[بازگشت به صفحه اول]
از ايران امروز




Nov 28, 04 | 1:41 am

فراخوان برای رفراندوم و شرايط متحول جديد

دكتر كاظم علمداری
image
يكشنبه ٨ آذر ١٣٨٣

دفاع از رفراندوم و تشكيل مجلس مؤسسان، بعنوان خواستی ملی، دمكراتيك و ابزاری غيرخشونت بار برای دگرگونی استبداد دينی در ايران و ايجاد حكومت واقعی مردم، و پايان بخشيدن به هر نوع حكومت ثابت، موروثی و مادام العمر كه گرفتاری تاريخی- سياسی ايران تا به كنون بوده است، چه شرايط آن امروز فراهم باشد و چه فردا فراهم شود، وظيفه‌ای همگانی است. و تمام كسانی كه به دمكراسی اعتقاد دارند بايد به پشتيبانی فعالانه از آن همت گمارند. اين فراخوان امروز درشرايطی طرح و ارائه شده است كه نهاد قدرت در ايران بيش از پيش نظامی می شود و سركوب دامنه ی گسترده تری پيدا می كند.

در دوره جهانی شدن همه ی پديده ها، ايرانيان نيز بايد خواست های قانونی خود را در بعد جهانی و درچترحمايت نيرو های مدافع حقوق بشر و دمكراسی در جهان پی بگيرند؛ و دولت ها را نيز قانع كنند كه نسبت به خواست ايرانيان و شرايط وخامت بارآنها بی تفاوت نمانند، و صرفا به منافع اقتصادی خود نيانديشند. امروز شرايط متحول جهان، و حضور اجتناب ناپذير ايران دراين عرصه، و پايان يافتن مفتضحانه مذاكرات پاريس به سود غرب، علی رغم ژشت های قدرتمندی نظامی جمهوری اسلامی، باز جامعه ايران را وارد مرحله جديد ديگری از تحولات پيش بينی نشده ای كرده است كه ويژه گی های برجسته آنرا می توان فهرست وار اينگونه بر شمرد.

١- عقب نشينی مطلق جمهوری اسلامی تا حد تسليم زبونانه در برابر قشار"شورای حكام" و اروپا درمذاكرات انرژی اتمی و تن دادن به تمام خواست های آنها. در مذاكرات پاريس جمهوری اسلامی بار ديگرنشان داد كه در برابر قشار خارجی و بالطبع فشار مردم ايران بسيار شكننده است و زمانی كه احساس خطر كند بلا فاصله و با دادن امتياز های فراوان عقب نشينی می كند.
٢- انتخاب مجدد بوش در آمريكا (خلاف علاقه جمهوری اسلامی) و يك دست شدن كابينه او در سياست خارجی با حذف كولين پاوول، وزير امور خارجه امريكا، و در نتيجه سلطه كامل گروه موسوم به "نيوكان ها" يا محافظه كارانی كه معتقد به كابرد خشونت در تغييراوضاع در جهان به ويژه خاور ميانه به سود خود هستندد. اين گروه مصرانه همچنان خواهان تغيير رژيم ايران است. اين روی كرد، سخت، سران جمهوری اسلامی را نگران كرده و ترسانده است.
٣- فرصت يابی برای ضربه نظامی به ايران. آمريكا در پی بهانه هايی است كه فشار را برجمهوری اسلامی تا حد وارد آوردن ضربات نظامی به مراكز قرماندهی سياسی و نظامی جمهوری اسلامی و ضيف وخار كردن آن در منقطه گسترش دهد. آمريكا همچنان در صدد است كه پرونده ايران را به سازمان ملل بكشاند ودامنه قشار را افزايش دهد.
٤- پايان بهره برداری از تضاد های جهانی. در دهه اول پس از انقلاب، جمهوری اسلامی از تضاد سياسی غرب با شوروی بهره برد. در دهه دوم از تضاد اقتصادی اروپا و آمريكا و امروز در صدد است كه از تضاد اقتصادی و سياسی چين با غرب استفاده كند و سياست خود را پيش ببرد. اگر چه اين سياست در دو دهه اول و دوم عمل كرد ،ولی در دوره سوم كار ساز نخواهد بود. زيرا چين نيز خود سخت به بازار، سرمايه و تكنولوژی غرب نيازمند است و نميتواند آنرا فدای قراداد های نفتی خود با ايران و ماجرا جويی های نظاميان راديكال در ايران كند.
٥- محاسبات غلط جمهوری اسلامی. تهديد های غير مستقيم نظامی عليه غرب و اسرائيل توسط رهبران ايران و از جمله وزير دفاع، شمخانی با ژست هايی نسنجيده ای چون "ايران می تواند همانند اتومبيل پيكان، موشك های دور برد توليد كند"، نگرانی اروپا را به حد آخر رساند و آنها را به مواضع امريكا و اسرائيل نزديك تر ساخت. به حدی كه وزير دفاع انگلستان ايران را به حمله اتمی تهديد كرد.
٦- كسست از سياست اصلاح درونی نظام. برخی اصلاح طلبان حكومتی و حتا گروهای های ملی-مذهبی پس از اشتباهات تاريخی خود در دوره ٨ ساله گذشته در صدند كه به جای مقاومت و مقابله با سياست سركوب خط راست، از ترس نظاميان در پشت سر رفسنجانی خيمه بزنند. نيروهای دمكرات از اين سياست سازش كارانه ، مخرب و فرار به گذشته فاصله می گيرند و اين افراد را به حال خود رها می كنند و خود را با نسل جوان، ونيروهای تازه نفس متولد شده از بطن تجربه شكست اصلاحات دولتی هماهنگ می سازند.
فراخوان رفراندم در چنين شرايط داخلی و جهانی طرح شده است و نيروهای ملی و دمكراسی خواه و مدافع منافع ايران نميتوانند آن را ناديده بگيرند.
توجه داشته باشيم كه اين تنها يك فراخوان برای رفراندوم و تشكيل مجلس مؤسسان، خواستی كه تا به حال از جانب افراد و نيروهای سياسی مختلف بارها طرح و تئوريزه شده است، می باشد و به تشكيلات سياسی خاصی مرتبط نيست. شك نيست كه در ادامه اين فرايند بطور طبيعی گروه های بكوشند كه از آن بهره برداری سياسی كنند. ولی آنچه در اين مرحله مهم است شركت و تشويق مردم در اين حركت همگانی است. اگر اين حركت به راستی فراگير وهمگانی شود، و در هر خانه ای را بزند و بر بام هر كاشانه ای بنشيند و در زمانی نه چندان دور ميليونها نام را پشتوانه اعتبار خود كند شك نبايد كرد كه به صدای رسايی بدل خواهد شد كه جهانيان نمی توانند آنرا نبينند و نشنوند. با شنيده شدن اين صدا در وسايل خبری و اقكار عمومی جهان وبازتاب آن در دولت ها و پژواك آن در ايران، بطور قطع سران جمهوری اسلامی قادر نخواهند بود كه چشم و گوش خود را برآن ببندند و همچنان به كارهای ضد قانونی خود ادامه دهند. می توان به آن روز انديشيد كه در پی همه گير شدن اين صدا اندك اندك ريزش درونی نظام نيز آغاز شود و بی آنكه جامعه به هرج و مرج و جنگ و خونريزی كشيده شود راه اصلاح خود را در پيش بگيرد. با اين هدف خوش بينانه بايد قاطعانه از اين حركت پشتيبانی كرد و كوشيد تا نخبگان آزاده و آزادی خواه ايرانی و سوته دلان در هر كجا كه هستند، چه در درون و چه برون ايران، حول اين خواست و ابزار قانونی و دمكراسی ساز آن گرد هم آيند. آنگاه كه اين حركت به نيروی قابل رويتی در جهان بدل شد سرمايه اجتماعی بزرگی خواهد بود كه بر بستر آن بسيار گام های نوين و پيش بينی نشده ديگری می توان پيمود. در دفاع از اين فراخوان ترديد نكنيم.

شنبه ٢٧ نوامبر ٢٠٠٤


‍[بازگشت به صفحه اول]