پای رئیس‌جمهور در کفش فائو؛ آقای رئیس، آمار شما گرسنگان را سیر نمی‌کند

دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۰

احتمالا ضرب‌المثل «با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی‌شود» را برای مواردی از این دست به کار می‌برده‌اند.جایی که ادعا کنیم کاری محقق شده، ولی برای اثبات آن، دلیل و برهان نیاوریم؛ مثل هم‌اکنون که رئیس جمهور بار‌ها و بار‌ها تکرار می‌کنند که گرسنگی در کشور ریشه کن شده، ولی هیچ دلیلی نمی‌آورند و حتی نمی‌گویند که چگونه به این مهم دست یافته‌اند!

آفتاب: احتمالا ضرب‌المثل «با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی‌شود» را برای مواردی از این دست به کار می‌برده‌اند.جایی که ادعا کنیم کاری محقق شده، ولی برای اثبات آن، دلیل و برهان نیاوریم؛ مثل هم‌اکنون که رئیس جمهور بار‌ها و بار‌ها تکرار می‌کنند که گرسنگی در کشور ریشه کن شده، ولی هیچ دلیلی نمی‌آورند و حتی نمی‌گویند که چگونه به این مهم دست یافته‌اند! 

انگار تعریف گرسنگی در لغتنامه‌ها، نیازمند بازنگری جدی است. البته تعریف آن زیاد تغییر نکرده، ولی گویا برداشت‌ها از آن خیلی آسمان و زمین شده است؛ یکی نخوردن غذا را گرسنگی می‌خواند و البته کم نیستند، کسانی که با این دیدگاه موافق نیستند و نگاه جامع‌تری به ماجرا دارند.

شاید تصویر قحطی و خشکسالی در کشورهایی مانند سومالی، تصویری اغراق آمیز از پدیده گرسنگی باشد، ولی گرسنگی یک معضل جهانی و در حال گسترش است. چندی پیش، «کارولین هرفورد»، مدیر کل جدید سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) گفت: «شکاف فقیر و غنی میان کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه، در حال افزایش است. وقتی سه جنبه بی‌ثباتی سیاسی، افزایش قیمت مواد غذایی و شرایط جوی نامناسب را که در نظر می‌گیرید، متوجه می‌شوید که همه این‌ها دست به دست هم می‌دهند تا شاهد پدیده گرسنگی مردم جهان باشیم. اینک شاهد گرسنگی نزدیک به یک میلیارد نفر از مردم هستیم که یا غذایی برای خریدن پیدا نمی‌کنند و یا حتی وقتی غذا هست، قادر به خرید آن نیستند. این گونه است که آمار تلفات ناشی از گرسنگی در جهان، از آمار تلفات ناشی از مالاریا یا بیماری‌های دیگر بیشتر است». 

در اوایل سال جاری، هنگامی که هنوز ماه اردیبهشت به نیمه نرسیده بود، رئیس جمهور در جمع کارگران نمونه حاضر شد و با تأکید دوباره بر ایجاد دو و نیم میلیون شغلی که در سخنان نوروزی‌اش وعده داده بود، به برنامه‌های دولت در بحث هدفمند کردن یارانه‌ها اشاره نمود و افزود: «امروز می‌توانیم اعلام کنیم که در سرزمین پهناور ایران، گرسنه‌ای نیست»؛ سخنی که پیشتر هم از سوی یکی از اعضای کابینه، تأکید شده بود، ولی بیان آن توسط فرد اول قوه مجریه، آن را تبدیل به موضع‌گیری رسمی دولت کرد.

از اینجا به بعد بود که فرکانس کاربرد کلمه گرسنگی به شدت بالا رفت و تعریف‌ها دستخوش تغییر شد، به گونه‌ای که مردم کوچه و بازار تا می‌خواستند از یک معضل با هم صحبت کرده و گله‌گذاری کنند، از تمثیل ریشه‌کنی گرسنگی در کشور می‌گفتند و به محض دیدن یک مستحق، سری به نشانه تأسف تکان می‌دادند.

البته این نخستین بار نبود که حکایت یکی از سخنان برخی مقامات مسئول، به مثلی کنایه آمیز تبدیل می‌شد و به سرعت در جامعه تسری می‌یافت؛ کنایه‌ای تلخ، شبیه نرخ گوجه فرنگی در یک محله خاص که البته این بار کمی متفاوت بود، تا جایی که گویا، عمدی در میان است که مبادا تب این احساسات غلیان کرده مردمی فروکش کند.

دولت دهم، در سال گذشته مبلغی معادل یک میلیارد تومان برای هزینه‌های درمانی کارتن خواب‌ها ـ آن هم تنها در شهر تهران ـ تصویب کرد. این مبلغ جدا از هزینه نگهداری و راه‌اندازی گرمخانه برای افراد بی‌سرپناه و کارتن خواب است. مدیرکل دفتر امور اجتماعی استانداری تهران، چندی پیش گفته بود: «تنها در سال ۱۳۸۹ یک هزار و ششصد کارتن‌خواب از سطح شهر تهران جمع‌آوری و سازماندهی شده‏‌اند». پیشتر، مرتضی طلایی، رییس کمیسیون فرهنگی، اجتماعی شورای شهر تهران در این باره گفته بود: «جای تأسف است که بگویم بیش از دو سوم کارهای روزانه من، صرف رسیدگی به درخواست‌های افراد نیازمند، بی‌سرپناه و کارتن خواب می‌شود و می‌دانیم که با این کمک‌های کوتاه مدت، قطعا مشکلات آن‌ها حل نشده و همزمان به مراکز دیگری نیز می‌‌روند».

اینجاست که هر از چندگاهی یکی از مسئولین به اذهان تلنگر می‌زند که مبادا کسی گمان کند که گرسنه‌ای در کشور هست که حاشا و کلا؛ همه سیرند و درستی این آمار و ارقام هم لابد با برهان خلف اثبات شدنی است: هر ایرانی ماهانه نزدیک ۴۵ هزار تومان یارانه می‌گیرد و با یک حساب دو دو تا، روزی هزار و پانصد تومان برای خوردن دارد و طبیعتا گرسنه نمی‌ماند!

در آخرین نمونه از تکرار این داستان، محمود احمدی‌نژاد در بیست و پنجمین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی حاضر شد و گفت: «هفت میلیارد نفر در جهان هستند که سه میلیارد از آنها گرسنه هستند و ‌٢/١ دهم میلیارد نفر روزانه حتی یک وعده غذا ندارند»؛ به عبارت بهتر، از هر هفت نفر ساکن کره خاکی، سه نفرشان به معنای عام قضیه گرسنه هستند و 40 درصد گرسنگان، تعریف لغوی کلمه برایشان مصداق دارد و چه بسا که از فرط گرسنگی رو به مرگ باشند.

اکنون کافی است که این نقل قول را در کنار سخنان پیشین رئیس‌جمهور و وزیر و معاون و... بگذاریم تا به این نتیجه برسیم که حتی یک نفر ایرانی هم در میان ۴۲ درصد گرسنه جهانی نباشد؛ آماری که به شدت تعجب برانگیز است و نیاز به توضیح دارد!

اما فارغ از منبع این آمار و درستی و نادرستی این ادعا، آنچه مهم است، اذعان به تعریف جامع‌تری از گرسنگی است که تنها به شکم خالی خوابیدن محدود نشده است، بلکه احتمالا به حجم بزرگی از نیازمندانی اشاره دارد که اسیر تأمین ابتدایی‌ترین وسایل زندگی خود هستند؛ از انبوه کارتن خواب‌هایی که به گواه آمار برخی نهادهای اجتماعی، یا به گرمخانه و بهزیستی و... راه پیدا می‌کنند و یا در این شب‌های سرد زمستانی، تاب سختی روزگار را نمی‌آورند و جان می‌بازند، گرفته تا افرادی که مجبور به کلیه فروشی، تن فروشی و... می‌شوند تا شاید چند صباحی بیشتر زندگی کنند.

جایی که می‌گوییم گرسنگی به کل ریشه کن شده و این موضوع را به احتساب نکات مثبت هدفمندسازی یارانه‌ها می‌گذاریم، به این معناست که مثلا روزانهX نفر پیش از هدفمندی یارانه‌ها بر اثر گرسنگی جان می‌باخته‌اند، ولی اکنون بساط این اعداد برچیده شده است. شاید هم فراموش کرده‌ایم که در برخی از کشورهای دیگر هم مقرری ماهانه در قانون تعریف شده است، ولی فقر و گرسنگی ریشه کن نشده است؛ به عبارت بهتر، با ذکر سخنانی از این دست، جدای اینکه ساده انگارانه با مقوله فقر برخورد کرده‌ایم، بلکه در عمل، کارکرد نهادهای یاری رسان در مشکلات اجتماعی (مثل بهزیستی و تأمین اجتماعی و...) را هیچ تصور کرده‌ایم و... اینجاست که باید احتمال لغزش و بروز خطاهای جبران ناپذیری را بدهیم.

این گونه که از شواهد امر به نظر می‌رسد، آمار مستندی در پشت این ادعا نیست و چه بسا تنها توجیه این سخنان، تعریف و تمجید از اجرای طرح مثبت هدفمند سازی یارانه‌ها باشد که البته از ضعف‌هایی نیز رنج می‌برد؛ طرحی که شجاعانه به اجرا درآمد، ولی گویا برای مدیران بی‌نقص بیاید و حتی حکم ابزاری را پیدا کرده که می‌خواهند با آن همه ایرادات را رفو کنند.

به گزارش تابناک،هر گونه که به ماجرا نگاه کنیم، تنها بازخورد پنهان‌سازی آمار گرسنگان جامعه (هر چقدر هم که اندک باشند) و یا محدود کردن گرسنگی به شکم‌های خالی، حکم نمک پاشیدن به زخم برخی از اقشار جامعه را دارد که چه بسا ندار هستند و با شنیدن این سخنان، به این نتیجه می‌رسند که فراموش شده‌اند که در غیر این صورت، یا از آمار گرسنگان جا نمی‌ماندند و یا وضعیتشان با یک جمله دیگر مثل «ندار داریم اما گرسنه نیستند» گفته می‌شد.

شاید بد نباشد که مسئولان تجدید نظر کنند و اکنون که نمی‌خواهند همه آمار‌ها را بدهند، آمار گرسنگان را هم بی‌خیال شوند!

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به سیمای نظام 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران