|
|
|||
آزادی های فردی واجتماعی در دو مرحله از تاریخ مهدی مویدزاده 30 /1/1387 پنجاه وهفت سال پیش نهضت ملی ایران برهبری ابرمرد تاریخ ایران دکتر محمد مصدق با همراهی یاران صدیقش توانستند پایه های استعمار کهنسال بریتانیا را بلرزه در آورند و به ملتهای تحت ستم پیام دهند که برای آزادی و استقلال و حاکمیت ملی راه کدامست. در جهان کنونی اصالت نهضت ملت ایران که با کودتای ننگین 28 مرداد 32متوقف گردید جای تردید باقی نگذارده و ناخشنودی مردم تحت ستم جهان از دولتهائی که با شرکت در توطئه علیه حکومت ملی ایران شرکت داشتند همچنان باقی است. ملی کردن صنعت نفت کوششی بنیادی برای استقرار حاکمیت ملی بود و ازین روست که نام و راه مصدق رهبرجبهه ملی ایران بر تارک پرشکوه نهضت های آزادیخواهانه جهان میدرخشد. بیست و نهم اسفند ماه 1329 روزی بود که بمنظور سعادت ملت ایران و حفظ صلح جهانی قانون ملی شدن نفت در شرایطی بحرانی به تصویب مجلس شورای ملی ایران رسید و پنجاه و هفت سالست که این روز را ملت ایران جشن میگیرد و تعطیل رسمی اعلام گردیده است. یکبار در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی بعضی خواستند با حذف این تعطیلی از تقویم ایران خاطره مبارزات قهرمانانه ملت ایران را از اذهان ملت ایران بزدایند که اعتراض وسیع مردم این قصد ضد ملی را در نطفه خفه کرد ولی دگر باره برقدرت نشستگان با ترفندی دیگر برای این مقصود در تلاشند. در روز بیستم فروردینماه سال 1387 به بهانه اعلام روز انرژی هسته ای آقای احمدی نژاد آنرا با اهمیت تر از ملی شدن نفت خواندند و سپس وابستگان تمجیدکننده ایشان از آنجمله خانمی از راه یافتگان بمجلس شورای اسلامی ندا در دادند که تعطیل 29 اسفند را حذف کنید و روز بیستم فروردین را جایگزین نمائید. ایشان فراموش کرده اند که در سالهای پس از کودتا رژیم شاه بسیار کوشید تا نام مصدق و نهضت ملی ایران از خاطره ها زدوده شود ولی دیدیم که در چهارده اسفند 1357 چگونه ملیونها نفر از مردم برای تجلیل از بزرگ رهبر ملی خود بسوی آرامگاه مصدق روان شدند که تاریخ چنین قدردانی را بخود ندیده بود و این عظمت حرکت مردم برای بعضی بسی نگران کننده شد و در سی سالیکه از تاسیس جمهوری اسلامی میگذرد نام و راه مصدق سمبل آزادی و ظلم ستیزی بوده است. در جریان انرژی هسته ای به مبارزات ملت ایران برهبری دکتر مصدق پرداختن و آنرا مهمتر از ملی شدن نفت دانستن نظر حاکمیت را در دو وجه مطرح مینماید. نخست انکه خود را مردمی بنامند که چون مصدق با حمایت ملت ایران حرکتی را آغاز کرده ایم و دوم اینکه انزوای سیاسی حاصله از سیاست های غلط داخلی و خارجی را رنگ و بوئی ملی زنند. آنچه که در این موارد باید بیان شود اینست که اندیشه های ملی کردن صنعت نفت در سراسر کشور و تهیه اورانیوم غنی شده در ایران از نظر بنیادی کاملا متفاوت است و با تحلیلی کوتاه از شرایط و نیازهای جامعه جنبه های دوگانگی و تنافر آنان مشخص میگردد و بی علت نیست که میخواهند حتا نامی از روز ملی شدن صنعت نفت نباشد. نهضت ملی ایران تداوم انقلاب مشروطه و مبارزات ضد استبدادی و استقلال طلبانه ملت ایران بود. دولت ملی مصدق در راس برنامه های خود ملی کردن صنعت نفت و اصلاح قانون انتخابات را داشت. ملی کردن نفت موجب کوتاه شدن دست بیگانگان از نفت ایران و در دنبالش استقلال را داشت و اصلاح قانون انتخابات برای برقراری دموکراسی بود. مصدق را همه میشناختند او از جوانی برای مبارزه با دیکتاتوری حبس وتبعید را بجان خرید و سرانجام نیز در تبعید به ابدیت پیوست. او فقط برای منافع اقتصادی ملت ایران در نبرد نبود بلکه اقداماتش از او چهره ای ساخت که هرگاه در ایران به آزادیهای فردی و اجتماعی آزادی قلم وبیان اشاره میشود نام این ملتمرد تداعی میشود. مصدق به قوانین و حقوق بین الملل بخوبی آگاه بود و در سفرهائی که برای دفاع از حقوق ملت ایران به امریکا برای شرکت در جلسه سازمان ملل متحد و یا به دیوان داوری لاهه نمود جهانی را به تحسین برانگیخت. مصدق و یاران همراهش اللهیار صالح دکتر کریم سنجابی و دیگران چون اصغر پارسا و دکتر دانشپور با حضور در مجامع جهانی برای ملت ایران اعتبار و احترام کسب کردند. آزادی مطبوعات و احزاب در دوران دولت او با همه کارشکنی های داخلی وخارجی رعایت میشد. مصدق معتقد بود که نفت از آن ملت ایرانست و همگان باید از رفت و آمدها و گفتگوهای مربوط به نفت آگاه باشند و چون همگی به رادیو و روزنامه دسترسی نداشتند در میدانهای اصلی تهران و برخی شهرهای دیگر بلند گوهائی نصب کرده بودند که اخبار مملکت و پیامهای هفتگی مصدق را برای شنیدن مردم پخش میکردند و معمولا در این مکانها گروههای کثیری گرد میآمدند و با شنیدن اخبار و پیامها به بحث و گفتگو میپرداختند. مصدق آگاه شدن مردم از کار دولت و گفتگوهای مردم در کوچه و خیابان را برای رشد افکار عمومی لازم میدانست. اندیشه های مصدق براین مطلب استوار بود که با داشتن منابع عظیم نفت و بهره بردن علمی و منطبق با منافع ملی ملت ایران از نفت و بودن آزادیهای فردی و اجتماعی ایران براه سعادت و سرافرازی خواهد رفت. بیگانگانیکه با کودتا دولت ملی مصدق را ساقط کردند امروزه اذعان دارند که اگر چنان نمیکردند جهان در مسیر رشد و ترقی ملت های در بند گام میگذاشت و تروریسم که جهانی را به آتش خون کشیده است یکی از مشکلات بزرگ جهانی نبود. اقداماتی که بعداز سقوط نظام سلطنتی استبدادی درایران انجام گرفت با آنچه هدف واقعی مردم بود در تضادی آشکار بوده است. آزادی که زیر بنای هرگونه تحول درجامعه است پس از استقرارمذهب سالاران تحقق نیافت و این از ویژگیهای حکومتهای ایدئولوژیک است که آزادیهای فردی واجتماعی در حصار آن جهان بینی محدود میشود. از انقلاب مشروطه تا به امروز با بررسی دقیق میتوان اظهار کرد که دوران بیست و هشت ماهه حکومت دکتر مصدق از آزادترین دوره های زندگی ملت ایران بوده است. و اقدام به ملی کردن صنعت نفت نیز از بنیادی ترین حرکتهای اقتصادی بشمار میرود و از این روست که حاکمیت برای توجیه اقدامات خود به دو طریق اقدام میکند پاک کردن حافظه تاریخی مردم ایران و دیگر گاه بیگاه به ملی بودن تظاهر کردن تا احساسات ملی مردم را برای سود جستن در مقاصد خود تحریک نماید. پیشنهاد حذف تعطیل 29اسفند روز افتخار آفرین ملی شدن نفت برای آنست که نسل جوان و آیندگان روزی را که در تداوم مبارزات نهضت ملی ایران تحولی بزرگ در ایران و جهان آفریده است را در تقویم نبینند و پرسشگر چگونگی یکی از درخشانترین دورانهای جنبش ملی ایران نباشند. چندی بر مقابله علنی بر ملت گرائی پای فشردند لیکن سالها کوشش برای رسیدن به این مقصود کاری عبث بود و برایشان نتیجه ای نداشت و بر آن شدند در کنار فرهنگ ملی فرهنگی التقاطی ایجاد کنند تا بمرور جایگزینی مورد نظرشان اتفاق افتد که نمونه آن تغییر نام روز ملی سیزده فروردین از روز سیزده بدر به روز طبیعت است که تاکنون جائی در فرهنگ عامه نیافته است. در ماههای اخیر شنیده میشود که بعضی از صاحبان قدرت شرایطی را که برای حکومت در کشور بوجود آورده اند را با دوران مصدق مقایسه میکنند وگاه برای جلب نظر مردم نامی از حکومت ملی میبرند و کرده های خود را تامین حقوق مردم مینامند. این در حالیست که در کنار طرح موضوع انرژی هسته ای حقوق بشری درایران پایمال شده و میشود. مردم هرروز شاهد بازداشت و اخراج و تعلیق تحصیلی دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور هستند و خبرها از بگیر و ببندهای بانوانی است که خواستار ابتدائی ترین حقوق زنان میباشند و در نادیده گرفتن حقوق انسانی زنان تبعیض جنسیتی در دانشگاههای بیش از گذشته برقرار شده و حتا در سازمانهائی که اگهی برای استخدام زن و مرد داده بودند تحت فشار مخالفین حضور زنان در صحنه فعالیت های اجتماعی مانند امتحان استخدامی برای انتخاب سردفتران اسناد رسمی ثبت نام میکنند ولی کارت ورود بجلسه آزمون استخدام به بانوان نمیدهند و دیگر اینکه ایران دارای بالاترین رتبه در بازداشت روزنامه نگارانست و در همین دو ماه گذشته حدود ده نشریه لغو امتیاز شده اندکه در میان آنها میتوان از نشریه هائی که در شهرستانها انتشار مییافت مانند ندای جامعه چاپ کرمانشاه نام برد که 167 شماره منتشر شده بود ولی در آخرین شماره مورخ 27 اسفند 86 دست به انتشار ویژه نامه ای برای بزرگداشت دکتر سنجابی زد مدیر نشریه در 17 فروردین بدادگاه احضار و در 20 فروردین دادگاه او را مجرم شناخت و یکی از اتهامهای او چاپ عکس های مبهم و نشر عقاید گروههای غیر قانونی اعلام نمودند. جهانیان صدها مورد دیگر در نادیده گرفتن آزادی قلم و بیان و حقوق حقه ملت ایرانرا در این دوره از تاریخ ایران شاهد بوده اند. آیا میتوان دوران حکومت مصدق و شرایط آزاد آنرا با شرایط خفقان آوری که ایرانزمین را فرا گرفته است برابر دانست و براین ادعا مهر تائید زد؟ مصدق و پیروانش دموکراسی و آزادی را لازمه حکومتی میدانستند که باید پاسدار و مجری ملی شدن نفت باشد ولی در حاکمیت امروز ایران که برای دسترسی به انرژِی هسته ای مملکت در بن بست های سیاست خارجی و داخلی قرار دارد آزادی از میهن ما رخت بربسته است و قیاس دوران دولت مردمی مصدق و ملی کردن نفت با دورانیکه همه آزادیها و حقوق انسانی اعلام شده در بیانیه جهانی حقوق بشر در ایران نقض شده و حکومت مذهب سالاران مردمسالاری را باور ندارند جز مغالطه نمیتواند نام دیگری داشته باشد. سی ام فروردینماه 1387 مهدی - مویدزاده
|
||||
|