|
|
|
حزب آينده سازان ايران، خاستگاه، آرمانها و برنامه هارامين ناصح rnaseh@hotmail.com
اشاره: با وجود بايكوت خبری جبهة ملّی ايران و احزاب وابسته به آن در نشريات رسمی كشور، از سوی يكی نشريات محلّی خوزستان از من خواسته شد كه يادداشتی را در معرّفی حزب آينده سازان ايران برای آن نشريه تهيه كنم. طبيعتاً برای آنكه انتشار چنين مطلبی سبب «مشكلات آنچناني» برای نشريه مزبور نشود، بناچار اين يادداشت با در نظر گرفتن پارهای ملاحظات نگاشته شده است.
در دموكراسی پارلمانی آنچه بيش از همه مهم و تأثيرگذار است، نقش برجسته احزاب است؛ زيرا اين احزاب هستند كه «اراده مردم» را سازمان ميدهند و در ميان حكومت كنندگان و حكومت شوندگان به صورت مجرای ارتباطی عمل ميكنند. وجود تجانس فكری و معرفتی و تجمّع افراد در يك تشكّل بر پايه اشتراك فكری و ديدگاههای يكسان سياسي، اجتماعي، اقتصادی و فرهنگي، ضمن تقويت روحيه كار جمعی و فعّاليت و رقابت، به افراد انگيزش و اعتبار ميدهد و فرد را در راستای تحقّق اهداف و آرمانهای جمعی و همفكرانش وادار به تلاش و رقابت سالم مينمايد و از انفعال و رخوت فرد و جامعه جلوگيری ميكند. حقوق اوّليه شهروندی را تضمين نموده، آگاهی تودههای جامعه را افزايش ميدهد. موجب نهادينه شدن گفتمان مدنی بعنوان يك ارزش شده و با رأی و رقابت خود، تغييرات مورد نظر حزب خويش را با كمترين هزينه ايجاد مينمايد. احزاب با نقد مداوم فضای حاكم مسبّب جلوگيری از زياده رويها و سوء استفاده از قدرت شده و موجب رويكردی همه جانبه به سوی عقلانيت سياسی ميشوند و ضمن تلاش در جهت تثبيت دموكراسی در سايه چنين دستاوردهايي، هم فرد و هم جامعه به سوی كمال، خرد و پويايی سوق داده ميشوند. تلاش در جهت نيل به جامعهای مدنی جز با وجود نهادها، احزاب، مطبوعات آزاد و مستقل از حاكميت مقدور نخواهد بود و تنها با چنين مكانيسمهايی ميشود از تراكم قدرت و فساد اقتصادی و سياسی جلوگيری كرد. رشد احزاب سياسی در ايران، طی سالهای پس از دوم خرداد 76 روند مثبت و چشمگيری داشته است. به طوری كه از سال 1360 تا 1376 به طور متوسّط در هر سال شاهد پديد آمدن دو حزب بودهايم، حال آنكه تنها در سال 77، 41 حزب تشكيل شده است.(1) كه اين آمار را ميتوان دليلی بر تكاپوی جامعه جوان و فعّال ايران تلقّی نمود. فضای نسبتاً مساعد سياسی كه در اين دوره پديدار شد، سبب گرديد كه قشر عظيمی از جامعه ايران كه تا آن زمان خاموشی را برگزيده بودند، به فعّاليت و مشاركت جويی برخاسته و مطالبات خود را در قالب دهها حزب و تشكّل سياسی جديد پيگيری نمايند. حزب آينده سازان ايران از جمله احزابی است كه در اين شرايط و به همّت نيروهای بسيار جوان وجود آمد. هسته اوّليه حزب آينده سازان ايران در سال 79 توسّط گروهی از دانش آموزان، دانشجويان و دانش آموختگان جوان، نخست در اهواز تشكيل شد و بتدريج توفيق اين را يافت كه دفاتر و پايگاههای خود را ابتدا در شهرهای خوزستان و سپس در اقصی نقاط ايران (تهران، فارس، آذربايجان شرقي، اصفهان، كرمان، خراسان، بوشهر، گيلان، بويراحمر و كهكيلويه، لرستان و...) و حتّی برون مرز داير كند. بنابراين حزب آينده سازان ايران يك حزب سراسری است كه برخلاف اكثر احزاب سراسری كه دفتر مركزی آنها در پايتخت ميباشد، مركزيت آن در اهواز است. ويژگی ديگر اين حزب كه آنرا از ساير احزاب متمايز ميسازد، جوان بودن اعضای آن است و شايد با يك بررسی كلّي، بتوان حزب آينده سازان را از لحاظ ميانگين سنّی اعضا، جوانترين حزب ايرانی تلقّی كرد. جوانان معمولاً بدنبال بستری مناسب برای مشاركت جويی سياسي-اجتماعی هستند. ولی اينكه خود جوانان بسترساز چنين فعّاليتهايی شوند، بسيار نادر است. در تاريخ معاصر ايران، چند نمونه انگشت شمار از احزابی كه توسّط دانش آموزان و دانشجويان تأسيس شده و پس از چندی به جايگاه مورد قبولی در عرصه سياسی كشور نائل گرديده و تاكنون پس از گذشت 50 يا 60 سال هنوز فعّاليت آنان تداوم يافته است، قابل ذكر هستند. آرمانها و اهداف حزب آينده سازان ايران در مرامنامه حزب به اجمال و در نشريه داخلی آن موسوم به «فرياد آزادي» (كه تاكنون بيش از 50 شماره آن انتشار يافته) به تفصيل بيان شده است. بطور بسيار فشرده ميتوان گفت كه اعضای اين حزب از بُعد فكري-فرهنگی دارای نگرش معنوی و عرفانی به انسان و هستي، از بعد سياسی طرفدار ناسيوناليسم دموكراتيك و از بعد اقتصادی معتقد به سوسيال دموكراسی و اقتصاد نيمه دولتی هستند. تحقّق مردمسالاری راستين، تضمين حقوق و آزاديهای فردی و اجتماعی مندرج در اعلامية جهانی حقوق بشر و ميثاقهای ضميمه آن، همزيستی مسالمت آميز و دموكراتيك همه اقوام و مذاهب، عدم دخالت دولت در زندگی خصوصی شهروندان، رفع تضييقات و محروميتهای اجتماعي، اقتصادی و فرهنگی و حركت به سوی توسعه پايدار، برابری حقوق زن و مرد و تحقّق اصول مندرج در كنوانسيون رفع تبعيض از زنان، اتّخاذ سياستهای خارجی كشور بر بنياد منافع ملّی و صلح جهانی و گسترش روابط مسالمت آميز با همه كشورها بر اساس اصولی چون استقلال، حقوق متساوی و احترام و منافع متقابل، از جمله مطالباتی است كه حزب آينده سازان از بدو تأسيس تاكنون مصرّانه پيگير آنها بوده است. همچنين اين حزب خود را دنباله رو نهضت ملّی ايران به پيشوايی زنده ياد دكتر محمّد مصدّق ميداند و معتقد است كه ما آخرين نسلی هستيم كه ميتوانيم پيوند ميان ياران و معاصران دكتر مصدّق را با نسل بعد برقرار سازيم و «آرمان مصدّق» را بعنوان يك مائده تاريخی به نسل آينده انتقال دهيم. حزب آينده سازان ايران برنامههای مفصّل و كارشناسی شدهای را در جهت تحقّق اهداف اصلاحی و ترقّيخواهانه خود ارائه داده است. ولی به دلائل فراوان بر اين باور است كه اجرای موفّقيت آميز تمامی اين برنامههای اصلاحی تنها و تنها در سايه يك «حاكميت ملّي» ميسّر خواهد بود. حاكميت ملّی بدان معناست كه ملّت بر سرنوشت خود حاكم باشد و آينده خويش را خود تعيين كند و همه افراد ملّت صرفنظر از نژاد، قوميت، مذهب، طبقه و جنسيتشان، و به صرف ايرانی بودن از ارزش و حقوق برابر باشند. تنها در چنين بستر مساعدي، همگان ميتوانند به مشاركت جويی برخيزند، نيروهای مختلف اجتماعی آزادانه برنامهها و راهكارهای خود را برای حلّ معضلات كشور اعلام و تبيين كنند، در يك بستر رقابتی آزاد برای چالش بين الاذهاني، ديدگاهها و برنامههای مختلف مطرح و نقد شود و اكثريت مردم آنچه را كه به مصلحت خود ميبينند برگزينند و از طريق رأی دادن و بقدرت رساندن نمايندگان واقعی خود، اين برنامهها را به مرحله اجرا درآورند. هر حزب و سازمان سياسی نماينده نوعی طرز تفكّر و بينش خاص در جامعه است. هنگاميكه اين تنوّعها بتوانند در فضايی آزاد با يكديگر تضارب آراء داشته باشند، از يكسو شاهد اصلاح و رشد تفكّرات و برنامههای احزاب خواهيم بود و از سوی ديگر برآيند اين تفكّرات و برنامهها تبديل به برنامهای پخته و كارآمد و برای يك ملّت در مقطعی از زمان ميگردد. از سوی ديگر، استقرار حاكميت ملّی تنها در سايه «تربيت دموكراتيك» امكانپذير خواهد بود. ساختارهای سياسی و اقتصادی هر كشور از بينش و فرهنگ ملّت آن نشآت ميگيرند. اگر در طرحی ساده ساختارهای جامعه را به يك مثلث متساوی السّاقين تشبيه كنيم، ميتوان "فرهنگ" را بعنوان قاعده (شالوده) مثلّث و "سياست" و "اقتصاد" را بعنوان ساقهای آن در نظر گرفت. بنابراين اگر ملّتی به آن درجه از رشد يافتگی فرهنگی و نائل نشده باشد كه از پتانسيل و توانمندی لازم جهت حاكميت بر سرنوشت خود برخوردار گردد، هرگز با يك يك دگرگونی سريع و قهرآميز در ساختار سياسی به "حاكميت ملّي" يا دستكم به يك حاكميت ملّی پايدار دست نخواهد يافت. جامعه ايران امروز با نارساييهای فرهنگی عميقی دست به گريبان است كه منتج از قرنها تسلّط حكومتهای خودكامه و بعضاً وابستهای است كه با هدف حفظ پايهها و تحكيم سلطه شوم خود بر اركان قدرت، سعی در تحميق و استحمار و عقب مانده نگهداشتن مردم نمودهاند. بنابراين حزب آينده سازان ايران برای نيل به حاكميت ملّي، مهمترين وظيفه همگانی را تلاشی پيگير و همه جانبه بمنظور نهادينه كردن «تربيت دموكراتيك» در جامعه ميداند كه از طريق احزاب، مطبوعات و آموزش و پرورش ميسّر خواهد بود. همه كشورهايی كه در برههای از تاريخ از آفت استبداد و خودكامگی رنج ميبرده، و امروز به جايی رسيدهاند كه خود را مهد دموكراسی ميشمارند، اين موهبت را در طول سدهها تلاش پيگيرانه روشنفكران خود در جهت نهادينه كردن تربيت دموكراتيك فراچنگ آوردهاند. بينش رشد يافته انسان معاصر، ساختار سياسی ديگری جز دموكراسی را پذيرا نيست. و بنابراين ما معتقديم كه «انسان فردا محكوم به زيستن در جامعهای دموكراتيك و مردمسالار است!»
پاورقي: 1. ر.ك. رامين ناصح، «نكاتی چند پيرامون فرهنگ تحزّب»، فجر، شماره 352، 15/5/81 صفحه 2.
سايت خبری موقت آينده سازان: http://ayandesazan.blogsky.com
|
||