بازگشت به صفحه اول

از ايران امروز

 
 
 

گفتگو با شماری از چهره‌های فرهنگی و سياسی درباره بيانيه ٥٦٥ نفره

بايد يک هسته رهبری برای خواست‌های آزادی‌خواهی ايرانيان ايجاد گردد
  • نعمت آزرم: من این "بياينه" و "فراخوان امیرانتظام" و "فراخوان ملی رفراندوم" را سه رودبار موازی و برآمده از یک سرچشمه می‌دانم.
  • دكتر جمشيد اسدی: بايد يک هسته رهبری و چهره‌ای نمايان برای خواست‌های آزادی‌خواهی ايرانيان ايجاد گردد.
  • جواد طالعی: جنبش اجتماعی ایران، زمانی وارد فاز سرنوشت‌ساز خود خواهد شد که اشکال مبارزه، برای حاکمیت، دشواری‌های جدی بیافرینند.
  • image
     

    نعمت آزرم:
    در نظام حکومت اسلامی واژه‌ی «انتخابات» یک غلط مشهور است

    آقای نعمت آزرم ، شاعر و پژوهشگر زبان و ادبيات فارسی ، بيانيه تحليلی انديشمندان و فعالان فرهنگی سياسی‌ داخل كشور را "حجت ملی" می‌نامد و آن را در كنار "فراخوان امیرانتظام" و "فراخوان رفراندوم" ، "سه دادخواست و سند مهم" در تاریخ مبارزات ايرانيان در ده‌های اخير ارزيابی می‌كند.

    آقای ‌آزرم به "ايران امروز" گفت: «بیانیه تحلیلی 565 نفری دادخواهان فرهیخته و شجاع داخل کشور را من "حجت ملی" می‌نامم. برای من به عنوان شاعری که از سال‌های نوجوانی دور در میهن تا سال‌های کهن سالی نزدیک در غربت، همواره آزادی و عدالت اجتماعی و پیشرفت میهن دلمشغولی اصلی‌ام بوده و دستی به قلم و پائی در میدان مبارزه داشته و دارم این بیانیه حجت ملی است. و یکی از سه دادخواست و سند مهم در تاریخ مبارزات همروزگار ماست. و آن دو دادخواست دیگر: یکی فراخوان عباس امیر انتظام برای رفراندوم و دیگری فراخوان ملی رفراندوم است که به درستی آب در خوابگه مورچگان ریخته و پردامنه ترین و مبارک ترین چالش‌های نظری درباره‌ی آینده میهن عزیزمان را درگستره‌ی جهانی ایرانیان برانگیخته است. در تنظیم این حجت ملی دقت نظر و پختگی سیاسی چندان عیان است که محتاج به بیان نیست. در فراخوان ملی رفراندوم ترکیب سنی پیشنهاد دهندگان نمودار سه نسل از - نهضت ملی ایران تا امروز - بود. همان ترکیب سنی و تنوع نظری در ابعادی وسیع دراین حجت ملی به خوبی نمایان است.»

    "سه رودبار موازی و برآمده از یک سرچشمه"

    نعمت آزرم می‌افزايد: «من به عنوان یکی از نخستین پشتیبانان فراخوان ملی رفراندوم، این حجت ملی و فراخوان امیرانتظام و آن فراخوان را سه رودبار موازی و برآمده از یک سرچشمه می‌دانم. سرچشمه‌ای بر جوشیده از کوهستان استقامت تاریخی مردم ما در برابر بیداد. این سه رودبار در جریان پویش از بلنداهای چالش‌های نظری به سوی پهندشت‌های رفتاری جامعه بی‌گمان به همدیگر می‌پیوندند. و برجوشیدن چشمه‌ساران و رودباران دیگر را نیز موجب خواهند شد تا سیلی عظیم شوند. سیلی که سد‌های تاریخی هرگونه امتیاز مذهبی ، جنسی ، قومی و میراثی در مدیریت اجتماعی را برای همیشه از میان بردارد. و جمهوری ایران را بر بنیاد اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های پیوندش پی افكند. امضای آقایان: محمد ملکی، ناصر زرافشان، و علی افشاری، اکبر عطری و عبداله مومنی، پیشنهاد دهندگان فراخوان ملی رفراندوم در تهران، به تائید این حجت ملی گواه یگانگی درد مشترکی است که این مبارزان فریاد می‌کنند.»

    "راه‌كار همانا همه‌پرسی است"

    آقای آزرم راه‌كار تحقق رای و اراده‌ی ملی را "همه‌پرسی" می‌داند. می‌گويد: «راهکار تحقق خواست‌های حجت ملی همانا همه پرسی است. و پیش زمینه‌های وادار ساختن حاکمیت به همه پرسی، فراخواندن مردم به صحنه مبارزات اجتماعی است. مردمی که خیلی بیشتر و پیشتر از این سه فراخوان هوشیاری تاریخی خودشان را در به‌زنگاهای اجتماعی نشان داده‌اند. از جمله با مشارکت بیست و دو میلیونی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 خاتمی و غیبت 14 میلیونی در دور دوم برای همان انتخابات. زمینه‌های اجتماعی اکنون در میهن ما برای نافرمانی‌های مدنی واعتصا ب‌های سراسری فراهم است. باید انواع شیوه‌های مبارزات مدنی به کارگرفته شود نه اینکه چشم انتظار نیروی نظامی خارجی بود. رویاپردازان بازگشت نظام پیشین البته می‌توانند برای خود تصور کنند که در 28 مردادی دیگر، امریکا تاج سلطنت را دیگر بار ارزانی خانواده‌ی پهلوی ارزانی کند. و نیز یگانگی ذاتی شاه و شیخ دوگانگی ظاهر را عذرخواه شود...»

    در نظام حکومت اسلامی واژه‌ی «انتخابات» یک غلط مشهور است

    نعمت آزرم وارد شدن در "انتخابات" در حكومت را ، گيرم به صورت معرفی نامزد مستقل از سوی اپوزيسيون، رد می‌كند و حتی‌آن را "توهین آشکار به شعور و خرد جمعی مردم" می‌داند.
    وی می‌گويد: «تجربه‌ی هشت ساله‌ی اصلاحات امروز دیگر خوش‌باورترین مردمان را نیز نمی‌تواند بفریبد. در ساختار حقوقی نظام حکومت اسلامی همان طور که پیشتر گفته‌ام اصولا واژه‌ی «انتخابات» یک غلط مشهور است و بس. آنچه هست همانا عرصه‌ی رقابتی است در میان گماشتگان خودی برای احراز مقام پیشکاری خلافت. در تاریخ درازدامن و پرنشیب و فراز میهن ما هیچ حکومتی برای باقی ماندن درقدرت به اندازه ی جمهوری اسلامی آدم نکشته است! با نگاهی به کارنامه‌ی ایران بربادده 26 ساله‌ی جمهوری اسلامی هر گونه دعوت به مشارکت در انتخابات رئیس جمههوری آینده توهین آشکار به شعور و خرد جمعی مردم ایران است. از فرصت انتخابات البته می‌توان به شیوه‌های ممکن به سود رفراندوم و نا فرمانی مدنی بهره برداری کرد. اگرهم نظام هنوز مسجدهائی را داشته باشد اما تمامی مراکز آموزشی و فرهنگی و تولیدی در سراسر کشور سنگرهای آزادی خواهی و دمکراسی‌اند!... ایران ایام سرنوشت سازی را می‌گذراند و هوشیاری تاریخی فرزندان‌اش را می‌طلبد!»


    دكتر جمشيد اسدی:
    بايد يک هسته رهبری و چهره‌ای نمايان برای خواست‌های آزادی‌خواهی ايرانيان ايجاد گردد


    دكتر جمشيد اسدی ، استاد دانشگاه ، پژوهشگر و فعال سياسی ، اين بيانيه نمونه "يك بيانيه سياسی-روشنفکری ايرانی" می‌داند كه بسيار "هوشمندانه تحليل" می‌كند ، اما "برنامه‌ی‌ عمل" ارائه نمی‌دهد.

    دكتر اسدی به "ايران امروز" گفت: بيانيه نمونه بارز يک بيانيه سياسی-روشنفکری ايرانی است. يعنی تحليل و ارزيابی بسيار هوشمندانه، اما نتيجه گيری و برنامه عمل حقيرانه. تدوين کنندگان بيانيه، پس از دو صفحه ارزيابی واقعاً موشکافانه از شرايط کشور جمع‌بندی کرده‌اند که: " ما امضاء کنندگان ... خواستار آنيم که ساختار حکومت ... بر پايه اعلاميه جهانی حقوق بشر و ... طراحی شود". يعنی به طور خلاصه: شرايط ايران بد است و ما خواهان آنيم که شرايط خوب شود! حالا چگونه و با کدام برنامه، معلوم نيست. مايه تاسف است که اپوزيسيون برای خود، وظيفه‌ای قراتر از نامه‌نگاری و جمع‌آوری امضاء قائل نيست. البته بديهی است که بلند کردن صدای حق در فضای خفقان آور جمهوری اسلامی کار شجاعانه ای است، اما شيردلی ديگر کافی نيست و می‌بايستی به دنبال هر اعتراض برای درمان و راه حل، برنامه عمل داشت.
    من به نوبه خود از اين بيانيه پشتيبانی کرده‌ام و امضای خود را هم تقديم کرده‌ام، اما در عين حال دليلی نمی‌بينم که اعتراض را خود نسبت به عمل گريزی و بی‌برنامگی بيانيه پوشيده دارم.»

    خود شما آقای دكتر ، چه راه‌حل و برنامه‌ی عملی پيشنهاد می‌كنيد؟

    می‌گويد: «رژيم جمهوری اسلامی سخت گرفتار است و با توجه به شرايط ملی، منطقه‌ای و بين المللی، امکان سرکوب گسترده اجتماعی ندارد. آن چه باعث شده که در ايران اقتدارطلبان کماکان قدرت فرادست باشند، فقدان يک مدعی جسور، جدی و مدبر است. برای تحقق "رای و اراده ملی" مورد اشاره تان، سه راه کار عملی می‌توان پيشنهاد کرد:
    - ايجاد يک هسته رهبری و چهره‌ای نمايان برای خواست‌های آزادی‌خواهی ايرانيان
    - تبديل تارضايتی گسترده، اما خاموش مردم به جنبشی سرزنده و معتقد به رهبری جسور، مدعی و مدبر
    - تقويت پيوندهای بين‌المللی پاياپای و استفاده از شرايط مساعد کنونی در منطقه.»

    نظرتان راجمع به معرفی‌نامزد از سوی اپوزيسيون داخل و خارج چيست؟

    «بسيار مثبت ارزيابی می‌کنم. جدا از همفکری و اشتراک نظر با اين يا آن کانديدا، می‌بايستی چهره‌های اجتماعی را تشويق به اعلام نامزدی برای انتخابات رياست جمهوری کرد. می‌بايستی از شرايط بين المللی کنونی استفاده کرد و هزينه رد صلاحيت را برای ارتجاعيون نظام به شدت بالا برد. رد پنجاه نامزد انتخاباتی، هزينه بسيار بالايی برای اقتدارطلبان به دنبال خواهد داشت، اما رد طلاحيت سه يا چهار نفر، امری عادی تلقی خواهد شد و برای ارتجاع هزينه‌ای به دنبال نخواهد داشت.»


    جواد طالعی:
    جامعه روشنفکری ایران همچنان در مدار بسته حركت می‌كند

    جواد طالعی روزنامه‌نگار و همكار شماری‌ از رسانه‌های فارسی‌زبان در خارج از كشور، بيانيه را "به لحاظ محتوا" چندان تازه نمی‌داند. علاوه‌بر آن معتقد است "رای و اراده ملی، که مطالبه اصلی امضاکنندگان بیانیه است، تنها با صدور چنین بیانیه‌هائی تحقق نمی‌پذیرد، بلكه "زمانی به کرسی نشانده می‌شود که اکثریت مردم یک کشور به خاطر آن وارد میدان شوند".

    آقای طالعی به "ايران امروز" گفت: «بیانیه به لحاظ محتوا تازگی چندانی ندارد. در بخش موقعیت بین المللی ایران، حتی اطلاعاتی را در اختیار افکار عمومی قرار می‌دهد که درست نیست. مثلا در شرایطی که قرارداد احداث خط لوله گاز میان پاکستان و هند به امضا رسیده و قرار است از سال 2009 چین و هند هرکدام سالانه 7 میلیون و 500 هزار تن گاز ایران را از این طریق دریافت کنند، نویسندگان بیانیه همچنان به اشکالتراشی در این زمینه اشاره دارند. نویسندگان در جائی دیگر ریاست اوپک را حق مسلم ایران می‌دانند، در حالی که امروز سهم تولید ایران یک سوم عربستان سعودی است و معلوم نیست به چه دلیل باید ایران صاحب حق ریاست کارتل اوپک باشد.
    در بخش مفاسد اجتماعی و اقتصادی هم، جمع بندی‌ها بر گزارش‌های پیشین مطبوعات استوار است و تازگی ندارد. با این همه، بیانیه را از این دیدگاه که جمع بزرگی با گرایش‌های سیاسی گوناگون بر سر امضای آن توافق کرده اند می‌توان مهم دانست. این اتفاق، بیش از هر چیز نشان می‌دهد که در داخل کشور به رغم فشار شدید تمامیت خواهان، بخش روشنفکری جامعه، حاضر به تمکین نیست و به مطالبه آزادی و دموکراسی ادامه می‌دهد.»

    بايد مردم وارد میدان شوند

    طالعی معتقد است: «رای و اراده ملی، که مطالبه اصلی امضا کنندگان بیانیه است، تنها با صدور چنین بیانیه‌هائی تحقق نمی‌پذیرد. انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 توانست بیش از بیست میلیون نفر را به امید تغییر اوضاع اجتماعی و سیاسی کشور وارد میدان کند. این امید، اکنون در میان توده‌ها مدفون شده است و تا زمانی که حرکت‌ها و مطالبات روشنفکران کشور در مدار بسته حرکت می‌کند، امیدی به تحرک نیست. رای و اراده ملی، زمانی به کرسی نشانده می‌شود که اکثریت مردم یک کشور به خاطر آن وارد میدان شوند و آماده فداکاری باشند. بخش روشنفکری جامعه، تنها می‌تواند به انگیزه‌های این تحرک دامن بزند. جنبش اجتماعی ایران، زمانی وارد فاز سرنوشت ساز خود خواهد شد که اشکال مبارزه، برای حاکمیت، دشواری‌های جدی بیافرینند. تظاهرات خیابانی مثل آنچه همین روزها در بیروت ادامه دارد و اعتصابات گسترده در شریان‌های اقتصادی کشور است که می‌تواند در نهایت حاکمیت را ناچار به عقب نشینی کند.»

    اگر تنها سبب گرم شدن تنور انتخابات نشود

    در مورد پيشنهاد معرفی نامزد رياست جمهوری‌از سوی اپوزيسيون ، طالعی می‌گويد: «این فکر، که نیروهای ترقی خواه در داخل و خارج از کشور برای این دوره از انتخابات ریاست جمهوری نامزدی معرفی کنند، در نفس اندیشه بدی نیست. اما باید دید که این حرکت چه اثری بر انتخابات می‌گذارد. اگر تنها سبب گرم شدن تنور انتخابات شود، بدون آن که در اوضاع کشور تغییری ایجاد کند، حرکتی ناسالم و خطا خواهد بود. اما اگر بتوان اطمینان داشت که بخش‌های بزرگی از مردم به این نامزد رای می‌دهند و یا در صورت رد صلاحیت وی به تحریم انتخابات می‌پردازند، این حرکت می‌تواند مقدمه حرکت‌های مثبت بعدی نیز باشد. به نظر من، اگر چنین اندیشه‌ای صاحب پشتیبانان واقعی بسیار باشد، بهترین و معتبرترین نامزد آقای عباس امیرانتظام خواهد بود.»

    سير احتمالی رويدادها در كشور

    اما آقای طالعی سير احتمالی حوادث كشور طور ديگری می‌بيند. می‌گويد: «آنچه من تا به امروز از رهگذر مطالعه گزارش‌های داخل کشور و تعمق در دیدگاه‌های مطرح شده دریافته‌ام، آن است که به احتمال قریب به یقین، انتخابات این دوره به سمتی هدایت می‌شود که ‌هاشمی رفسنجانی برنده شود. نخستین حرکت او نیز، آشتی با آمریکا، الحاق به سازمان تجارت جهانی و خواباندن سرو صدای انرژی اتمی خواهد بود که سبب می‌شود برای یکی دو سال بحث ایران کمتر در مجامع بین المللی به میان کشیده شود و مطبوعات غربی نیز علاقه‌ای به آن سو نشان ندهند. چرخش اساسی در اوضاع سیاسی ایران، این بار نیز، مثل سال‌های دهه پنجاه خورشیدی ، هنگامی آغاز خواهد شد که به برکت دلارهای نفتی (و گازی) شهرنشینان ایرانی تاحدودی از چنبره دشواری‌های شدید اقتصادی رهائی یابند و شرایط عینی جامعه، طبقه متوسط را به دنبال همان آرمان‌هائی بکشاند که امروز شرایط ذهنی آن را در بیانیه 565 نفر می‌بینیم.»

    يك پيشنهاد

    طالعی در پايان اظهارنظر خود يك پيشنهاد نيز به خارج‌كشوری‌ها دارد: «کاش فعالان سیاسی خارج از کشور به جای این همه بحث‌های همچنان مدار بسته درباره بیانیه، می‌کوشیدند زمینه‌های انتشار آن را در رسانه‌های معتبر آمریکائی و اروپائی فراهم کنند. این کار است که می‌تواند جنبش روشنفکری داخل کشور را از پشتیبانی بین المللی برخوردار کند و برای مبارزه پایدار به آن نیرو ببخشد.»

     

     
     
    بازگشت به صفحه اول

    رجوع به مطالب مشابه