بازگشت به صفحه اول

 

 
 

 

« خشت اول چون نهدمعمارکج   تاثریامیرود دیوارکج»

 رفراندم یا همه پرسی بایسته ،   آگاهی وهشیاری شایسته

                                                                                                                             فرامرزفهیمی

 

 جنبش آزادیخواهی و مردمسالاری ایران درکشاکش دوران پیوسته بارویاروئی نیروهای خودکامه و سرکوبگر و مقابله دین فروشان فریبکار مواجه گردیده،بدینگونه تلاش و خیزش مردم سرکوب و یا به کژراهه کشانده شده و به بن بست خودکامگی دیگر و بسا خونریزتر برخورد کرده،آنچه درسال  57و پس ازآن رخ داده خارج از این مقوله نبوده،از اینرو در این نوشتار آنرا  (راهبندان سوم) جنبش آزادیخواهی مردم ایران میدانیم،و سخنی در رابطه با آنچه برما گذشته خواهیم داشت .

هرانسانی هنگام برخورد با بن بست و راهبندان بیهوده چنگ و دندان بر خارا نسائیده،سر بصخره نمیکوبد که ژرفای ناآگاهی است و راهگشا نخواهد بود،باید به ارزیابی و بازنگری راه رفته پرداخت تا دریافت از کجا و چه زمان و چرا به کژراهه افتاده است،بسا کسا نيکه اکنون سخن ازناآگاهی و یا علم غیب نداشتن خویش و فریبکاری ملایان میگویند ، و برخی از اشتباه بزرگ در بزنگاه تاریخی یاد میکنند،و تاکنون کمتر فرد،گروه و سازمانی دیده شده که براستی و بدور از هر خودفریبی و بهانه تراشی کودکانه ضمن پذیرش لغزش و کژروی ها اعلام کند چه کرده است؟چه باید میکرد؟و چه نباید انجام میداد؟و آیا کسانی بودند که راه درست تریپیمودند؟چرا بجای همراهی به کارشکنی پرداختند؟در آینده چگونه تلاش باید کرد،و چه راهی جست ؟تا به بن بست دیگری گرفتار نشویم.

آنچه روشن است جستن راه گشایشی در درون این سیستم با کارنامه ی سراسرشرم آور و ساختارپوسیده عهد بربریت آن ،تلاشی بیهوده و سر از ناکجا آباد دیگر درآوردنست و بس .

این جماعت و این شیوه نگرش در طول تاریخ باندازه کافی و بسیار بیش از آن آزمون داده است آزمونی دیگر بار تنها نشانه ی ناآگاهی و بی خردی و بسیار فراتر از آنست.

فریبخواران حرفه ای که بامید گشایشی براین کژراهه پیمودند و در کار استحاله و استماله ربع قرنی به تداوم نیرنگ و جنایت یاری رساندند،اکنون باید بروشنی دریابند و بدانند که در جبین این کشتی شکستگان نور رستگاری نیست.(آنکس که نداند،که نداند،در جهل مرکب ابدالدهر بماند)

واژگانی چون بازنگران فکری،نواندیشان،اصلاح طلبان،مذهبیون دمکرات،ملی مذهبی،و...نیرنگ است،و باریشه این نگرش هیچگونه خوانائی ندارد.

دمکراسی،مردمسالاری،آزادی،برابری انسانها،عدالت اجتماعی،احترام به فردیت انسانهاو.... دستاوردها ومعیارهای نوین سیاسی واجتماعی هستندکه فرهنگ ویژه خویش را میخواهد، ساختن یک جامعه نوین برپایه معیارها وآرمانهای نوین،اندیشه نوین وتلاش و ورزش میخواهد.

باانجام انتخابات نمایشی مسخره وچندش آور(آنکه بالبخند سرهابریدواندک حرفی برای گفتن داشت،تدارکاتچی،بود، این قداره بند مفلوک شاید، آبدارچی، شود) نیرنگ وتقلب بمعنی کامل جلوه گرشد که سرشت وروش وذات اینان بوده وخواهدبود،زنگی مست وتیغ برهنه بدست .

اکنون که رفراندم وهمه پرسی دررابطه بامجموعه ی ساختار رژیم بعنوان خواست همگانی برای برون رفت ازاین معرکه ننگین وشرم آور مطرح میگردد،وباتوجه باینکه برای هواداران تلاش وجنبش سیاسی مسالمت آمیزوبدورازخشونت،راهی انسانی جزاین شناخته شده نیست ، برای یادآوری وبازنگری،نگاهی به چگونگی برگزاری رفراندم یاهمه پرسی فروردین57میاندازیم  تادریابیم(خشت اول چون نهد معمارکج....تاثریا میرود دیوارکج)درچه شرایطی وباچه کیفیتی همه پرسی برگزارگردید،وویژگیهای سیاسی،فرهنگی واجتماعی پیشین چگونه بود؟و...

 

 ***

  رفراندم یا همه پرسی،شرکت مردم درگزینشها وشناخت اهمیت وارزش انتخاب آنهاو....   نیاز به آگاهی، آموزش وتمرین دارد،درجوامع غربی تاحدود زیادی این امر نهادینه شده،ولی  درکشورهائی مانند ایران بعلت سابقه هزاران ساله خودکامگی وفرهنگ ایلیاتی،هجوم وسلطه بیگانگان ،باورها وسنتهای مذهبی،وپائین بودن سطح آموزش وآگاهی همگانی، رشد فرهنگ دمکراتیک امکانپذیر نبود.نسیمی که باجنبش مشروطیت فضای کشوررابحرکت درآوردآنچنان ریشه ای،توانمندوفراگیرنبودکه دربرابرطوفان خودکامگی پایداری کند.

کودتای 1299ودرپی آن انتقال سلطنت به خاندان پهلوی(راهبندان اول) خودکامگی رابا چهره دیگر برجامعه ایران حکمفرما کرد،فاصله سالهای1320-1330بعلت دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی درسطح بین المللی وداخلی و...فضای مناسبتری برای رشدفرهنگ سیاسی و شرکت بیشترمردم درمسائل اجتماعی پدیدار شد،وحضورسازمانهای سیاسی وصنفی باهمه کاستیهایش امیدبخش مینمود.

کودتای28مرداد دومین راهبندان رشد وتوسعه، آموزش وتجربه فرهنگ دمکراسی درایران بود.

خودکامگی،سرکوبی،ایجادفضای اختناق وجلوگیری ازطرح وردوبدل شدن دیدگاههاواندیشه های گوناگون،عدم تحمل مخالفان سیاسی وجلوگیری ازحضورموثرآنها درصحنه سیاسی بویژه پس ازرخدادهای سالهای42-39تلاشهای سیاسی مخالفین رابسوی رادیکالیسم کشانید      وازآنجاکه هرگونه اعتراض ویاخواسته ای باسرکوب شدیدروبرو میگردیدبناچاربخشی از جامعه را بصورت ناراضیان مرعوب وخموش درآورده ،ورژیم این حالت رانشانه رضامندی مردم تصور مینمود ،انحصاری کردن صحنه سیاسی به حضورطرفداران رژیم آثارزیانبخش دوجانبه داشت. 

نخست اینکه،کارگزاران سیاسی رژیم اکثرا افرادی میانمایه،متملق وچاپلوس،آلوده به فساد  مالی ،غلامان جان نثاری که اوامرهمایونی رامطاع بودند،درسیستم حکومتی سیاستمدارانی  چون مصدق، مستوفی الممالک،فروغی وقوام و...حضورنداشتندواصولا غیرقابل تحمل بودند.

برجسته ترین شخصیت سیاسی دوران25ساله دیکتاتوری پس از28مردادامیرعباس هویدا بود که نزدیک به14سال برمسندصدارت تکیه داشت یعنی بیش ازنیمی ازین دوران،شخصیتی متملق،چاپلوس ودسیسه گرو...غلام جان نثاری که فقط فرمان مطاع ملوکانه رااجرامیکرد، و بدینسان مناسبترین دوران سازندگی سیاسی،اجتماعی وفرهنگی ازدست داده شد.

درتوصیف منش وشایستگی هویدا به ذکرخاطره ای ازعلینقی کنی(دبیرکل حزب مردم)بنقل  از کتاب خاطرات دکترموسوی صفحه408میپردازیم.

«...درسفربیرجند...درپای صندلی شاه،هویدابر روی زمین نشسته وپای شاه رابدست گرفته ومیمالیدوپودر روی آن میپاشید،ودرهمان حال میگوید«اعلیحضرت،من دراین کارتخصص دارم».» وآنگاه که متخصصین مالش تکیه بر جای بزرگان زنندپیآمد ناگوارش پیشاپیش روشن میباشد.

دوم اینکه،دربین سیاسیون اپوزیسون نیزافراد کارآمدسیاسی،فرهیخته وآگاه،شجاع و..کمیاب  گردیده بود،فضای تفتیش واختناق، سرکوب ورعب ووحشت مانع بزرگ پیدایش وپرورش نسل کارکشته ولایق وماهر درمیان مخالفان شده بود،زیان جبران ناپذیر چنین شرایطی بازده ناگوار و ناخواسته ای بودکه بارخدادهای سالهای57و56شروع وبه استقرارجمهوری اسلامی انجامید.

دهه پنجاه با برگزاری جشنهای2500ساله شاهنشاهی ایران آغاز گردید،اوج تفرعن وتبختر شاه و ناآگاهی ازنیازها وخواسته های مردم،مطالبات اقتصادی،اجتماعی وسیاسی جامعه بابی توجهی مواجه بود،افزایش درآمدفروش نفت تنهابسودگروهی ویژه ووابسته رژیم بود و قشرهای کم درآمدجامعه همچنان تحت فشار،طبقه میانی آماده وخواستارحضور بیشتر در صحنه اجتماعی وسیاسی،اپوزیسیون کم تحرک درجستجوی مفری برای ورودبه عرصه سیاسی،ولی هرگونه تلاشی بابرخورد شدید رژیم روبرومیگردید، عوامل،کارشناسان و ونظریه پردازان رژیم متکی برنیروی نظامی وامنیتی سرکوبگر راه هرگونه مسالمت اجتماعی وهمزیستی اندیشه های متفاوت رامسدودکرده بودند،تابدان پایه که حضورحزب مردم متشکل از عناصر وابسته به رژیم که نقش اپوزیسیون سیاسی راعهده داشت نیز غیرقابل تحمل شد، و بدینترتیب روز یازدهم اسفند1353با اعلام موجودیت حزب رستاخیز ازسوی شاه سیستم تک حزبی برپاگردید،وفرمان براینکه همگان باید عضویت این حزب رابپذیرندویاترک میهن کنند.

این گام کاملا درجهت عکس نیاز وضرورت اجتماعی وسیاسی آندوران بود وشتاب درسرنگونی راشدت بخشید،جامعه خفقان گرفته وسرکوب شده آماده خیزش درجستجوی فرصت مناسب،

 

 ***

جامعه ازدرون درتلاطم وبیتابی ورژیم ناآگاه وبی توجه،انتشار نامه معروف به سه امضائی ازسوی رهبران جبهه ملی(سنجابی،فروهرودکتربختیار)به شاه درواقع هشداری دررابطه با مسائل اجتماعی و سیاسی ایران بود که بابی توجهی شاه مواجه گردید.

دردوران25سال خودکامگی، گروههای چپ،نیروهای ملی وروشنفکران غیرمذهبی بیشترآماج سرکوبگری رژیم شاه بودند،نیروهای مذهبی(باستثنای مجاهدین و...)از امکانات فراوانی برای گردهمایی وفعالیتهای خویش درپوشش مذهبی برخورداربودند،ازینرو امکان راهیابی وآشنائی درمیان این گروههاوفعالیت برای مردم وجوانان باخطرکمتری مواجه بود،و....

هواداران گروه نخست یادرزندانهاباشکنجه ونابودی روبرو بودندویاناراضیان خموش ودم فروبسته وبرخی نیز درخدمت رژیم درمیآمدندخواه ازسر نیاز واجبار ویابرنامه های نفوذ وتلاشی ازدرون.

جامعه ایران درمجموع بافت مذهبی داشت، بارشدطبقه متوسط وتازه بدوران رسیده گرایش به زندگی مدرن واستفاده ازشیوه زندگی غربی وامکانات ووسایل آن روبافزایش بودوبهمان نسبت خواسته ها وویژگیهای جوامع مدرن و ضرورت برخورداری ازدمکراسی وآزادیهای فردی واجتماعی وسیاسی ومشارکت بیشتردرتصمیم گیری ومدیریت اقتصادی وسیاسی رو به

گسترش داشت،قشرمیانی جامعه اگرچه بابرداشت واپسگرایانه وخرافی مذهب فاصله میگرفت ولی لایه های ذهنی آن انباشته از تفکر وسنن مذهبی بود،بویژه بابرداشتهائی که برخی ازمتفکرین نوپای مذهبی که بادانش جدیدجامعه شناسی و...آشنائی یافته وتلاش در نزدیک کردن معیارهاومفاهیم مذهبی بادانش نوین داشته وبراین بودندکه برداشتی نوین از  مذهب ارائه نمایند،البته این حرکت رانوگرائی مذهبی درمحتوی ومفاهیم نباید دانست چه تشریح همان شریعت درقالب کلمات وواژه های نو بود،امادرهمین حدنیزبا پذیرش بخشی از جامعه که خواهان گفتمان امروزین مذهب بودروبروگردید، رژیم شاه نیزتاآنجاکه این روش با موجودیت رژیم اودرتضاد نبود به پشتیبانی ازآن میپرداخت،بروایتی دیگرمذهب راعامل تداوم و استحکام رژیم خویش میدانست و درجهت تقویت آن میکوشید،احساس ناامنی او از سوی چپگرایان وملیون دمکرات بود وفشار وسرکوبی بیشتر متوجه این گروهها،این شیوه رفتار دو نتیجه قابل پیش بینی داشت، رادیکالیزه شدن مبارزه وخواسته های سیاسی اجتماعی ، پیوستگی وهمکاری نیروهای غیرمذهبی باگروههای مذهبی،بااین برداشت که ریشه ای بودن مذهب درون جامعه فعالیت سیاسی وسازماندهی مبارزاتی راباخطرکمتری مواجه کرده واستفاده ازامکنه وامکانات وروابط مذهبیون آنانرادررسیدن باهداف یاری خواهدرساند، دراین مرحله تفاوت ژرف اندیشه، عملکرد واهداف موردتوجه نبود،نا آگاهی ویااستفاده ابزاری از یکدیگردررویاروئی با رژیم شاه را انگیزه این همراهی نیز میتوان دانست. 

بی توجهی وناآگاهی نسبت به نیازهاوضرورتهای جامعه ازسوی رژیم،لایه های زیرین ومیانی مردم راآماده جنبش کرده وگروههای سیاسی ومخالفین درجستجوی دستاویزی برای شروع حرکت اعتراضی بودند،انتشار مقاله ای درروزنامه ها بانام مستعار( رشیدی مطلق) که درآن آیت اله خمینی رامستقیم موردحمله وبی احترامی قرارداده بود،نیروهای مذهبی رابرآشفت وشهرقم که هواداران خمینی درآن نفوذداشتند علیه این نابخردی رژیم بپاخواست،برخورد خشن وسرکوبگرانه نیروهای امنیتی رژیم وعدم رسیدگی درست وعاقلانه باین حوادث آتشی بدامن رژیم شاه انداخت واشتباهات پیشین وپسین آنراشعله ورترساخت تا بنیادش بسوزاند.

دررابطه بانگارش این نامه واینکه درآن شرایط جامعه اصولانیازی به انتشار آن نامه بود، یا نه گفته ها وناگفته هابسیاراست، وهنوز هم نویسنده وانگیزه نگارش روشن نیست مگربرای آن گروهی که خود دست اندرکار این ماجرا بوده است،ولی شایعات متفاوتی از همان زمان میان محافل مختلف پراکنده بود،ازجمله انتساب این اقدام به ناراضیان چپ درون رژیم،که بدینوسیله شاه و مذهبیون رابرویاروئی بکشانندو...هرچه بودپوست خربوزه ای زیرپای رژیم شاه انداختند.

سیرجنبش بابرگزاری یادواره های هفتم وچهلم قربانیان حوادث و برخوردهااگرچه رنگ مذهبی داشت اما خواسته هاو شعارهای سیاسی جایگاه ویژه خود را بازیافت وبانگیزه اصلی جنبش مردم تبدیل گردید،سازماندهی وراه اندازی تظاهرات وطرح شعارهایشتربوسیله نیروهای روشنفکروابسته به چپ وملی گرابود، بااستفاده ازامکانات و همکاری مذهبیون.تانیمه سال57روند فزاینده جنبش،نبودعناصرکارآمد وترس ازشدت عمل نیروهای سرکوبگر رژیم و...باعث شد که گروههای سیاسی ازاقدام به بازسازی تشکیلاتی وسازمانی مناسب باجنبش سیاسی غفلت ورزند،ازسوی دیگرنیروهای مذهبی علاوه برتشکیلات سنتی،وامکانات وسیع مادی و دراندیشه دستیابی به قدرت سیاسی برآمد ومیتوان گفت ارزیابی وشناخت اینان ازشرایط داخلی وبین المللی وناتوانی رژیم شاه بیشتربود، ازتابستان سال57گروههای مذهبی ودر پیشاپیش آنان خمینی برآن شدند که نقش رهبری جنبش را بدست گیرند،موج تبلیغاتی که از داخل وخارج آغازگردیدازخمینی که تاکنون شناخت عمومی اندکی ازاوبودبسرعت شخصیتی ممتاز ومشهور ساخت،بااقدام به آتش سوزی سینما رکس آبادان و... که توسط عناصرمذهبی انجام گرفت وپراکندن شایعه انتساب این اقدامات جنایتکارانه برژیم شاه،احساسات مردم را بشدت تحریک کردند ونشان دادندکه برای دستیابی به قدرت بهراقدامی متوسل میگردند.

شهریورماه57وهمزمانی آن باماه محر م ومناسبتهای مذهبی بعدی مناسبترین امکان لازم را در اختیارمذهبیون گذاشت تابابهره برداری ازاحساسات وباورهای مذهبی مردم جنبش رابسوی اهداف وتمایلات خویش بکشانند،نبود شخصیتهای ممتاز،آگاه وقوی وعدم تشکیلات وبرنامه ی منسجم سیاسی ومبارزاتی درمیان گروههای سیاسی، جدی نگرفتن خیزش مردم ازسوی رژیم شاه که هنوز درپی جستجوی راه حل درمیان افراد سیاسی سرسپرده خویش بود و... سبب گردید که مذهبیون مهار جنبش مردم دراختیار گرفته وخواسته ها وشعارها ازرفرم و آزادیهای سیاسی واجتماعی و...به دگرگونی بنیادین سیاسی وانقلاب تغییرپیدا کند.

باسخنرانی ملتمسانه وازروی ضعف وپذیرش کژرویها واعلام شنیدن صدای انقلاب مردم از سوی شاه درواقع شمارش معکوس سرنگونی رژیم آغازگردید.

بااعلام حکومت نظامی آخرین توان برای پایداری وحفظ رژیم بکار گرفته شد،این اقدام روزهای نخست باتردید وترس نیروهای مذهبی مواجه گردید، بطوری که برخی از روحانیون درخفا و پنهانی با مقامات رژیم تماس گرفته واظهارندامت کرده پوزش از زیاده رویها خواستند،ولی بزودی دریافتند که ارتش هم توانی برای رویاروئی باجنبش مردم راندارد.و... شاه که همه توان وترفندهای ممکن برای تداوم رژیم خویش را آزموده وکارسازنبودن آنها را دریافته بود بسیار دیرهنگام دراندیشه رهائی ازگرداب سیاسی خودساخته برآمد، وناگزیر روی به جبهه ملی وسیاسیون خوشنامی که سالیان دراز زیرفشاروآزارسیاسی وی بودند آورد.

جبهه ملی نه تنها ازشرایط پیش آمده نتوانست بهره برداری شایسته نمایدبل پیشنهادتشکیل دولت به افرادبرجسته جبهه ملی خودعاملی برتفرقه میان آنان شد.

افزایش نفود مذهبیون وهواداران خمینی،گسترش نظریات رادیکال سرنگونی بجای رفرم و... مانع ایفای نقش سیاسی ملی بایسته ازسوی جبهه ملی گردید.

پیشنهادتشکیل دولت به دکترصدیقی وآمادگی وی برای ایفای وظیفه ملی بابرخورد نادرست، کارشکنی وعدم همکاری همرزمان وی مواجه گردیدو...پیشنهادنخست وزیری به دکتربختیار و پذیرش او،تلاش بسیاربرای پیاده کردن برنامه های سیاسی واهداف جبهه ملی وفراتر ازآن تعهدبه تغییرات ضروری درقانون اساسی مشروطه وحتی دگرگونی سیستم حکومتی دریک انتخابات آزادودرفضای آرام اجتماعی.برنامه ها،عملکردوتعهدات دولت بختیار بمراتب پیشروتر از اهداف وخواسته های سیاسی پیشین جبهه ملی وملیون ایران بود،اماحضورش در میدان سیاسی ودرمقام اجرائی بسیاردیرهنگام ودرشرایطی نامناسب تنهاباشناخت ضرورت وامید به آگاهی وهمراهی همرزمان،سیاسیون، روشنفکران ومردم،وتوجه کمتر به قرارومدارهای بین المللی نظیرآنچه درگوادلوپ گذشت ، رادیکالیزه شدن جنبش،جوسرشارازکینه وانتقام،  جایگزینی خواست رفرم باسرنگونی رژیم،و...که مانع اجرای برنامه های وی گردیدند.       دراین هنگامه سران ارتش شاهنشاهی درپی دیدارهای پنهان وآشکاربانمایندگان خمینی وبه توصیه وفرمان ژنرال هویزرآمریکائی و.... درنیمه روز22بهمن57بااعلام بیطرفی  آخرین مانع پیش روی انقلاب شکوهمنداسلامی را ازمیان برداشتند.

 ***

با اعلام بیطرفی ارتش در22بهمن 57آنچه که مانع بزرگ برسر راه سرنگونی رژیم شاه بود   بکنار رفت،مردم ایران آنچه رانمی خواستنداز سر راه خویش برداشتند،اکنون چه میخواستند؟ شکلی ازآزادی نزدیک به آنارشیسم بدلیل ناتوانی حکومتگران تازه ازبرقراری بندوبست ها و جوشش وهیجان مردم ،فضای  حاکم بر جامعه وگروههای مختلف بود،سران ارتش که بااعلام بیطرفی راه سرنگونی رژیم شاه را هموارکرده بودند،خود اولین قربانیان کینه وانتقام  گردیدند.

آیاتلاش وتکاپوئی که از سالیانی پیش برای دستیابی به آزادیهای سیاسی واجتماعی،برابری  وعدالت،مردمسالاری ودمکراسی،ورعایت حقوق بشر..آغازگردیده بوداکنون دستیافتنی بود.؟. 

پس از22بهمن ،خمینی که نقش رهبریت انقلاب رادردست گرفته بود،برمنبرقدرت  نشست،  اولین اقدام مذهبیون تشکیل گروههای فشار بود، مساجد وتکایا، ازمدتها  قبل تبدیل به آموزشگاههای ایدئولوژیک ورزمی وچریکی شده بودند،هدف ازتشکیل این گروهها رودرروئی باگروههای سیاسی دیگر،سرکوبی تظاهرات اعتراضی،ودرواقع هسته اولیه نیروی    نظامی      . وشبه نظامی (سپاه پاسداران ونیروهای بسیج و.....) رژیمی که قراربود برسرکار آید

شیوه حکومتی باید برآورنده اهداف ونظریات خمینی که ازسالیان پیش درآثار وخطابه هایش    نوشته ومطرح کرده بود باشد،وآن چیزی نبود جز حکومتی اسلامی،که کلیه قوانین فقهی      اسلامی،اجراگردیده وولایت مطلقه فقیه برتمامی شئون اجتماعی مستولی گردد.

بسیاری ازروشنفکران وسازمانهای سیاسی و...فضای بلبشوی حاکم را بهار آزادی مینامیدند، روزنامه ها و نشریات ،کتابها ومقالات بسیاری درسطح جامعه انتشار مییافت که بیانگرنگرشهای

گوناگون سیاسی،وگاهادرنقد ومخالفت بانظریات وسخنان خمینی ومذهبیون بود.

روشنفکران واکثر سازمانهای سیاسی،نرم نرمک،واندک اندک تفاوت ژرف میان برداشتها،و نظریات،اهداف وآرزوهای خویش ومتولیان مذهبی برهبری خمینی رادرمییافتند،ومیدیدند آنچه میپنداشتند سراب ووهم وخیالی بیش نبوده،ومیان آرزو وواقعیت دره ای ژرف ازناآگاهی است.

یکی ازروشنفکران ونویسندگان سرشناس، اندکی پیش درباره خمینی وولایت فقیه اینگونه برداشتی راقلمفرسائی وبه جامعه پیشکش کرده بود:

«خط مشی زندگی فکری وسیاسی واجتماعی آیت الله خمینی درمسیر ولایت فقیه است و مسیر ولایت فقیه دوستی ومحبت وگرایش وتمایل عاطفی واحساسی وعقلی مردم به کس یا کسانی است که درکشاکش هستی الگوهای کاملی از انسانیت راعرضه کرده ا ند .»

وشگفتا چنین برداشتی برپایه کدام آگاهی ودانشی بوده،که اندکی پس از جلوس خمینی بر منبر قدرت، در مقاله ای «.صدای پای فاشیزم..»راشنیده وبگوش همگان میرساند.

حال آنکه وقتی چندی قبل پیشاپیش دکتر شاپور بختیار گفت :

«.....هیچ کس نمیداند جمهوری اسلامی وی (خمینی)چیست؟...اگر کسی به متون گذشته مراجعه کند پشتش بلرزه درمیآید،اونه تعدد گروههای سیاسی رامیپذیرد و نه دمکراسی را، میخواهد روحانیت قانون الهی رااجرا کند،همه چیزاینجاشروع میشودواینجاتمام میشود.....» این روشنفکران وسیاست ورزان راسودای انقلاب درگرفته توان شنیدن ازکفشان دررفته بود. 

وبد نیست اگر دراینجا اشاره ای به گفتار یکی ازروشنفکران دوران مشروطیت داشته باشیم حاج سیاح محلاتی درخاطرات خویش مینویسد:«...ازتمام نقاطی که من دیده ام بدترایران است که هیچ جا به این درجه خراب وپریشان نیست،جهت آن هم این است که درتمام زمین به این شدت ظلم از امرا،ونفوذ جهل از ملاها نیست، این دو سنگ آسیا در ایران درنهایت قوت و شدت عموم مردم را خرد میکند، زیراهرکس برای حفظ خودش درمقابل این دو قوه ناچار به تزویر ودروغ گوئی است که سبب انحطاط اخلاق است و...» واینست فاصله ژرف میان اندیشه وگفتار روشنفکران مشروطه ومدعیان روشنفکری مشروعه چی و...

***

بدین ترتیب شیوه حکومتی آینده بحث میان مردم ودلمشغولی جامعه شده بود،وچنین شد که بنابروش مرضیه آن دوران حرف آخرراخمینی گفت ،آنچه راکه سالیان درازی درسرمیپروراند، « جمهوری اسلامی »ترکیبی ازدوواژه که بلحاظ معنی ومفهوم تجانس وهمخوانی بایکدیگر نداشتند ، واژه نخست ،شکلی ازدمکراسی ومردمسالاری راتداعی میکرد،و واژه اسلامی بیانگر درونمایه مذهبی وتئوکراتیک آن بود،باوجودیکه هنوز مراد ومقصود ازکاربرداین کلمه کاملا روشن نشده اما براساس سابقه تاریخی وبرداشتهاوتفاسیراسلامی وفقهی وشرح وبیان و وتفسیراتی که خمینی ازسالیان پیش برآن نوشته بود،این مفهوم دریافت میشدکه رژیم مزبور سیستمی است که درآن روحانیت بنمایندگی ازسوی الله برمردم حکمرانی کرده وقوانین و احکام اسلامی براساس برداشتهای مکتب شیعه درجامعه لازم ا لاجرا خواهدبود.

دراینزمان هنوزسخنی از ولایت مطلقه فقیه درمیان نبود،زیراخمینی طرح این اصل رابه آینده که کنترل کامل خویش رابرجامعه حکمفرماکرد موکول کرده بود،وبعدهابا آوردن اصل ولایت مطلقه فقیه درقانون اساسی جمهوری اسلامی دیکتاتوری ملایان بروشنی چهره گشود.

***

 بیشترجنبشها وانقلابات بویژه دررویاروئی بارژیمهای پادشاهی ،دگرگونی شکل حکومتی به شیوه جمهوری رادر پی دارد،که معمولا پس ازمدتی ازسوی مجلس موسسان یاملی که درفضای آرام ،  آزاد ودمکراتیک بوسیله مردم انتخاب شده و با بحث وبررسی کیفیات آن در   رابطه باشرایط اجتماعی وسیاسی وفرهنگی جامعه و...  گزینش مییابد.

رفراندم یاهمه پرسی انجام شده درایران درنوع خود بیسابقه بود،ازآنرو که پسوند اسلامی را بشیوه حکومتی جمهوری نیز چسبانده بودند، خمینی ومذهبیون برپایه اهدافی، قصد به همه پرسی گزاردن سیستم ابداعی«جمهوری اسلامی»خویش راداشتند،اول اینکه به کشورهای جهان ومنطقه نشان داده شود که شیوه حکومت اسلامی ازسوی مردم بر گزیده شده،ودیگر  اینکه راه هرگونه اعتراض وبحث رادرآینده ازطرف مردم وگروههای سیاسی واجتماعی ببندند.

افشاگری واعتراض ازیکسو واصرار وپافشاری خمینی ومذهبیون مسلط برجامعه ی هیجانزده، ملتهب وسردرگم ازسوی دیگر،هرصدای اعتراضی باپاسخ شدیدخمینی روبرو میگردید.

خمینی تمام بشارتها وگفتار خویش اززیردرخت نوفل لوشاتو تاگورستان بهشت زهرا را بکناری نهادوسخن دگرگونه آغاز کرد،او که گفته بود«ماطلبه ها به قم رفته حکومت وسیاست را به سیاسیون وامیگذاریم»اکنون سخن ازحکومت روحانیون میگفت،فریاد میزد«امت اسلامی فقط برای اسلام انقلاب کردنه چیز دیگر»و جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمترنه یک کلمه بیشتر.

وچنین بودکه مفاهیمی نارسا وناروشن بنام جمهوری اسلامی بدون تفسیر وتشریح وبیان ویژگیها وکیفیات آن وناآگاهی جامعه دررابطه بااهداف وبرنامه های اینگونه سیستم حکومتی، باید به همه پرسی یارفراندم گذاشته میشد،خمینی درانجام این همه پرسی شتاب بسیار داشت،زیرابدرستی میدانست گذشت زمان باعث روشن شدن کم وکیف اهداف ونظریات او گردیده وانک اندک مردم چهره واقعی ومکنونات ذهنی اورادرخواهندیافت،واین امرباعث رویگردانی مردم از او ونظریات واهدافش میگردد،لذا باتحکم بسیارو شتاب بیشتر خواست،

روز دوازدهم فروردین همه پرسی درباره(جمهوری اسلامی،آری ، یا نه،) برگزار گردد.

ازینرو با آمریت وبدون هیچ نرمش وسازشی به مردم وتمامی گروههای سیاسی آنچه نظرش  بود تحمیل نمود،اکثرسازمانهای سیاسی نوپا ونو بنیاد که هیچگونه تجربه مبارزه سیاسی و   پارلمانتاریستی نداشتند،بانا آگاهی وناپختگی سخنان پیشین خمینی راباور کرده و ارزیابیهای  نادرست ازجنبش ،مردم وخمینی داشتند،گروهی خمینی را موسی زمانه میپنداشت ودیگری  اورابولدزور قدرت سیاسی خویش گمان میکردبدینترتیب اکثرگروههای سیاسی باصدوربیانیه و   اطلاعیه ها مردم وهواداران خودرابشرکت درهمه پرسی وپاسخ«آری» بدان فراخواندند،عجبا که امروزادعای تحریم رفراندم آنزمان رادارند،واین ناچیزشمردن حافظه تاریخ ومردم ایران است.

 

***

 در پیوند با چگونگی برگزاری این همه پرسی،شرایط ومحتوی وپیامدهای سیاسی وحقوقی آن  تاکنون افرادبسیاری دیدگاههای خویش را نگاشته اند،بویژه آقای دکتر حائری که خود روحانی صاحب نامی میباشد،درنوشتارها وگفتگوهای چند نادرستیهای رفراندم مزبور،یانامشروعیت آنرا ازجنبه های فقهی اسلامی وحقوقی مورد بررسی قرار داده اند.

دراینجانیزبه بررسی جنبه های دیگری ازین رخداد وکاستیها وناراستیهای آن میپردازیم.

رفراندم یاهمه پرسی،کاربرد دمکراسی مستقیم وپرسش از مردم یک سرزمین دررابطه با مسائل مهم وسرنوشت سازاست،آراء حاصله اعتبار قانونی واجرائی داشته،وتصمیم اکثریت برای تمامی مردم سرزمین پذیرفتنی میباشد.

 ازآنجاکه مراجعه به آراء مردم درکشورهای غربی نهادینه گردیده ،کلیه ارگانهای سیاسی وصنفی مخالف ویاموافق امکانات وحقوق برابر برای استفاده ازرسانه های گروهی بمنظور تشریح دیدگاههای متنوع خویش دارند،تردیددرموردروشن نبودن مفهوم موردهمه پرسی کمتربوده وامکان تقلبات اندک میباشد.

درکشورهای غیردمکراتیک یاشبه دمکراتیک،رفراندم وهمه پرسی جنبه نمایشی وصرفا برای تأییدنظریات وعملکردهیئت حاکمه انجام میگیرد،مانندهمه پرسی6بهمن که بنام انقلاب سفید شاه لقب گرفت،یارفراندم مصردرزمان انورسادات دررابطه باقراردادکمپ دیوید«مصالحه اسرائیل ومصر بامیانجیگری آمریکا»که بابیش از99درصدرأی موافق به تصویب مردم آن کشورهارسید.

همه پرسی12فروردین58تحت عنوان«جمهوری اسلامی،آری،یا نه،»نیز ازین مقوله خارج نبود  ونشانه ای ازجنبه های دمکراتیک درآن دیده نمیشد.دراین زمینه بذکردلایلی میپردازیم......

رفراندم یا همه پرسی آنگاه بکار گرفته میشود که مردم یک سرزمین با گزینشی سرنوشت ساز بین دو یا چند امر رودر رو بوده ، سیاسیون انتخاب راهکار مناسب ودرواقع پیامدو نتیجه  تصمیم گیری درزمینه اجتماعی،اقتصادی،سیاسی وگاه جغرافیائی رابر دوش مردم میگذارند.

یک رفراندم آنگاه دمکراتیک است که در محیط تفاهم آمیز،آرام وبا همکاری ومشارکت تمامی ارگانهای سیاسی واجتماعی وصنفی برگزار گردیده وهمه ازامکانات وحقوق یکسان درزمینه   بیان دیدگاههای گوناگون برخوردار میباشند،با این روش مردم فرصت کافی دارند تا با آگاهی و  شناخت بیشتروسنجش وارزیابی نظریات متفاوت به انتخاب مناسبترین شیوه دست یازند.

صدور امریه ها،فرمانها وفتواها که این باید بشد وآن نشد با گوهردمکراتیک رفراندم سازگاری   ندارد،آنچه خمینی بیان میداشت وپای میفشرد «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمترونه یک   کلمه بیشتر»باتوجه به فضای سیاسی،اجتماعی ومذهبی آندوران وتسلط کاریسماتیک وی  برمردم اصولا نیاز به رفراندم را زائدو بیهوده ساخته بودونتیجه پیشاپیش برهمگان روشن بود. 

فرهنگ نسق گیری جهال برهمه جا حکمفرما بود،وتا امروزه نیزگاه نیاز ازآن استفاده مینمایند.

برای خمینی ویارانش وجود چنین حالتی برای کشاندن هر چه بیشتر مردم«حتی مخالفین» به مراکزهمه پرسی بویژه تهران وشهرستانهای بزرگ از اهمیت تام برخوردار بود،چگونگی آراء مهم نبود،زیرابااستفاده انحصاری ازرسانه های همگانی وبدون نظارتهای بین المللی اعلام میزان آراء موافق تامرز ارقام غیرواقعی آسانترین کاری بود که انجام گرفت.

انتشار سیاست تمهید یاران وتهدیداغیار روشی دیگردر کشاندن مردم به مراکزهمه پرسی بود شایعه سازیهائی مانندآنانکه مهر شرکت در رفراندم درشناسنامه نداشته باشند ضدانقلاب شناخته میشوند،یا ازدریافت گذرنامه محروم خواهندشد،مشمول پاکسازی واخراج ازمحل کار،اداره،دانشگاه ومدرسه و.......قرارخواهندگرفت.پراکندن اینگونه شایعات دربین مردم،طرح آنان در رسانه های همگانی،پاسخ ها وتکذیب های پرمعنا،باعث مراجعه عده زیادی ازمخالفان خموش ومرعوب به مراکز همه پرسی گردید،اگرچه این گروه مدعی بودندکه برگه راسپید ویا با  نام هنرپیشه هاو....وحتی الفاظ والقاب رکیک پرکرده ودرصندوق انداخته اند،که این امربه هدف برگزارکنندگان خدشه ای واردنمیکرد،چون منظورآنان کشاندن هرچه بیشتر مردم به مراکز همه پرسی بود وکاری به چگونگی وکیفیت آراء آنان نداشتند.

علیرغم ترفندهاوشگردها وخودداری ازتشریح وتبیین محتوا و ویژگیهای جمهوری اسلامی ، برنامه های سیاسی،اجتماعی واقتصادی،قانون اساسی و......این شیوه نوظهور حکومتی، اندک اندک روزنامه هاونشریات غیروابسته به کالبدشکافی جمهوری اسلامی میپرداختند، وروشن میگردیدکه منظورفرمانروائی روحانیون اسلامگرای شیعه دوازده امامی واجرای فقه وقوانین شرعی برپایه دستورات قرآن وبراساس  برداشت مکتب شیعه میباشد،ودیگر هیچ.

این افشاگریهای نه چندان گسترده،کردار وگفتار خمینی ومذهبیون درهمان دوران کوتاه موجب نگرانی،ناخرسندی ورویگردانی بخشهائی ازجامعه بویژه اقلیتهای مذهبی وقومی گردید، مسیحییان،کلیمییان وزرتشتییان که شیوه زندگی دراقلیت وانزوا راقرنها آموخته بودندبابردباری وشکیبائی حل مشکل رابه گذشت زمان واگذارکرده وبه گروه ناراضیان خموش پیوستند.

اما ایرانیان اهل تسنن که بیش از ده ملیون جمعیت کشورراشامل ودربرخی مناطق واستانها  اکثریت ساکنین راداشتندباعتراض گسترده تر پرداخته واکثریت قریب باتفاق از شرکت در همه پرسی خودداری کردند.

ترفنددیگری که برای بالا بردن آمار شرکت کنندگان درهمه پرسی بکار گرفته شد اجازه شرکت افراد15ساله ببالا براساس سن بلوغ شرعی ،درحالیکه پذیرش چنین امری درکشورهای آزاد   دمکراتیک وپیشرفته جهان با توجه به تجربیات پارلمانتاریستی بسیار آنان،تابامروزبنابردلائل جامعه شناسانه و...سابقه ندارد،چه رسد به کشوری که خودکامگی تاریخی رشد هر گونه فرهنگ دموکراتیک وپارلمانتاریستی راغیرممکن ساخته بود،سرزمینی با رشدبیسوادی بالاو دانش و آگاهی اجتماعی،تاریخی پائین،مملکتی که سرآمدان دانش ومدعیان روشنفکروبالغین فکری وسیاسی آن در شناخت راه وروش گزینش درست ونادرست پای درگل مانده بود اینک جوانانش که انقلاب،بازی وسرگرمی جالبی برایشان شده بود،درگزینش ناآگاهانه سرنوشتی را رقم زدند که بیش ازهمه نسل خویش وآینده را سوزاند.

 ***

وچنین بود که در پی انقلاب« شکوهمند»،روز دوازدهم فروردین58همه پرسی برگزار وبه مبارکی «جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر ونه یک کلمه کمتر»شکوهمندانه برگزیده شد.

اندک روزی پس ازهمه پرسی مهندس بازرگان نخست وزیردولت موقت دربرنامه تلویزیونی و سپس درروزنامه ها نتایج را چنین اعلام کرد:«22ملیون نفر واجدین شرایط درهمه پرسی شرکت کرده و99درصد مردم به جمهوری اسلامی رأی آری دادند، آن یک درصدیهای بیچاره هم فکری بحال خودشان بکنند... »

پس از آن روزنامه آزادی که ازسوی جبهه دمکراتیک ملی انتشار مییافت متنی درمیانه صفحه اول آن بچاپ رسانیدکه دررابطه با ارقام دولت بازرگان درزمینه همه پرسی درخورتوجه بود.

«براساس آمارگیری وسرشماری همگانی کشور درسال 1355جمعیت ایران بالاتر از15سال رقمی نزدیک به8/17ملیون نفر میباشد،بااحتساب حداکثر5/2درصدرشدسالانه جمعیت درحال حاضر،مجموع نفوس ایران از15سال به بالا حداکثر/19ملیون نفرخواهدبود و نه بیشتر...

بنابراین رقم 22ملیون نفر شرکت کننده درهمه پرسی باآمارهای موجودتطبیق نمیکند،مضافا اینکه اکثریت ایرانیان اهل تسنن دراستانهاو مناطق کردستان،خوزستان،استانهای جنوب، سیستان وبلوچستان،گنبدوترکمن صحرا وخراسان و... ازشرکت درهمه پرسی خودداری کرده اند،(زیرابرداشت شیعی ازاسلام،یکسونگری وانحصارطلبی حکام جدیدرانمی پذیرفتند)

مقلدین وهواداران آیت الله شریعتمداری (بدلیل نحوه برخورد ورفتار باایشان و...)دراستانهای آذربایجان ودرمیان آذری تباران ایران،ازحضور درمراکزهمه پرسی خودداری کردند،بعلاوه این    نویسنده متن نیزدرهمه پرسی شرکت نکرد و...»(روایت مطلب،نقل به معنی)

اعلام چنین ارقام غیر واقعی بعنوان شرکت کنندگان در همه پرسی را باچه دستاویزی میتوان توجیه کرد؟جز ریاو فریب،دروغ وتقلب،نادرستی وناراستی،که آنهم ازمعجزات انقلاب اسلامی وکرامات شیخنابود وبس...

صرفنظرازدرستی ونادرستی،مشروعیت وعدم مشروعیت،درآن شرایط وجواجتماعی،سیاسی چشمداشت دستاوردوپیامد دیگری جزآنچه برمامردم ایران گذشته ساده نگری خواهدبود.

ولی ارزشگزاری بیش از اندازه بدان رفراندم باتوجه بشیوه برگزاری آن،چگونگی وکیفیت شکل حکومت ،درونمایه ومحتوای قانون اساسی ودیگر قوانین آن،پیامدوکارنامه حکومتگران مافیائی ملایان،فراتر ازخودفریبی است.

 

 ***

(درپایان سخن برای آگاهی بیشتردوستان توجه رابه گفتگوی آقای دکترابراهیم یزدی تحت عنوان«ازگوادلوپ تاجمهوری اسلامی»جلب میکنم،هرچندبانقش این فرد دررخدادهای آنزمان آنچه میبینید اندکی ازهزاران است که آقای دکتر یزدی ناگفته گذاشته اند.)

                                                                                    

                                                                            فرامرز فهیمی

                                                                 بیست وششم تیرماه هشتادوچهار

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به رفراندم