|
|
|||
از اکتبر تا اکتبر ۴۸۰ نفر اعدام شدند دوشنبه 18 مهر 1390 خبرگزاری هرانا: بر اساس گزارش نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران از دهم اکتبر سال ۲۰۱۰ تا کنون ۴۸۰ نفر که تحت اتهامهای مختلف از سوی دستگاه قضایی به اعدام محکوم شده بودند؛ اعدام شدند و در طی همین مدت دستگاه قضایی ۶۴۱ نفر را به اعدام محکوم کرده است. از تعداد ۴۸۰ نفر ۴۶ نفر در ملاءعام به دار آویخته شدند. بیشترین آمار محکومیت و اجرای این حکم مربوط به جرایم مواد مخدر بوده که اکثرا صدور و اجرای حکم اعدام برای این نوع متهمین همواره به صورت رسمی اعلام نمیشود و دستگاه قضایی سعی میکند در سکوت رسانهای این افراد را محکوم و اعدام نماید. در این گزارش هم چنین اعلام شده است که اجرای حکم ۴۲۲ نفر و محکومیت ۴۷۸ تن از ابتدای سال ۲۰۱۱ میلادی صورت گرفته و حکم ۴۶ تن از محکومین در ملاءعام اجرا شده است، با وجود اینکه ۸۰ روز تا پایان سال میلادی باقی است با مقایسه آمار فوق تنها ۲۲ درصد نسبت به سال گذشته کاهش اجرای حکم داشتهایم و این آمار به شرطی است که در روزهای باقی مانده کسی اعدام نشود. هم چنین این نهاد در تفکیک دیگری اعلام داشته است از ابتدای سال شمسی ۱۳۹۰ تا کنون ۲۵۳ نفر اعدام ۴۴۲ نفر محکوم به اعدام شدند که اجرای حکم ۳۹ تن از این شهروندان در ملاءعام صورت گرفته است. بر اساس آمار مشابه سال قبل در همین بازه زمانی اجرای حکم اعدام ۴۵ درصد رشد داشته است. بیشترین اتهامات منجر به اجرای حکم اعدام در طول یک سال گذشته به ترتیب مربوط به مواد مخدر، قتل، تجاوز و سرقت بوده است. هم چنین ۱۲ تن از اعدام شدگان را زنان تشکیل میدادند. گفتنی ست که بیشترین موارد صدور و اجرای حکم اعدام مربوط به استانهای شرقی کشور بوده است که مرکز ورود مواد مخدر از مرز افغانستان محسوب میشود. ---- ۱۴۰ کشور جهان اعدام قاتل را لازمه تسلی خاطر بازماندگان نمیدانند
امير مصدق کاتوزيان
۱۳۹۰/۰۷/۱۸
روز دوشنبه هجدهم مهرماه برابر با دهم اکتبر را سازمان ملل
متحد به عنوان روز جهانی پیکار با حکم اعدام نام
گذاشتهاست، این در حالی است که در همین هفته جاری نیز در
عربستان سعودی ۸ نفر دیگر را در ملاء عام گردن زدند و
اعدامها در ملاء عام در ایران همچنان ادامه دارد.
علی رغم تلاشهایی که طی سالیان صورت گرفته اما همچنان کشورهای معدودی به اعدام زندانیان ادامه میدهند و هنوز حکم اعدام در این دسته از کشورها زنده است و قابل اجرا. چین، ایران، کره شمالی، یمن و آمریکا تا سال گذشته میلادی بیشترین میزان اعدامها را داشتند. در بسیاری از موارد کشورهایی که دست به اجرای چنین احکامی میزنند از ارائه آمار دقیق در این باره خودداری میکنند. تا پایان سال گذشته میلادی ۶۷ کشور
مجازات اعدام را متوقف کردند و تنها در ۲۳ کشور همچنان حکم
اعدام اجرا میشود. بنابر اعلام سازمانهای جهانی مدافع حقوق
بشر ایران از نظر اجرای حکم اعدام در جایگاه دوم پس از چین
قرار دارد. اما به نسبت جمعیت کشور حتی از چین پیشی گرفته و در
مقام اول اعدام است. بر اساس آمار منتشر شدهٔ سازمان عفو
بینالملل ایران با اجرای ۳۸۸ حکم به این جایگاه رسیدهاست. ولی آنچه تعیینکننده بود این بود که
نشان داده شد که در بسیاری از محاکماتی که انجام میشود افرادی
محکوم به اعدام میشوند که این افراد مجرم نبودند و به دلیل
اشتباهاتی که پیش آمده مجرم شناخته شده و اعدام شدهاند. بعد
از اعدام، بیگناهی اینها ثابت شد. بعد دیده شد که مجازات
اعدام تنها مجازاتی است که برگشتناپذیر است و از این نظر باید
این را متوقف کرد تا هیچ بیگناهی مجازات نشود. یعنی این اصل
پذیرفته شد که برای این که بیگناهی کشته نشود بهتر است که
کسانی که گناهکارند هم کشته نشوند و در زندان بمانند و زندان
برای اینها به عنوان مجازاتی طولانیتر و موثرتر میتواند عمل
کند هم در بازسازی مجرم و ایجاد خصوصیت بازدارنده اجتماعی. اما همانطور که اشاره فرمودید باید
بین اعدام و قصاص و مسائلی که در امور سیاسی هست تفاوت قایل
شویم. من هم با آقای باقرزاده و آقای قائمی موافق هستم که
نمیتواند مجازات به لحاظ نفس کار بازدارنده باشد ولی در بعضی
موارد به هر حال برای کسانی که به صورت عمد بستگان یا کسانشان
به قتل میرسند ایجاد حق میکند و در قانون گذشته ما هم که
اعدام وحبس ابد برای مرتکبین قتل عمد بود این مجازات وجود داشت
و همانطور که اشاره کردید در سایر کشورهای مترقی هم مجازات
اعدام وجود دارد.
در انگلیس هم وقتی یک قتل فجیع
رخ میدهد جامعه به طور طبیعی حساسیتش زیاد میشود ولی
انتظار جامعه این است که افرادی که مرتکب شدهاند دستگیر
شوند و محاکمه شوند و بعد به مجازاتهای سنگین که اینجا
حداکثر حبس ابد است محکوم شوند. اگر این کار انجام شود هم
خانواده قربانیان احساس رضایت میکنند و هم جامعه احساس
رضایت و آرامش میکند. چون برای جامعه مهم است که این
افراد مجازات شوند و در نقش بازدارندگیاش تاثیر میگذارد
و جامعه از حضور این افراد در بین خودشان به عنوان افراد
خطرناک در امان بمانند.
فکر نمیکنم که مسئله بازدارندگی بتواند اینجا موثر باشد. آنچه وجود دارد پدیده انتقام است که به صورت غریزی در انسان وجود دارد و متاسفانه این غریزه در ایران و کشورهایی که اعدام به کار میرود به عنوان یک انگیزه قانونی به کار گرفته میشود و نتیجهاش هم این است که اعدام که انجام میشود در عین این که خانواده ممکن است موقتا احساس آرامش کند ولی جامعه آرامتر و انسانیتر نمیشود. و همانطور که دیدیم در خود ایران علیرغم مجازات اعدام به عنوان قصاص در طول سی سال گذشته آمار قتل و جنایت در ایران نه تنها پایین نرفته بلکه بالا هم رفته. در ایران متاسفانه به دلیل این که رسانهها در این مورد بحث نمیکنند و آگاهیرسانی انجام نمیشود تصور عمومی هم این است که اعدام باید باشد تا بشود از تکرار این فجایع جلوگیری کرد. آقای قائمی، آمریکا اعدام در ملاء عام را در سال ۱۹۳۹ یعنی ۶۱ سال پیش متوقف کرد. اما چه چیزی تا همین ۵ سال پیش مانع از لغو مجازات اعدام کسانی بود که موقع ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال سن داشتند یا قانونا کودک به حساب میآمدند؟ مسئله برطرف شده اما در ایران هنوز این روند ادامه دارد. در ایران بر طبق قوانین بینالمللی به خصوص معاهده در مورد حقوق کودک به طور خیلی واضح گفته شده که افراد زیر ۱۸ سال کودک تلقی میشوند و به هیچ وجه مجازاتهای خشن و به خصوص اعدام در مورد آنها نباید اجرا شود. این در تمام دنیا امروز تقریبا پذیرفته شده. ایران تنها کشوری است که هر سال به طور وسیعی افراد زیر ۱۸ سال را به اعدام محکوم میکند. چند کشور دیگر مثل پاکستان، سودان و عربستان سعودی ممکن است در حد یک یا دو نفر را در این شرایط اعدام کنند. در آمریکا این مسئله تا چند سال پیش وجود داشت تا این که در سال ۲۰۰۶ دیوان عالی این کشور قوانین را به طور فدرال منطبق کرد که در تمام جاهای آمریکا افراد زیر ۱۸ سال به اعدام محکوم نشوند. پس متاسفانه در آمریکا هم تا این اواخر این روند به طور حداقلی وجود داشت. ولی در ۵ سال گذشته کاملا ملغی شده و امروز فقط ایران است که به طور وسیع دادگستری و قوه قضائیه آن به صدور این گونه احکام میپردازند. آقای آغاسی، ایران، عربستان و کره شمالی هنوز در ملاء عام اعدام انجام میدهند. فرزند ناصر محمدخانی، فوتبالیست سابق صندلی را از زیر پای شهلا جاهد کشید. در قزوین یک کودک سکو را از زیر پای مجرم کشید. آیا زمینهای هست برای این که اعدام اجرا نشود؟ اجازه بفرمایید من در رابطه با فرمایشات آقای باقرزاده یک مختصری مطالبی را عرض کنم. ایشان استدلال میکنند که به خاطر برگشتناپذیری مجازات اعدام و به این خاطر که حبس ابد ارجحیت دارد، به جای اعدام حبس ابد باشد. هیچ یک از دو نمیتواند استدلال باشد برای کسانی که حقی از آنها نادیده گرفته شده. من به هیچ وجه از اعدام کسانی که به اتهام قاچاق مواد مخدر محکومیت پیدا کردند و به خصوص اعدام کسانی که در رابطه با مسایل سیاسی مرتکب جرایم شدهاند دفاع نمیکنم و هرگز آن را در حیطه یک عمل صحیح قانونی و اجتماعی قرار نمیدهم. اما کسانی که قربانی هستند و یکی از عزیزانشان به وسیله کسی با تدارک قبلی و علم به این که مجازات این عمل چیست با نقشه کشیدن پیشاپیش به قتل میرسد اینها حق دارند که نمیگویم مقابله به مثل ولی حداقل مجازاتی که به قول آقای باقرزاده رضایت آنها را فراهم کند را مطالبه کنند. و این در اختیار حاکمیت و حکومت قانون نیست، بلکه به خانواده قربانی اجازه میدهد که تقاضای قصاص کنند یا مطالبه دیه یا گرفتن وجه بیشتر یا هر چیزی و طبیعتا این عمل هم که در قانون پیشبینی شده که خانواده قربانی بیایند چهارپایه را از زیر پای محکوم بکشند به نوعی در واقع ایجاد آرامش در آنها است. اما این که در ملاء عام صورت گیرد در قانون ما صرفا در اختیار قاضی است صرفا برای این که نوعی عبرتآموزی باشد برای کسانی که در آن محل دیدهاند که کسی یک پسر یا دختر جوانی را با چندین ضربه چاقو به قتل رسانده و الان میخواهند به مردم بگویند که اگر کسی این کار را کرد و مرتکب عمل فجیعی شد به سرعت مجازات میشود و او هم همین سرنوشت در انتظارش هست. بازهم من به عنوان افکار عمومی شخص خودم نمیتوانم این را تایید کنم که در ملاء عام و در حضور کوچک و بزرگ این کار انجام گیرد. ولی انگیزه و هدف قانونگذار و اجرای آن توسط قاضی پس از تصویب به این صورت است و به این علت است. آقای باقرزاده، پاسخی دارید؟ من در مورد انگیزه قانونگذار صحبت نمیکنم یا انگیزه قوه قضاییه. بحث این است که چطور میشود رضایت خاطر یا تسلی خاطر خانوادهها را تامین کرد. در جهانی که زندگی میکنیم در بیش از ۱۴۰ کشور اعدام لغو شده و در تمام این کشورها جرم و جنایت و آدمکشی صورت میگیرد و آیا فکر میکنید در تمام این کشورها مردم به خاطر این که قاتل اعدام نمیشود تسلی خاطر پیدا نمیکنند؟ میخواهم عرض کنم که این به دلیل این که جامعه ما به یک سنت دیرینه اعدام عادت کرده و فکر میکند هیچ راه دیگری برای مجازات مجرم نیست این سنت در جامعه پابرجاست. ولی تجربه نشان داده که در تمام کشورهایی که اعدام لغو شده، مجازات انسانی است که بتواند برای درازمدت یا ابد باشد باعث تسلی خاطر خانوادهها میشود و خانوادهها به این مسئله راضی هستند. اینها تغییر ماهیت ندادهاند و انسانهای عاطفیاند و انسانهایی هستند که ممکن است عزیزانشان در یک شرایط وحشتناک از دست داده باشند ولی در عین حال وقتی میبینند طرف زندانی شد احساس میکنند عدالت انجام شدهاست. بنابراین نباید تصور کرد تسلی خاطر بازماندگان تنها با قتل قاتل انجام میشود. آقای آغاسی اشاره کردند در مورد کسی که با قصد قبلی و نیت قبلی با خشونت کسی را بکشد. ولی میدانید در قصاص که در ایران انجام میشود در غالب موارد بیشتر مجازاتهای قصاص در مورد کسانی است که در یک درگیری قتل انجام میشود یعنی جوانانی که به جان هم میافتند در یک دعوا بدون برنامهریزی قبلی و بدون قصد قبلی و در حین درگیری کسی کشته میشود. اینها بیشتر در این موارد است که انجام میشود و نباید این مسئله را ساده تلقی کرد که قصاص به عنوان حق خانواده یا حق بازماندگان انجام میشود. قصاص یک عمل خشونتبار است و کشتن به طور کلی خشونت است مگر در مواردی که ضرورت ایجاب کند مثل دفاع از نفس. کسی نباید دست به کشتن بزند که در مورد قصاص صادق نیست. متاسفانه به دلیل اینکه در ایران جای طرح این بحث وجود ندارد جامعه ما هم در مورد این مسایل آگاهی زیادی ندارد و هنوز تصوراتی که در جامعه حاکم است در مورد اعدام و قصاص تصورت کهنهای است که از دوران باستان باقی مانده و در ایران هنوز ریشه دارد. آقای قائمی، کشورهای جهان سوم بعضیهایشان مجازات اعدام را ملغی کردهاند از جمله کشورهای کوبا و ونزوئلا که کشورهای دوست جمهوری اسلامی ایران هستند. این کشورها چه تجربهای داشتند بعد از الغای مجازات اعدام؟ تجربه آنها این بوده که هیچ ارتباطی بین اجرای احکام اعدام و کاهش جنایت و قتل وجود ندارد و هم اکنون بیش از ۱۴۰ کشور مجازات اعدام را ملغی کردهاند و در دی ماه ۸۹ کل کشورها در مجمع عمومی تصویب کردند که به سوی الغای جهانی اعدام حرکت کنند و در این زمینه هست که اعدامهای وسیع ایران بسیار به چشم میآید و در سطح بینالمللی روند بسیار غیرعادی است چرا که حتی دیوانعالی کشور چین برای الغای اعدام گام برداشته اما در ایران در ۵ سال گذشته دیدیم که تعداد اعدامها به طور سرسامآوری افزایش پیدا کرده. اجازه بدهید تاکید کنم که اعدام به هر شکلی که انجام شود یک عمل آدمکشی است. وقتی حکومت آن را انجام دهد دارد خشونت و آدمکشی را ترویج میکند. به هیچ وجه نمیتواند به طور وسیع یک عامل بازدارنده برای جنایت باشد و فقط کافیست به تجربه سی ساله گذشته کشور خودمان نگاه کنیم که روند اعدام و روند جنایت و قتل و جنایتهای فجیع دیگر چطور دست در دست هم دادهاند و در حال گسترشند و هیچ سالی نبوده که بتوانیم بگوییم در ۵ سال گذشته برای مثال اعدام عامل بازدارنده بوده. سؤال این است که چرا ما از این تجربه یاد نمیگیریم؟ چرا اگر می خواهیم یک جامعه امن و آگاه به وجود بیاید در آن راه قدم نمیگذاریم و حکومت فقط آن خشونت را ترویج میکند و باعث بازتولید آن درون جامعه میشود؟ آقای آغاسی، ضمن اینکه به انتقاداتی که به نظر شما شد میتوانید پاسخ دهید این سووال را هم پاسخ دهید که چشم انداز روند الغای مجازات اعدام را در ایران چگونه میبینید؟ اولا در مورد نظریات دوستان عزیز باید عرض کنم که من هم از تعداد بسیار زیاد اعدامها در ایران خشنود نیستم و جامعه هم نمیتواند از آن استقبال کند. ما تقسیم بندی که داریم مجازات اعدام برای جرایمی که نباید مجازات اعدام باشد یک سوی گفت و گو قرار دهیم و یکی دیگر مجازات قصاص است که تا زمانی که حکومت اسلامی در مملکت ما پابرجاست نباید آن را انتظار داشته باشیم که جا به جا کنند و یا جایگزین کنند. در بسیاری از کشورهای مترقی هم از جهت اقدام به قتل یا قتل افراد چنین مجازاتی در نظر گرفته شده. کاهش جنایات را در مناطق یا جاهایی که مجازات اعدام لغو شده آمار صحیحی نداریم و نمیتوانیم باور کنیم که کاهش پیدا کرده یا افزایش پیدا نکرده. اما از نظر اصولی به اعتقاد من تا آنجایی که ممکن است و الان کسانی هم که متصدیان امور هستند تلاش میکنند که حتیالامکان اولیای دم مجازات قصاص را درخواست نکنند. ما در ایران این را داریم بین افراد و آحاد جامعه. اما هیچگونه طرحی برای خنثی کردن مجازات اعدام یا تغییر آن در کشور ما وجود ندارد. به خصوص در رابطه با حق قصاص که افراد مطالبه و درخواست میکنند. اما در مورد احکام سیاسی یا احکامی که در دادگاهها در رابطه با مواد مخدر صادر میشود جامعه بیشتر حساس است و علاقمند است که برای این مجازاتها مجازاتهای جایگزینی پیش بینی شود. آقای باقرزاده، شما چشمانداز روند تدریجی لغو مجازات را چگونه میبینید؟ متاسفانه در ایران حکومت همانطور که اشاره کردم حکومت خودش از عواملی است که در تشویق مجازات اعدام کار میکند. هم به لحاظ قانونی و هم به لحاظ اجتماعی وفرهنگی اعدام را ترویج و تبلیغ میکند. بنابراین از این حکومت انتظار زیادی نمیشود داشت. در سطح جامعه به دلیل این که مطبوعات و رسانهها نمیتوانند قصاص و اعدام را آزادانه به بحث بگذارند مشکل وجود دارد چون قصاص به عنوان حکم اسلامی تلقی میشود بنابراین نمیشود در مطبوعات درباره آن بحث کرد. بنابراین متاسفانه ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم در آینده نزدیک در ایران یک موج ضد اعدام آغاز شود. فقط آنچه که در ایران ممکن است تاثیر بگذارد من فکر میکنم فشار بینالمللی است که ایران به دلیل حجم بالای اعدام همیشه زیر فشارهای جامعه بینالمللی قرار دارد و به خصوص سازمانهای حقوق بشر و این فشار در گذشته در دوران آقای خاتمی بیشتر موثر بود ولی در سالهای اخیر کمتر. ولی این فشار شاید بتواند تا حدی وادار کند حکومت را که اولا از اعدامها بکاهد و یا اعدامهای علنی را کنار بگذارد. در مورد قصاص سعی کند همانطور که اشاره کردم مجازاتهای جانشین پیدا کند. یعنی اگر خانوادههای قربانیان احتیاج به تسلی دارند دولت باید این کار را انجام دهد از طریق دستگیری مجرمین و همچنین پرداخت خسارت یا دیه یا هر چیزی که لازم است رضایت اینها را جلب کند. نه این که سرنوشت یک محکوم را به اختیار یک خانواده بگذارد که اینها با پول جان طرف را معامله کنند یعنی اگر پول ندهی میکشیم ولی اگر پول بدهی آزادی. آقای قائمی، همین سؤال را از شما میکنیم. چشم انداز لغو مجازات اعدام در ایران؟ همانطور که اشاره شد از نظر حکومت و قوه قضاییه هیچ گامی را در این جهت متاسفانه نمیبینیم. مخصوصا از وقتی آقای لاریجانی تصدی قوه قضاییه را به دست گرفته اشتیاق زیادی برای اجرای احکام اعدام نشان داده اما در سطح بینالمللی با روندی که برای الغای جهانی این حکم وجود دارد ایران روز به روز انگشت نما تر میشود و حتی اشاره کنم کشورهایی مثل برزیل که روابط دوستانهای با ایران دارند برایشان قابل تحمل نیست. وقتی که در مورد قطعنامهای در مورد حقوق بشر ایران برزیل آن را حمایت کرد دلیل اصلی اش را گسترش و وسعت اعدامها در ایران اعلام کرد. پس روز به روز روند موجب ایزولهتر شدن ایران خواهد شد مگر این که گام مثبتی درون کشور در این جهت برداشته شود. از: راديو فردا ---- اتحادیه اروپا: حکومت ایران باید اجرای حکم اعدام را متوقف و مجازات اعدام را ملغا کند http://www.fidh.org/Halt-capital-punishment-abolish?var_mode=calcul 18 مهر 1390 (10 اکتبر 2011) اتحادیه اروپا در روز 3 اکتبر 2011 (11 مهر 1390) گزارش سالیانه خود را در باره وضع حقوق بشر در سال 2010 را منتشر کرد. [1] در این گزارش بخشی به وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران اختصاص یافته و در این بخش توجه ویژه ای نیز به مجازات اعدام شده است. اتحادیه اروپا می گوید مجازات اعدام در ایران برای جرایم غیر مهم به اجرا در می آید و از ایران خواسته است اجرای حکم اعدام را با هدف الغای مجازات اعدام متوقف کند. در روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام (10 اکتبر برابر با 18 مهر)، ترجمه این گزارش را منتشر می کنیم.
جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران نشانی ئی میل: Lddhi(at)fidh.net *********** ایران در طول سال 2010، اتحادیه اروپا با صدور بیانیه های عمومی و اقدامات مختلف در تهران و پایتخت های کشورهای اروپایی، از ایران خواستار رعایت تعهدات بین المللی حقوق بشری آن کشور شد. اتحادیه اروپا نقض حقوق بشر شامل سرکوب اعتراض های مسالمت آمیز، دستگیری های خودسرانه، بدرفتاری با بازداشت شدگان، حق محاکمه عادلانه، تبعیض علیه زنان، اقلیت های مذهبی و قومی، از جمله محاکمه رهبران بهایی، را در این اقدامات مطرح کرد. اتحادیه اروپا در روز 12 ژوئن (22 خرداد)، سالگشت انتخابات ریاست جمهوری 1388، بیانیه جامعی در باره وضع حقوق بشر در ایران منتشر نمود.
گفتگوهای اتحادیه اروپا با ایران که از دسامبر 2006 با فسخ دور پنجم گفتگوها از طرف ایران به حال تعلیق در آمده بود، در سال 2010 همچنان مسکوت ماند. اتحادیه اروپا آمادگی خود را برای بحث در باره حقوق بشر با ایران اعلام کرد به شرط این که ایران تعهد واقعی به مشارکت جدی خود را نشان دهد. اما این مساله در سال 2010 رخ نداد.
در سراسر سال 2010، و در پی انتخابات ریاست جمهوری 1388، وخامت اوضاع حقوق بشر در بدترین حالت از سال 1979 (1357) به بعد ادامه یافت. آزار و اذیت، دستگیری و زندانی کردن روزنامه نگاران، وکلای دادگستری، مدافعان حقوق بشر، رهبران مخالف، دانشجویان و افرادی که خواهان حقوق مشروع خود بودند به برقراری فضای فراگیر ترس انجامید. مدافعان حقوق بشر، روزنامه نگاران، رهبران سیاسی، اقلیت ها و دانشجویان مورد آزار و اذیت قرار گرفتند، زندانی و گاهی اعدام شدند. شکنجه و بدرفتاری با بازداشت شدگان امری روزمره بود که با معافیت مرتکبان از مجازات در جریان بود. زنان پیوسته با تبعیض در قانون و عمل روبرو بودند. محدودیت های شدید بر آزادی بیان و حق تجمع و تشکل مسالمت آمیز ادامه یافت. در سالگشت انقلاب اسلامی در 22 بهمن ـ که برای بسیاری از ایران باید نماد پیشرفت در آزادی ها و حقوق اساسی باشد ـ نمایندگان عالی اتحادیه اروپا از این که شمار زیادی از ایرانیان از بیان عقیده خود منع شده اند نگرانی خود را ابراز کردند.
«صحنه های سرکوب خشونت بار امروز بخشی از روند چندماه گذشته است. حمله خشونت آمیز به افرادی که خواهان حقوق بنیادی آزادی بیان و تجمع هستند به بهای بی اعتمادی مردم و جامعه بین المللی به رژیم تمام شده است.» با وجود این دولتمردان به محدود کردن امکان دسترسی به منابع اطلاعاتی در بیرون از ایران، مثل اینترنت، ادامه دادند. در برنامه های بین المللی رادیویی و تلویزیونی اختلال رخ داد. کنترل تلفن و پیامک ها و ئی میل ها امری روزمره بود. در ماه ژانویه، دولتمردان تماس ایرانیان را با تقریبا 60 موسسه و سازمان خبری در خارج از ایران ممنوع کردند. کسانی که هنوز می خواستند با چند رسانه بزرگ فارسی زبان در باره حقوق بشر سخن بگویند مورد تهدید و آزار ماموران امنیتی قرار گرفتند. بسیاری از ایرانیان برای بیان نظریات خود به وبگاه های شبکه های اجتماعی روی آوردند.
در مارچ 2010، شورای اتحادیه اروپا نگرانی عمیق خود را از اقدامات دولتمردان ایران برای جلوگیری از ارتباط آزاد شهروندان و دریافت اطلاعات از طریق تلویزیون، رادیو، ماهواره و اینترنت ابراز کرد. به کارگیری روزافزون حکم اعدام در ایران به عنوان ابزار ارعاب مخالفان سیاسی، در مغایرت با حداقل موازین بین المللی، موضوع نگرانی ویژه دیگری بود. بر خلاف حقوق بین المللی، مجازات اعدام برای اعمالی به کار گرفته می شد که در ردیف مهمترین جرایم به شمار نمی روند، از جمله جرایم مربوط به قاچاق مواد مخدر یا اتهام های مبهم مربوط به امنیت ملی شامل محاربه ("دشمنی با خدا"). افزایش شدید در اجرای حکم های اعدام در سال 2010 به ویژه باعث نگرانی شد. دولتمردان ایران به اجرای 252 مورد اعدام اذعان کردند، اما برآوردهای معتبر نشان می دهند که تعداد واقعی حداقل دو برابر آن و شامل اعدام های مخفی و نیز دسته جمعی در انظار عمومی بوده است.
در سال 2010، حداقل یک مجرم نوجوان اعدام شد و 143 مجرم نوجوان زیر حکم اعدام به سر می بردند. حکم اعدام به وسیله سنگسار باز هم صادر می شد، گرچه اطلاعی از اجرای حکم سنگسار در دست نیست. اتحادیه اروپا (و جامعه بین المللی نیز) به شدت از صدور حکم اعدام با سنگسار برای خانم محمدی آشتیانی به خاطر زنا انتقاد کرده و با صدور چندین بیانیه از ایران خواستار توقف اعدام و کاهش حکم او شده است. اتحادیه اروپا در چندین مورد حکم های اعدام را پیش یا پس از اجرای آنها محکوم کرده و از ایران خواسته است اجرای حکم اعدام را با هدف الغای مجازات اعدام متوقف کند. اتحادیه اروپا در زمان رسیدگی ادواری عمومی به پرونده ایران در شورای حقوق بشر در تاریخ 14 فوریه 2010 (25 بهمن 1388) پیگیرانه در باره کارنامه حقوق بشر این کشور اظهار نظر کرد. ایران در کوشش خود برای عضویت در شورای حقوق بشر شکست خورد. اتحادیه اروپا، همچون سال های پیش، از قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل در باره وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران پشتیبانی کامل به عمل آورد و این قطعنامه در تاریخ 21 دسامبر 2010 (30 آذر 1389) با 78 رای موافق به تصویب رسید. در این قطعنامه از دولت ایران به تاکید خواسته شد با کارشناسان ویژه سازمان ملل ـ که در پنج سال گذشته موفق به دیدار از ایران نشده اند ـ همکاری کامل به عمل آورد و از کارشناسان ویژه واجد اختیار خواست به وضع حقوق بشر در ایران توجه خاص نشان دهند. ---- به مناسبت 10 اکتبر، روز جهانی مبارزه با اعدام
اعدام، روزگاری واژه ای مهیب وغیر قابل تصور و امروز دگر
واژه غریبی نیست. سالهاست مردم ایران به اجبار با این واژه خو
گرفته اند. اعدام زندانیان سیاسی به اتهام محاربه ، اعدام
اقلیت های مذهبی به اتهام ملحد ، اعدام اقلیت های قومی به
اتهام تجزیه طلبی، اعدام کودکان زیر 18 سال و اعدام به اتهام
قاچاق مواد مخدر. در طی این سالها اعدام ابزاری بوده در دست
رژیم ولی فقیه ، برای ایجاد رعب و وحشت و تن ندادن به خواسته
های آزادیخواهانه و حق طلبانه مردم ایران .
این حکومت با اعمال فریبکارانه ، همیشه از رشد انسانیت در
وحشت بوده و قانون های خشن را برای آرامش خویش تصویب و در
بیدادگاههایش اجرا می کند و از رشته رشته وجود انسانها طناب
دار می سازد تا ابتدا شخصیت او را از آن بیاویزد و بازمانده
شمع وجودش را دار بزند.
رژیمی که از همان
روزهای آغازین حکومتش ، به جای پاسخگویی به خواسته های بر حق
مردم با اعدام هزاران هزار زندانی سیاسی و آزادیخواه سعی در
برپایی سکوت و خفقان در جامعه را داشت
و امروز که با
اعتراضات و اعتصابات گسترده مردم روبروست باز هم نمی خواهد بر
حقوق حقه مردم و خواسته های حق طلبانه آنها تن دردهد
بر اعدام و سرکوب خود
افزوده است.
با اعدام زندانیان
سیاسی ، اعدام نوجوانان ، نوجوانی که به جرم غفلت ، در پشت
میله های زندان در انتظار اعدام بسر می برند .رژیم ولی فقیه با
استفاده از قوانین ضد انسانی اش به آنها می تازد تا وجود آنها
را زیر چرخهایش له کند . وجود نحیف آنها را ابتدا به حبس می
کشد و از آنها موجودی می سازد ضد خویش و رهایش می کند تا به
خویشتن خویش بتازد و به خود و همنوعانش سیلی و تازیانه زند.
لطافت روحش را می گیرد و خشونت را جایگزین آن می کند .آنها
مجرم نیستند بلکه تنها انعکاس سرکوب و خشونت اعمال شده بر جسم
و روح خویش هستند.
اعدام به اتهام قاچاق مواد مخدر ، قاچاق مواد مخدر حاصل فقر
و سرگشتگی ، درد بی خانمانی و دربدری است .حاصل بی عدالتی که
بیش از پیش شکاف بین طبقات را عمیق تر کرده ،تا زجر عده ای
بیشتر و شاهد رفاه و آرامش دیگری شود .
اختلاس های میلیاردی
رژیم در برابر فقر و گرسنگی عده ای که به ناچار به
دام مواد مخدرافتاده اند.مواد مخدری که خود رژیم با
وارد کردن و توزیع گسترده آن در جامعه قصد دارد تا مردم و به
خصوص جوانان را درگیر کند تا انها را بیشتر در خود فرو برد تا
به دیکتاتوری
سرکوب و دزدیهای خود ادامه دهد . رژیمی که حتی با ایجاد
باندهای مافیایی در داخل زندانها اقدام به خرید و فروش مواد
مخدر در بین زندانیها می کند تا صدای آنها را خفه و به راحتی
از آنان سوء استفاده کند و از طرفی دیگر
این رژیم اعدام به اتهام مواد مخدر را وسیله ای قرار
داده برای ایجاد فضای رعب و وحشت بیشتر در بین مردم چرا که خود
بزرگترین قاچاقچی مواد مخدر است.
در روز جهانی مبارزه با اعدام ، فعالین حقوق بشر و دموکراسی
در ایران اعدام زندانیان سیاسی ، اعدام کودکان ، اعدام اقلیت
های مذهبی و قومی و اعدام های گروهی به اتهام مواد مخدر را که
در هفته های اخیر بصورت جنون آمیزی شدت گرفته محکوم می کند و
از تمامی انسانهای آزاده و مدافع حقوق بشر می خواهد تا در
برابر رژیم مستبد حاکم بر ایران قد علم کنند و در تمامی مجامع
بین المللی هم صدا با ما اعدام این غیر انسانی ترین شکل سلب
حیات و زندگی انسانها را متوقف کند.
فعالین حقوق بشر
و دمکراسی در ایران
18 مهر 1390 برابر با 10 اکتبر 2011
|
||||