|
|
|||
کودتای ننگین بیست وهشت امرداد مهران ادیب پنجاه و پنج سال از فاجعه ننگین کودتای بیست و هشت مرداد می گذرد کودتائی که با طرح و برنامه ریزی دول استعمارگر آن زمان یعنی انگلستان و آمریکا وبا سکوت اتحاد جماهیر شوروی، توسط مزدوران داخلیشان انجام گرفت. با سقوط دولت ملی دکتر مصدق بزرگمرد تاریخ معاصر ایران زمین، بیست و پنج سال دیکتاتوری وابسته بر کشورمان حاکم گشت لکه ننگی که هرگز از صفحه های تاریخ کهن ما ایرانیان پاک نخواهد شد. هرچند در این مدت توسط هواداران نظام پیشین کوشش بسیار شده است تا براین فاجعه ننگین رنگ دیگری بخشند. گاهی آنرا" رستاخیز ملی " !! نامیده اند زمانی به تمسخر " عا شورا دیگری " خوانده اند و گروهی هم می گویند گذشته را باید بگذشته سپرد و بفکر آینده بود. با اینکه طراحان کودتا به این عمل اهریمنی خود صریحاً اعتراف وآن را تقبیح نموده اند، حتا محمدرضا شاه در آخرین کتاب خود به نوعی به این خیانت اشاره نموده است و خواهر گرامیش با صراحت بیشتری به همکاریش با جاسوسان بیگانه اعتراف می کند، در مقابل افرادی با بی شرمی تمام، این خیانت بزرگ را " رستاخیز ملی " می نامند. برای رسیدن به استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی و رفاه و ترقی لازم است هر ملت مبارزی، تاریخ و حوادث سیاسی گذشته کشور خود را بخوبی مورد مطا لعه قرار داده و با درس گرفتن از علل شکست ها و پیروزی ها، راه آینده خود را هموار سازد تا بار دیگر اشتباهات گذشته را تکرار نکند. آن کسانی که می گویند گذشته را باید به گذشته سپرد و به آینده نگریست، یا از روی سادگی و نادانی بوده و یا از روی غرض و کینه ورزی است. اگر ملت ما بویژه رهبران و سازمان های سیاسی و روشنفکران جامعه علت شکست انقلاب مشروطه را با آن همه فداکاری و جنبش ملی کردن صنعت نفت را با آن همه اتحاد و یگانگی، مورد بررسی و مطالعه قرار داده و از آن پند می گرفتند هیچگاه انقلاب بیست و دو بهمن اینگونه با شکست روبرو نمی شد تا هواداران نظام پیشین چنین گستاخانه از پستوها بیرون آیند و زیر نام " مشروطه خواهان " از ملت ایران طلبکارهم شوند. باید از این مدعیان مشروطه خواه پرسید : در آن بیست و پنج سا لی که براثر کودتای ننگین، قانون اساسی مشروطه زیر پا گذاشته شد، هیئت دولت و نمایندگان مجلس و قضات قوه قضائیه بجای احترام گذاردن به قانون اساسی که خون بهای پدران ما بود و اجرای کامل آن، همگی پیرو "منویات ذات اقدس همایونی " شدند و جز" فرامین هما یونی" هیچ قانونی در جامعه قابل اجرا نبود این بانوان وآقایان کجا تشریف داشتند که پس ازمرگ مشروطیت به یاد آن افتاده ویقه می درانند؟ درآن بیست و پنج سال حکومت استبدادی، میهن دوستان آزادیخواه بودند که زیر نام جبهه ملی جهت اجرای کامل قانون اساسی مبارزه نمودند، شماری از آنان به جوخه اعدام سپرده شدند یا به زندان افتاده ویا تبعید گردیدند و یا خانه نشین گشتند، در مقابل آقایان ساکت نشسته و تماشاچی آن همه قانون شکنی و بی عدالتی شدند و لب از لب هم نگشودند ولی اکنون که ملت ایران خط بطلان بر نظام پیشین کشیده است، فیلشان یاد هندوستان کرده است. مسبب و بانی سیه روزی امروز ملت ایران جز آخرین پادشاه پهلوی و هواداران پر و پا قرصش چه کسی میتواند باشد؟ باره ها گفته و باز می گوئیم : زمانی که بفرمان " ملوکانه " درب سازمان های سیاسی وسندیکاهای کارگری و انجمن های دانشجوئی بسته شد وقلم های حق نویس شکسته و دهان آزادیخواهان دوخته گشت و بارها دانشگاه مورد هجوم سربازان و چماقداران حکومتی قرار گرفت تا با سرکوبی دانشجویان آزادیخواه، سکوت مرگبار را برجامعه حاکم نمایند تا دیگر صدای آزادی و عدالت خواهی به گوش ها نرسد تا " خاندان جلیل " بتوانند بر جامعه حاکم و فرمانروا گردند و مردم رعیت و دست بوس آنان شوند و در بیخبری کامل بسر برند و خبرها فقط پس از گذشتن از صافی ساواک انتشار یابد. مردم چاره ای نداشتند جز اینکه به مساجد، حسینیه ها، انجمن های اسلامی و تکیه ها روی آورند تا واژه آزادی و عدالت و مساوات را فقط از این مکان ها که حتا در دور افتاده ترین روستاها نیز وجود داشت بشنوند و مجبورشوند ناجی خود را در بین روحانیون بجویند. زمانی که پادشاه تحصیل کرده فرنگ، خود شاهد معجزات فراوانی باشد و به مکه مشرف شود و هر چندگاه به زیارت آرامگاه بزرگان دین برود ووو...، چگونه میتوان توقع داشت که مردم ساده دل تصویر آیت الله خمینی را در ماه نبینند و وعده فریبنده ایشان را در باره مجانی شدن آب و برق و اتوبوس و اینکه همه مردم صاحب خانه خواهند شد باور نکنند و گفته های شیرین آقایان ریاکار را در مورد آزادی و عدالت و مساوات نا دیده انگاشته و به پشتیبانی آنها برنخیزند؟ آیا آنهائی که با وقاحت تمام، کودتای ننگین بیست وهشت مرداد را"رستاخیز 28 مرداد" میخوانند آیانمی دانند که برادران رشیدیان، کانون افسران بازنشسته، اوباش و چاقو کشانی چون طیب حاج رضائی – حسن رمضان یخی – اصغر خالدار –ناصر جیگرکی- شعبان بی مخ و...، زنان بد نامی چون ملکه اعتضادی ها، پری آجودان قزی ها... و روحانیون زیرامر آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی، سید محمد بهبهانی، شیخ بهاءالدین نوری، شیخ احمد کفائی خراسانی، حجت الاسلام و المسلمین شمس قنات آبادی ها و...، سازمان فدائیان اسلام، مجمع مسلمانان مجاهد و... همچنین خود فروختگان سیاسی چون دکتر مظفر بقائی، حسین مکی، حائری زاده، علی زهری، میراشرافی ها و... بودند که علیه نهضت ملی ایران وارد میدان شدند تا فرامین کرومیت روزولت فرستاده « پرزیدنت آیزنهاور » را بمرحله اجرا گذارند که با موفقیت هم به انجام رساندند. روزنامه" ملت ما " ارگان مجمع مسلمانان مجاهد در بیست و هفت مرداد یکروز پیش از کودتای ننگین بیست و هشت ا مرداد نوشت : " قیام مصدق علیه دین مبین اسلام. هرکس به ادامه حکومت مصدق کمک کند دشمن اسلام است ". "مصدق شرابخوارگی و تهیه مسکرات را تا یکسال دیگر اجازه داد.... " و در فردای کودتا ننگین روزنامه نبرد ملت وابسته به فدائیان اسلام نوشت : " مصدق غول خون آشام و یاران آدم کش او به زنجیر کشیده شدند." ناصرالدین نشاشیبی نویسنده و روزنامه نگار مصری فلسطینی تبار در کتاب معروف خود بنام «ماذا جری فی الشرق الاوسط » (در خاور میانه چه گذشت )، اشاره می کند که درپائیز1953 پس از کودتای28 امرداد جهت کسب خبر به ایران مسافرت و با سران کودتا دیدار داشتم من جمله آیت الله کاشانی. در این دیدار آیت الله گفتند : " این من بودم که کودتا را به راه انداختم و با دکتر مصدق نساختم و در برابر وی مقاومت کردم و ژنرال زاهدی را بر کرسی حکومت نشاندم و....." محمد رضاشاه هم در آخرین کتاب خود ضمن اشاره به دیدار مخفیانه با فرستاده سازمان جاسوسی آمریکا، ادامه میدهد که : " در مردادماه 1332 پی از حصول اطمینان از پشتیبانی ایالات متحده آمریکا و انگلیس که سر انجام سیاست مشترکی را آغاز کرده بودند و پس از بررسی اوضاع با کرومیت روزولت فرستاده سازمان مرکزی اطلاعات ایالات متحده، برآن شدم که برای یافتن راه حلی وارد عمل شوم " یعنی فرامین پرزیدنت آیزنهاور و مستر چرچیل را به مرحله اجرا گذارم. در نتیجه روحانیون و مزدوران بیگانه و دربار با هم ساختند تا دستورات استعمارگران را به اجرا گذارند که موفق هم شدند وامروز نتیجه آن خیانت بزرگ را همگی به چشم خود می بینیم. تا کی باید چشمان خود را بر روی حقایق تاریخی بست. هواداران نظام پیشین چه بخواهند و چه نخواهند کودتای بیست و هشت مرداد توسط دول استعمارگر علیه دولت ملی دکتر مصدق طرح ریزی شد وتوسط مزدوران داخلی به اجرا درآمد تا به ملت های جهان سومی اخطار شود چنانچه علیه منافع نامشروع استعمارگران بخواهند اقدامی نمایند آنچه در ایران گذ شت بر سر آنها نیز خواهد آمد. بلی در این چندسال اخیر مدیران و دست اندر کاران و برنامه ریزان خارجی کودتا، با مصاحبه ها وانتشار خاطرات خود نقطه ابهامی در این راستا باقی نگذاشته اند. حال چند نفر خود فروخته ایرانی نما برای بدست آوردن دل اربابان، قلم بدست گرفته و علیه دکتر مصدق بزرگمرد تاریخ معاصر ایران مزخرفاتی را سر هم کرده و خود را تاریخ نویس و یا محقق سیاسی معرفی مینمایند و با این عمل بی شرمانه، آبروی نداشته خود را بیش از پیش برده اند. این نشان دهنده واقعیتی است که نام مصدق هنوزدشمنان آزادی و استقلال و عدالت را به وحشت می اندازد چون می بینند، چراغی را که مصدق فرا راه ملت های در بند استبداد و استعمار نهاد هرگز خاموش شدنی نیست و تا رسیدن به استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی و رفاه و ترقی، راه مصدق همچنان ادامه خواهد داشت. هم میهنان! با عبرت گرفتن از علل شکست های انقلاب مشروطه، نهضت ملی کردن صنعت نفت و انقلاب بیست و دو بهمن، باید از پراکندگی که همواره خواست دشمنان ایران بوده است در آئیم و دست بدست هم داده و با کمک هم، کشور عزیزمان را از ورطه سقوط رها سازیم و با رسیدن به آزادی و برقراری عدالت اجتماعی در سایه نظامی مردمسالار در کنار هم باشیم و با بینش و درایت کامل اجازه ندهیم در همبستگی ما خللی وارد آورند همانگونه که در سه جنبش گذشته انجام گرفت و ما را به نقطه اول باز گرداند. باید همواره این حقیقت را در نظر داشت: گذشته چراغ راه آینده است توجه داشته باشیم ما قبل از هر چیز ایرانی هستیم. آذری، کرد، بلوچ، لر، ترکمن، خوزی، گیلک و مازندرانی و... همه اعضای یک خانواده هستیم و از حقوق مساوی برخوردار بوده و در اداره کشورمان به یکسان شریک و سهیم هستیم با هر مرام و هر آئینی که داشته باشیم، مهم ایرانی بودن ماست. درود بر روان پاک مصدق بزرگ پیشوای نهضت ملی ایران درود بر روان پاک دکتر حسین فاطمی سردار نهضت ملی ایران درود بر روان پاک داریوش و پروانه فروهر مثله شدگان راه آزادی درود بر روان پاک تمامی جانباختگان راه آزادی و عدالت درود بر کارگران، زنان، معلمان، دانشجویان آزادیخواه وزندانیان سیاسی بیست وپنجم امردادماه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی
|
||||
|