بازگشت به صفحه اول

 

 
 

برداشت هایی از روزنامه نگاری دکتر حسین فاطمی(۱)

علی هنری

پیش گفتار

بی شک دکتر حسین فاطمی در زمره برجسته ترین نقش آفرینان رویدادهای نهضت ملی ایران که میتوان از آن به عنوان مهمترین کوشش آزادی خواهانه ایرانیان در یک قرن اخیر یاد کرد، قرار دارد. دکتر فاطمی درجایگاه های گوناگون و در نقش های متفاوت در این تحولات اثر گذار بوده است. او از بنیانگزاران جبهه ملی و موثرترین فعال این سازمان سیاسی بود که دولت ملی مصدق در امتداد کوشش های آن جریان تشکیل گردید، فاطمی سپس در سمت دولتمردی توانا به عنوان معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت در راستای اهداف ملی  نقش آفرین بود و حتی در این راه سمت وزیر خارجه دولت را در بحرانی ترین شرایط پذیرفت شرایطی که ایران با بحران های بین المللی برآمده از در افتادن با استعمار انگلستان  و ایادی او در دربار دست به گریبان بود. او نمایندگی ملت را نیز در مجلس شورای ملی تجربه نمود که در آن دوران گام بلندی در راه تصویب قوانین مردم مدار بر می داشت. اما نقشی که دکتر فاطمی از آغاز کوشش های سیاسی و اجتماعی خود برعهده داشت و لحظه ای از آن جدا نشد، روزنامه نگاری بود. دکتر فاطمی در تاریخ روزنامه نگاری ایران به عنوان روزنامه نگاری بی پروا با دانش و صاحب تحلیل شناخته شده است. نقش پر رنگ و مثبت دکتر فاطمی در تحولات آغاز دهه بیست تا پایان دولت ملی مصدق، در عناوین ذکر شده و جایگاه های اشاره رفته غیر قابل انکار است. بنابراین نیاز است عملکرد او از همه ابعاد مورد مطالعه و بررسی صاحب نظران قرار گرفته و نتایج آن به نسل امروز برای بهره گیری از تجربیاتی که سخت و پرهزینه بدست آمده اند منتقل شود.

این نوشتار برآنست با استفاده از آثاری که از آن شادروان بر جای مانده است گامی در جهت روشن کردن برخی از وجوه روزنامه نگاری او بردارد.

* * * * *

از آن تاریخ که رضا شاه بر خلاف قانون و ضد آزادی، به مبارزه خشونت آمیز با مطبوعات می پرداخت، به طوری که در طول سلطنتش، تعدادی انگشت شمار روزنامه و مجله آنهم با مهر"روا"ی شهربانی انتشار می یافت. تا روزی که شخص مصدق در مقام نخست وزیر اولین دستور را به شهربانی، درخصوص همین مطبوعات چنین ابلاغ نمود: "شهربانی کل کشور، در جراید ایران آنچه به شخص اینجانب نگاشته می شود هر چه نوشته باشند و هر که نوشته باشد به هیچ وجه نباید مورد اعتراض و تعرض قرارگیرد..." و برگی از روزنامه نگاری آزاد را در تاریخ این سرزمین گشود و متاسفانه امروز که در آستانه پنجاه و دومین سالگرد شهادت یکی از روزنامه نگاران برجسته تاریخ ایران، دکتر فاطمی شاهدیم روزنامه های مستقل و منتقد توسط حاکمیت تحمل نمی شوند و یک به یک و یا فله ای در محاق توقیف گرفتار می شوند و روزنامه نگاری از مشاغل پرخطر است و روزنامه نگاران از امنیت شغلی برخوردار نیستند، مطبوعات و روزنامه نگاری در ایران فراز و نشیب بسیاری داشته است.

برای خدمت بایران و فداکاری در راه آزادی

دکتر فاطمی در زمانی پای در پهنه روزنامه نگاری نهاد که هنوز جای چکمه های بیگانگان در جای جای سرزمینمان به چشم می خورد و کشور در فضای وحشت قرار داشت و باشندگان آن در فشارهایی چندگانه، با ناامنی و فقر و نابسامانی دست و پنجه نرم می کردند. در چنین شرایطی فاطمی با پیمانی که با مردم می بندد، راه روزنامه نگاری را با سردبیری روزنامه «باختر» می آغازد: "از خدا یاری می طلبیم برای کاری که در پیش داریم و از او می خواهیم ما را براه راست هدایت کند... بامید خدای بزرگ برای خدمت بایران و فداکاری در راه آزادی، قلم بدست گرفته قدم بمیدان گذاشته ایم. ما از مشکلات و موانعی که در این راه داریم آگاه و خود را برای مقابله با آن حاضر ساخته ایم. هدف اصلی و بزرگ ما خدمت بایران و آزادی است. ما هتاکی نمی کنیم، از جاده عفاف و نزاکت قدم بیرون نمی گذاریم ولی با بی باکی حمله می کنیم بدون ترس ستیز می زنیم، پرده از روی حقایق می گیریم و رشید در این میدان بازی می کنیم... آن چه را که پدران ما به ما سپرده اند و آن را باید به آیندگان تسلیم کنیم هم وظیفه ایزدی است هم وظیفه اجتماعی."1 فاطمی این پیمان خود را هیچگاه فراموش نمی کند و بارها آن را به گونه متفاوت و در زمان مختلف یاد آور می شود. او در سالهای آغازین دوران نهضت ملی با روزنامه «باختر امروز» بار دیگر پای در میدان می گذارد و با همان عهد و پیمان: "«باختر امروز» با همان تهور دیروز "باختر" با همان جسارت و بی پروائی، از مصالح علف خورها، پا برهنه ها و گرسنه ها و بیکفن ها دفاع خواهد کرد. این روزنامه مال میلیون ها مردمی است که دراثر ضعف و ناتوانی در شرایط زندگی عصر حجر یا قرون وسطی باقی مانده اند و از دنیای قرن بیستم خبری ندارند. شعار ما اینست: یا مرگ یا آزادی" 2 فاطمی در زیر فشار حاکمیت و توقیف روزنامه خود نیز به زمامداران  یادآور می شود که هیچ تطمیعی در او اثر ندارد و او بر عهد خود با مردم ایستاده است:"طبقه زمامدار ایران از قلم پاک که بخدمت نامشروع او کمر نمی بندد و جیره خوار و اجیر او نمی شود وحشت دارد، او نمی تواند انتقادات صریح خادمین بوطن را که جز اصلاح و بهبودی اوضاع کشور غرض و منظوری ندارند تحمل کند، استخوان مرده ها را بسوزاند، چشم آن ها را از حدقه بیرون بکشد و با لاشخورهای پست دم خور بشود."3

فاطمی با الگوی روزنامه نگاری خود، یار و همگامش در روزنامه «مرد امروز» که قربانی ترور جاهلان گردیده بود نیز تعهدات روزنامه نگاری اش را یادآور می شود و باز هم خود را در مصاف قدرت و ملت در جناح ملت و محرومان قرار می دهد: "ما با روح پاک مسعود عزیز آن عهد دیرین را همیشه نگه داشته ایم و همچون وی به نبرد با فساد و قلدری، با وطن فروشی و اجنبی پرستی ادامه خواهیم داد. ما هرگز باک از آن نداریم که در راه تحقق آرمان ها و آرزوهای میلیون ها گرفتار و اسیر و محروم و گرسنه جان بی مقدار خویش را نثار کنیم."4

"دیروز در سنگر مقدم جبهه، از طریق خدمتگزاری در دولت، آن وظیفه ملی را که بعهده من گذاشته بودند انجام دادم. امروز هم بار دیگر این مداد سیاه میان دو انگشت خود گرفته با خوانندگان «باختر امروز» و با مردم فداکار ایران سخنان گذشته را که در عمل نیز بدان معتقد و پای بند بوده و میزان علاقه و صمیمیت خویش را بدان اصول نشان داده ام تجدید می کنم." 5

"تنها آتش مقدسی که باید در کانون سینه هر جوان ایرانی همیشه زبانه بکشد، این آرزو و ایده آل بزرگ و پاک است که جان خود را در راه رهایی جامعه و نجات ملت خود از چنگال فقر و بدبختی، ظلم و جور بگذارد. من اگر از این گلوله جان سالم بدر نمی بردم، افتخاری والا و مقدس برای نسل جوان ذخیره کرده بودم. امروز نیز مثل همیشه در راه مبارزه بی باک تر، جسورتر، صریح تر از همه وقت آماده و حاضر برای هرگونه فداکاری و جانبازی هستم."6

با توقیف روزنامه چاره بدبختی مردم نمی شود

قلم آزاد برای فاطمی روزنامه نگار اصالت داشت. او از حقوق مطبوعات دفاع می کرد چرا که آن را رکن محدود کننده قدرت حاکم در مقابل تضییع حقوق ملت می دانست. فاطمی حقیقت را فدای مصلحت نمی کرد و هر جا که بر این حق مردم که داشتن روزنامه های آزاد بود خدشه ای وارد می شد شجاعانه بانگ دفاع بر می داشت. شاید دفاعیات او در برابر سانسور، تهدید و تحدید و توقیف مطبوعات را هیچ گاه نه پیش از آن و پس از آن تاریخ که شاهد فشار بر مطبوعات بوده ایم تکرار نشده است و همتایی ندارد. او این دفاع را  از همان شماره نخست روزنامه باختر با نوشته سیاسی «باید آزادی مطبوعات مراعات شود» می آغازد: " در این مقاله روی سخن ما با دولت است. از گفتن این حقایق ناچاریم چون سرنوشتی که برای همکاران ما پیش آمده در انتظار ماست. توقیف روزنامه بدون محاکمه و ذکر دلیل یعنی قائل نشدن حق حیات برای نویسنده". 7 و اوج این کنش در زمانی است که نخست وزیر وقت (سهیلی) قصد دارد با بدست آوردن نظر مساعد مجلس روزنامه «مرد امروز» را توقیف نماید و موجبات تهدید و تحدید مطبوعات مخالف را فراهم آورد :"آن هاییکه بر ضد مطبوعات رجز می خوانند و جلسه تشکیل می دهند و تقاضای تعقیب و توقیف جراید را می کنند، این دسته ایکه بظاهر حافظ و حامی قانون هستند و با کمال صراحت برخلاف اصل مسلم قانون اساسی تمنای سانسور جراید را دارند، اطمینان قطعی داشته باشند که دیر یا زود جواب زبان درازی خود را خواهند شنید و سزای بدمستی خویش را خواهند دید.

... ما تا دقیقه آخر مبارزه می کنیم، هر وقت دیدیم دولت قدرت ندارد، قانون اساسی و حقوق حقه ما را حفظ کند، این وظیفه را خود بعهده می گیریم و با مشت جواب توپ پنبه ای ابلهان را می دهیم. این جنگ بین مطبوعات و مجلس به ضرر مملکت و منافع اجتماعی مردم است." 8 "این حقیقت و رسوایی، این لکه سیاه، در تاریخ مشروطیت ایران بی نظیر است، حتی محمد علیشاه نیز با این صراحت و وقاحت به نقض قانون اساسی لب نگشودند و اینقدر بی شرمانه از بردباری و تحمل ملت ایران سوء استفاده نکردند. ما این سرافکندگی و ننگ را کجا می توانیم ببریم.

کجای این رژیم ما مشروطه است که در تالار بهارستان، در جایی که هنوز خون پاک آزادیخواهان در آن موج می زند، فریاد تهدید مطبوعات را بلند می کنند.

اگر وکیل بتواند پیشنهاد کند که روزنامه ها را سانسور و توقیف کنید چند اصل قانون اساسی را زیر پا بگذارید، از کجا مطبوعات و مردم که هزاران عیب شرعی و عرفی در مجلس سیزدهم سراغ دارند یک مرتبه این نغمه را بلند نکنند، این چند ماه آخر دوره را برای اینکه انتخابات آینده هم در تهدید نباشد دکان بهارستان را تخته کنید تا یک مرتبه شتر بمیرد و حاجی خلاص شود!" 9

او می نویسد "....هیئت حاکمه ایران خیال کرد با گذرانیدن یکی از سنگین ترین قوانین مطبوعاتی دنیا می تواند جلوی قلم های آزاد را که در حلقه بندگی پول و زور در نمی آید بگیرد و فشار خرابی و بدبختی موجود ملت ما را مکتوم نگاهدارد، غافل از این که قوه روزنامه را هیچکس و هیچ چیز جز دئانت و کوته نظری خود صاحبان قلم نمی تواند بشکند."10

و او بالاخره می نالد که:"در این چهل سال مشروطه اسمی ایران، مطبوعات ما بیشتر از هر دسته و هر جمعیت قربانی داده و زیادتر از تمام طبقات در زیر یوغ استبداد و خود سری نابه کرده است."11

برخیز! بیدار شو! ای ملت ایران!

دکتر فاطمی به غرور ملی ایرانیان احترام می گذاشت و کوشش می کرد اعتماد به نفس ملی را در جهت آمادگی برای مبارزه در برابر دیکتاتور و در دست گرفتن سرنوشت خود تقویت نماید، او در بهنگام هایی که مردم را دچار یاس و ناامیدی و یا بی تفاوتی نسبت به قدرت قاهره حاکم و تضییع حقوق خودشان می دید بر انان نهیب می زد و بر هویت ملی و غرور ملی تاکید می کرد:

"برخیز! بیدار شو! ای ملت ایران!

این خواب طولانی، افتخار را از دست تو گرفت، تو مفتخر تاریخ دنیا بودی، تو یکروز از فرط غرور بر دریاها تازیانه می زدی امروز چرا اینقدر خموش و ساکت نشسته ای، یعنی بی صدا و آرام باز هم بخواب غفلت ادامه داده ای...؟

تو را دنیا به مناسبت اینکه موجد یک مدنیت کهن و یک تمدن بی مانند بوده ای احترام می گذارد..." 12

و او یادآور می شد که دولت در جهت خدمت به مردم تاسیس شده است و دولت مردان باید پاسخ گوی در برابر منزلت مردم شوند. و هروقت مردم بخواهند می توانند حاکمیت را تغییر دهند:"نه ما هرگز نمی میریم، زیرا ما زنده عشقیم، ما با دنیا و با تاریخ یک روز بوجود آمده ایم. قرن ها در اوقاتیکه جهان در بی عدالتی ها غوطه ور بود ما موجد نظام اجتماعی بودیم، ما شعر یعنی سیلابه روح و جوهر فکر بلند و عصاره عظمت قریحه و استعداد را داریم ...

ملت ایران مردنی نیست، این تازیانه ها، این دلقک بازی ها و این خفقان افکار او را بیشتر بیدار می کند، روی اعصابش اثر باقی می گذارد و این آثار یک روز تاثیر عجیب خواهد کرد، تاثیری که جبران غفلت های دیروز را در بر خواهد داشت ...! اینطور نیست؟ ما به پیمودن یکی از دو راه ناچاریم یا مرگ یا زندگی ولی با شرافت و افتخار ...!

ما صاحب این خانه هستیم ما باید آن توانایی و شخصیت ذاتی خود را بروز دهیم که هر نالایق پست و هر کوچه گرد بی فکر و کم شعور نتواند حاکم بر مقدرات این مملکت بشود.

برای اجرای این نقشه آماده شوید. وزیر و وکیل نوکرهای زرخرید ایرانی هستند، زیرا قدرت و ثروت آن ها از ملت ایران است، هروقت آن ها برخلاف میل و اراده ما قدم بردارند یا بخواهند افکار پوچ و بی معنی خود را بر ما تحمیل کنند آن وقت است که ما باید مرد و مردانه بدون بیم از زور و استبداد با یک حرکت سریع موجودیت خویش را عیان سازیم و آن ها را بساط حکومت برانیم."13

استقلال، آزادی، حاکمیت ملی

از فاطمی ده ها نگاشته در روزنامه های باختر و باختر امروز بر جای مانده است که در مخالفت با نفوذ بیگانه در سیاست های کشور و در راه مبارزه با حضور استعمار انگلیس در ایران نگاشته شده است. او سرسخت ترین مخالف سیاست های استعماری انگلیس و پی گیر ترین مدافع استقلال میهن شناخته می شد. ولی آن چه از نگاشته هایش آشکار می گردد آن است که فاطمی تنها استقلال کشور را هدف خود قرار نداده است و بلکه آزادی را همتای آن مهم می پنداشت و تحقق این دو را در حاکمیتی ملی پی می جست. "ملت قهرمان و مجاهد ما بیدار است و از سنگر آزادی، از گوهر گران بهای استقلال و حق حاکمیت ملی خود دفاع خواهد کرد." 14 تاکید او در رابطه تنگاتنگ این سه جز در بسیاری از نوشته های او پررنگ است:"من نمی دانم دولت چرا می ترسد از اینکه بمردم بگوید ما در یک جنگ بزرگ بین مرگ و زندگی وارد شده ایم، از اینکه صاف و صریح ملت را با خبر کند از اینکه در این مبارزه یا باید همه چیز را از دست داد یا باید استقلال و آزادی را حفظ کرد."15 "دربار دشمن همه آزادمردان، وطن پرستان و خصم مبارزین راه استقلال و آزادیست" 16 او مردم را نیز در این راه تشویق می کند و هزینه پرداختن برای به دست آوردن این سه اصل را ارزشمند قلمداد می کند:"مگر آن هایی که در راه تحصیل استقلال و آزادی ده ها سال مبارزه کرده و و هزاران نفر قربانی داده اند اول نشسته اند و این استقلال و حاکمیت ملی خویش را با پول اندازه گرفته و ستون بدهکار و بستانکار تجارتی باز کرده اند."17 فاطمی استقلال میهن را در گرو آزادی و آزادی را در تحقق استقلال میهن می دید و این دو را همواره با هم خطاب می کرد: "اول وسیله ما و بهتر اسلحه ما برای حفظ ایران داشتن آزادی است ایران را ایرانی باید حفظ کند یعنی توده ایرانی یعنی تمام افراد ایرانی و توده و اجتماع تا آزاد نباشد و آزادی نداشته باشد نمی تواند بوظیفه خود عمل نماید.

پس می گوییم: هرکس آزادی مشروع ملت ایران را محدود کند به استقلال ایران لطمه زده و هرکس به استقلال ایران لطمه بزند خائن و پلید است." 18 "باید دانست تامین استقلال و حاکمیت ملی یک ملت برای ملل دیگر با دادن قربانیهای بی شمار حاصل شده بود"19 و شاید بتوان با شهامت گفت که او قلم را برای رسیدن به همین سه هدف یعنی آزادی، استقلال و حاکمیت ملی سود انتخاب نموده است: " آن ها که مسعود را کشتند گمان می کردند با از بین بردن او، فکر او می میرد و نهال آزادی خشک می شود، گمان می کردند فکر کسی به جنگ دیکتاتورها نخواهد رفت، دیگر کسی قلم را در خدمت آزادی بکار نخواهد برد، دیگر کسی لب از لب نخواهد گشود و مشت خیانت پیشگان را باز نخواهد کرد، ولی آن ها سخت در اشتباه بودند، مکتب مسعود، هزاران هزاران تماشاگر وفادار، شیفته آزادی، دشمن قلدری، خصم جاسوسی و اجنبی پرستی، تربیت کرده بود..."20

 * * * * *

دکتر فاطمی هر چند در دوره نقش آفرینی سیاسی اجتماعی خود در جایگاه های مختلف نقش آفرین بود ولی از آغاز و پایان خود روزنامه نگار بود. پایان روزنامه نگاری او که با پایان زندگی او همراه شد با سرمقاله های آتشین روزهای کودتا همراه شد. فاطمی همانطور که خود در دادگاه نظامی بیان می کند به اتهام  نوشتن سه سرمقاله روزهای 25 تا 28 مرداد و شرکت در میتینگ روز 25 مرداد 1332 در دادگاه نظامی رژیم کودتا به مرگ محکوم می شود. سرمقاله ها و سخنرانی ای که حاوی تندترین و افشاگرانه ترین نوشته های او و سخنان او نسبت به حاکمیت بود و شجاعانه شخص دیکتاتور را هدف گرفته بود. این سه سرمقاله و سخنرانی بی گمان از جمله آثار برجای ماندنی روزنامه نگاری ایران است که در آن دوره پر آشوب نگاشته شده است. تیتر آن سه سرمقاله چنین است:"این دربار شاهنشاهی روی دربار سیاه فاروق را سفید کرد"21 "خائنی که می خواست وطن را به خاک و خون بکشد فرار کرد"22 و "شرکت سابق و روزنامه های محافظه کار لندن دیروز عزادار بودند."23 هر چند به شهادت یادداشت های دکتر فاطمی در زندان که به دست آیت الله زنجانی می رسید، دکتر فاطمی سرمقاله های این سه روز را به آگاهی دکتر مصدق رسانده است و او حتی تصحیحاتی نیز انجام داده بود، ولی تاکنون این بحث پابرجاست که اثر این نگاشته ها در آن شرایط پرآشوب مثبت بوده است و یا منفی. شاید این خود دو دیدگاه متفاوت روزنامه نگاری را معین نماید که جای دارد مورد بحث و بررسی کامل تری قرار گیرد. فاطمی تا پایان به روزنامه نگاری عشق می ورزید و در این راه هیچگاه متوقف نشد و دست از قلم بر نداشت. در بخشی از نامه های او از مخفی گاه به نهضت مقاومت ملی می خوانیم:"فدائی نهضت کمال تشکر را خواهد داشت که نهضت مقاومت ملی نظر خود را نسبت به سخنگوی دولت پیشوا صریحا ابراز دارد تا چنانچه اگر واقعا خدمتگزار مورد اعتماد نهضت می باشد با وصف مشقات و مصائب روحی و جسمی «درد و الم شدید معده وروده» با پشت گرمی بخدمت ادامه داده و بار دیگر مبارزه افتخار آمیز را از راه «باختر امروز» شروع نموده و مطالب روزنامه را هر هفته تهیه و تقدیم داشته تا با وسایلی که نهضت در اختیار دارد بچاپ رساند"24 امید آن که راه روزنامه نگارانی چون فاطمی و روزنامه هایی چون باختر و باختر امروز در فضای آزاد برای مطبوعات که خواست او نیز بوده است شاهد باشیم.

1-      سرمقاله شماره نخست روزنامه «باختر»  14 تیرماه 1321

2-      سرمقاله شماره نخست روزنامه «باختر امروز» 8 مرداد ماه 1328

3-      سرمقاله «باختر امروز» 26 مرداد 1328 پس از توقیف مجدد

4-      سرمقاله «باختر امروز» 23 بهمن 1330

5-      سرمقاله «باختر امروز» شماره 698، 27 آذر ماه 1330 - پس از استعفا از مقام دولتی و بازگشت دکتر فاطمی به مجلس شورای ملی

6-      سرمقاله «باختر امروز» نهم فروردین 1331 - این سرمقاله پس از بهبودی از عوارض ترور نافرجامش بر روی تخت بیمارستان نوشه است.

7-      شماره نخست روزنامه «باختر»  14 تیرماه 1321

8-      سرمقاله روزنامه «باختر» 24 خرداد 1322

9-      سرمقاله روزنامه «باختر» شماره 199 25 خرداد 1322

10-   «باختر امروز» 10 مهر ماه 1328

11-   «باختر امروز» شماره 2 9 مردادماه 1328

۱۲-       سرمقاله «باختر» شماره 200 ، 26 خرداد 1322

۱۳-       سرمقاله «باختر» شماره 200 ، 26 خرداد 1322

۱۴-       سرمقاله «باختر امروز» شماره 747 ، 19 دیماه 1330

۱۵-       سرمقاله «باختر امروز» ، نهم فروردین 1331 – این سرمقاله پس از بهبودی از عوارض ترور نافرجامش بر روی تخت بیمارستان نوشه است.

۱۶-       سرمقاله «باختر امروز» 25 مرداد 1332

۱۷-       سرمقاله «باختر امروز» شماره 700، 30 آذر 1330

۱۸-       نخستین سرمقاله «باختر»  14 تیرماه 1321

۱۹-       مصاحبه با خبرنگاران داخلی و خارجی دو آذر ماه 1330

۲۰-       سخنان او بر سر مزار محمد مسعود پیش از آن که گلوله جهل و تعصب و نادانی از اسلحه بیگانه اهدا کرده در دستان نوجوانی خام بر بدنش فرود آید. 25 بهمن 1330

۲۱-    سرمقاله «باختر امروز»، شماره 1172، 25 مرداد ماه 1332

۲۲-    سرمقاله «باختر امروز»، شماره 1173، 26 مرداد ماه 1332

۲۳-    سرمقاله «باختر امروز»، شماره 1174، 27 مرداد ماه 1332

۲۴-    نامه دکتر فاطمی از مخفی گاه به نهضت مقاومت ملی 30 دی ماه 1332

 

برای آگاهی بیشتر به زندگی و کوششش های دکتر فاطمی به منابع زیر می توان مراجعه کرد:

1-       محمد علی سفری، قلم وسیاست، جلد 1 و 2

2-       نصرالله شیفته، زندگینامه دکتر فاطمی

3-       بهرام اسفندیاری، خاطرات و مبارزات دکتر حسین فاطمی

4-       تداوم حیات سیاسی در اختناق، میرزاده

5-       محمد ترکمان، به یاد فاطمی

6       6-       سرهنگ نجاتی، جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران

 
 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به نهضت ملی