[بازگشت به صفحه اول]
از ايران امروز
فراخوان رفراندوم از منظری ديگر

س.م. جورآباد
يكشنيه ٢٧ دی ١٣٨٣

در دنيای سياست گاهی اوقات مسائل جانبی يك طرح يا پروژه سياسی ممكن است از خود طرح مهم تر باشد. فراخوان رفراندوم هم در اين رابطه دارای امكانات جانبی زيادی است كه اپوزيسيون دموكرات بويژه جمهوريخواهان نبايد به آسانی از كنار آن بگذرند. به جرات ميتوان گفت كه دستاورد های اين حركت در مقطع فعلی خيلی مهمتر از برگزاری خود رفراندوم است. اين مسئله برای اصلاح طلبان حكومتی كه از امكانات حكومتی برخوردار هستند شايد مهم نباشد، اما برای اپوزيسيونی كه هيچ امكانی ندارد، به مراتبط مهمتر است. عدم استفاده از اين فرصت، بيش از هر چيز نشانه ضعف خواهد بود.
واقعيت اين است كه اگر امروز امكان انتخابات آزاد و رفراندوم را بررسی كنيم، هر دو هيچ شانسی برای اجرا شدن ندارند! تاوقتی كه ارگانی به عنوان شورای نگهبان وجود دارد ، نيروی غير خودی- حتی خود های معترض- نميتوانند كانديد مجلس شوند و به مجلس بروند و نه اميدی هست كه قانونی را به تصويب شورای نگهبان برساند. در مورد رفراندوم هم به همين شكل؛ هم شورای نگهبان وهم ولی فقيه، شانسی را برای اجرای آن نخواهند گذاشت. پس هر دو پروژه به لحاظ اجرايی در يك موقعيت هستند، با اين تفاوت كه هر كدام استراتژی خاصی را دنبال ميكنند. استراتژی انتخابات آزاد بيشتر بر چانه زنی در بالا استوار است و رفراندوم برای تغيير قانون اساسی بر فشار از پايين و منسجم كردن نيروی مردم استوار است. در كوتاه مدت، فراخوان رفراندوم را بايد ابزاری برای انسجام مردم حول محور گفتمان برای تغيير قانون اساسی متمركز كرد؛ در ميانه مدت به عنوان ابزاری برای فشار به جمهوری اسلامی و در دراز مدت به عنوان روشی برای گذار به نظامی پارلمانی و دموكراتيك نگريست. كسانيكه در اين مقطع تصوير ديگری از اين فراخوان داشته باشند، امكان استفاده از موقعيت های جانبی اين فراخوان را نيز از دست خواهند داد. در واقع بايد گفت، فراخوان رفراندوم بيشتر ميتواند جولانگاه نيرو های اپوزيسيون باشد تا طرح انتخابات آزاد؛ بويژه برای نيروهای سكولار كه در چارچوبه قانون اساسی فعلی شانسی برای كسب كرسی های مجلس يا بدست گرفتن رياست جمهوری ندارند.
بهر حال خارج از اينكه در مقطع فعلی مخالف يا موافق فراخوان رفراندوم باشيم، بهتر است به شرايطی كه اين فراخوان ايجاد كرده است توجه كنيم.

١. ايجاد گفتمان در مورد قانون اساسی
همچنانكه تنظيم كنندگان فراخوان در بيانيه تكميلی خود اعلام داشته اند، هدف عمده اين فراخوان ايجاد گفتمان برای بررسی قانون اساسی موجود و در دراز مدت تدوين يك قانون اساسی پيشنهادی است. آنچه كه مسلم است اين شتری است كه روزی بايد جلو قانون اساسی جمهوری اسلامی بخوابد! چون قانون اساسی فعلی نه بر اساس حقوق شهروندی برابر استوار است ونه جوابگوی نيازهای جامعه فعلی ماست. پس پيش از انكه تجربه انقلاب ٥٧ تكرار شود و يك قانون اساسی با عجله و بدون بررسی حقوقی و خواسته های مردم تنظيم شود، نياز به گفتمان وسيعی دارد كه بتواند به عنوان يك ميثاق ملی با تضمين آزادی و دموكراسی برای همه افراد كشور تدوين شود. اين امر بدون بررسی قانون اساسی فعلی ونقايص واشكالات آن ممكن نيست. در ضمن تدوين قانون اساسی جايگزين نيز پروژه ای است طولانی و احتياج به كار كارشناسی حقوقی و سياسی وسيعی خواهد داشت. پس ايجاد اين گفتمان نه تنها ضرری ندارد بلكه در هر زمانی كه انجام گيرد به پروسه گذار به دموكراسی كمك خواهد كرد. تجربه ٧ سال اصلاحات بطور مشخص گره گاه های قانون اساسی را به شكل عريانی نمايان كرده است. اين خود بهترين فرصت را برای مطرح كردن اين گفتمان در اين مقطه تاريخی ايجاد كرده است. مخالفت اپوزيسيون سكولار با گفتمان رفراندوم در شرايطی كه شانسی برای فعاليت در چارچوبه قانون اساسی ندارند، جای سوال است. معلوم نيست اين ها بجز نفع چه ضرری از اين گفتمان خواهند ديد؟

٢. ايجاد يك نيرو خارج از حاكميت
در ٢٥ سال گذشته سياست هميشه توسط نيروهای خودی هدايت شده است و هيچ شانسی برای نيروهای خارج از حاكميت وجود نداشته است. شكل گيری يك نيرو كه بتواند خارج از چارچوبه نيروهای حاكميت فعاليت كند، بايد مايه خشنودی اپوزيسيون باشد، بويژه نيروهايی كه در اين مدت مجبور به تبعيد در خارج كشور شده اند. اين امر شانس مشاركت اپوزيسيون غير خودی را در جامعه افزايش ميدهد. هر چند در شرايط فعلی اصلاح طلبان حكومتی انرا رقيبی برای خود ميدانند، اما برای اپوزيسيون خارج از حاكمت گشايشی است برای شكستن محدويت ها ی گذشته و فرصتی است كه نبايد بدان بی توجه باشند- حتی اگر مخالف طرح فراخوان باشند. سرمايه اصلی نيروهای اپوزيسيون دموكرات نه در ميان اصلاح طلبان حكومتی بلكه در ميان همان نيرويی است كه به نوعی خود را طرفدار جدايی دين از دولت ميداند. هر چند ممكن است در بيانيه بطور مشخص بر اين امر تاكيد نكرده باشند، اما كل فراخوان بر اين بنيان ايجاد نظامی پارلمانی و غير دينی استوار است. طرفداران رفراندوم كلاً سكولار بوده و اين بهترين فرصت برای نيروهای سكولار است كه وزنه خود را در جامعه نشان دهند.

٣. ايجاد ارتباط نيروهای داخل و خارج از كشور
يكی از آرزوهای اصلی نيروهای اپوزيسيون خارج از كشور، ايجاد ارتباط با نيروهای داخل كشور بوده است. دوری آنان از كشور باعث شده است كه هميشه تصوير ناقصی از شرايط داخل داشته باشند. در ضمن در اين مدت ٢٥ سال نيروهايی خارج از كشور نتوانسته اند سياستی را ارائه دهند كه كارايی مشخصی در كشور داشته باشد. يا با افشاگری و شعار درصدد تغييرات سريع و انقلابی بوده اند و يا دنباله رو بخشی از حاكميت بوده و به شكلی آن را تقويت كرده اند و در مواردی هم كه سياست درستی را ارائه داده اند بيشتر در حد تحليل از مسائل كشور بوده است تا به عنوان پروژه ای سياسی مشخص. در هر صورت لازمه اجرای سياست نياز به نيروهايی دارد كه انرا در جامعه عملی كنند. فراخوان رفراندوم شرايطی را ايجاد كرده است كه باعث ايجاد ارتباط بين نيروهای داخل و خارج كشور شده است. در اين ميان حداقل بخشی از دانشجوايان به اهميت و توان نيروهای سياسی در خارج از كشور پی برده اند و ميدانند كه انها ميتوانند از امكانات بين المللی به نحو مطلوبی استفاده ببرند. اگر اپوزيسيون دموكرات وجمهوريخواه نتواند از اين موقعيت بخوبی استفاده كند، خود را از يك امكان وسيع در داخل كشور محروم كرده است.
حقيقت اين است كه در حال حاضر رقابتی بين نيروهای هوادار سلطنت و طرفداران جمهوری برای كسب اين موقعيت مشاهده ميشود، اما با توجه به اينكه اكثر تدوين كنندگان فراخوان جمهوريخواه هستند- باتوجه به سخنان و نوشته آنان- شانس جمهوريخواهان برای اينكه از امكاناتی كه اين ارتباط فراهم كرده است، بمراتب بيشتر از سلطنت طلبان است. دوستان جمهوريخواهی كه بخاطر امضای بعضی از مشروطه خواهان و سلطنت طلبان با طرح رفراندوم مخالفت ميكنند، خود عملاً ميدان را برای سلطنت طلبان رها ميكنند و امكان ارتباطی را كه ايجاد شده است به رقيب واگذار ميكنند. البته حكومت اسلامی بی ميل نيست كه اين فراخوان را به سلطنت طلبان بچسپاند، در حاليكه هسته اصلی آن جمهوريخواه است. بهر حال جمهوريخواهان نبايد اين فرصت بدست آمده را به كم كاری خود به هدر دهند.

٤- ايجاد اميد
در شرايط بعد از شكست اصلاحات و عقب نشينی آنان در مقابل نيروهای اقتداگرا، جامعه ما دچار يك نوع ياس و نا اميدی شده بود. برخلاف دوران اوليه اصلاحات، شور و شوقی در ميان نسل جوان ديده نميشد و حتی دوری از سياست بدليل سياست های اصلاح طلبان كاملاً مشاهده ميشود. فراخوان رفراندوم جنب وجوشی نه تنها در ميان جوانان بلكه ميان همه نيروهای سياسی ايجاد كرده است كه نمی توان به آن بی اهميت بود. تنها نيرويی كه سكوت اختيار كرده است، اقتدار گرايان هستند كه بی ميل نيستند كه تا پايان انتخابات رياست جمهوری ادامه يابد و بعد از آن احتمالاً به برخورد بيشتر با اين فراخوان خواهند پرداخت. البته دستگيری وبلاگ نويسان و بستن سايت های اينترنتی، سركوبی غير مستقيم عليه اين فراخوان است كه در سكوت انجام ميگيرد. در هر حال نا اميدی در هر جامعه ای خطرناك است و ممكن است باعث حركت های خود جوش و غير قابل كنترل شود. فراخوان رفراندوم حداقل اميد را در ميان مردم و نيروهای سياسی ايجاد كرده است كه بتوانند تنور مبارزه را همچنان گرم نگه دارند.
البته نيروهای اپوزيسيونی نيز هستند كه شكست و امكان نا اميدی مردم را از رفراندوم وعده می دهند، اما بايد از انها پرسيد، ايا كسانيكه در قدرت و مجلس بودند و از پشتوانه ٢٢ ميليونی برخوردار بودند، مردم را نا اميد كردند يا كسانيكه با جمع آوری تعدادی امضاء فقط خواسته ای مشروع را مطالبه می كنند؟ آيا آنهمه وعده به مردم و وفا نكردن مردم را نا اميد كرده است يا مطرح كردن گفتمانی كه ميتواند تا وقتی كه نظام جمهوری اسلامی وجود دارد، ادامه پيدا كند؟ جمع آوری ٣٠ تا ٤٠ هزار امضاء و نتيجه نگرفتن فوری از آن، معادل يك درصد نا اميدی كه اصلاح طلبان حكومتی به جامعه تزريق كرده اند، نخواهد شد. ای كاش دوستانی كه هی از ناموفقيت بودن اين فراخوان مينوسند ، قلمشان را به سوی اصلاح طلبان حكومتی بچرخانند كه هزاران بار مايه نا اميدی مردم شده اند. جالب اينجاست كه اين دوستان مستقيم و غير مستقيم به نا اميدی بيشتر تشويق ميكنند. خواهش اين است: اگر خير ی نداريد، لطفاً ضرر نرسانيد! شكست اين فراخوان فقط به نفع استبداد و اقتدارگرايان خواهد بود.

در پايان
با توجه به اينكه خواسته رفراندوم يك امر مدنی است و در همه جای دنيا به عنوان پروسه دموكراتيك و غير خشونت آميز پذيرفته شده است، بهترين گزينه برای نيروهای طرفدار مبارزه غير خشونت اميز است كه بر بستر آن خواسته های خود را به حكومت تحميل كنند. مطئناً اگر در اين فاصله شرايط برای انتخابات آزاد فراهم شود، كدام آدم عاقلی است كه ازآن فرصت استفاده نبرد. تجربه ٨ سال گذشته نشان داده است كه مردم ايران در حال حاضر مهارت خاصی در بهره جويی از اين فرصت ها دارند. حتی بدون وجود احزاب سياسی خود را برای اين لحظات آماده نشان ميدهد. اميد به دموكراسی در ايران در همين امر نهفته است. مطمئناً اگر پروسه رفراندوم به آن حد از پختگی و آمادگی برسد، مانند قطاری كه بسوی مقصد در حركت است، مردم در زمان مشخص بر آن سوار خواهند شد.

با تشكر
رجوع به مطالب مشابه

[بازگشت به صفحه اول]