بازگشت به صفحه اول

 

 
 

به بهانه 18‌ربیع الاول سالروز شهادت امیر کبیر

خدمات امیرکبیر در 39 ماه

دکتر ابوذر ابراهیمی ‌ترکمان

شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۷

آفتاب- دکتر ابوذر ابراهیمی ‌ترکمان: کشورمان مردان بزرگی را به جامعه تقدیم کرده است که با زمان‌اندکی که در اختیار داشته‌اند، توانسته‌اند منشا خدمات فراوان شوند.

میرزا تقی‌خان امیر کبیر صدر اعظم ناصرالدین شاه از این نمونه مردان است که در 39 ماه (3سال و دو ماه و بیست و هشت روز) صدارت خود توانست منشا خدمات فراوانی شود. 

رهبر معظم انقلاب در سخنان چند سال پیش خود فرمودند: «یکی از نامهای دارای افتخار در تاریخ ما - به همان ‌اندازه‏ای که واقعیت دارد - امیرکبیر است. امیرکبیر در کشور ما سه سال در رأس دولت بوده است. معلوم می‏شود سه سال وقت خیلی زیادی است. همه‏ کارهایی که امیرکبیر انجام داده و همه خاطرات خوبی که تاریخ و ملت ما از این شخصیت دارد، محصول سه سال است».

ایشان افزوده‌اند: «بنابراین چهار سال، وقت کمی‌نیست - وقت خیلی زیادی است - به‌شرط این‏که از همه‏ این وقت به نحو درست استفاده شود». (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى ‏در دیدار نمایندگان هفتمین دوره‏ مجلس شوراى اسلامی‌در تاریخ 27/3/1383) 

اقدامات امیر کبیر در همین زمان کوتاه و با وجود مخالفت‌های فراوان حتی از درون دربار، اقدامات زیر بنایی و اساسی برای پیشبرد کشور بوده است. ناظم‌الاسلام کرمانی در مورد او می‌نویسد: «امیرکبیر، یکی از کسانی بود که سبب شد مردم ایران در راه تمدن قدم گذارند».(کرمانی، ناظم‌الاسلام. تاریخ بیداری ایرانیان. چاپ چهارم، تهران: ۱۳۸۶، ۱-۵-۹۶۹۱۲-۹۶۴-۹۷۸)

او در این کتاب نقطه شروع ترقی ایرانیان را دوران صدارت امیرکبیر دانسته و ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه را پادشاهانی دمدمی ‌مزاج و ساده‌لوح معرفی کرده است.

تثبیت امنیت و استقرار حاکمیت دولت، سامان‌‌دهی به قشون ایران، ایجاد کارخانه‌های اسلحه سازی. اصلاح امور قضایی، تأسیس چاپارخانه، تأسیس دارالفنون، اعزام ایرانیان به خارج از کشور برای تحصیلات، استخدام استادان خارجی و تصمیم به جایگزینی آنها با ایرانیان، ترویج ترجمه و انتشار کتب علمی، ایجاد روزنامه و انتشار کتب، لغو القاب، بنای بیمارستان و رواج تلقیح عمومی‌آبله، مرمت ابنیه تاریخی، مبارزه با فساد و ارتشاء، تقویت بنیه اقتصادی کشور، ترویج صنایع جدید، فرستادن صنعتگر به روسیه، استخراج معادن، توسعه کشاورزی و آبیاری، توسعه تجارت داخلی و خارجی،کوتاه کردن دست اجانب در امور کشور، تعیین مشی سیاسی معینی در سیاست خارجی، اصلاح امور مالی و تعدیل بودجه بخشی از اقدامات او است.

یکی از مهمترین اقدامات امیرکبیر تأسیس «دارالفنون» بود که پس از تلاشهای بسیار در 5 ربیع‌الاول 1268و فقط 13روز قبل از قتل امیرکبیر افتتاح شد. 

امیرکبیر در همان دوران کوتاه صدارت گامهای استواری برای توسعه اقتصادی و صنعتی کشور و نیز رشد اقتصاد تجاری کشور برداشت و برای مثبت شدن تراز بازرگانی خارجی ایران تلاشهای فراوانی انجام داد. 

انتشار روزنامه «وقایع‌اتفاقیه» و تلاش برای ترجمه و انتشار کتب، از دیگر اقدامات امیرکبیر بود. امیرکبیر که خود فردی مذهبی بود در ارتقاء شأن و منزلت علما و روحانیون کوشید. به‌ویژه نقش برجسته امیرکبیر در سرکوب شورش باب و از میان برداشتن فتنه ‌بابیه که با محاکمه و اعدام سید علی‌محمد باب به‌پایان رسید، روابط امیرکبیر و علمای دینی را بیش‌ از ‌پیش تحکیم بخشید. 

وطن‌دوستی و مخالفت شدید امیرکبیر با نفوذ کشورهای خارجی در ایران، تلاش برای برقراری عدالت و امنیت، جلوگیری از شکنجه و آزار متهمان و مجرمان، جلوگیری از پناهندگی جنایتکاران و مجرمین سیاسی و غیره در سفارتخانه‌های خارجی و تلاش برای قطع ارتباط جاسوسی - اطلاعاتی اتباع داخلی برای نمایندگان خارجی از دیگر اقدامات اصلاح گرانه امیرکبیر در طول دوران کوتاه 39 ماهه صدارتش بود.

تلاشهای اصلاح‌گرانه امیرکبیر مدتی طولانی تداوم نیافت و در حالی که سیاست خارجی مستقل امیرکبیر و تلاشهای جدی او برای قطع نفوذ و دخالت بیگانگان می‌رفت تا طلیعه آغاز عصر نوینی در کشور شود، توطئه‌های نمایندگان سیاسی برخی کشورهای بیگانه و همگامی ‌بدخواهان پیدا و پنهان داخلی امیرکبیر با سیاست بیگانگان به‌تدریج موجبات رنجش و سپس نومیدی و خشم ناصرالدین شاه را از او فراهم آورده از صدارت اعظمی ‌و دیگر مشاغل اداری و نظامی‌اش معزول کرده و به شهر کاشان تبعید کرد. 

بدین ترتیب با دسیسه بیگانگان و همدستی و خیانت گروهی از عوامل اثرگذار داخلی، ناصرالدین شاه، حاجی علی مراغه‌ای(حاجب الدوله) را مأمور قتل امیرکبیر کرد.

امیرکبیر در محرم 1268 از مقام صدارت عظمی‌ عزل شد و در شب شنبه 18 ربیع‌الاول 1268 توسط حاجب‌الدوله در حمام فین کاشان به قتل رسید.

البته ناصر الدین شاه پس از آنکه به سبب دسیسه‌های افرادی چون میرزا آقاخان نوری به قتل امیر رضایت داد، در نامه‌ای به میرزا آقا خان نوری جانشین امیر معزول و مقتول خود تاثرش را از این اقدام ابراز داشت:
«جناب اشرف صدراعظم، عریضه‌های شبانه شما واقعاً ما را متاثر و دلسردتر از همه چیز می‌کند. روزها که به حضور میرسید و فرمایشات ما را می‌شنوید همه را «بله قربان، اطاعت می‌شود» می‌گویید و ما خیال می‌کنیم کارها درست شده و شبها که به ‌اندرون می‌آییم عریضه شما را می‌دهند که سرتاسر خلاف مطالبی است که ما فرموده‌ایم».

وی ادامه داده‌است: «حسام السلطنه در نزدیکی هرات منتظر کمک ما می‌باشد. شهر تاریخی هرات محاصره شد و ایرانیانی که در شهر سکنی دارند ار داخل کمک می‌خواهند و ما به شما امر می‌فرماییم سرباز و پول بفرستید، شما می‌نویسید اردو مخارج و سرباز و مهمات لازم دارد و جنگیدن با دولت بزرگی مثل انگلستان صلاح نیست. مگر ما نمی‌دانیم اردو پول و مهمات می‌خواهد؟ پس دولت سرباز و مالیات از مردم برای چه روزی می‌گیرد؟ این مهمات که از قدیم بود و در زمان امیر تدارک شده در کجا به مصرف رسیده است؟ روزی که پدر تاجدار ما مرحوم شد و ما دیناری در تبریز نداشتیم و مرکزیت در مملکت نبود، شخص امیر کبیر – خدایش رحمت کناد – ما را برداشت و به تهران که رسیدیم نصف کارها را در راه تمام کرده و مرکزیت به پایتخت داد و مرتباً مخارج دولت را هر ماه می‌داد و مبلغی هم در خزانه برای روز مبادا پس‌انداز داشت. چه شد؟ پول ما به کجا رفت؟ ما با انگلیسی‌ها جنگی نداریم. اما راهی هم نمی‌شویم که هر روزه خرده فرمایش گوش بگیریم و قسمتی از مملکت را جدا سازیم».

ناصرالدین شاه در نامه‌اش تصریح کرده‌است: «چرا در زمان صدارت امیر این توقعات را نداشتند و این توپ تشرها را نمی‌زدند؟ وقتی سفیر آنها شرفیاب می‌شد به زانو در مقابل ما خم می‌شد. البته آنها وقتی ببینند صدراعظم، شاه خودش را می‌ترساند و به سردار ملک که در جنگ است کمک نمی‌رساند، تا اصفهان را می‌خواهند و دیگر مردم ایران شاه و صدر اعظم لازم ندارند. اکیداً می‌نویسم گوش ما را خسته نسازید. ما حاضریم جواهرات سلطنتی را که برای چنین روزها ذخیره شده بفروشیم و شخص خودمان به هرات رفته و در اردوی سردار خودمان سربازی کنیم. اگر بتوانید بمانید و خدمت کنید و الّا والسلام».

وی باز در نامه‌ای به ولیعهدش نوشت: «من چهل سال بعد از امیر خواستم از چوب آدم بتراشم، نتوانستم». (دایرة المعارف تشیع، ج 2،1375، ص520) 

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به نهضت ملی