بازگشت به صفحه اول  
 
 

چرا رفراندوم...؟

 

      اخيرا فراخواني توسط عده اي از فرهيختگان درون كشور تهيه و منتشر گرديد كه نوشته اند : «« از تمام هموطنان شريف و ميهن دوست و ترقي خواه تقاضا داريم با امضاي اين فراخوان صداي ملت ايران را محكم و استوار به گوش جهانيان برسانيد »» . آنان با توجه به شرايط خفقان حاكم بر كشور و با آگاهي به خطرات و دستگيري ، اين متن را تهيه و در دسترس همگان قرار داده اند. مسلما نظر اصلي و خواست دروني آنها فراتر و رساتر از اين متن بوده است. اين فراخوان كمال مطلوب و جامع و كامل نيست. چه بسا بايد نكاتي بر آن افزود يا از آن كاست.

      شايسته است انديشمندان و حقوق دانان ، سياست سالاران خارج از كشور كه آزاد از هرگونه رنجير و دور از خطر تهديد و زندان زندگي مي كنند ، همت كرده متن مزبور را تكميل و براي امضا در دسترس ايرانيان قرار دهند. ايراد گرفتن ، انتقاد كردن ، مته به خشخاش گذاشتن را كه 25 سال است انجام مي دهيم و مسلما ادامه خواهيم داد. ولي مجموعه اين نوع برخورد هاي منفي نتوانسته كوچكترين مشكلي را حل كند. اين انتقاد كنندگان ( كه بخشي ار آن انتقادات نيز منطقي است) اگر خود آنان درون كشور زندگي مي كردند و چون اينان عاشق و دلسوخته بودند، چه مي كردند ، چه مي نوشتند و براي نجات ايران چه پيشنهادي مي دادند؟

      بيش از 25 سال است سازمان هاي مختلف اپوزيسيون (جدا از هم ) عليه حكومت ايران مبارزه مي كنند و حتي چند هزار نفر از جوانان عاشق و صادق ، جان بر سر آرمان نهادند، چه شد؟ چه در دست داريم؟ چه ضربه به جباران زديم؟ هيچ ! در اين 25 سال در هيچ موردي و شرايطي حتي ، سيل و زلزله ، طوفان و مصيبت هاي ملي چون ويراني و قربانيان شهر بم، ما به عنوان اپوزيسيون يك اعلاميه مشترك ولو براي همدردي با هموطنان منتشر ننموده و امضاي مشترك نكرده ايم. در حاليكه وطن و هموطنان به خاك نشسته ، خون مي گريند.

      من بعنوان عضو جبهه ملي ، حتي براي بيان تسليت ملي مايل نيستم با يك مشروطه خواه امضاي مشترك داشته باشم، تا كي  و چه مدت؟ و تا كجا ؟ تا مرز فروپاشي وطن؟ از ديد ما پيروان و رهروان دكتر مصدق ، مجموعه اعمال و رفتار رژيم گذشته عامل مهم نارضايتي و ريشه اصلي انقلاب 1357 بود. ترديد نداريم اگر كودتاي 25 مرداد 1332 رخ نميداد ، هرگز انقلابي به وقوع نمي پيوست. اما وقتي خانه و كاشانه آتش گرفته و در حال سوختن و ويران شدن است ، تمام ساكنان آن خانه ( سرزمين) همه تلاش خود را ابتدا صرف فرونشاندن آتش مي كنند و آنگاه بدنبال پيدا كردن علت و عامل و آتش افروز ميروند.

      گروهي تصور مي كنند همين فردا رفراندوم اجرا مي گردد و سر آنان بي كلاه خواهد ماند و از هم اكنون خواهان سهم فرداي خود هستند. حال آنكه رژيم حاكم بر ايران با تمام توان و امكانات در تلاش تفرقه افكني در خارج و سركوب و زدن و بستن و به زندان افكندن در داخل مي باشد تا بهر قيمت از پويا شدن و گسترش يافتن تفكر رفراندوم جلوگيري كند. همانگونه كه در مورد اتميزه كردن ايران تا آخرين لحظه مقاومت كرد و حاضر به پذيرش نبود ولي سرانجام تسليم شد. بدون ترديد مورد رفراندوم هم كه خطر بنيادين دارد ، هر چه توان دارد در خدمت خواهد گرفت مگر آنكه تحت فشار و تهديد داخلي و بين المللي قرار گيرد تا تن به رفراندوم دهد.

      گروهي و بخشي از اپوزيسيون اعتقاد به سرنگوني قهرآميز دارند با كدام توان و نيرو و ابزار، معلوم نيست! سرنگوني و تغيير قهرآميز يك حكومت توسط مبارزه مسلحانه يا كودتا يا انقلاب امكان پذير است. اگر هم امكان پذير باشد در چنين حالاتي ما موفق مي گرديم كه ديكتاتور عوض كنيم نه سيستم ديكتاتوري را ( در بهار انقلاب جاي نهال آزادي خالي بود).

      اين گروه جان به كف نهاده و عاشقان وطن با آگاهي كامل به خطراتي كه زندگي خود و خانواده آنان را تهديد ميكند دل به طوفان بلا داده و اين فراخوان ( رفراندوم) را امضا و منتشر نموده اند. مي نويسند : «« امضا كنندگان فراخوان ، خواهان برگذاري يك همه پرسي با نظارت نهاد هاي بين المللي براي تشكيل مجلس موسسان به منظور تدوين پيش نويس يك قانون اساسي نوين مبتني بر اعلاميه جهاني حقوق بشر و ميثاق هاي الحاقي آن با راي آزاد مردم هستيم»» . وقتي مبناي متن اعلاميه حقوق بشر باشد. يعني نفي فردسالاري ، نفي ولايت مطلقه فقيه ، نفي دين سالاري يعني تائيد آزادي بيان، آزادي اديان ، آزادي زنان ، آزادي قلم و مطبوعات ، آزادي انديشه و آزادي انسان ها.

      اگر روزي نهالچه رفراندوم رشد كرد و بارور شد و شرايط اجراي رفراندوم براي تشكيل مجلس موسسان ملي فراهم شد در آن هنگام تمام ملت ايران ار چپ و راست با دين و بي دين ، مسلمان و گبر و ترسا، حتي شاه الهي و حزب الهي در شرايطي يكسان و دموكراتيك حق دارند در رفراندوم شركت كنند و نظر و خواسته خود را اعلام نمايند ( بنا بر تعريف دموكراسي) هيچ ايراني را تحت عنوان هيچ نامي نمي توان از اين حق محروم كرد.

      تا فرا رسيدن روز رفراندوم همه ايرانيان ايران خواه و عاشق وطن ، شايسته است كه عليه حكومت حاكم بر كشور ، مبارزه كنند. براي مبارزه با دشمني مشترك ما نيز به اپوزيسيون مشترك و توانمند نياز داريم تا قادر به تاثيرگذاري باشيم.

      نمونه كامل و بارز اين تاثيرگذاري مبارزه مشترك را در مسئله خليج فارس مي توان به وضوح مشاهده كرد. براي بازگرداندن نام خليج عربي به خليج فارس همه دلباختگان وطن اعم از سلطنت طلب و جمهوريخواه ، چپ و راست ، توده اي و مصدقي ، فراتر از تفكر فردي و مرزبندي سياسي و ايدئولوژي . بدون توجه به اختلافات گذشته در كنار هم و با هم آنقدر تلاش نموديم تا هويت خودمان و خليج فارس را ثابت كنيم.

      زماني كه براي نجات يك نام آري فقط يك نام با توجه ارزش آن نام به كمك و ياري هم قادر هستيم بزرگترين سازمان مطبوعاتي جهان را بزانو درآوريم ، چرا نبايد براي نجات وطن از اين تجربه طلائي استفاده كنيم؟! اگر من و شما مطالبات و احقاق حق قانوني خود را ( بدون فراموش كردن ) بجاي امروز به فردا موكول كنيم ، بدون ترديد قادر خواهيم بود يك صدا و هم نوا ، فرياد ملت ايران را براي اجراي رفراندومي آزادي به گوش جهانيان برسانيم تا موفق به برگذاري رفراندوم گرديم و مجلس موسسان را براي رهائي وطن تشكيل دهيم.

      اگر دكتر مصدق امروز زنده بود ، چه ميكرد؟ تلاش خود را صرف اثبات كودتا بودن 25 مرداد مي كرد يا با تمام توان و قدرت ، صرف نجات وطن دربندش ؟ گويا حدود سي هزار نفر اين اعلاميه را امضا كرده اند. اگر تنها سيصد نفر از اين چند هزار نفر گامي فراتر از فقط يك امضا بردارند و در هر شهر يا كشوري ( كميته اقدام براي همه پرسي ) تاسيس نمايند، قادر خواهند بود هم طرح رفراندوم را فعال تر كنند و هم با ارتباط با يكديگر در صورت لزوم در رابطه با مسائل خاص يا مشترك در كشورهاي مختلف هم زمان تظاهرات برقرار نمايند.

 

با احترام سرهنگ محمودی . كلن ـ آلمان

 
 
بازگشت به صفحه اول

رجوع به مطالب مشابه