به حرکت ملی تبديل کنيم .
عباس اميرانتظام
تهران 12 فروردين 84
|
||||
|