بازگشت به صفحه اول

 

 
 

میرزا کوچک خان ؛

پیشتاز مشروطیت و نهضت جنگل

 دکتر پرویز داورپناه

 ای مرغهای طوفان ! پروازتان بلند.

 آرامش گلولهء سربی را ، / در خون خویشتن ،

این گونه عاشقانه پذیرفتید ، این گونه مهربان ،

زان سوی خواب مرداب ، آوازتان بلند.

دیدارتان ؛ ترنم بودن ، / بدرودتان ؛ شکوه سرودن ،

تاریختان بلند و سرافـراز :

آن سان که گشت نام سر دار/ زان یار باستانی همرازتان بلند.

 شفیعی کدکنی

میرزا کوچک خان جنگلی از معدود قهرمانان انقلاب مشروطیت و نهضت جنگل است که با رشادت و شجاعت و جوانمردی به جنگ استبداد و استعمار رفت و در راه کسب آزادی و استقلال ایران عزیز و حفظ و حراست مرزهای وطن بزرگمان جان باخت.

یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ به سال 1257 خورشیدی در شهر رشت در محلهء استاد سرا  زاده شد. میرزا کوچک در رشت در مدرسه حاج حسن و جامع و سپس در مدرسهء محمودیهء تهران به تحصیل علوم دینی پرداخت ، اما با آغاز نهضت ،  ترک تحصیل و لباس کرد و به مجاهدین مشروطه خواه رشت پیوست.

میرزا کوچک خان مردی خوش هیکل ، قوی بنیه ، زاغ چشم و دارای سیمائی متبسم و بازوانی ورزیده بود.

از نظر اجتماعی مردی با ادب ، متواضع ، خوش برخورد ، صریح اللهجه ، طرفدار عدالت و حامی مظلومان بود.

میرزا کوچک جنگلی در کسوت یک مبارز اجتماعی و سیاسی تا هنگامی که به قتل رسید با کمال صمیمیت و حفظ اعتقاد به اسلام ، هرگز نخواست اعتقادات مذهبی خود را به دیگران تحمیل کند.

میرزا کوچک خان به گونه یک فعال اجتماعی در تحصن مشروطه خواهان رشت شرکت کرد و پس از کشته شدن آقا بالا خان ، سردار افخم ، حاکم مستبد رشت به مجاهدین مشروطه رشت پیوست و از همان آغاز فعالیت انقلابی به ستمدیدگان و محرومان کمک می کرد. در اردوی مجاهدین برای فتح تهران حضور داشت و به علت رشادتی که در برخورد با نیروهای دولتی نشان داد ، نه تنها مورد ستایش یارانش در کمیته ستار رشت قرارگرفت بلکه به عضویت کمیسیون جنگ نیز برگزیده شد.

میرزا کوچک خان در جریان مبارزات مردم با دربار قاجار ، برای کمک به ستارخان که در تبریز با نیروهای دولتی در حال جنگ بود به سوی تبریز رفت ، اما به علت بیماری نتوانست به تبریز برسد و به تهران بازگشت ولی رابطه اش با سازمان مجاهدین در تهران ادامه یافت.

میرزا کوچک با اردوی مجاهدین برای رویارویی با محمد علی شاه که با پشتیبانی دولت روسیه تزاری برای دستیابی دوباره قدرت وارد خاک ایران شده بود به سوی گمش تپه حرکت کرد.وی در این جنگ زخمی شد و چند ماه در باکو و تفلیس ماند. این همان جنگی است که منجر به شکست قطعی محمد علی میرزا و فرار او برای همیشه شد.   

فعالیتهای میرزا کوچک بعنوان مجاهد نهضت مشروطه حتی پس از استقرار نظام مشروطه ادامه داشت.

بر پایهء تصمیم و خواست کنسول روسیه تزاری در رشت ، میرزا با چند تن از آزادیخواهان گیلان برای پنج سال از رشت تبعید شد و اجازهء بازگشت به رشت نداشت.

میرزا کوچک خان به علت اعتقاد صمیمانه اش به آزادی ، عدالت و جانبداری از حقوق محرومان حاضر به همکاری با سران نظام مشروطه و پذیرش مقامی در دستگاه دولت نشد و مدتی با تنگدستی در تهران می زیست.

میرزا عقب افتادگی ایرانیان را نتیجه بی فرهنگی می دانست و مصمم بود آن اندازه که در خور امکان باشد به افتتاح مدارس بپردازد و سطح تعلیمات و معرفت عمومی را گسترش دهد و معتقد بود که تعلیمات مدارس حتما" باید اجباری و مجانی باشد تا همه فرزندان کشور از مزایای علم و دانش یکسان استفاده ببرند.

او توانست چهار مدرسه در صومعه سرا، کسما، فومن و ماسوله تاسیس کند

میرزا کوچک خان بعد از اشغال نواحی شمالی ایران از سوی ارتش روسیه تزاری  ،  یک گروه مسلح تشکیل داد و با کمک حاج احمد کسمائی از تجار بنام گیلان ، روستای کسما را مرکز کار خود قرار داد. این گروه مسلح پس از مدتی گسترش یافت و تا پایان سال 1296 شمسی ، بخش وسیعی از گیلان و مازندران و طارم و آستارا و طالش را زیر نفوذ خود در آورد این جریان کم کم به نام نهضت جنگل شناخته شد.

میرزا کوچک خان با آغاز جنگ جهانی اول در  جنگل به کمک برخی از دوستان آزادیخواه و وطن پرست ، نهضت جنگل را بنیان گذاشت . هدف میرزا از تشکیل این نهضت دفاع از استقلال ارضی در مقابل بیگانگان بود ، زیرا در آن زمان ، ایران بین روسیه و انگلیس تقسیم شده بود و نهضت جنگل پناهگاهی بود برای روشنفکران و وطن دوستان سراسر ایران که به این نهضت پیوستند.

هدف جنگلی ها اخراج نیروهای بیگانه ، رفع بی عدالتی ، مبارزه با خودکامگی و استبداد و برقراری حکومت مردمی بود. آنچه خود جنگلی ها در باره اهداف سیاسی خود بیان کرده اند ، چنین است :  «  ما قبل از هر چیز طرفدار استقلال مملکت  ایرانیم.  استقلالی به تمام معنی کلمه یعنی بدون اندک مداخله هیچ دولت اجنبی.  اصلاحات اساسی مملکت و رفع فساد تشکیلات دولتی که هر چه بر سر ایران آمده  ، از فساد تشکیلات است. ما طرفدار یگانگی عموم مسلمانانیم.»

مشی سیاسی و اهداف اصلی نهضت جنگل را باید از مرامنامه آنها شناخت. برطبق این مرامنامه آسایش عمومی و نجات طبقه زحمتکش و تحصیل آزادی و تساوی حقوق افراد در 9 ماده به ترتیب زیر خلاصه شده است.

در ماده اول این مرامنامه که شباهت زیادی به قانون اساسی مشروطه داشت ، آمده بود که حکومت عامه و قوای عالیه در دست نمایندگان ملت جمع خواهد شد. نکته حائز اهمیت در ماده اول القاء کلیه شئون و امتیازات بود که بر مبنای عدالت محوری صورت گرفته بود.

ماده دوم پیرامون حقوق مدنیه است که در آن بر مصونیت اشخاص و منازل آنان به هر نوع تعرض تاًکید شده که امری مشابه با حقوق شهروندی و امنیت اجتماعی مصطلح امروزه می باشد.آزادی فکر ، عقیده ، اجتماعات ، مطبوعات ، کار و کلام نیز در این ماده مورد تاکید قرار گرفته بود.

در ماده سوم بر آزادی انتخابات و حقوق انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان تاکید شده بود ماده چهارم پیرامون مسائل اقتصادی بودکه در آن به ممنوع بودن انحصار و احتکار ارزاق و سرمایه ، تبدیل مالیاتهای غیرمستقیم به مستقیم ، عمومی بودن منابع ثروت از جمله رودخانه ها ، مراتع ، جنگلها ، دریاها و ...اشاره شده بود.

ماده پنجم نیز تحت عنوان معارف ، روحانیت و اوقاف تدوین شده بودکه در آن تعلیمات ابتدایی و حتی متوسطه    و عالیه را اجباری و مجانی خوانده بود.

ماده ششم مرامنامه برای قضات تاکید کرده و قضاوت را سریع ، ساده و بدون دستمزد عنوان کرده است ماده هفتم در زمینه امور دفاعی است و ماده هشتم هم در مورد کار می باشدکه طبق آن ، کار برای اطفال زیر 14 سلل ممنوع شده و بر رعایت مصلحت کارگران و حقوق آنان تاکید شده بود. آخرین ماده یعنی ماده نهم هم برحفظ الصحه اشاره نموده و بر تاًسیس مریضخانه های عمومی و مجانی تاکید کرده بود.

مرامنامه جنگل منطبق با روح قانون اساسی آن زمان میباشد و از هر حیث مترقی است و با وضع ملی و اجتماعی ایرانیان همآهنگ بوده است. میرزا در نامه ای به سفیر شوروی چنین می نویسد که :  « مقصود من و یارانم حفظ استقلال مملکت و تقویت مرکز است. تجزیه گیلان را که مقدمه ملوک الطوایفی است ، خیانت صریح دانسته و می دانم.»   

قوای جنگل در روز 16 خرداد1299 خورشیدی با انتشار بیانیه ای تشکیل کمیته انقلاب سرخ ایران و الغاء نظام سلطنت و تاسیس حکومت جمهوری را اعلام نمودند.

یکروز بعد کمیته انقلاب هیاًت دولت جمهوری را معرفی کرده که میرزا کوچک خان سرکمیسر و کمیسر جنگ را بعهده می گیرد.

هنوز دولت تازه انقلابی سامان نگرفته بود که با حمایت بلشویک های روس اغتشاش طرفداران شوروی آغاز گردید و روز 18 تیر1299 شمسی ، میرزا بعنوان اعتراض از رشت به فومن می رود و نامه مفصلی برای لنین به مسکو فرستاده و در آن ذکر می کند که :  «  در موقع ، به نمایندگان روسیه اظهار کردم که ملت ایران حاضر نیست پروگرام بلشویکها را قبول کند.»

در تاریخ 9 مرداد 1299 طرفداران شوروی با رهبری و حمایت فرمانده قوای مسلح شوروی و مدیر بخش سیاسی و امنیت نظامی آن در رشت بر ضد میرزا کودتا کردند و کودتاچیان میرزا کوچک را از سمتش در دولت موقت انقلابی بر کنار کردند وهیاًت دولت انقلابی تازه ای برگزیدند وطرفداران میرزا دستگیر و بازداشت شدند واختلاف بالا گرفت و قوای جنگل تضعیف شد. در این کودتا طرفداران نهضت جنگل در رشت دستگیر شدند و رئیس کمیتهء انقلاب که از یاران میرزا بود کشته شد. نقشه کودتا به گونه ای طرح ریزی شده بود که می بایست « میرزا کوچک یا کشته می شد و یا دستگیر می گردید و در هر حال از کادر انقلاب خارج می شد.»

انگیزه وعلت اصلی کودتا ، سیاست سازشی بود که که دولت شوروی در برابر انگلستان برای بستن قرارداد بازرگانی در پیش گرفته بود.

پس از عزیمت میرزا به فومن ، دیداری میان سردار حکمت که حامل پیامی از مشیرالدوله نخست وزیر وقت بود با میرزا انجام گرفت. کسانی میرزا را متهم به سازش با دولت مرکزی کردند ، اما رویدادهای بعدی ثابت کرد که هیچگونه سازشی در میان نبوده و سران جنگل و میرزا از مرام و برنامهء سیاسی خود بازنگشته اند.

پس از رفتن میرزا از رشت ، اعلامیه ای از سوی سران جنگل در باره کودتاچیان در رشت در تاریخ 13 مرداد 1299 انشار یافت که در آن میرزا کوچک از علل خروجش از رشت و کوشش حزب کمونیست برای دستگیریش سخن گفته و بر این نکته انگشت گذاشته بودکه مقدرات ایرانی باید به دست ایرانیان تعین شود و چنین دفاع کرده بود: « گفته و می گویم باید استقلال ایران محفوظ باشد ، باید رشتهء انقلاب و زمام حکومت ایران در دست ایرانی باشد. با انگلیسیها چرا طرفیم ؟ برای اینکه در ایران آمدند ، در ایران ماندند و دخالت در امور ایران کردند...با دولت طرفیم برای اینکه ظلم می کند و بجان و مال مردم تعدی و تجاوز می کند ... سویت روسیه اگر مطلع بشوند بلاشبهه جلوگیری خواهند کرد اما اگر بعد از اطلاع قادر به جلوگیری نشدند ، آنوقت تکلیف ما این است که کمونیست ها با انگلیسیها و دولت مستبدایران را در یک ردیف گذاشته بنام حفظ وطن و حفظ ایرانیت و محافظهء حقوق اجتماعی از همه دفاع کنیم. یقین دارم که خدا یار و مدد کار ما خواهد بود. زنده باد جمهوری ایران ، مرده باد انگلیس و خائنین ، پست باد منافقین.»

پس از کودتا ، کوچک جنگلی نامه ای به لنین نوشت. در این نامه که بوسیلهء دو نماینده جنگل مظفرزاده و هوشنگ ( گائوک آلمانی) فرستاده و به کمیسر خارجهء شوروی تسلیم شده بود ، میرزا به تفصیل موارد نقض پیمان بسته شده در انزلی و تجاوزات و دخالت های حزب کمونیست ایران و نمایندگان دولت روسیه ( ماموران نظامی و سازمان چکا) را توضیح داده و با تاکید بر استقلال و آزادی ایران و استقلال سازمانی و ایدئولوژیک سازمان جنگل نوشته بود : « ما معتقدیم که قدم اوٌل را برای آزادی ایران برداشته ایم، لیکن خطر از جانب دیگر به ما روی آورده است ، یعنی اگر از مداخله خارجی در امور داخلی جلوگیری نشود ، معنی اش این است که هیچوقت به مقصود نخواهیم رسید ، زیرا بجای مداخلهء یک دولت خارجی که تا کنون وجود داشت ، مداخله دولت خارجی دیگری شروع شده است. ما نمی توانیم افتخارات انقلابی خود را که طی 14 سال کوشش و فداکاری بدست آورده ایم ، یکباره محو کنیم و به حقوق ملت ایران خیانت ورزیم ...»  به این نامه از لنین پاسخی داده نشد.

در آبان 1299 احسان الله خان و خالو خان نامه ای به میرزا نوشتند و خواستار برقراری صلح و سازش و همکاری با سران جنگل و میرزا شدند. میرزا کوچک این درخواست را پذیرفت و در نامه ای ضمن تشریح اشتباهات و اعتراض به مداخلات نمایندگان دولت شوروی ، آمادگی خود را برای همکاری مجدد با آن دو اعلام داشت.

تلاش طبقهء حاکم برای سرکوبی نهضت جنگل در همهء ماههای سال 1299 ، سخت ادامه داشت. با کودتای سوم اسفند 1299 که به فرماندهی رضا خان و با پشتیبانی و خواست دولت انگلستان انجام شد ، ایران یکسره زیر نفوذ و سلطهء انگلستان قرار گرفت و دیگر نیاز و ضرورتی به اجرای قرارداد 1919 یا باقی ماندن نیروهای انگلستان در ایران وجود نداشت و انگلستان می توانست در گفتگوهای بازرگانی کراسین ( نماینده دولت شوروی) در لندن از این امتیاز بهره برداری کند و خواست دولت شوروی ، یعنی مشروط کردن خروج ارتش سرخ از ایران به خروج نیروهای انگلستان از شمال ایران را با آسودگی خاطر و اطمینان بپذیرد.

پس از کودتای سوم اسفند 1299 تلاش برای از میان بردن نهضت جنگل میرزا کوچک خان و یارانش شدٌت یافت.

سیٌد ضیاءالدٌین طباطبائی که به خواست انگلستان پس از کودتای رضاخان ، رئیس الوزراء ایران شده بود، کوشیدبا تطمیع یا زور میرزا را از سر راه بردارد و چون تطمیع موثر نیفتاد. به توطئه ترور میرزا دست زد. برای اجرای این خیانت ، حاجی احمد کسمایی که پس از گرفتن تاًمین از وثوق الدوله در تهران به سر می برد با پول و اسلحه و 60 تن مسلح به گیلان فرستاده شد تا میرزا کوچک و یارانش را دستگیر و خلع سلاح کند ، اما حاجی احمد در شهسوار دستگیر و به رشت منتقل گردید.

با نا امید شدن دولت کودتا از ترور میرزا ، حملات نظامی قزاقان به فرماندهی رضاخان که تصمیم گرفته بود در اجرای سیاست دولت انگلستان و طبقه حاکم ، کار جنگل را یکسره کند ، باشدت ادامه یافت.

قرارداد بازرگانی شوروی با انگلستان در 9 مارس 1921 برابر 19 اسفند 1299 یعنی 16 روز پس از کودتا ی سوم اسفند رضا خان به امضارسید. 7 روز پس از کودتای رضا خان نیز قرارداد دوستی ایران و شوروی به امضا رسیده بود. با این دو قرارداد ، سیاست رسمی دولت شوروی و رهبری حزب کمونیست روسیه (بلشویکی ) بر پایهء همکاری و شراکت با سیاست دولت انگلستان و دولت ایران قرار گرفت و هدف مهم این همکاری از میان برداشتن نهضت جنگل و شخص میرزا کوچک خان بود که در این مورد هر سه کشور اتفاق نظر داشتند.

سرکوب قیام جنگل و شهادت میرزا در زمان کابینهء مشیرالدوله که قیام کنندگان نهضت جنگل را « متجاسر» می خواند رخ داد. رتشتین سفیر شوروی در ایران در ششم اردیبهشت 1300 وارد تهران شد و در نطقی که در 26 اردیبهشت 1300 در برابر احمد شاه ایراد کرد به شاه ایران قول داد که مسئله گیلان با اقدامات دولت شوروی تصفیه خواهد شد.

در 22 مهرماه 1300 رضا خان که سردار سپه لقب گرفته و فرماندهی نیروهای قزاق را در تهاجم به گیلان به عهده داشت وارد رشت شد. انگلیسیها به نحو فعالی از رضا خان در لشگرکشیهای وی حمایت نموده و طرح عملیات نظامی باتفاق وابسته نظامی سفارت بریتانیا تهیه می گردید.

میرزا کوچک همراه با گائوک و معین الرعایا در پی یافتن متحد و برای خروج از محاصرهء نیروهای دولت به خلخال حرکت کردند.

میرزا کوچک خان جنگلی و رفیق با وفایش گائوک آلمانی(هوشنگ)در گدوک گیلوان دچار برف و بوران  شدند و به علت سرمای شدید قدرت حرکت خود را از دست دادند. گائوک را سرما زد و در همان محل در میان برف ها جان داد.

اهالی قریهء خانقاه پیکر میرزا را به مسجدمحل بردند. این خبر به سالار شجاع ، برادر امیر طالش رسید و او دستور داد یکی از طالشی ها به نام رضا اسکستنی ، سر میرزا را بریده و تحویل خان طالش دهد. تن بی سر او را همان جا دفن کردند.

گیلک می نویسد : « بیست ساعت پس از یخ زدنش سر او را بریدند و وقت بریدن سرش گویا خون زیادی جاری شد مثل اینکه سر آدم زنده را سر بریدند...»

سپس  خالو قربان سر میرزا را به تهران برد وجلوی پای سردار سپه انداخت. سر میرزا را ابتدا در خیابانهاحرکت دادند و بعد در قبرستان  حسن آباد تهران دفن کردند. نمایش سر میرزا خیلی مورد تنفر قرارگرفت ، زیرا مردم او را آزادیخواه و با ایمان می دانستند.

پس از تبعید رضا شاه ، آزادیخواهان سر وتن میرزا کوچک خان رابنا بر وصیت او در سلیمان داراب مدفون ساختند. جسد میرزا در سال 1321 به رشت منتقل شد و به سر او که چند سال پس از کشتنش مخفیانه از حسن آباد تهران به رشت منتقل و در بقعهء سلیمان داراب به خاک سپرده شده بود پیوست.

مواضع سیاسی و اجتماعی میرزا که الان در مکاتباتش وجود دارد ، کاملا" درست از آب در آمده است. بنابراین در حق این شخصیت ظلم شده و ناشناس مانده است. احترامی که ما به به گذشتگان و مبارزین آزادی می گذاریم ، درسی است که به جوانان میدهیم. این قدردانی از ایرانیت ماست. میرزا مردی صادق و صمیمی بود و بهیچوجه از ایده آلهایش برنگشت و روی آن معامله نکرد. وقتی میرزا مرد ، هیچ نداشت و در تمام گیلان یک متر زمین یا یک ریال بعنوان ارث میرزا باقی نمانده است.

به شدت عاشق آزادی و استقلال ایران بود و مردم ایران را دوست داشت. به شدت مخالف دخالت و نفوذ اجنبی از همه رنگش بود ، چه روسی ، چه انگلیسی و چه بلشویک و می گفت ایران باید متعلق به جامعه ایرانیان باشد.

میرزا کوچک خان جنگلی بخشی از فرهنگ زنده ماست.

منابع و مآخذ :

1 ـ حاج سید جوادی ، حسن ، کتاب گیلان ، جلد دوم ، « نقش گیلان در انقلاب مشروطیت » ، تهران 1374

2 ـ میر ابوالقاسمی ، سید محمد تقی ، گیلان از انقلاب مشروطیت تا زمان ما ، رشت 1377                     

3 ـ رواسانی ، شاپور ، نهضت میرزا کوچک جنگلی و اولین جمهوری شورائی در ایران ، تهران 1368  

4 ـ گیلک ، محمدعلی ، تاریخ انقلاب جنگل ، تهران 1371     

5 ـ فخرائی ، ابراهیم ، سردار جنگل ، تهران 1346

6 ـ کسروی ، احمد ، تاریخ هجده سالهء آذربایجان ، تهران 1379

7 ـ  فخرائی ، ابراهیم ، گیلان در جنبش مشروطیت ، تهران 1352

8 ـ صبوری ، محمد حسن ، نگاهی از درون به انقلاب مسلحانه جنگل ، تهران 1358

9 ـ مکی ، حسین ، تاریخ بیست سالهء ایران ، جلد اول کودتای 1299 تهران 1358

10 ـ افشار، ایرج ،  برگهای جنگل ، نامه های رشت و اسناد نهضت جنگل ، تهران 1380   

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به نهضت ملی