بازگشت به صفحه اول

از صداى ما

 
 

 

 به ياد اصغر پارسا از رهبران نهضت ملی و جبهه ملی ايران

 

جمال نورى

 

اصغر پارسا در سال ۱۲۹۶ هجری شمسی (در شناسنامه ۱۲۹۴ ذکر شده است) در شهر خوی به دنيا آمد. دوره دبستان را در خوی و دوره دبيرستان را در تبريز و تهران گذراند. در سال ۱۳۱۸ وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۲۰ در رشته حقوق سياسی و نيز حقوق قضائی فارغ‌التحصيل شد.

وی از سال ۱۳۲۰ به استخدام وزارت خارجه در آمد و در اداره دوم آن وزارت‌خانه مسئول روابط با شوروی و اروپای شرقی، به کار مشغول شد. در سال ۱۳۲۳ با عنوان کنسول به سفارتخانه جديدالتأسيس ايران در چين رفت و در "چونگ کينگ" (Chung King) پايتخت زمان جنگ چين (چيانکايچک) مستقر شد. وی تا پايان جنگ و پس از آن تا ۱۹۴۹ ميلادی، پيروزی انقلاب چين، در آنجا ماند و سپس به علت قطع روابط از طرف ايران و تعطيل سفارت به ايران بازگشت.

در هنگام اقامت در چين با خانم پروين قديمی، دختر يکی از کارکنان سفارت، ازدواج نمود که حاصل آن دو فرزند ايشان، خانم فاطمه پارسا (شهربانی) و آقای مهندس علی پارسا می‌باشند.

پس از بازگشت به ايران در سمت معاون "اداره عهود و امور حقوقی” وزارت خارجه به کار ادامه دادند. در جريان نهضت ملی شدن نفت در کميسيون مخصوص نفتِ مجلس شورايملی که تحت رياست دکتر محمد مصدق تشکيل شد بعنوان نماينده دولت شرکت داشت.

در زمان نخست وزيری دکتر مصدق و وزارت باقر کاظمی در وزارت خارچه، اصغر پارسا با بررسی قرار داد نفت اين نکته حقوقی را مطرح نمود که در خود قرارداد نفت ذکر شده که شمول اين قرارداد تا حٌد حاکميت ملی است و از آن فراتر نمی‌رود و همين استدلال در دادگاه لاهه باعث پيروزی ايران شد.

گروهی که از جانب دولت ايران برای ارائه جواب به دادگاه لاهه رفت شامل آقايان شايگان، حسن صدر و اصغر پارسا بود. جواب ايران اساساً برسميت نشناختن صلاحيت دادگاه لاهه برای بررسی پرونده بود، امری که بعداً خود دادگاه لاهه بر آن صحه گذاشت.

با مطرح شدن نام اصغر پارسا در اخبار، اهالی خوی از ايشان خواستند که خود را نامزد نمايندگی مجلس شورايملی از خوی کنند و به رقابت با "جمال امامی" نماينده نزديک به و منصوب از جانب "دربار" بپردازند.

بدين ترتيب ايشان به نمايندگی دوره ۱۷ مجلس شورايملی انتخاب و در مجلس سخنگوی فراکسيون نهضت ملی گرديد.

وی در جريان قيام ملی سی تير (۱۳۳۱) فعالانه شرکت داشت و بسياری از اعلاميه‌های ان روزها به قلم ايشان بود.

با استعفای طرفداران مصدق از مجلس، ايشان هم استعفا داده و بعنوان نماينده تام‌الاختيار دکتر مصدق برای نظارت بر رفراندم به آذربايجان اعزام شد.

در جريان اين امر بود که کودتای ننگين "انگليسی-آمريکائی-دربار" ۲۸ مرداد رويداد و ايشان را در خوی دستگير کردند. بعد از مدتی، کمتر از يکسال، از زندان آزاد شدند و در نهضت مقاومت ملی که طرفداران مصدق بوجود آورده بودند فعالانه شرکت نموده و در انتشار "راه مصدق" با آن همکاری داشتند. اين نهضت نيز پس از مدتی از طرف دربار و ساواک سرکوب شد.

وی در سال‌های بعد از تشکيل جبهه ملی دوم (۱۳۳۹) فعال بود و در کنگره جبهه ملی با آرای بالائی به عضويت شورای مرکزی جبهه ملی انتخاب گرديد و در تدوين منشور جبهه ملی و کميسيون سياسی تدوين اين منشور شرکت داشت.

در جريان رفراندم ۶ بهمن، موسوم به "انقلاب سفيد"، وی از نويسندگان اصلی اعلاميه جبهه ملی در جواب به اين رفراندم و مبتکر شعار "اصلاحات آری، ديکتاتوری نه" در اين اعلاميه بود.

در جريان تحصن در مجلس سنا در سال ۱۳۳۹ در اعتراض به عدم آزادی انتخابات، چند ماهی در بازداشت در مجلس سنا قرار داشت و بار ديگر در سال ۱۳۴۲ نزديک به يکسال به زندان افتاد.

پس از پيروزی انقلاب بهمن ۵۷ و تجديد فعاليت جبهه ملی ايشان به عنوان عضو شورای مرکزی جبهه و نيز مسئول "پيام جبهه ملی ايران" به فعاليت مشغول شدند و تا قريب به يکسال چندين شماره از "پيام" را منتشر کردند. در جريان موضعگيری بر سر لايحه قصاص و تعطيل "پيام" مخفی شدند. در سال ۱۳۶۲ دستگير و به مدت سه سال و سه ماه در زندان بودند.

٭ اين شرح حال مختصر با نقل به معنا از مصاحبه‌ تلفنی با فرزند ايشان تهيه شده است. به قرار اطلاع کتاب خاطرات ايشان بزودی منتشر خواهد شد.

 
 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به نهضت ملی