حدود سه سال پیش علی اکبر
اشعری رئیس وقت سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران
اعلام کرد که سرانهی مطالعهی غیر درسی ایرانیان در
شبانهروز ۲ دقیقه بیشتر نیست که با افزودن زمان درس
خواندن به آن، به ۶ دقیقه میرسد.
این آمار که با تبلیغات
رسمی در مورد دست یافتن به قلههای دانش ناهمخوان بود
با واکنش تند مسئولان، به ویژه متولیان اصلی امور کتاب
و کتابداری روبرو شد. آمار نشر کتاب در سال ۱۳۹۰ و
مقایسه آن با سالهای پیش نشان میدهد سرانه مطالعه
باید از این نیز کمتر شده باشد.
سرانه مطالعه، دو دقیقه یا
دو ساعت؟
برخلاف آنچه آمار رسمی گویای آن است، رشد سرانه مطالعه
در ایران در اظهارات و ادعاهای مسئولان شتابی
حیرتانگیز پیدا کرده است. منصور واعظی، دبیر کل نهاد
کتابخانههای عمومی کشور میگوید که هر ایرانی به طور
متوسط ۱۸ دقیقه در روز مطالعهی غیر درسی و غیر کاری
میکند و در این رقم مطالعهی قرآن و کتابهای مذهبی
محاسبه نشده است.'
وزیر ارشاد محمد حسینی
هم تابستان ۱۳۹۰ میزان سرانه مطالعهی کتابهای
غیردرسی را با اندکی احتیاط بین ۱۲ تا ۱۸ دقیقه اعلام
کرد و گفت، اگر زمان خواندن دعا و روزنامه و مجله را
هم به این رقم اضافه کنیم سرانه مطالعه در ایران به ۷۶
دقیقه میرسد.
اندکی پس از این سخنان جواد حسینی فرماندار مشهد در
گردهمایی اعضای انتصابی انجمن کتابخانههای عمومی این
شهر سرانه مطالعه ایرانیان را به ۹۵ دقیقه ارتقا داد.
محمد سالاری، مدیر کل
دفتر برنامهریزی و مطالعات فرهنگی و کتابخوانی نیز در
این مسابقه گام بعدی را بلندتر برداشت و مدعی شد آمار
دو دقیقهای سیاهنمایی است و سرانه مطالعه هر ایرانی
در واقع به دو ساعت میرسد.
«ایرانیان قهرمان مطالعه
در جهان»
به این ترتیب میزان مطالعه روزانه ایرانیان در مدت
کوتاهی ایالات متحده آمریکا را (با حدود ۲۰ دقیقه در
روز) پشت سر گذاشت و از ژاپن، به عنوان رکورددار
کتابخوانی جهان (با سرانه مطالعه ۹۰ دقیقه در روز) ۳۰
دقیقه جلو افتاد. رئیس نهاد کتابخانههای عمومی
جمهوری اسلامی چندی پیش مدعی شد «گرایش به کتابخوانی
در غرب در سالهای اخیر کاهش یافته اما بالعکس در
ایران سرانه مطالعه افزایش داشته است.»
چگونه سرانهی کتابخوانی در ایران و ایالات متحده
میتواند برابر باشد در حالی که شمارگان تمام کتابهای
ادبی که در طول ده ماهه نخست سال جاری در ایران منتشر
شده کمتر از تیراژ چاپ نخست یک کتاب در آمریکا است؟
از چاپ اول یکی از عنوانهای کتاب "هری پاتر" در سال
۲۰۰۷ میلادی طی بیست و چهار ساعت ۱۵ میلیون نسخه در
آمریکا و بریتانیا فروش رفت. چاپ نخست این کتاب در
آمریکا ۱۲ میلیون نسخه تیراژ داشته است که معدل کل
کتابهای ادبی فارسی است که از ابتدای سال نود تا
پایان دیماه انتشار یافته.
کاهش منظم
تیراژ و تعداد کل کتابها
موسسه خانه کتاب که از زیر مجموعههای وزارت ارشاد
محسوب میشود، به دلیل دسترسی به اطلاعات رسمی وضعیت
نشر در ایران مهمترین، و به لحاظ آماری معتبرترین نهاد
فعال در این حوزه محسوب میشود. مجموعههای آماری که
در مورد نشر کتاب در یک دههی گذشته توسط خانه کتاب
منتشر شده، حکایت از واقعیتهایی دارد که خلاف تمام
ادعاهای مسئولان است.
مطابق آمار رسمی تعداد کل کتابهایی که هر سال به
بازار عرضه شده روندی نزولی دارد و این روند در پنج
سال گذشته کاهشی چشمگیر را نشان میدهد. در سال ۱۳۸۵
از حدود ۵۳ هزار و ۵۰۰ عنوان نزدیک به ۲۲۸ میلیون و
۶۰۰ هزار نسخه کتاب وارد بازار شده است. در سال ۸۹
تعداد عنوانها ده هزار افزایش داشته اما مجموع
کتابهایی که منتشر شد ۳۰ میلیون نسخه کمتر شده است.
به عبارت دیگر به رغم افزایش قابل توجه عنوانهای جدید
حجم متونی که برای مطالعه در اختیار شهروندان قرار
گرفته، کمتر شده است. تعداد متوسط صفحههای یک کتاب
نیز از ۲۵۲ به ۲۳۵ صفحه در سال ۹۰ تنزل پیدا کرده است.
آمار خانه کتاب حکایت از آن دارد که تیراژ متوسط کتاب
که ده سال پیش ۵ هزار ۲۳۴ نسخه بوده در یک روند کاهشی
منظم در سال جاری به ۲۹۹۲ نسخه رسیده است.
کاهش ۱۲ درصدی متون چاپی
مسئولان دولتی ادعا میکنند
که افزایش شمار عنوان کتابهای منتشر شده بیانگر
بالارفتن سطح مطالعه در جامعه است. دو برابر شدن تعداد
عنوانها در یک دههی گذشته نیز در نظر اول فریبنده
است، اما همانگونه که در آمار خانه کتاب پیداست تعداد
کتابهایی که در اختیار خوانندگان احتمالی قرار گرفته
مدام کمتر میشود.
یکی از شیوههای مرسوم
محاسبهی سرانهی مطالعه در نظر گرفتن تعداد صفحههای
چاپ شده به نسبت جمعیت است. بر اساس دادههای مرکز
آمار ایران در یک دههی گذشته حدود ده میلیون نفر به
جمعیت ایران اضافه شده است. از سوی دیگر شمار کل
صفحههای کتاب چاپ شده از سال ۸۲ تا امسال نزدیک به ۱۲
درصد کمتر بوده.
اگر یکی از شاخصهای مهم مطالعه غیردرسی را کتابهای
ادبی در نظر بگیرم، آمار مربوط به این حوزه نیز شاهدی
بر کاهش میزان مطالعه است. تیراژ متوسط کتابهای ادبی
در یک دهه گذشته از ۵۰۶۸ به ۲۰۲۰ نسخه در سال ۹۰ تنزل
پیدا کرده است. تعداد کل کتابهای چاپ شده نیز در ده
سال گذشته به رغم افزایش جمعیت و دوبرابر شدن عنوان
کتابها افزایش محسوسی نداشته است.
کتابسازی و آمار کاذب
آمار خانه کتاب در حالی گویای کاهش میزان مطالعه است
که عدهای معتقدند همین آمار نیز بازتاب واقعیت نیست.
افزایش عنوان کتابها در نظر برخی از کارشناسان در
مواردی حاصل رانتهای دولتی است که عدهای را به بازار
نشر و کتابسازی جذب میکند.
احد فرامرز قراملکی، مدیر گروه اخلاق حرفهای دانشگاه
تهران ۱۹ اسفند ۱۳۹۰ به خبرگزاری مهر میگوید: «امروز
کتابسازی در واقع یک پدیدهای است که از طرفی اسراف
در کاغذ و وقت خواننده و نویسنده، و از طرف دیگر یک
آمار کاذب را به میان آورده است.»
در کنار آمار رسمی
شواهد دیگری نیز وجود دارد که بیانگر وضعیت بحرانی نشر
در ایران به ویژه در سالهای اخیر است. دی ماه سال
جاری کتابفروشان و ناشران خیابان کریمخان در دیدار
با شهردار منطقه ۶ تهران از تعطیل شدن ۱۰۰ کتابفروشی
پایتخت در یک سال گذشته خبر دادند.
مدیران نشر چشمه و ثالث از شرکتکنندگان در این نشست
بودهاند. این نشست در حالی برگزار میشد که فعالیت
نشر چشمه به حالت تعلیق درآمده است. در هفتهی سوم
اسفند ماه نیز خبرگزاری مهر از تعلیق فعالیت چند ناشر
دیگر از جمله نشر ثالث توسط وزارت ارشاد خبر داد.
در نیمهی دوم سال ۹۰ افزایش بیسابقه بهای ارزهای
خارجی به بالا رفتن قیمت کاغذ منجر شد که رکود بازار
نشر را عمیقتر کرد. این مشکلات و ورشکستگی بسیاری از
کتابفروشیهای تهران و شهرستانها، در کنار روند
نزولی تیراژ و شمارگان کل کتابهای چاپ شده، نشان
میدهد که خرید کتاب هر سال جای کمتری را در سبد
هزینهی خانوادهها به خود اختصاص میدهد و سرانه
مطالعه رو به کاهش است.