[بازگشت به صفحه اول]
از ايران امروز




Dec 06, 04 | 2:40 am

فراخوان برای رفراندوم،
مخالفان و مدافعان و پرهيز از شتاب زدگی

دكتر كاظم علمداری
image
دوشنبه ١٦ آذر ١٣٨٣

با انتشار فراخوان با خواست برگزاری رفراندوم برای تشكيل مجلس مؤسسان بطور طبيعی واكنش‌های مختلف و حتا متضادی در ميان ايرانيان اپوزیسيون ظاهر شد. اين درگيری‌های فكری برای صيقل خوردن اين خواست و بلوغ فكری ايرانيان و راه كارهای سياسی تغيير در ايران بسيار مثبت است. مقاله حاضر توضيح و تحليلی در اين رابطه است.

مخالفان:

مخالفان فراخوان برای رفراندوم به چند گروه تقسيم می‌شوند.
گروهی از جمهوری خواهان اين خواست را زودرس می‌دانند و در برابرآن ادامه خواست آزادی احزاب، آزادی مطبوعات، آزادی انتخابات را مناسب و مطابق با شرايط كنونی ايران ارزيابی می‌كنند كه بايد پيش از برگزاری رفراندوم و تشكيل مجلسس مؤسسان فراهم گردد. پيش فرض اين گروه بايد اين باشد كه جمهوری اسلامی پتانسيل پذيرش رفراندوم برای تشكيل مجلس مؤسسان را ندارد. ولی هنوز از پتانسيل اجازه دادن برای دست يافتن به ابزار‌های لازم برای زمينه سازی آن مانند آزادی‌های كه در بالا به آن اشاره شد بر خوردار است. اين ارزيابی با توجه به روند كنونی ايران بسيار مورد ترديد است. آيا مشروط كردن خواست رفراندوم برای تشكيل مجلس مؤسسان به كسب آزادی‌های مذكور، با توجه به روند بسته شدن بيشتر فضای سياسی، بی آنكه فشار جدی برقدرتمداران اصلی حكومت وارد شود، تعليق به محال كردن خواست تشكيل مجلس مؤسسان برای تغيير قانون اساسی، تنها اهرم دگر گونی آرام جامعه به حاكميت مردم، نيست؟

چرا خواست رفراندم برتری دارد.
به نظر من جمهوری اسلامی در صورتی كه فشاری از جانب مردم و جامعه جهانی بر آن وارد نشود پتانسيل اجرای هيچ كدام از اين دو خواست، يعنی ١- رفراندوم، ٢- آزادی احزاب، مطبوعات و انتخابات را ندارد و نبايد نسبت به آن دچار توهم بود. ولی بايد زاويه نگرش را تغيير داد و به جای تكيه بر پتانسيل حاكميت، به پتانسيل جامعه انديشيد؛ وروشن كرد كه كدام خواست به بسيج همگانی مردم و در نتيجه جلب پشتيبانی جهان به سود دمكراسی و رعايت حقوق برابر شهروندان در ايران بيشتر كمك ميكند. به نظر من خواست رفراندوم. زيرا اين خواست روشن و مشخص، و با برداشت تجربی مردم كه جمهوری اسلامی اصلاح پذير نيست، همآهنگ است. تجربه اصلاح ناپذير بودن جمهوری اسلامی آسان به دست نيامده است. مردم با شركت فعال و مليونی خود در چهار انتخابات رياست جمهوری، شورای شهروروستا، و مجلس به اصلاح اين نظام دل بستند و به وعده‌های منتخبين خود اعتماد كردند، اما به شدت سرخوده و مأيوس شدند. بطوری كه بسياری از سياست و اميد به تغيير دل بريدند. در حاليكه خواست آزادی‌های اشاره شده در بالا، يعنی آزادی احزاب، مطبوعات، و انتخابات تكرار شعار‌های شكست خورده اصلاح طلبان دولتی است كه خط راست به آن تن نداده و نمی‌دهد، خواست رفراندوم اما تغيير ساختار قانونی اين نظام را مورد نظر دارد و احتمالاً با جلب مردم ايران و جامعه جهانی اميد واری نوينی در جامعه بر می‌انگيزد. افزون برآن، اين خواست اگر با همت همگان همه گير شود، بخشی از اصلاح طلبان دولتی كه از سياست انحصاری خط راست به تنگ آمده اند، و وضيعيت را برای كل نظام و آينده روحانيت و اسلام در ايران بطور جدی خطرناك می‌بينند را نيز به خود جلب خواهد كرد. خواست آزادی‌های اشاره شده به آن در بالا همواره و هنوز مطرح بوده و هست، ولی توان بسيج همگانی را نداشت و ندارد. طرح شعار رفراندوم هيچ مغايرتی با ادامه خواست آزادی‌ها بالا كه همواره مطرح بوده است ندارد. نكته ديگر اينكه اگر خواست رفراندوم همه گير شود و جمهوری اسلامی آنرا نپذيرد، طبل عدم مشروعيت خود را در ايران و جهان بلند تر خواهد نواخت.

گروه ديگری از جمهوری خواهان
ضمن طرح ايراد بالا، يا بدون طرح ايراد بالا، از در هم آميزی سلطنت طلبان با اين حركت نا خرسند اند و آنرا مخدوش كردن صفوف تفكيك شده جمهوری خواهی از سلطنت خواهی، يعنی نظامی كه انقلاب آن را به تاريخ سپرده است، می‌دانند. اين نا خرسندی بی پايه است. زيرا علی رغم تبليغات ذوق زده كسانی كه به دنبال ايجاد جبهه مشترك هستند، فراخوان يك فرايند (پروسه ) است، و فرسنگ‌ها ازشكل و محتوای يك جبهه فاصله دارد. عدم درك از سرشت جبهه و يكی دانستن آن با شبكه اينترنتی حامل اسامی كسانی كه كمترين شناختی از يكديگر ندارند خام انديشی و صرفا ناشی از آرزوهای احساسی و فرصت طلبی‌های تشنه رهبری است و نبايد مايه نگرانی پيوستن جمهوری خواهان به اين فرايند، كه هنوز شكل و محتوای آن در آينده بايد روشن شود، گردد.

گروه سوم مخالف فراخوان، سلطنت طلبان افراطی و تماميت خواه.
اين گروه فقط به رفراندوم بعد از براندازی جمهوری اسلامی اعتقاد دارند. به عبارت ديگر مسئله آنها اسقرار دمكراسی در ايران نيست.آنها به چيزی كمتر ازبر گشت سلطنت پهلوی تن نخواهند داد. به همين دليل اين گروه درپی اعلام پشتيبانی برخی از سلطنت طلبان معقول و معتدل از فراخوان، دامنه فحاشی و ناسزا گويی خود را به آنها نيز گسترش داده اند. البته مشخص نيست كه اگر اين گروه توان براندازی جمهموری اسلامی را دارد، منتظر چيست؟ اطلاعات موجود نشان می‌دهد كه بر خلاف ادعای كلان براندازی حكومت، اين گروه كه اقليت كوچكی بيش نيست و حتا ابزار مقابله با ١٠٠ نظامی را هم ندارد، اتكايش به ارتش بيگانگان است كه شايد خاك ايران را اشغال كنند، ايران را به عراق ديگری بدل سازند تا شايد ازپی اين ويرانی آنها به قدرت برسند. اما، آمريكا از تجربه خود در عراق درس‌های فراوان آموخته است، و اشتباهات خود را تكرار نخواهد كرد. هيچگونه خردمندی و دلسوزی در ارزيابی اين گروه از سلطنت طلبان نسبت به ايران و ايرانيان ديده نمی‌شود. آنچه برای آنها مهم است قدرت است. به فرض اگر آمريكا استراتژی مشابه عراق برای ايران پيش گيرد، احتمال آنكه از نيروی نظامی مجاهدين در منطقه استفاده كند به مراتب بيشتر است تا يك گروه فحاش و تو خالی و پر سر و صدای رسانه‌ای در لس آنجلس.

گروه جهارم
كه از فرهنگ مسموم تئوری توطئه تغذيه می‌كند، اين حركت را نيز توطئه می‌خواند. به دليل ويژگی شخصييت‌های پذيرنده تئوری توطئه، اين افراد می‌كوشند تا فضای سياسی را نيز مسموم كنند. از اين فرهنگ، و پتانسيل مسموم كننده آن در ميان ايرانيان، جمهوری اسلامی بهره برداری فراوان خواهد كرد.

مدافعان فراخوان رفراندوم ملی:

در ميان طيف وسيع پشتيبان فراخوان دو ديدگاه قابل تفكيك است: يكی كسانی كه با برداشت نادرست از اين حركت در صدد ايحاد جبهه هستند؛ و دو ديگر كسانی كه اين حركت را يك فرايند (پروسه) و شبكه ارتباطی نيروهای كه حد اقل در يك خواست ، يعنی رفراندوم برای تشكيل مجلس مؤسسان، باهم همسو شده اند، می‌دانند.

افرادی در صدداند كه از اين فراخوان "جبهه دمكراسی خواهی" يا "جبهه جمهوری خواهی " يا "جبهه سلطنت طلبی"، يا "جبهه نجات ملی" ويا "جبهه ضد جمهوری اسلامی" بسازند. ادعای اين جريانات همانند كردن اين فراخوان با خواست خود و تكرارعبارت "همانطوری كه ما در گذشته كفتيم" است. كه ظاهرا توجيه گر اين اراده گرايی‌هاست. آنچه در طرح خواست رفراندوم و تشكيل مجلس مؤسسان مهم است، نه طرح آن، بلكه چگونگی رسيدن به آن ( حل معما) است، نه دادن شعار آن، بلكه عملی كردن آن است. زيرا رفراندوم در خلا انجام نمی‌گيرد. نهاد برگزار كننده‌ای می‌خواهد. آنچه امروز نيز مانده است كه پاسخ روشن تری يابد، توضيح دقيق و روشن و مرحله به مرحله همين چگونگی است. جريانهای مدافع جبهه، لحظه‌ای درنگ نمی‌كنند و از خود نمی‌پرسند كه اگر آنها در گذشته چنين گفتند چرا همانند اين فراخوان هزاران نفر از خواست آنها اسقبال نكردند؟ بر خلاف آرزوی بی پايه اين افراد، فرايند خواست رفراندوم برای تشكيل مجلس مؤسسان نه فرصتی برای جبهه سازی، بلكه اگر باشد، فرصتی برای خود سازمان سازی، وتفكيك بيشتر نيرو‌های سياسی حول پلاتفرم اشتراتژيك خود و دور خيزبرداشتن برای ايفای نقش روشن تر و برجسته تردر نظام سياسی ايران است. اين خواست دراز مدت در فرايند پشتيبانی از اين فراخوان همگانی ميسر است. نه جمهوری خواهان يك دست اند، ونه سلطنت طلبان، و نه نيروهای بينا بينی آنها. برخلاف آرزوی جبهه سازان، ايرانيان آموخته اند كه ضمن اعلام رسای آنچه نمی‌خواهند، آنچه می‌خواهند را نيز با صدای بلند بيان كنند واز سياست مبهم همه با هم عليه دشمن مشترك دوری جويند. شكی نيست كه برای ساخت دمكراسی در آينده ايران دهها حزب و جبهه سياسی با هم به رقابت برخيزند. اگر اين خواست دمكراسی از كانال رفراندوم و تشكيل مجلس مؤسسان برای تصويب پيش نويس قانون اساسی و مراجعه به آرای مردم می‌گذرد ، نمی‌توان نسبت به دروه شكل گيری اين فرايند بی تفاوت ماند.

رمز استقبال از اين فراخوان چيست؟

نخست شكست اصلاحات درون حكومتی از يك سو، و مسدود شدن كليه راه‌های تنفس سياسی در ايران توسط گروه حاكم كه اميد مردم را برای هرگونه اصلاحی خشكانده است؛ و دوم، پيش گام شدن جوانان، دانشجويان و دانشگاهيان مبارز، خلاق ، نوگرا و نو انديش همراه با چند چهره سياسی شناخته شده در درون ايران است. مهرانگيز كار و محسن سازگارا اگر چه دربرون مرز هستند، ولی هنوز به نوعی ريشه در درون ايران دارند و همين ريشه در درون پتانسيلی است كه امكان جوانه زدن‌های نوينی را فراهم می‌سازد. ادامه سالم رشد اين فرايند تا سر و سامان گرفتن آن، به ديده من، بستگی به حضورهميشگی آن هشت تن، و احيانا پيوستن چهره‌های مشابه در ايران به آنها دارد. مبادا كه آنها از سرتواضع و خوش نيتی نام خود را حذف و زمينه را برای فرصت طلبی‌ها و تفسيرها و ايجاد بد بينی فراهم آورند؛ و يا تابع وسوسه‌های طرح ائتلاف بزرگ نيرو‌ها، و به اصلاح تشكيل دولت در تبعيد شوند. اين طرح‌های خام و نيانديشيده دام چاله ی خود ساخته‌ای بيش نخواهد بود كه كسانی ممكن است از روی بی تجربه گی، خوش نيتی و عدم شناخت از اپوزسيون برون مرز آنرا پيش كشند. يادتان باشد كه چهره ملی، دمكرات و خوش نام كه اعتماد همه ی ايرانيان را جلب كند در ميان اپوزسيون برون مرز بسيار ناياب است. حفظ سلامت فرايند فراخوان رفراندوم حكم می‌كند كه اسامی اين افراد در ادامه راه در پای فراخوان باقی بماند و از شتاب زدگی‌های احساسی به شدت دوری شود، كه اين راه بس طولانی و پرفراز و نشيب است.

در مقاله ديگری تفاوت برداشت‌های "جبهه ای" و "فرايندی" از فراخوان را توضيح خواهم داد.


‍[بازگشت به صفحه اول]