|
|
|||
به بهانه درگذشت شادروان جناب آقای حسین راضی
نگاهی مختصر به تاریخ مبارزاتی نهضت خدا پرستان سوسیالیست
به قلم احسان عزت پور
حسین راضی در نخستین روز های آذر ماه 1307 در تهران
بدنیا آمد از عنفوان
جوانی با علاقمندی و درک فراوان نسبت
به مسائل سیاسی
توانست در کنار
رجال سرشناس وارد این عرصه شود و پس
از اشغال ایران
در شهریور
1320توسط نیرو های متفقین
و خلع رضا شاه از سلطنت و با باز گشتن
فضای سیاسی کشور
احزاب و روزنامه ها
فعالیت خویش را آزادانه از سر گرفتند.از جمله ی این احزاب
می توان به حزب ایران، حزب مردم ایران ، حزب سوسیالیست ایران و حزب
زحمتکشان و بعد حزب نیروی سوم اشاره نمود. ، که این خود محرکی بود
برای جوانان پاک و فعالی که عاشقانه به میهن خویش مهر می ورزیدند و
با شور جوانی وبا هدف بهبود اوضاع نابسامان و مبارزه در جهت
جلوگیری از تجزیه ی ایران وارد کارزار مبارزه علیه استعمار و نفوذ
خارجی شوند در این میان حزب توده را می توان
بسیار فعال ،متشکل و
قدرتمند توصیف نمود که این حزب گرایش نسبتا زیادی به شوروی داشت و
در حقیقت دست نشانده شوری بود(1). در میهن استبداد زده ی ما ارتجاع و استبداد اجازه ظهور متفکرین سیاسی را نداده بود.
رادیو مسکو نیز در این میانه
با شعار های فریبنده طبقات محروم جامعه را شیفته ی خود می
نمود. در چنین ایامی در تهران نحله های مبارزاتی خود جوشی در میان
جوانان شکل گرفت از جمله می توان به تشکیل یک سازمان عقیدتی-
فرهنگی با تکیه بر نیرو های داخلی و باور های مردم ایران بوجود آمد
که مبتنی بر برداشت های اجتماعی ،عدالت اجتمائی و سیاسی از متون
مقدسی همچون قرآن و نهج البلاغه بود برداشت هایی که بیشتر به بینش
علمی و منش اخلاقی و سازنده گی دنیایی نظر داشت تا تعصب خشک مذهبی
و تحجر قرون وسطایی
موسسین این سازمان را در سال ۱۳۲۲ تعدادی از جوانان 16 تا 24 ساله
تشکیل می دادند که اغلب دانش آموز و دانشجو بودند (2)
که از چهره های برجسته ی آن می توان به آقای حسین راضی و
محمد نخشب اشاره نمود این سازمان و از همان روزهای نخست نام نهضت
به خود گرفت و نام اصلی آن نهضت خدا پرستان سوسیالیست بود مبارزات
این جوانان فعال در ابتدای فعالیت محدود
به مبارزه با
افکار مخرب وارداتی از یکسو و مبارزه با استحمار توده های
محروم از سوی دیگر بود.این جوانان فعال توانستند جنبشی را در ایران
پایه گذاری نمایند که زاینده،جاری و ساری بود و توانست شخصیت های
برجسته ای همچون دکتر کاظم
سامی ،دکتر شریعتی ،دکتر حبیب الله پیمان،دکتر
معین الدین
مرجایی،دکتر وارسته، مهندس چمران،دکتر ابراهیم یزدی،دکتر محمود نکو
روح ،ناصر تولائی ،
دکتر علی شریعتمداری،جلال
الدین آشتیانی
،علی
اکبر نوشین
، احمد سمیعی، محمد هادی جواهری، محمدحسن سالمی ، محمد ایزدی، دکتر
صادق مسرت،جواد شرف الدین،هرمز ممیزی
و
...
معرفی نمایند. نهضت خدا
پرستان سوسیالیست را می توان ادامه دهنده ی روشنفکری دینی از
مشروطه دانست که اسلام انقلابی و پرسشگر بود(3). از دیگر فعالیت
های این حزب ، شرکت در جلسات بحث و انتقاد حزب توده بود که اعضای
این نهضت با مطالعه و ممارست توانستند حزب توده را سوال پیچ نمایند
تا آنجا که رادیو مسکو به آنان لقب سوسیالیست های تخیلی بدهد. با
بهتر شدن اوضاع اقتصادی حزب و فعالیت های بیشتر اعضای نهضت به حزب
ایران پیوستند حزب ایران نیز بر پایه ی سوسیالیسمِ اداره می شد که
از اشخاص برجسته و تکنوکرات جامعه تشکیل می شد ولی تفکر فلسفی و
عقیدتی متناسب با خدا پرستان نداشت .حزب ایران دارای تشکیلات نسبتا
گسترده ای بود که می توانست تا حد زیادی با تحرکات و تبلیغات حزب
توده مقابله و رقابت نماید . نهضت خداپرستان سوسیالیست نیز
توانستند به این فعالیت ها رنگ و بوی تازه ای بدهند و باعث افزایش
بیش از پیش این فعالیت ها در برابر حزب توده شوند. در این هنگام
روزنامه ی جوانان حزب ایران ، ارگان سازمان جوانان حزب ایران به
تبلیغ نقطه نظر های خود در رابطه با دین،مذهب
ایدئولوژی،جامعه،تاریخ،فلسفه،تاریخ،اقتصاد و...می پرداخت .در این
زمان به دلیل شور جوانی که در برابر اعضای نسبتا مسن تر حزب ایران
در بین عده ای از این جوانان مانند محمد نخشب و حسین راضی وجود
داشتند ، توانستند با کسب آرای لازم در انتخابات کنگره این حزب
وارد شورای مرکزی این حزب شوند .بعد از چندی با بروز اختلافات در
شورای مرکزی پنج نفر از این جوانان اخراج شدند که منجر به انشعاب
دیگر اعضا نهضت از حزب ایران گردید و تشکیل جمعیت آزادی مردم ایران
را دادند(بعد ها حزب مردم ایران تغییر نام داد) و فعالیت خود را
گسترش دادند و توانستند در شهر های مختلف از جمله در مشهد شعبات
متعددی تاسیس نمایند.در این شهر دکتر کاظم سامی و دکتر علی شریعتی
که عضو کانون نشر حقایق اسلامی به سرپرستی محمد تقی شریعتی بودند و
در سفر حسین راضی و دکتر محمد نخشب به مشهد به حزب ایران پیوسته
بودند نیز به این
جمعیت پیوستند .در اوج مبارزات ملی شدن صنعت نفت وارد کارزار شده و
در روزهای حساسی همچون 30 تیر و9 اسفند در کنار دکتر مصدق ایستاده
بودند و ایشان را تنها نگذاردند. در روزهایی که مصادف با حضور دکتر
مصدق در شورای امنیت سازمان ملل
برای دفاع از حق ایران بود ، حسین راضی و دیگر همفکرانشان
وارد شیراز شدند جایی که حزب برادران که از احزاب تندرو و تا حدی
وابسته به کنسول خانه انگلیس بود و سعی در تبلیغ علیه دولت ملی
داشت و در راس آنها سید نورالدین که از معممین درباری و پر نفوذ
این شهر به حساب می آمد قرار داشت.که البته مانند دیگر روحانیون در
ابتدای حرکت مصدق با او همراهی نموده ولی با تنگ تر شدن عرصه و ترس
از شکست نهضت ملی آنرا تنها گذارده و به صف مخالفان آن پیوستند
سید نورالدین شیرازی آشکارا به حمایت از شاه پرداخت و معتقد
بود شاه می تواند با عمل به مشروعیت رنگ باخته
از مشروطیت می تواند ضامن
اجرای آن باشد و بین فاسق و کافر باید فاسق را انتخاب نمود(4) در
شیراز نیز آقای راضی که به نمایندگی از سوی جبهه ملی برای نهضت ملی
شدن صنعت نفت تلاش می
نمود توانست با استفاده از دانش و تجربیات گرانسنگ به مبارزه علیه
ارتجاع و تحجر بپردازد.در کمتر از
48 ساعت بعد از کودتای 28 مرداد ، به پیشنهاد محمد نخشب و
همت والای زنده یاد آیه اله سید رضا زنجانی(ره) هسته های اولیه ی
مبارزه علیه کودتا شکل گرفت که هسته ی اولیه ی آن را حزب ایران ،
حزب مردم ایران ،حزب ملت ایران، حزب سوسیالیست و اصناف بازار تشکیل
می دادند و در نخستین روز های کودتا با انتشار بیش از 200 نسخه دست
نویس اعلام شد جنبش ادامه دارد.و در اولین نشست این
گروه از نمایندگان گروه های مختلف همچون حسین راضی دکتر
شاپور بختیار ،دکتر یداّللّه سحابی ،مهندس مهدی بازرگان ، دکتر
حجازی ،طاهر احمد زاده ، فتح الله بنی صدر، دکتر خنجی و... حضور
داشتند و نام این گروه را نهضت مقاومت ملی نهادند گروه که به دعوت
آیه اله سید رضا زنجانی از احزابی مانند حزب ایران،حزب مردم ایران
،حزب ملت ایران و حزب سوسیالیست به سرعت تشکیل شد و روزنامه راه
مصدق را منتشر نمود.(5)فعالیت نهضت مقاومت ملی تا سال 1336 ادامه
داشت که با بروز پاره ای اختلافات و مشکلات فعالیتش به سردی
گرایید. در سال 1338 جبهه ملی فعالیت خود را از سر گرفت
و با دعوت از رهبران احزاب (حزب ایران،حزب مردم ایران ، حزب
ملت ایران و حزب سوسیالیست ) و سایر اشخاص و شخصیت های برجسته
همچون آیت اله طالقانی آیت اله حاج سید جوادی و دیگر افراد سرشناس
سرانجام در 23 تیر ماه 1339 به دعوت زنده یاد دکتر غلامحسین صدیقی
17 نفر از شخصیت های سیاسی تشکیل جلسه داد و در 30تیر اعلامیه ی
تشکیل جبهه ملی دوم در سراسر ایران انتشار یافت.
و آقای حسین راضی جز
منتخبین در کنگره ی جبهه ملی
در دیماه سال
41 بود و توانست نام خود را در کنار دیگر نامداران در شورای 35
نفره ثبت نماید (6). در سال 40 آقای الهیار صالح ،آقای راضی را
مامور ساخت تا در خارج از کشور به تشکیل جبهه ملی بپردازند و ایشان
نیز توانستند با شخصیت هایی در
خارج از کشور از جمله آقایان ساسان فر ، دکتر شریعتی ، دکتر
ورجاوند ، دکتر راسخ افشار،دکتر علی شاکری،دکتر خسرو شاکری،دکتر
پرویز داور پناه ،دکتر منصور بیات زاده و بسیاری دیگر
حوزه ها و تشکل های جبهه ملی را در کشورهای اروپایی همچون
فرانسه ،سویس و آلمان منسجم و یکپارچه سازند و مقدمات تشکیل
کنفدراسیونی از دانشجویان ایرانی را دهند که تعدادشان به بیش از ده
هزار تن می رسید را بدهند(7). و نشریه ی ایران آزاد
به سر دبیری خسرو قشقایی
منتشر کردند که بعدا به پیشنهاد آقای حسین راضی، دکتر علی شریعتی
به سردبیر این نشریه
انتخاب شد.و در 2 فوریه 1960 (بهمن ماه 1340 )سازمان های جبهه ملی
در آمریکا تشکیل شد که در آن زمان دکتر محمد نخشب که در آمریکا و
شهر نیویورک بسر می سازمان جبهه ملی ایران در امریکا پس از ورود
دکتر علی شایگان به امریکا شکل گرفت. فعالین در 1960 (
1340)
فعالین آن جمع عبارت بودند از خسرو پارسا، شاهین فاطمی، دکتر محمد
نخشب، فرج اردلان، فرامرز فاطمی، دکتر ابراهیم یزدی،
احمد لاری زاده،و حیدر رقابی و عده ای دیگر.
در کالیفرنیا: حسن لباسچی و مصطفی چمران.
اینها فعالین اولیه را میساختند. در سالهای بعد ( 1965) گروههای
جدیدی از ایران آمدند و فعالین جدید را بتعدادی از فعالین قبلی که
فعال مانده بودند یا در نیویورک باقی مانده بودند یا افزوده شده
بودند، اضافه کردند:
دکتر خسرو پارسا، محمد نخشب،
دکتر فرج اردلان، دکتر محسن قائم مقام، دکتر باقر صمصامی،
دکتر حسن آذر بال،
.لازم به ذکر است به دلیل اینکه دکتر نخشب در سازمان ملل کار می
کرد نمی توانست در فعالیت
های سیاسی شرکت نماید به همین جهت فقط در جلسات شرکت می
نمود و دارای سمتی نبود و در تظاهرات و گردهمایی ها در مقابل
سازمان ملل که در اعتراض به سیاست های نادرست رژیم شاهنشاهی برگزار
میشد با عینک آفتابی شرکت می نمود تا شناخته نشود .سازمان های جبهه
ملی در خارج از کشور دارای نشریات متعددی بود از جمله می توان به
ایران نامه و اندیشه ی جبهه اشاره نمود که اندیشها ی جبهه با
همکاری دکتر نخشب و دوستان شان منتشر میشد.دکتر محمد نخشب در
نخستین کنگره جبهه ملی در آمریکا در سال 1966 شرکت فعالی داشت
.دکتر محمد نخشب در 17 شهریور سال 1355 در نیویورک دچار حمله ی
قلبی شد و درگذشت و پیکر وی در 23 شهریور در تهران به خاک سپرده
شد.
از آثار بر جای مانده از ایشان می توان به بشر مادی،نزاع کلیسا و
ماترالیسم،حزب چیست،ایران در آستانه ی یک انقلاب اجتماعی می توان
اشاره نمود .
در سال های پیش از انقلاب، در آستانه انقلاب تشکل یاد شده تحت
عنوان سازمان جاما تحت رهبری کاظم سامی در سال 1356 با باز شدن
فضای سیاسی به فعالیت پرداخت و توانست در کنار دیگر گروه های سیاسی
فعال همچون جبهه ملی ،نهضت آزادی و گروه های دیگر وارد کارزار شود
و گرایش دیگر متأثر از این حرکت، جنبش مسلمانان مبارز بود .بعد از
تشکیل دولت موقت به نخست وزیری مهندس بازرگان
با پیروزی انقلاب، سامی به عنوان وزیر بهداری در کابینه مرحوم
مهندس بازرگان
منصوب شد.
دکتر سامی اولین وزیر بهداری بعد از انقلاب بود که ضمن قبول این
پست، مسئولیت حدود ۳۰ واحد درمانی دیگر را به عهده گرفت و ضمن
ادغام واحدهای مشابه و کاهش بوروکراسی و حذف مخارج زائد، منشاء
خدمات ارزندهای گردید. قبل از استعفای دولت موقت در
۱۴
آبان
۱۳۵۸
چندین بار استعفای خود را به خاطر نارساییها و کمبودها و
دخالتهای بی مورد، تقدیم مهندس بازرگان کرده بود، اما نهایتاً چند
روز زودتر از
۱۴
آبان
استعفا داد و مورد پذیرش دولت
بازرگان
قرار گرفت
و در
ساعت ۱۱:۳۰ چهارشنبه
۲
آذر
ماه
۱۳۶۷
شخصی که خود را غلام همتی معرفی میکرد، در واپسین ساعات کار طبابت
دکتر کاظم سامی وارد مطب وی شده و آن مرد را دشنه به دست و خون
آلود در کنار فرق شکافته و پیکر غرق به خون دکتر مشاهده میکند.
سامی دو روز بعد با وجود تلاش تمامی تیم جراحی و پزشکان در ساعت
۲۱:۳۰ روز جمعه
۴
آذر
ماه
۱۳۶۷
درگذشت(8) .
آقای حسین راضی دبیرکل فقید حزب مردم ایران 9 بار در رژیم پهلوی
دستگیر شده بودند و سالها مبارزه و تلاش و فعالیت های بسیار زیادی
در راه آزادی و استقلال ایران داشت و از همان ابتدا توانستند با
تشکیل نهضت خدا پرستان سوسیالیست افراد برجسته ای را به ایران زمین معرفی نمایند و در نهضت
ملی شدن صنعت نفت همان طور که پیشتر اشاره شد نقش موثری را ایفا
نمایند. در روزهایی که دولت ملی در کودتای 28 مرداد که همکاری دول
خارجی انجام شده بود،ساقط گردید افراد بی باکی همچون آقای حسین
راضی توانستند نهضت مقاومت ملی را زنده و استوار نگاه دارند و در
تشکیلات آن در کنار دیگر مبارزان فعالیت نمایند و چراغ مبارزه علیه
استبداد و استعمار را فروزان نگه دارند .ایشان در جبهه ملی دوم
حضور مستمر و موثری داشتند. ایشان در نخستین کنگره ی حزب مردم
ایران د 27 فروردین سال 1341 که هفت روز به طول انجامید حضور بسیار
تعیین کننده ای در تهیه ی اساسنامه و مرامنامه این حزب داشت و
اولین پیام کنگره ی حزب مردم ایران به دکتر محمد مصدق که در احمد
آباد در تبعید به سر می برد بود(9).حسین راضی در دهه ی30 از موسسه
ی عالی علوم اداری که وابسته به دانشکده ی حقوق دانشگاه تهران
موفق به اخذ سه مدرک کارشناسی در رشته ی حقوق،علوم سیاسی و
اقتصاد شدند.آقای حسین راضی در دهه ی 40 در کنار استادان و فارغ
التحصیلان دانشکده ی
علوم اداری ،کانون علوم اداری را تاسیس نمودند.
این کانون نقش بسزایی در ارتقای مدیریت در امور اداری کشور
داشت .ایشان در سالهای متمادی در کانون تربیتی به بچه های بی
سرپرست کمک می نمودند و مانند پدری فداکار در کنار این بچه ها
بودند و به آنها آموزش می دادند و همواره حامی آنها بودند. این مرد
بزرگ پس از سالها
مبارزه و تلاش برای سربلندی ایران و پس
از سالها دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان در شامگاه 2
بهمن 1389 جان به جان آفرین تسلیم نمود.
روحش شاد و یادش گرامی
منابع و ماخذ
1)
ایران بین دو انقلاب نشرنی
چاپ پانزدهم سال 1388 ص 347
2)
نهضت
خداپرستان سوسیالیست انتشارات چاپخش چاپ اول 1377 ص
14و32
3)
سیر
تاریخی جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران انتشارات و تبلیغات جاما
چاپ اول ص 34و35
4)
/خاطرات سید منیرالدین حسینی شیرازی
انتشارات مرکز نشر انقلاب
اسلامی چاب اول 1383
ص105
5)
تاریخ 25 ساله از کودتا تا انقلاب انتشارات رسا چاپ اول سال
1371جلد اول
ص 93و 105
6)
صورت جلسات کنگره جبهه ملی ایران انتشارات گام نو چاپ اول 1388
ص433
7)
یادنامه سومین سالگرد دکتر کاظم سامی» (تهران ، چاپخش ، ۱۳۷۰
نخستین مقاله)
·
یادنامه کاظم سامی، انتشارات چاپخش، فروردین ۱۳۷۰
8)
خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)، ۲۵ آذر ۱۳۶۷، مصاحبه
مطبوعاتی علیاکبر محتشمیپور، وزیر کشور وقت
9)
مجموعه آثار دکتر محمد نخشب انتشارات چاپخش چاپ اول 1381 ص 308
|
||||