بازگشت به صفحه اول

 

 
 

مصدق از نگاه ديگران

«چه زنده باشم و چه نباشم، اميدوارم و بلكه يقين دارم كه اين آتش خاموش نخواهد شد و مردان بيدار كشور اين مبارزه ملّي را آنقدر ادامه مي‌دهند تا به نتيجه برسد.» (دكتر محمّد مصدّق)

هر فرد بي‌غرض يك هدف فردي دارد و يك هدف اجتماعي .هدف فردي‌اش داشتن نان ، سلامتي و آسايش است و هدف اجتماعي اش هم آزادي در زندگي و آباداني كشور است.(بخشي از نظرات دكتر مصدق در زندان پهلوي)

در تمام مدت زمامداري خود از لحاظ سياست داخلي و خارجي يك هدف داشتم و آن اين بود كه ملت بر مقدرات خود مسلط گردد و هيچ عاملي در سرنوشت مملكت جز اراده ملت دخالت نكند.پس از ٥٠ سال مطالعه و تجربه به اين نتيجه رسيدم جز با تامين آزادي و استقلال ممكن نيست ملت ايران بر مشكلاتي كه در راه سعادت و عظمت خود دارد غلبه كند..براي نيل به اين منظور تا آنجا كه توانستم كوشيدم ولي من مطمئنم كه نهضت ملت ايران خاموش شدني نيست و هرگز فراموش نكنيد كه سرنوشت افراد در مقابل حيات و استقلال ملل بي‌ارج و ارزش است و تنها آرزويم اين است كه ملت ايران اهميت نهضت ملي خود را به خوبي درك كنند و به هيچ صورت از تعقيب راه پرافتخاري كه رفتند دست نكشند(بخشي از دفاعيات دكتر مصدق در دادگاه نظامي)

من در تمام عمر خود يك هدف بيشتر نداشتم و آن اينكه ملت ايران مستقل زندگي كند و جز اراده اكثريت مردم هيچ كس بر او حكومت نكند و اين مبارزه ملت ايران بود كه حلقه استعمار را در خاورميانه در هم شكست (بخشي از دفاعيات دكتر مصدق در دادگاه نظامي)

شايد اين سوال پيش بيايد كه مگر نه اينكه دولت مصدق ساقط شد ،پس اين همه تكريم براي چيست ؟ بايد گفت كه هدف بت ساختن از مصدق نيست چرا كه او خود با گزنده‌ترين الفاظ كساني را كه بخواهند از او بت بسازند نفرين كرده است ولي واقعيت اين است كه مصدق زنده است و مجموعه‌اي از آرمان هاي به حق ملت ايران را در بر مي گيرد .او يك راه است نه يك فرد و هرگز هم شكست نخورد چون راه او هميشه ادامه دارد .نهضت ملي گرائي او هرگز از بين نخواهد رفت و تا يك ايراني زنده باشد، ادامه خواهد يافت .تاثير نهضت او در ايران و جهان بر هيچ كس پوشيده نيست و هنوز هم ادامه دارد. که در سطور آتي به برخي از آن موارد اشاره مي شود .

شهيد پروانه فروهر در اين باره مي گويد: « از او(مصدق)سخن گفتن تاريخ را ورق زدن است.تاريخ كمتر كسي را به ياد دارد چونان او پاك و عاشقانه در راه آزادي جان‌گدازي كند و بخش عمده‌اي از عمرش را در راه آزادي در زندان و تبعيد و پس از مرگ استخوانهايش در زنجير استعمار و استبداد براي چنين انساني كه به بهاي زندگي خود آرمانهاي ملتش را واقعيت بخشد ديگر مرگ سرچشمه عدم نيست.جويباري است كه در ديگران جريان مي‌يابد»

مصدّق در عرصه بين الملل «جنبش عدم تعهّد» و در ايران «جبهه ملّي» را از خود به يادگار گذاشت.

محورهاي اصلي شخصيت و راه پيشواي ملي ايران (زنده ياد دكتر مصدق ) در دو محور استقلال و آزادي خلاصه مي‌شود .

به عبارت ديگر در حالت كلي ، راه مصدق عبارت است از تلاش براي استقلال و آزادي(دموكراسي) ، كه همواره مصدق از پيروانش مي‌خواست و مبناي عمل او نيز اين دو مبحث بوده است.و هر كه خود را شاگرد مكتب مصدق مي‌داند نيز ، بايد به دنبال اين دو اصل باشد .

امروز نيز راهيان راه مصدّق در ايران و جهان بر اساس انديشه‌هاي مترقّي او كه گويي تفكّري متعلّق به زمانهاي بعد از خودش بود ، راه او را براي تأمين استقلال و آزادي ملّتها و تحقّق عدالت اجتماعي ادامه مي‌دهند.

مصدق نماد استقلال طلبي

استقلال ملت هاي ضعيف از ابر قدرت هاي شرق  و غرب :جنبش ملي مصدق را مي‌توان سرآغاز جنبش هاي ضد استعماري در كشورهاي زير سلطه در جهان دو قطبي و مبارزه عليه استعمار جديد دانست .

او اولين كسي در جهان دوقطبي بود كه ابرقدرت شرق و استعمار غرب را از كشوري بيرون كرد و درس استقلال كامل را به جهانيان آموخت .به همين دليل است كه كسي چون داريوش فروهر او را «سردار بت شكن تاريخ» مي‌خواند . نهضت او درس تجربه‌اي براي همة كشورهاي استعمارزده جهان در شمال آفريقا ، آمريكاي جنوبي،آسياي جنوب شرقي ،كوبا ،بسياري از رهبران كشورهاي اروپائي و داشته ، و همه اين جنبش هاي استقلال طلبانه پس از نهضت ملي ايران و به نحوي با درس گرفتن از آن ، عمل كردند .

به واقع بالاخره بايد براي اولين بار كسي به مقابله با استعمار بر مي‌خاست تا ساير ملت‌هاي ستمديده پشت سر او حركت كنند و اين افتخار براي ايرانيان به ارمغان آمد

داريوش فروهر در اين باره مي‌گويد :

« يكي مي‌بايست بيايد كه بر حصارهاي بلند استعمار بكوبد و شكافي در آن پديد آورد .از آن شكاف به درون نگريستن و اين واقعيت را ديدن كه فقط ديوار است و نه چيزي بيشتر ،كاري بود كه پس از مصدق مقدور و ممكن مي‌نمود »

مصدق از كشوري ضعيف برخاست و سياست عدم تعهد را مطرح كرد .او به همه جهان نشان داد كه ملت ايران قادر است مستقل از همه ابر قدرت ها زندگي كرده و به هيچ ابر قدرتي امتياز ندهد.گرچه دولت او ساقط شد اما به واقع اقدامات ارزشمند او به همه جهان درس داد تا جائي كه اكثريت مطلق رهبران جنبش هاي ضد استعماري خود را شاگرد مكتب مصدق مي‌دانند و به حق مصدق با زنده كردن ملي گرائي ايراني ملت ايران را در جهان سرافراز نمود .به حق مصدق پس از قرن‌ها عظمت گذشته ايران را زنده كرده و به همه جهان نشان داد .

٢٢ ارديبهشت مصدق در مجلس به نمايندگان گفت : « يكي از شبها خواب ديدم كه شخصي نوراني به من گفت دكتر مصدق ،برو زنجيرهائي كه به پاي ملت ايران بسته اند ،پاره كن.اين خواب سبب شد كه مثل هميشه من به حفظ جان خود كوچكترين اهميتي ندهم و دو ماه تمام نشده در كميسيون حاضر شوم و وقتي كه به اتفاق آرا پيشنهاد ملي شدن صنعت نفت در كميسيون گذشت ، قبول كردم كه حرف آن شخص نوراني غير از الهام چيز ديگري نبوده است! »

اتفاقاتي كه بعد از مصدق در جهان افتاد به اين پيش بيني الهام گونه و به ظاهر ايده آليستي شهيد نامدار نهضت ملّي ايران زنده ياد دكتر حسين فاطمي در سرمقاله روزنامه زرّين برگ «باختر امروز» رنگ حقيقت مي‌بخشد كه « پيمودن راه مبارزه و فتح ما نيز زمينه پيروزي قطعي ملل زير سلطه و مردمي را كه ساليان دراز است در چنگال بيرحمانة سياست استعماري دست و پا مي‌زنند، آماده مي‌سازد. »(٥ خرداد ١٣٣١)

«سياست موازنة منفي» بر بنياد اصل بي‍طرفي يا «جنبش عدم تعهّد» بعنوان يك راه حل اساسي و استراتژيك براي كشورهاي استعمارزده، كه مصدّق مبدّع آن بود، مبني بر اينكه ملّتهاي جهان سوّم نه نسبت به آمريكا و امپرياليسم غرب و نه نسبت به امپرياليسم شرق هيچگونه تعهّد خدمتگزاري ندارند، مورد علاقة بسياري از رهبران استقلال طلب، قرار گرفت كه با پيروي از آن توانستند ملّت خود را از اسارت و بردگي بيگانگان برهاند و به استقلال و سرفرازي برسانند.به واقع نهضت او سرآغاز جنبش عدم تعهد در جهان شد.اين تز نه تنها از سوي كشورهاي شرق بلكه حتي توسط اروپائيان هم دنبال شد و در حقيقت مصدق به سرحلقه رندان جهان تبديل شد.  لازم به ذكر است كه به پاس حماسه عظيم مصدق در دادگاه بين المللي كه به تمام ملل جهان درس آزادگي داده بود ، زادگي داده بود آآآآآآآآصندلي اي كه مصدق بر روي آن نشسته بود به احترام او كنار گذاشته شده و هم اكنون پس از گذشت پنجاه سال به عنوان يك جاذبه توريستي به مردم نشان داده مي‌شود و مردمي كه به دادگاه لاهه مي‌روند با مشاهده اين صندلي كه به احترام نماينده ملت ايران ، بيش از ٥٠ سال است كه كنار گذاشته شده است متوجه عظمت روحيه ملي گرائي مردم ايران مي‌شوند.

اولين كنفرانس كشورهاي غير متعهد كشورهاي جهان سوم در سال ١٩٥٣ با حضور  نهرو(هند)، عبدالناصر(مصر)، تيتو(يوگسلاوي) و سوكارنو (از اندونزي) برگزار شد.قرار بود رياست اين كنفرانس با  پيشواي آزادي مصدق باشد اما او در آن هنگام در زندان بود.ولي باز هم شركت كنندگان جاي او را خالي كردند .

 دكتر احمد سوكارنو رهبر نامدار و رنجديده و زندان و تبعيد كشيدة مردم اندونزي در مبارزه با استعمارگران هلندي كه در سال ١٩٣٦ از سوي كنگرة بزرگ ملّت اندونزي او را «رهبر جنبشهاي آزادي ملّت اندونزي» لقب دادند، در سال ١٩٦٠ در مجمع ملل اظهار داشت: مصدّق پرچمدار آزادي كشورهاي غير متعهّد است. ما در سنگر جنگ و مبارزه با هلند از اعمال و گفتار دكتر مصدّق الهام گرفتيم و بر دشمن فائق شديم.

جمال عبدالناصر از برجسته ترين رهبران جهان عرب و« پدر ناسيوناليسم عربي»است كه كانال سوئز را ملي كرد و انقلاب او در مصر هم تمام جهان عرب را تكان داد .او در نطق هايش هميشه از تاثير نهضت مصدق ياد مي‌كرد و بارها اعلام كرده بود كه ((من شاگرد مكتب ضدّ استعماري دكتر مصدّقم. از مكتب مصدّق درس آموختم )). در سفري كه مصدّق در آبانماه ١٣٣٠ به مصر داشت، در سخنراني خود براي مردم مصر كه فرياد «زنده باد مصدّق» را با خروش تمام سرمي‌دادند و در گفتگوهايش با نحاس پاشا نخست وزير اين كشور، بر ضرورت ملّي شدن كانال سوئز تأكيد مي‌نمايد. اين آرمان بعداً توسّط شاگرو و پيرو مكتب مصدّق، «جمال عبدالناصر» به وقوع مي‌پيوندد و دست استعمار انگليس را از كشور مصر كوتاه مي‌كند و ناصر را نه تنها به عنوان يك قهرمان ملي مصري بلكه در راس همه نهضت‌هاي عربي قرار مي‌دهد.

 


 

 

 

 مارشال تيتو از رهبران سرشناس استعمارستيز و مهين پرست يوگسلاوي نيز تز «عدم تعهّد» را -به اذعان خود- از مصدّق آموخت و در عمل بكار بست.

 جواهر لعل نهرو كه پس از مهاتما گاندي محبوبترين و نامدارترين رهبر ضدّ استعماري هند شمرده مي شود نيز، از پيروان مكتب «عدم تعهّد» دكتر مصدّق بود. نهرو كراراً خدمات دكتر مصدّق را به كشورهاي غير متعهّد مي ستود و او را کرارا پيشگام مبارزه براي غرور ملي و آزادي و شرافت ناميد. بهنگامي كه در تهران مهمان دولت بود و نامه از طرف نهضت ملّي راجع به فشار و اختناق عمومي و حبس دكتر مصدّق و قتل دكتر فاطمي تسليم او شد، وي اين موضوع را با شاه مخلوع در ميان مي‍گذارد. شاه در جواب مي‍گويد: اين افراد بر ضد حكومت قيام كردند، خود شما هم به همين جرم به زندان رفتيد! نهرو پاسخ مي‍دهد: «زندانبان من انگليسي‍ها بودند و مردم هند، زندان من و گاندي را گلباران كردند. ولي زندانبان نخست وزير سابق و ملّي كنندة نفت، پادشاه ايران است!»

 

در جاي ديگر نهرو مي گويد : در قرن ما آسيا سه مرد بزرگ به وجود آورد كه در جهان تاثير نمايان گذاشتند اين سه مرد بزرگ يكي گاندي ،دومي مائو تسه تونگ و سومي مصدق است.

در جاي ديگر در بحبوحه مبارزات ايران نهرو در زير باران شديد و در طي يك سخنراني طولاني راجع به ايران مي گويد آيا آسيا بعد از ٤٠٠ سال خمودگي و سستي امروز دوباره قد علم كرده است؟به واقع مساعي و فداكاري ايران در مورد ملي كردن نفت دنيا را تكان داد.لازم به ذكر است كه مردم هند به رهبري گاندي به اشغال بيگانگان خاتمه داده و دولت بريتانيائي را حذف و دولت هندي در آن برقرار كردند اما باز هم نفوذ بريتانيا باقي مانده و البته با توجه به اينكه هند در اشغال مستقيم بيگانگان بود و به شدت موجب نفرت مردم شده بود اين كار خيلي غيرطبيعي نبود و البته هند نفت هم نداشت ولي مصدق كمر اين امپراطوري استعماري را در جهان خرد كرد .پس از گاندي مطرح ترين رهبر هند جواهر لعل نهرو بود.او نويسنده كتب مشهوري چون نگاهي به تاريخ جهان و نامه هاي پدري به دخترش مي‌باشد.

حتي هنگامي كه سفير هند و معاون وزارت خارجه هند و سيد محمود رئيس سناي هند به ديدار دكتر مصدق آمده بودند او را جانشين گاندي خود خوانده و تخت‌خواب مصدق را بوسيده و گفته بودند اين تختي است كه بزرگترين مرد دنيا اينجا خوابيده است.(خاطرات آقاي خازني،ايران فردا شماره ٥٣ ،ص ٢٤)

 

اثر مهم ديگر ملي شدن نفت در ايران و مبارزه مصدق در چارچوب قانونهاي بين المللي، اين بود كه در قطعنامه ١٩٥٤ سازمان ملل متحد " حق حاكميت دائمي ملتها بر منابع طبيعي خود" و اينكه ملتها حق دارند به نحو مقتضي از اين منابع بهره برداري كنند، گنجانده شد. اين هديه و خدمت يك ايران مردم سالار به همه ملتهاي جهان بود.مصدق هم در شوراي امنيت و هم در دادگاه لاهه اين اصل را تثبيت كرد.

 

رياض سفيركبير مصر در جامعة ملل، راجع به مكتب مصدّق چنين گفت: «مصدّق به جهان شرق و كشورهاي جهان سوّم نه تنها درس سياست موازنة منفي و عدم تعهّد آموخت و بسياري از جاها را موفّق كرد كه دست خارجي‍ها را از كشور و منابع طبيعي خود دور ساخته و از ثروت خدادادي استفاده كنيم، بلكه درس مهم انقلاب اين بود كه با عزّت و شرافت زندگاني كرده و به كشورهاي بزرگ بگوييم كه: مرا به خير تو امّيد نيست،شر مرسان!!»

 

مجلّة الأهرام مصري در تشريح تأثير حركت مصدّق در جهان سوّم مي‍گويد: «دكتر مصدّق استاد فنّ ملّي شدن در شرق است. تمام رهبران نهضتهاي خاورميانه در مكتب مصدّق درس خوانده‌اند. دكتر مصدّق قدرت وقوّت حيرت آور و سرسختي بي نظير خود را به انگليسي ها نشان داد و آنان را مجبور ساخت در برابر قدرت ونيروي معنوي ايران زانو بزنند.»

كشور الجزاير در شمال آفريقا، بدليل موقعيت حسّاس خود همواره عرصة تاخت و تاز استعمارگران بوده است، و در پي پيروزي نهضت ملّي ايران و تلنگر آن بر اذهان توده‌هاي ملل زير سلطه، نهضت ضدّ استعماري الجزاير نيز با الگوبرداري از آن به رهبري انقلابيوني چون بن بلا، بومدين، فرحت عبّاس و... جاني تازه مي‍گيرد وپس از سالها فراز و نشيب درنهايت با موفّقيت و نجات مردم الجزاير روبرو مي شود .

شادروان دكتر قوام نكرومه رهبر استقلال مملكت زرخيز غنا كه از نخستين پيشوايان آزادي افريقا بود و با تلاش و مجاهدت بي‌همانند و خستگي ناپذير خود، كشور ساحل عاج (غنا) را از قيد استعمار بريتانيا رهانيد، از ديگر چهره‌هاي سرشناس پيرو مكتب مصدّق بود و مكرّراً بيان مي‍داشت كه خدماتي كه در انجام آن توفيق يافته، مديون سالها دراست وي در مكتب پيشواي نهضت ملّي ايران بوده است. وي به يكي از دوستانش مي‍گويد: «من از نطق دكتر مصدّق در شوراي جامعة ملل درس بزرگي گرفتم: اوّل حقيقت زندگاني را كه خودمختاري و استقلال و آزادي و جواب رد به خارجي‌ هاست، بدست آوريد، مابقي نعمات خداوندي كه فرع آزادي و آگاهي است، نصيب شما خواهد شد.»

مارشال تيتو از رهبران سرشناس استعمارستيز و مهين پرست يوگسلاوي نيز تز «عدم تعهّد» را -به اذعان خود- از مصدّق آموخت و در عمل بكار بست تا زمان مصدّق هنوز جنبش عدم تعهّد بوجود نيامده بود و چنين اصطلاحي رايج نبود. ولي پس از سقوط مصدّق، اين تفكّر حتّي در كشورهاي اروپايي نيز ريشه مي‌دواند

دكتر نايورا از رهبران آزادي تانزانيا نيز به گفتة خود، يكي از شاگردان مكتب مصدّق بود. از جمله خدماتي كه نايورا به ملّت خود انجام داد، اين بود كه كلّية بانكهاي خارجي را در تانزانيا -كه در اصل ابزاري براي اعمال سلطة سياسي بودند- با پرداخت خسارتي ناچيز ضبط كرد.

به گفتة دكتر بني اسدي: «مرحوم دكتر مصدّق، ستارة درخشاني در آسمان تاريخ معاصر ايران است كه هر چند بعلّت آماده نبودن شرايط تاريخي ظاهراً خاموش گرديد، ولي نور آن براي نسلهاي بعد، موجد تلاشها و مبارزات آزاديخواهانه و استقلال طلبانه در ايران و بسياري از كشورها شد.»

جنبش مصدّق در همساية شرقي ايران، افغانستان (آرياناي بزرگ) نيز تأثيري شگرف از خود برجاي مي‍گذارد. مرحوم ميرغلام محمّد غبار در جلد دوّم كتاب افغانستان در مسير تاريخ به اين مقوله پردازش خوبي دارد و شرح مي‍دهد كه چگونه نهضت مشروطه خواهي افغانستان بر ضد استعمار و استبداد حاكم، با الهامگيري از سيرة دكتر مصّدق پامي‌‌گيرد. مرحوم غبار خود يكي از راهيان طريقت مشروطه خواهي در افغانستان و يكي از دوستداران دكتر مصدّق و از تاريخ نگاران برازنده و نامدار افغانستان و يكي از پاكبازترين روشنفكران ضدّ استبدادي و ضدّ استعماري بود كه ساليان متمادي را در زندان سپري كرد. در ساير تواريخ افغاني چون نهضت مشروطه خواهي در افغانستان و... نيز از مكتب مصدّق و اثراتش در افغانستان فراوان ياد شده است.

روزنامة آزاد افغانستان از جمله جرايد معتبري بود كه خطّ مشي و سيرة دكتر مصدّق را در آن كشور ترويج مي‍كرد. شيرعلي خان زماني روزنامه نگار شهير افغان، آزادي و دموكراسي ايران در دورة مصدّق را مي ستود و بعنوان الگويي متكامل معرّفي مي‍كرد. وي مي‌نويسد: «مطبوعات مملكت همساية اسلامي ايران از جمله آزادترين مطبوعات دنيا بشمار مي‍روند و در اين اواخر آنقدر مراحل تكامل آزادي را پيموده است كه نه تنها با مطبوعات جهان دموكراسي و دنياي آزاد سر همسري دارد، كه در آزادي گفتار و تأمين حقوق ملّتشان از ديگران گوي سبقت را مي‍‌‌‌‌‌‌‌ربايد. وي با مقايسه اوضاع مطبوعات در ايران و افغانستان، ضمن ذكر اين نكته كه افغانيان از آزادي برادران ايراني خود بي‌نهايت خشنودند، به اوضاع ايران قبطه مي‍خورد. 

(مطالب فوق تنها بخشي از اثرات جنبش ملي ايران مي باشند که عمدتا توسط آقاي رامين ناصح جمع آوري شده اند . )

روزي نامة ديلي تلگراف ارگان حزب محافظه كار انگليس و دشمن سرسخت نهضت ملّي ايران ، راجع به اثر گفتار و كردار مصدّق با نفرتي تمام، چنين مي نويسد: «در سرسراي شهرت، نام مصدّق نخست وزير مخلوع ايران، در صدر صف طولاني آن عدّه رهبران ملّي كه اقدام به تاراج اموال بريتانيا در سراسر دنيا زده‌‍اند، بياد خواهد ماند سرمشق مرض واگيري (!) كه مصدّق به جهان داد، بعد از او توسعه پيدا كرد. زيرا او نشان داد كه يك كشور ضعيف با مردم متعهّد مي‍تواند با بريتانيا درافتاده و بمقصود برسد. صفي طولاني از شاگردان مبارز و متجاوز مصدّق در سرتاسر جهان از پند و اندرز او سود بردند. سرهنگ ناصر كانال سوئز و بالاخره تمام سرماية ما را در مصر بلعيد. سيلان (سريلانكا، كشور جزيره‍اي در جنوب شبه قارّه هند)، و اندونزي از مصر و مكتب مصدّق پيروي كرده و دست رد به سينة ما زدند. كوندا رئيس جمهور زامبيا هم به اين شيريني گازي زد .يكي از آخرين مديران مصدق دكتر نايور است كه كليه بانك‌هاي خارجي را در تانزانيا با پرداخت خسارت جزئي ضبط كرده است .» و حتي چرچيل به صراحت گفته بود « زيان مبارزه لفظي و سخنان مصدق در لاهه براي ما كمتر از خطر حمله نظامي مائو نيست!» 

لازم به ذكر است كه نهضت ملي ايران حتي خواب راحت را هم از چشم استعمارگران بريتانيائي ربوده بود به نحوي كه ايدن وزير امور خارجه بريتانيا در خاطرات به صراحت به اين نكته اشاره مي كند كه پس از دريافت خبر سرنگوني مصدق ، براي اولين بار به خواب راحتي فرو رفته است .! ايدن به صراحت اظهار داشته بود فكر مصدّق در همة كشورهاي خاورميانه توليد اثر منفي (!) كرد و انگلستان را در مصر، دچار ناصر كرد. افرادي نظير مصدّق گاهي مسير تاريخ جهان را عوض مي‍كنند. ناصر نيز مكرّراً اظهار داشت كه انقلاب مصر به جهان سوّم درس بزرگي داد

به واقع مصدق با اقدامات خود، بت ابرقدرت امپراطوري بريتانياي كبير در جهان را شكسته و با بيدار كردن ملت‌هاي تحت استعمار جهان، راه مبارزه با بريتانيا را به آنان آموخت و آنان نيز به احقاق حقوق خود پرداختند و به مرور از زير سلطه استعمار بريتانيا خارج شدند و به اين ترتيب در اثر اقدامات مصدق امپراطوري بريتانيا كبير كه به قولي يك چهارم جهان را تحت تسلط داشت و خورشيد در قلمرو آن غروب نمي‌كرد، به انگليس امروزي مبدل شد و لذا روشن است كه چرا رهبران انگليس تا آن حد از مصدق نفرت داشتند و هنوز هم نظر خوبي نسبت به او ندارند.اما از سوي ديگر به واقع با اقدامات مصدق ، مردم انگليس به آرامش رسيدند چراكه با مسدود شدن مسير استعمار بريتانيا ، طبيعتا نفرت جهاني از آنها هم كاهش يافت و مردم انگليس به زندگي عادي و راحت خود بازگشتند .و برعكس مردم آمريكا با موج فزاينده نفرت جهاني هر روز بيش از پيش روبرو هستند كه جنگ ويتنام ، مسائل كوبا ، حوادث ١١ سپتامبر و ... نمونه‌هائي از آن است. (البته اخيرا با حمايت‌هاي انگليس از آمريكا در برخي موارد ازجمله عراق و افغانستان اين كشور هم دچار مشكلاتي از قبيل بمب‌گذاري شده بود. )خاطر نشان مي‌شود كه اين نكته نه نظر نگارنده كه نظر برخي از مردم انگليس هم هست چنانكه در مرداد ٨٣ يك خبرنگار انگليسي كه براي تهيه گزارش به ايران آمده بود بر اين مساله تاكيد كرده و اذعان نموده بود (نقل به مضمون )كه به نظر برخي از انگليسي‌ها اگر مردم انگليس امروز در آرامش به سر برده و زندگي راحت خود را دارند به دليل اقدامات مصدق بود كه موجب شد تا مردم كشورهاي استعمار زده حقوق خود را به دست آورند .و انگليس از كشور گشائي و استعمار دست برداشته و درگير امورات داخل كشور شود كه نتيجه آن زندگي آرام امروز مردم انگليس است.(اين سخنان مربوط به زمان قبل از بمبگذاري‌هاي سال ٨٤ است که در اثر استعمار جديد انگليس مي باشند )

ريچارد نيكسون رئيس جمهور آمريكا در كتاب جنگ حقيقي، همه تحولات مثبت و خاورميانه نظير ملي كردن كانال سوئز ، سقوط سلطنت در عراق، ملي شدن نفت عراق و روي كار آمدن قذافي در ليبي ، شوك اول و دوم نفتي ، و انقلاب اسلامي در ايران را به بنياني نسبت مي‌دهد كه نهضت ملي كردن نفت در ايران آن را پايه گذاري كرد .

به گفتة‌ مرحوم دكتر محمّدعلي‌سفري: «اين فرياد گو اينكه از حلقوم دكتر محمّد مصدّق برآمده بود، امّا در حقيقت فرياد ملّتهاي زير ستم در سراسر جهان بوده و هست.» لذا هرگز اغراق گونه و مبالغه آميز نيست اگر ما ايرانيان او را «جهان مرد استثنايي» بناميم و به وجود او افتخار كنيم.

مصدّق در ايران «جبهه ملّي» و در عرصه بين الملل «جنبش عدم تعهّد» را از خود به يادگار گذاشت. امروز نيز راهيان راه مصدّق در ايران و جهان بر اساس انديشه‌هاي مترقّي او ، كه گويي تفكّري متعلّق به زمانهاي بعد از خودش بود، راه او را براي تأمين استقلال و آزادي ملّتها و تحقّق عدالت اجتماعي ادامه مي‌دهند .

استاد دكتر رضاقلي دربارة مصدّق مي‍‌نويسد: «وي تزي را عنوان كرد كه بعدها از سوي جمال عبدالناصر، جواهر لعل نهرو و ديگر سران كشورهاي غيرمتعهّد دنبال شد. او مي‍‌گفت: گرسنه مي‌‍مانيم، امّا آزادي و استقلال خود را از دست نمي‌‍‌‌دهيم.»  مصدّق سرآغاز نهضتي در كشورهاي جهان سوّم گرديد به نام كنفرانس كشورهاي غير متعهّد و رهبري آنرا نهرو، عبدالناصر، تيتو و سوكارنو (از اندونزي) برعهده گرفتند و جاي دكتر مصدّق را خالي كردند.

مخالفين مصدق او را انگليسي خواندند .روس ها او را نوكر امپرياليسم آمريكا لقب دادند .انگليس ها او را كمونيست ناميدند ولي بالاخره معلوم شد كه مصدق يك قهرمان ملي است و بدون پشتيباني هيچ دولت بيگانه‌اي براي استقلال و آزادي وطن خود مي‌كوشد(ريوارول،پاريس)

نهضت ايران در جنبش هاي نفتي خاورميانه هم اثر بسياز زيادي داشت . ليدر حزب ملي عراق در اين باره مي‌گويد : با كمال صراحت مي گويم كه افزايش عايدات نفت عراق مرهون تلاش و همت دكتر مصدق است ،ما عراقي ها براي نهضت ملي ايران ارزش بسيار قائليم.بدون شك اين نهضت در بيداري ملل شرق موثر واقع شده است.

روزنامه بوئنس آيرس هرالد ٢٣/٣/١٣٣٠:تاريخ عالم نشان خواهد داد كه مصدق بزرگترين خدمتگزار بشر بوده است.

موسسه مطبوعاتي دار الهلال ١٧/٧/١٣٣٠ :دكتر مصدق استاد فن ملي كردن در شرق است.تمام رهبران نهضت هاي خاورميانه در مكتب مصدق درس خوانده اند.

ريوارول پاريس :در نيم قرن اخير در دنيا سياستمداري با چنين خصوصيات وجود نداشته است... مصدق كشور ضعيف و تنهائي را به يك امپراطوري قوي و كهنسال غالب كرد و تمام نقشه هاي امپرياليسم بريتانيا را نقش بر آب كرد.

گوريه سوئيس :مصدق بزرگترين مرد سياسي دنيا ، نقطه تحولي در تاريخ ملل مسلمان خاورميانه به وجود آورده است.... نام مصدق در تاريخ براي هميشه جاويدان خواهد ماند و در رديف قهرمانان بزرگي مانند واشنگتن، سيمون بوليوار ،گاريبالدي ذكر خواهد شد.

غضنفرخان عليخان سفير پاكستان :من در واقع عاشق شخصيت دكتر مصدق هستم و در تمام عمر خود در عالم سياست شخصي را به شايستگي او نديده‌ام.دكتر مصدق يك زمامدار ايده آل و يكي از بزرگترين سياستمداران قرن بيستم است .

مصدق نماد دموكراسي و حكومت ملي ايراني

تا اينجا اثرات بين المللي جنبش ملي ايران و نظريات رهبران برجسته جهان را بررسي كرديم.در حقيقت اين موارد همانند تاج افتخاري بر سر جنبش ملي ايران قرار دارد.اما بعد ديگر اعمال مصدق تلاش براي دموكراسي در ايران است.

مصدق مبتكر دموكراسي ايراني است.او براي نخستين بار جبهه ملي را در ايران پديد آورد و نهضتي به راه انداخت كه نه براي قدرت ، بلكه براي دموكراسي تلاش مي‌كرد و در مكتب او برجسته‌ترين دموكراسي خواهان ايران تربيت شدند كه چون ذخايري گرانبها هنوز هم بعضا وجود دارند. و آنان هم كه رفتند هر يك با عقايد خاص خود(اعم از مذهبي ،سكولار،چپ ، راست و )  آزادي خواهان ديگري را تربيت كردند كه اين روند هنوز هم ادامه داشته و در مكتب مصدق هر روز آزادي خواهان ايران افزوده مي‌شوند. به عنوان نمونه در اين مكتب مهندس بازرگان كه سر و كاري با سياست نداشت ، به نخست وزير ايران در بحراني ترين شرايط تبديل شد.

او تنها فردي در تاريخ ايران مي‌باشد كه دموكراسي را به معناي واقعي برقرار كرده است.در اولين گام مصدق در نامه‌اي به رئيس شهرباني هر گونه مطلبي را كه درباره او در روزنامه ها نوشته شود آزاد اعلام كرد.در زمان او مطبوعات ايران حتي از آزادترين كشورها هم آزادتر بودند .در دوران وزارت فرهنگ دكتر سنجابي ، تنها كافي بود متقاضي نام نشريه خود را به ثبت رساند.او به عقايد مختلف احترام مي‌گذاشت چنانكه مي‌گويد : «آقا اگر كسي به بت هم با عقيده ثابت معتقد باشد باز قابل احترام است» و نهضت او پس از سال ها الگوئي براي تمام آزاديخواهان ايجاد كرد و به آنان راه مبارزه براي استقرار دموكراسي را آموخته و آنان را منسجم كرد .

البته كساني كه سخن از دموكراسي گفته اند بسيارند اما مصدق كسي بود كه به آن عمل كرد.

مصدق در اين باره مي‌گويد :

 « هيچ قانوني بالاتر از اراده ملت نيست

قانون اساسي براي ملت است، نه ملت براي قانون اساسي

قانون ها ، مجلس‌ها ، دولت‌ها همه براي خاطر مردم بوجود آمده اند نه مردم براي خاطر آنها

مردم به آزادي راي داده اند نه به حفظ و حراست از قوانيني كه  حقوق مسلم مردم را تامين نمي‌كند .

اگر زندگي توام با آزادي و استقلال نباشد، به قدر پشيزي ارزش نخواهد داشت .

در حكومت مشروطه تنها يك قدرت اصيل و لايزال موجود است وآن نيروي ملت است .

كسي كه ٥٠ سال در راه آزادي مبارزه كرده و زندان و تبعيد ساليان دراز را در اين راه متحمل شده ،هيچ لذتي را نمي‌تواند با حفظ آزادي عقيده وبيان‌برابركند »

« ملت ايران بايد از مزاياي دموكراسي كاملاً برخوردار شوند و همان رويه‌اي كه دول بزرگ دموكرات براي خود قبول كرده است و از آن نتيجه گرفته‌اند ،قبول و پيروي كند .من نمي‌دانم چطور است ،دول بزرگ دموكرات ،تعالي ترقي و بقاي مملكت خود را در آزادي و دموكراسي تشخيص داده‌اند ولي در ممالكي شبيه ايران،سعي مي‌كنند كه مردم را از اين مزايا محروم كنند.پس اين نيست مگر اينكه مي‌خواهند بوسيله عمال خود و بوسيله كساني كه از حمايت آنها استفاده نامشروع مي‌كنند ، در اين ممالك به طور نامشروع اعمال نفوذ كنند .»

به جرات مي‌توان گفت كه تا زمان حال، تقريبا" همه افراد برجسته اي كه براي استقلال و دموكراسي مبارزه كرده اند، از مكتب او درس آموخته اند.تا قبل از جنبش ملي مصدق چنين چيزي وجود نداشت و سه گروه عمده درباريان و توده ايها و مذهبي ها وجود داشت، اما مصدق كه از سال‌ها قبل ملي گرا بود ، دموكراسي خواهي را بنيان نهاد از آن هنگام تا كنون يكي از مهم ترين جنبش هاي ايران جنبش هاي ملي به شمار مي‌رود و هر روز حاميان بيشتري يافته است.

شهيد دكتر فاطمي برجسته ترين مبارز ملي ايران در نيم قرن اخير در لحظات آخر اعدام در برابر جوخه آتش فرياد زد زنده باد دكتر محمد مصدق.

و در جاي ديگر مي‌نويسد :«  كمتر از نيم قرن است كه ملت ايران دكتر مصدق را به پيشوائي خود برگزيده است .كيست كه در سياست اين مملكت وارد باشد و سواد خواندن و نوشتن فارسي را داشته باشد و اسم دكتر مصدق را در مبارزات حياتي و عظيم ملي نشنيده باشد ؟نام او با مشروطيت ايران همواره همراه بوده و تنها كسي است كه در مبارزات اصولي خود ، سرسختي و مجاهدت ممتد و طولاني نشان داده و با نفوذ اجانب هميشه جنگيده است .(باختر امروز ٧ /٢ /١٣٣٠) »

شهيد داريوش فروهر درباره مصدق مي گويد : مصدق سنگ فرسايش ناپذير بناي تاريخ است و استوارترين حلقه از زنجير پيكارهاي رهائي بخش ملت هاي جهان .»

درباره شهيدان فروهر و سامي در شرايط پس از انقلاب جداگانه بحث خواهد شد.

شهيد پروانه مجد اسكندي (پروانه فروهر)در باره مصدق مي گويد:« ناسيوناليسم دموكراتيك ايران از هيچ اسطوره و نمادي توانمند تر از مصدق برخوردار نيست .»

دكتر شريعتي از برجسته ترين آموزگاران سياسي ايران، در اين باره مي گويد : رهبرم علي و پيشوايم مصدق است.مرد آزاد مردي كه هفتاد سال براي آزادي ناليد.

آيت الله طالقاني : « نام و راه وروش دكتر مصدق ، مجموعه‌اي است از مبارزة بيش از نيم قرن ملت ايران .دكتر مصدق در پي نهضت‌هاي پيش از خود و ادامة نهضت‌هاي پس از وفاتش حلقه‌اي بود براي ادامه نهضت مردم ايران عليه ظلم و استبداد و استعمار (سخنراني آيت الله طالقاني در احمد آباد ١٤ اسفند ١٣٥٧)»

آيت الله زنجاني : « مرحوم دكتر مصدق ، مثل مرحوم مدرس ،با اتكا به مردم به قدرت رسيد و هميشه مورد احترام جامعه بوده و حكومت ايشان يكي از حكومت‌هائي بود كه من در عمرم نسبت به ملي بودن آن اطمينان داشته‌ام هم او بود كه به جوان‌هاي ايراني ،بلكه اكثر ممالك خاورميانه حيات بخشيد »

مهندس بازرگان :« ما مصدقي هستيم ما مصدق را به عنوان يگانه رئيس دولتي كه در طول تاريخ ايران محبوب واقعي اكثريت مردم بود و توانست پيوند بين دولت و ملت را برقرار سازد و به بزرگترين موفقيت تاريخ ايران يعني شكست استعمار نايل گردد تجليل مي‌كنيم »

شهيد دكتر سامي درباره مصدق مي گويد :« مصدق ابرمرد تاريخ ايران ،قهرمان شهامت و حماسه آفرين ايران است .اي روح مصدق ،سلام همه مبارزان بر تو»

شهيد چمران :شهيد چمران در توضيح حوادث ١٦ آذر و روز دانشجو ، مصدق را مقدس ترين نام و پرچم مبارزات ملي ايران مي‌خواند كه دانشجويان در هنگام مرگ آنرا فرياد مي‌زدند : اكنون كه كشته مي‌شوند چرا ديگر حرف خود را نزنند : « يا مرگ يا مصدق   مرگ بر شاه  » چرا بغض و كينه خود را خالي نكنند ؟چرا در آخرين مرحله زندگي مقدس ترين نامي را كه پرچم مبارزات آنها است ياد نكنند؟حتي سه نفري كه به شدت مجروح شده بر زمين افتاده بودند ،در حال ناله و درد ، زبان به سخن گشوده با «زنده باد مصدق و مرگ بر شاه » وفاداري خود را به نهضت و تنفر خود را از دشمنان ملت و مسببين كودتا ابراز داشتند.(سخنان  او درباره ١٦ آذر)  

استاد محمد تقي شريعتي(پدر دكتر شريعتي) : « در طول قرون و اعصار از ايران دو مرد برخاسته‌اند، يكي مصدق محمد(يعني سلمان فارسي)بود و ديگري محمد مصدق (پيشواي نهضت ملي):آن يك(مصدق محمد) به ما عزت ديني داد و اين يك(محمد مصدق) به ما عزت ملي .»

لازم به ذكر است مصدق احترام كم‌نظيري براي روحانيون قائل بود تا جائي كه عليرغم اعتقاد كامل به آزادي بيان ، اهانت به مرجع تقليد شيعيان از نظر او مستوجب مجازات بوده و با اختيارات ويژه خود براي آن زندان در نظر گرفت. همچنين در همه دوره‌ها برجسته‌ترين روحانيون(مدرس و كاشاني و علماي مشروطه‌خواه) از نزديك ترين ياران او بوده و همواره او را ستايش و تائيد مي‌كرده‌اند و  اكثريت برجسته ترين روحانيون ايراني پس از انقلاب هم به نوعي مصدق را تائيد كرده‌اند .

آيت الله خميني :« قدرت دست دكتر مصدق آمد لكن اشتباهات هم داشت .او براي مملكت مي‌خواست خدمت كند يكي از اشتباهات اين بود كه وقتي قدرت دستش آمد اين را (منظور شاه است) خفه اش نكرد »

آيت الله خامنه‌اي : پس از رئيس جمهور شدن در يكي از اولين سخنراني هاي خود از مصدق تمجيد كرد و در موردي به صراحت بيان نمود «« مصدق انسان آزاده‌اي بود ومي‌‌خواست يك دولت مستقل در كشور تشكيل دهد مصدق مي‌خواست كشور مستقل باشد»»

آيت الله بهشتي از طرفداران مصدق بوده و هنگامي كه به مصدقي بودن بني‌صدر ايراد گرفته بودند گفته بود : «اگر مصدقي بودن گناه است من بهشتي هم مصدقي هستم »(روزنامه آريا ٢٩ ارديبهشت ١٣٧٨)

حجت الاسلام عبدالله نوري در اين باره مي گويد : « هيچ ايراني پاك نهادي نمي‌تواند با مصدق مخالف باشد. »

براي آشنا شدن با نظر ساير مبارزان به كتاب مصدق و حاكميت ملت تاليف آقاي محمد بسته نگار مراجعه شود.

و در آخر نظر دشمن درجه اول مصدق يعني محمدرضا پهلوي را كه سالها بعد در كتاب ماموريت براي وطنم نوشته بود ، مي‌آوريم :«بيشتر افراد تصديق مي‌كنند كه مصدق شخصاً مرد درستكاري بوده است.در آن موقع بحراني ميهن پرستي مصدق و محبوبيتي كه بين مردم داشت براي كشور مغتنم بود».(ماموريت براي وطنم ١٠٥-١٤٧)

ملت  ايران بزرگمرداني چون قائم مقام و امير كبير را هم به خود ديده است ، اما فرياد مي‌زند مصدق آزاده ، راهت ادامه دارد و او را پيشواي آزادي مي‌خواند .زيراكه مصدق الگوي مناسبي به مردم ارائه كرد.

منابع :

مقالات آقاي رامين ناصح دبير کل اسبق حزب آينده سازان ايران

مصدق و حاکميت ملت / محمد بسته نگار

و ...

به کوشش : حميد رضا مسيبيان

hamosaieb@yahoo.com

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به نهضت ملی