بازگشت به صفحه اول

 

 
 

این نوشته حاوی قسمت دوم بحثی در قالب گفتگو در باره مشکلات جنبش دموکراسی خواهی بطور عام، طیف هواداران نهضت ملی (ملیون) به طور خاص و پیشنهاداتی برای برخورد با این مشکلات است.

"بعضی از فعالین سیاسی دیدی کوتاه مدت از تشکل های سیاسی داشته، به لزوم اقدامات دراز مدت توجه نمی کنند. همه می خواهند راه میان بر بروند و زود به نتیجه برسند. راحت طلبی و ساده گرائی رواج دارد. بعضی به جای تقویت یک تشکل یا فکر موجود از صفر شروع کرده به ایجاد تشکل جدیدی دست می زنند. آنها توجه نمی کنند که افزودن به تعداد تشکل ها اکثرا مساله ای را حل نمی کند. یک تشکل جدید شاید چند اشتباه مورد توجه را نداشته باشد ولی محتمل است که در عوض آنها اشتباهات چه بسا مهمتر دیگری را تکرار کند".

تدارک دموکراسی پایدار (2)

همایون مهمنش

یاد داشت هائی در مورد تشکیلات

فردا صبح به یاد داشت هائی که از یک دوره آموزشی در مورد "تئوری سازماندهی (organisation) تولید سیستم های اطلاعاتی" داشتم نگاهی انداختم. در مهندسی و تولید این سیستم ها پیشرفته ترین دانش سازماندهی مورد نیاز است. نوشته بودم:

نام لاتین سازمان (organisation) به نام یونانی آن ارگانون (organon) ارتباط داده میشود که چیزی شبیه ابزار یا وسیله معنی می دهد. در تئوری سازماندهی (organization theory) تشکیلات به معنی نظم مستمر یا ساختار دادن به یک گروه اجتماعی است(6). سازماندهی پروسه ایجاد تشکیلات است و به این سوال پاسخ می دهد که ترتیب و ساختار تشکیلاتی چگونه نتیجه می شود(7).

انتقادی که امروز به تئوری سازماندهی کلاسیک (1750 تا 1930 میلادی) میشود اینست که این تئوری به افراد بیشتر به عنوان ابزار کار می نگریست و به محیط اجتماعی توجه لازم را نمی نمود. سازماندهی نئوکلاسیک (1925 تا 1950) بر عکس کوشش داشت فقط جنبه اجتماعی انسان را مرکز توجه قرار دهد. اما هر دو تئوری فقط جنبه هائی از تشکیلات و نه همه آن را در مد نظر داشتند. تئوری مدرن سازماندهی (modern organization theory) رابطه انسان و تشکیلات را در مرکز توجه خود قرار می دهد. موضوع این تئوری رابطه ایست که عناصر سیستم با یکدیگر دارند، عامل تعیین کننده، رابطه اعضا با تشکیلات و اهداف آن است.

تئوری مدرن سازماندهی

موضوع تئوری مدرن سازماندهی، انواع تشکل ها مانند سازمان گروه های اجتماعی، حکومت (Staat یا  state)، ادارات اعم از دولتی یا غیر دولتی، ارتش، دانشگاه ها و همچنین احزاب و تشکل های سیاسی است. وظیفه این رشته تعریف و توضیح تشکل ها، عملکرد اجتماعی و ارائه روش هائی برای یافتن بهترین ساختار ممکن است. دراین رشته مدل ها و تئوری سیستمی، کبرنتیک، اطلاعات و مبادله آن، روانشناسی، جامعه شناسی، ریاضی و کار انسانی (ergonomics) مورد استفاده قرار می گیرند. همچنین روش های تقسیم کار، تعیین ساختار، تکامل پروسه ها، درجات کنترل، چگونگی با خبر شدن از مسائل و یافتن مشکلات، موضوعات اصلی تئوری سازماندهی مدرن اند. مثلا در مورد تقسیم کار سوال اینست که چه تقسیم کاری مناسب تر است؟ در مورد ساختار: چه ساختار تشکیلاتی برای رسیدن به هدف مورد نظر بهترین بازده را دارد؟ در مورد پروسه ها (فرآیندها): وظائف تشکیلاتی و پروسه های عملکردی را چگونه میتوان بهتر تنظیم کرد؟ آیا عملکرد جدید نیازمند تغییرات ساختاری است؟ شناسائی مسائل سازماندهی: چگونه میتوان مشکلات را بطور کامل و در همه ابعاد آن شناخت و مرتفع نمود؟

تئوری مدرن سازماندهی، واقع گرائی بیشتری نسبت به گذشته نشان می دهد و کوشش دارد مجموعه مشکلات را در نظر گیرد. اگرچه برخورد سیستمی (5) در زمینه هائی باعث پیشرفت تئوری سازماندهی شده ولی تا کنون کوشش ها برای ارائه تجربیات در یک ساختار جامع، عام و کامل نا موفق بوده است.

یک تعریف مدرن تشکیلات، "ارتباط دادن عناصر یک سیستم اجتماعی یا فنی اجتماعی با هم به نحوی است که مبادله اطلاعات (communication) و همکاری میان آنان را برای رسیدن به اهداف سیستم با استفاده از روش های عقلانی، به نحوی پایا و با بالاترین بازده ممکن سازد" است(6). 

سوال هائی که این تئوری به آنها پاسخ می دهد عبارتند از:

چگونه میتوان از طرق منطقی (rational) به یک یا چند هدف مورد نظر دست یافت؟ چه عناصر سیستمی (افراد، وسائل، اطلاعات و غیره) مورد نیازاست و چه ارتباطاتی باید میان آنها برقرار باشد تا کار جمعی بهترین نتیجه را بدهد؟ چه قواعدی برای همکاری هدفمند بخش های سیستم لازم است؟

"تشکل در حالت مطلوب طوری عمل میکند که هر فرد یا ارگان تشکیلاتی، اطلاعات لازم را در موقع و مکان مناسب در اختیار داشته باشد"(8).

"برای رسیدن به هدف همیشه امکانات ما محدود است. امکانات نا محدود وجود ندارد". همچنین یاد داشت کرده بودم: "یک سازمان همیشه مرز دارد و نا محدود نیست. این مرز دنیای درونی را از دنیای بیرونی جدا می کند"(7).

"تشکل مجموعه ای از افراد است که مبادله اطلاعات میان آنان بیشتر از مبادله اطلاعات آنان با افراد خارج تشکیلات است"(9).

برنامه، استراتژی و تاکتیک

در مورد برنامه، استراتژی و تاکتیک جملات زیر را یاداشت کرده بودم:

تئوری مدرن سازماندهی برنامه را حاصل پروسه به کار گرفتن سیستماتیک و جهت دار  اطلاعات برای هدایت اقدامات آینده می داند. برنامه نتیجه پروسه برنامه ریزی است که به صورت کتبی در آمده است. مهمترین خاصیت برنامه اینست که شکل می دهد، سلسله اقدامات را مشخص و تنظیم می کند و علاوه بر این راه های کنترل شکست یا موفقیت را نشان می دهد.

استراتژی برنامه ای است که اهداف و مدت تحقق آن توسط برنامه ریز مشخص میشود اما هدفها و مدت تحقق تاکتیک که آن هم برنامه است از اهداف استراتژیک نتیجه میشوند. برنامه ریز معمولا فقط در انتخاب وسائل تحقق آن آزاد است.

ضرورت تشکیلات سیاسی

آنقدر غرق در خواندن این نکات شده بودم که دیرم شد. با کمی تاخیر به هتل دوستان رسیدم. پس از صرف ناهار با اتومبیل برای دیدن شهر رفتیم. پس از مدتی دیدن و قدم زدن در دکه کوچکی نشستیم. چای و نوشیدنی سفارش دادیم. باز بحث در گرفت.

نیلوفر: اصلا چرا کار سیاسی باید متشکل باشد؟

- برای اینکه تشکل سیاسی ابزار درست کار سیاسی است. همانطور که برای تولید وسیع به کارخانه، برای اداره کشور به حکومت، برای تنظیم امور شهر به شهرداری و برای دفاع از کشور به ارتش احتیاج داریم، برای کار سیاسی هدفمند و ارتباط با مردم هم تشکیلات سیاسی لازم است. تشکیلات سیاسی وسیله لازم  برای کار سیاسی است. وقتی می خواهیم بدون تشکیلات فعالیت سیاسی موثر کنیم مثل اینست که بخواهیم بدون تیم فوتبال در مسابقات آن شرکت کنیم.

شهلا: فعالیت سیاسی با تولید وسیع فرق دارد.

بيژن: تشکل سیاسی هم مثل یک کارخانه، راهیابی برای معضلات جامعه، ارتباط با مردم، ارائه برنامه سیاسی، تولید فکر سیاسی و نظردهی در مورد مسائل جامعه می کند. هم مبارزه برای استقرار دموکراسی و هم تلاش برای حفظ آن اگر بخواهد موفق باشد محتاج نهاد های تشکیلاتی سیاسی است که در زمینه های فرهنگی، سیاسی و تشکیلاتی به نحو موثری عمل کند.

- بعضی تصور می کنند که با دور زدن یا انکار ضرورت تشکل های سیاسی راه میان بری می روند. عدم پیشرفت مبارزه سیاسی به نحو مطلوب یا شکست های مهم ممکن است آنان را نیز متوجه این کمبود اساسی بنماید اما بدین ترتیب بسیاری از فرصت ها را از دست می دهند. دموکراسی پایدار بدون برخورداری از ابزار سیاسی و تشکیلاتی لازم برای دفاع موثر از آن بعید است. این نیاز در کشورما به دلائلی که ذکر آن رفت شدید تر است.

شهلا: تا سال 1975 آمریکا و اروپائی ها در کشورهای مختلف آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین مکررا کودتا کردند. چون تشکل های سیاسی غالبا مخالف نفوذ آنها بودند، آنها بعد از کودتا این تشکل ها را ممنوع نموده، اداره کشور را به دست حکومت های نظامی و ارتش دادند. آنها عقیده داشتند که تشکیلات ارتش میتواند کشور را اداره کند. اما ارتشی ها بنا بر آموخته های خود، اغلب جامعه را به دوست و دشمن تقسیم می کردند و انعطاف لازم در حل مسائل را نداشتند. غالب این کشورها با فقدان آزادی، فقر و ورشکستگی اقتصادی روبرو شدند و در عمل نشان دادند که اداره کشور بدون داشتن تشکل های سیاسی کارآمد دشوار است.

بیژن: ملیون و سایر تشکل های دموکراسی خواه با تمام نقاط قدرت و ضعفشان متعلق به این جامعه اند. دفاع موثر و پایدار از منافع ملی و حقوق اجتماعی بدون این تشکل ها میسر نیست. مردم و این تشکل ها هر دو به یکدیگر نیاز دارند. فعالین این تشکل ها اغلب وقت، توان و زندگی خود را برای ادامه کار گذاشته و بسیاری برای سازمان دادن مقاومت گاهی تا پای جان نیز رفته اند. این که به کار آنها ایراداتی وارد باشد نیز طبیعی است.

- تشکل های سیاسی وسیله پیدا کردن راه حل ها، دقیق کردن اهداف، تدوین برنامه، ارتباط با مردم، دعوت آنان به کوشش مشترک، اتحاد، سازماندهی مقاومتند. نقطه نظرهای آنان معمولا فکر شده و منسجم تر است. تشکل های سیاسی طرفدار دموکراسی پاد زهر دیکتاتوری اند. به این جهت جلوگیری از فعالیت آنها یکی از اولین اقدامات هر دیکتاتوری پس از رسیدن به قدرت است. مسلما این یک علت اصلی رشد ناکافی تشکل های سیاسی در کشور ما است.

بیژن: در کشورهای دموکراتیک احزاب سیاسی، تشکل های صنفی و سندیکاها ستون های حافظ دموکراسی و اداره کشورند. با تکیه بر این تشکل ها کشورهای مزبور هر روز گام جدیدی به سوی آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و همبستگی ملی بیشتر بر می دارند.

شهلا: مهمترین مانع داشتن تشکیلات کارآمد چیست؟

- مهمترین مانع محدودیت فعالیت آزاد در داخل کشور و تعداد کم افراد سیاسی تشکیلاتی است. جنبش سیاسی ایران به حد کافی کادرهای سیاسی تشکیلاتی ندارد. افراد سیاسی که تحلیل می کنند، بحث می کنند و مینویسند کم نیستند. اما افرادی که علاوه بر آن در پی کار هدفمند، سخت و مداوم سیاسی تشکیلاتی هستند، نادرند.

بیژن: تشکیلات سیاسی از طرف دیگر وسیله ارتباط سیاسیون با مردم است.

شهلا: بهتر نیست منتظر شویم تا یک رهبر خودش را نشان بدهد یا شرائط طوری شود که جامعه یک رهبر تحویل بدهد؟

- قبل از بهمن 57 هم شرائط این طور شد. افراد مورد اعتماد هم داشتیم. علت اینکه ملیون نتوانستند نقش لازم را ایفا کنند چه بود؟ علت این بود که پراکنده بودیم و تشکل لازم و پشتیبانی فعال مردم را نداشتیم.

- آیا بیش از حد بر ضرورت تشکیلات سیاسی تاکید نمی کنیم؟

بیژن: ایران با کشور های دیگر مانند پرتقال، یونان، لهستان و ترکیه تفاوت دارد.

- تفاوت در کجاست؟

بیژن: استقرار دموکراسی در کشور ما با به علت ذخائر زیر زمینی پر ارزش و موقعیت استراتژیک مهم، مشکل تر از کشورهای دیگر است. در کشورهای نامبرده در دوره هائی ارتش قدرت را به دست می گیرد و سندیکای کارگران یا حتی کلیسا در تغییر حکومت نقش دارند ولی احزاب می توانند به ارتباط با مردم ادامه داده و بالاخره زمانی اداره کشور را به دست گیرند. در ایران به علت در آمد نفت دولت در عوض اینکه خادم مردم باشد، آقای آنان است. حتی وقتی روحانیت به قدرت میرسد، حقوق مردم را پایمال کرده و دیکتاتوری خونینی به راه می اندازد. در کشور ما ابزار کار، یعنی تشکل های سیاسی قدرتمند لازم است. نتیجه فقدان چنین تشکل هائی را هم در 28 مرداد و هم در بهمن 57 تجربه کردیم. 

شهلا: بدون برخورداری از ابزار لازم نه راندن دیکتاتوری ممکن است و نه مقابله درست با مشکلاتی که کشور در اثر بیش از ربع قرن سوء مدیریت با آنها دست به گریبان است.

بيژن: یک تشکیلات سیاسی مثل یک نهال است که اگر امروز آن را بکارند سال ها بعد ثمر می دهد. همانطور که یک نهال ریشه، ساقه و برگ دارد که اگر هر کدام درست کار نکنند، ادامه حیات آن نهال را دچار اشکال می کنند، یک تشکیلات سیاسی هم عوامل یا ارگان هائی دارد که اگر درست کار نکنند، تشکل دچار اشکال میشود. برای مثال اگر تشکل نیروی تازه به اندازه کافی نداشته باشد کارش اشکال دارد. تعداد عواملی که در یک تشکل باید درست کار کنند و در اصطلاح فنی سبز نشان دهند، تا تشکل حالت عادی داشته باشد، کم نیست. ضمن اینکه گاهی حتی یک عامل مهم که درست کار نکند و قرمز نشان دهد، میتواند کار آن را به شکست بکشاند.

- یک تشکل هم مانند یک نهال برای رشد نیاز به شرائط مناسب و زمان دارد. شرایط مناسب مثلا آزادی فعالیت است. بهترین نوع رشد یک تشکیلات را رشد طبیعی(یا ارگانیک) می دانند که طی آن هر بخش به نحو متناسبی رشد کند. رشد غیر طبیعی مثلا به معنی داشتن سر بزرگ ولی پای کوچک است.

شهلا: پس جائی که آزادی نیست تشکل بوجود نمی آید؟

- در هر مورد که شرائط مناسب را نداشتیم، مجبوریم راه حلی پیدا کنیم که ما را به هدف برساند.

شهلا: صحبت از سر و پا و غیره کردی. ممکنه یک مثال غیر بیولوژیکی بزنی؟

بيژن: مثلا ما روشنفکر سیاسی کم نداریم اما کادرهای سیاسی تشکیلاتی برای ایجاد تشکل مناسب کم داریم. مثال دیگر تشکلی است که طرفداران زيادی داشته باشد ولی کادر های لازم برای جذب و تعلیم آنها را دارا نباشد. یکی از خصوصیات یک تشکل مدرن اینست که مسئولین همواره به دنبال یافتن نقاط ضعف تشکل برای بر طرف نمودن آنها بوده،سعی دارند حتی الامکان قبل از بروز ضعفی، آن را پیش بینی نموده، به موقع خنثی کنند.

شهلا: میدانی که در مورد کار تشکیلاتی برخورد های افراطی هم وجود دارد؟

بيژن: مثلا چه بر خوردی؟

- مثلا می گویند به مسائل روز کاری نداشته باشیم و صبر کنیم تا تشکل پا بگیرد!

بيژن: تشکلی که دائما در فعالیت نباشد مثل ورزشکاری است که ورزش نکند(10).  او بعد از مدت کوتاهی از فرم می افتد. تشکل سیاسی که در فعالیت روزانه نباشد، از مسائل جامعه و کار سیاسی بیگانه می شود. حتی اگر در تشکلی بر سر مسائلی بحث و اختلاف نظر وجود داشته باشد باز هم بی عملی درست نیست. میتوان بر سر نکات مورد تفاهم عمل کرد، و بر سر مسائل مورد اختلاف به بحث ادامه داد.

بيژن: متاسفانه همه افراد درک واحدی از تشکل و لزوم تشکیلات سیاسی ندارند. بعضی اصلا ضرورت تشکیلات را انکار می کنند. بعضی بر عکس انتظارات غیر معقولی از آن دارند. مثلا افرادی را می بینیم که انتظار دارند وقتی آنها در چند جلسه شرکت کردند، اپوزیسیون دیگر معطل نکند و زود موفق شود.

شهلا: به نظر تو چرا ما تا کنون در ایجاد یک اپوزیسیون نیرومند موفق نبوده ایم؟

بيژن: مطلبی از خسرو سیف خواندم که اصل مطلب را گفته است(11). یادداشتی از میان دفترش بیرون آورد و گفت، او می نویسد: "بايد گفته شود كه اين گروه غير خودی ها (منظور نگارنده اپوزیسیون دموکرات است) علی رغم تفاوتهای ديدگاههايشان نسبت به حاكميت، همگی در اعتقاد به استقلال و ناوابستگی، آزادی و مردم سالاری مشترك هستند. با اين همه، آنان از مبرم ترين نياز امروز جامعه كه شكل گيری اتحادی بزرگ ميان نيروهای آزادی خواه غير خودی است، دور هستند. با کمال تاسف، سازمانهای پيشينه دار به علت وجود حاكميت استبداد، سركوب و سانسور در ازای يكصد سال گذشته امكان اشاعه و ترويج افكار خود را در جامعه نيافته اند. چرا كه همواره غالب سران و رهبران آنها با سركوب، زندان، تبعيد و اعدام روبه رو بوده اند. چنانچه امروز به همين درد مبتلا هستند و اين امر منجر به نا آگاهی قلم بدستان جوان نسبت به آنها در عرصه فرهنگ و سياست و تاريخ شده است. بازتاب اين پديده، در پاره ای از نشريات و در رسانه های همگانی كه از اطلاعات و آگاهی دقيق و تحریف نشده تاريخ مبارزات پدران خود كم اطلاعند، ديده می شود و در نتيجه مخاطبين خود را در اثر كم اطلاعی با ياس و نا اميدی و در پاره ای امور به كج راهه می برند. آنها بزرگان و خدمتگزاران ميهن را زير سئوال می برند و از طرفی زمينه ساز لاف در غربت برای عده ای شده اند، که آنگاه كه جوان الگوی خود را در تاريخ گذشتگان خود نمی يابد چشم به بزرگان بيگانه می دوزد كه اين هم از ديگر دست آوردهای شوم استبداد است".

- عملکرد خود آقای سیف نشان می دهد که صحبت او بررسی وضع موجود است نه تسلیم به آن. شرائط ما عادی نیست. برای این شرائط لازم است با خلاقیت راه حل های مناسب را پیدا کنیم.

ببِژن: متاسفانه هنوز هم عده ای از فعالین سیاسی به اقداماتی دست می زنند که تجربیات گذشته موفق نبودن آن را نشان داده است. برای مثال این تجربه را مورد توجه قرار نمی دهند که در شرائط سخت اپوزیسیون دموکرات ایران، ایجاد اتحاد های ظاهری، حرکت های جنبشی و برگزاری جلساتی تحت نام اتحاد بدون تدارک درست و فکر جامع در مورد ادامه کار آنها نه تنها کمکی نمی کند بلکه فرصت های اپوزیسیون دموکرات را برای دست یابی به راه حل های اساسی می سوزاند و تاثیرات ناخوشایندی نیز در روحیه فعالین باقی می گذارد.

شهلا: حرکت های جنبشی وقتی نتیجه می دهند که سازمان های قوی و مورد اعتماد مردم در ایجاد و حمایت آنها شرکت داشته باشند.

- بعضی از فعالین دیدی کوتاه مدت از تشکل های سیاسی داشته، به لزوم اقدامات دراز مدت توجه نمی کنند. همه می خواهند راه میان بر بروند و زود به نتیجه برسند. راحت طلبی و ساده گرائی رواج دارد. بعضی به جای تقویت یک تشکل یا فکر موجود از صفر شروع کرده به ایجاد تشکل جدیدی دست می زنند. آنها توجه نمی کنند که افزودن به تعداد تشکل ها اکثرا مساله ای را حل نمی کند. یک تشکل جدید شاید چند اشتباه مورد توجه را نداشته باشد ولی محتمل است که در عوض آنها اشتباهات چه بسا مهمتر دیگری را تکرار کند.

کمبود کادر های سیاسی تشکیلاتی

شهلا: اینکه تشکل سیاسی لازم را نداریم درست. اما افراد سیاسی کم نیستند. چرا از کمبود کادر سیاسی تشکیلاتی صحبت می کنی؟

بيژن: این روزها خیلی از روشنفکران سیاسی وضع موجود را تحلیل می کنند ولی در مورد اینکه چطور میتوان مشکلات را بر طرف نمود و به آینده مورد نظر رسید، اکثرا یا حرفی نمی زنند یا اگر بزنند تئوری های عجیب و غریبی ارائه می دهند که خودشان هم فقط مدت محدودی آن را جدی می گیرند. افراد سیاسی که تحلیل می کنند، بحث می کنند و مینویسند کم نیستند. اما افرادی که علاوه بر آن در پی کار هدفمند، سخت و مستمر سیاسی تشکیلاتی هستند، نادرند. سیاسی بودن از این نوع کافی نیست. اگر بخواهیم نظرات سیاسی مان را عملی کنیم احتیاج به راه حل و وسائل کار یعنی تشکیلات و کار تشکیلاتی داریم.

شهلا: یک کادر سیاسی تشکیلاتی چه توانائی های دیگری دارد؟

بيژن: اول از همه یک کادر سیاسی تشکیلاتی به اهمیت تشکیلات برای مبارزه سیاسی موثر واقف است. او در مبارزه سیاسی استمرار دارد و مبارزه را دراز مدت می داند. موضع گیری ها و ابراز نظر های او  معمولا بر اساس یک خط سیاسی و اغلب فکر شده و منسجم تر است. کادر سیاسی تشکیلاتی علاوه بر برخورداری از توانائی بحث، استدلال، تحلیل و انتقاد سازنده و آموختن، دائما به اقدامات خود و تشکیلات خود نقادانه برخورد می کند و  در صدد یافتن مشکلات و رفع آنها است. کادرهای بالای سیاسی تشکیلاتی توانائی نوشتن تز و رساله، برنامه ریزی، سازماندهی و  موضع گیری دارند و قادرند دیگران را به فعالیت سیاسی هدفمند علاقمند کنند.

شهلا: امروز همه افراد سیاسی صحبت از ضرورت تشکیلات می کنند.

- صحبت بله ولی کاری برای آن نمی کنند. حد اکثرش دیگران را نصیحت می کنند که آنها این کار را انجام دهند.

شهلا: کادرهای سیاسی تشکیلاتی مثلا چه می کنند؟

بيژن: در این شرائط سخت، کادرهای سیاسی تشکیلاتی سعی می کنند تشکل های خود را حفظ کنند و با دیالوگ معقول با سایرین اتحاد های موثرتری ایجاد کنند. تحلیلگران صرف، نه خود کار تشکیلاتی می کنند و نه حاضرند از تشکل های موجود پشتیبانی کنند. یک صفت مشخصه آنان اینست که از همه چیز و هم کس انتقاد می کنند ولی خودشان هم راه بهتری نشان نمی دهند. بعضی مرتب به احزاب و گروه های سیاسی موجود حمله می کنند بدون اینکه خودشان به تشکیلاتی کمک کنند یا حتی به فعالیت تشکیلاتی اعتقاد داشته باشند. اگر تشکل ها بدند چرا خودتان کار دیگری نمی کنید. اگر به آنها امیدی دارید چرا به آنها فقط حمله می کنید؟

- در تشکل های سیاسی هم افرادی هستند که فقط انتقاد می کنند.

بيژن: انتقاد چیز بدی نیست. اما فقط انتقاد کردن ولی راه بهتر نشان ندادن اغلب کمکی نمی کند. اما کادرهای سیاسی تشکیلاتی در فعالیت سیاسی و تشکیلاتی رشد کرده اند. آنها می دانند که هیچ کاری خود به خود انجام نمیشود. برنامه ای تهیه نميشود مگر اینکه عده ای روی آن کار کرده باشند. کسی علاقمند به همکاری نمیشود مگر فردی با او صحبت کند، به انتقادات او پاسخ دهد و او را به همکاری تشویق کند و غیره. به تجربه من شرکت مستمر در دوره های تعلیماتی مثلا حوزه های مقدماتی یا جلسات رسمی تشکیلاتی نقش مثبتی در رشد تشکیلاتی افراد دارند.

- به راه انداختن این حوزه ها در مرحله رشد تشکل ها مطرح است که امیدواریم زودتر به آن برسیم.

شهلا: پس برای پیش برد کار تشکل ها کادر های سیاسی تشکیلاتی لازم داریم.

بیژن: امروز برای عده زیادی روشن شده که دیکتاتوری نمیتواند مشکل بهبود زندگی، امنیت و آزادی مردم را حل کند. اکثریت هموطنان ما از شرائط کنونی ناراضی اند و عده روشنفکرانی که میتوانند به یک جنبش آزادیخواهی جلب شوند قابل ملاحظه است. منتها چون امکان فعالیت آزاد و نعداد کافی کادرهای سیاسی تشکیلاتی نداریم، سرعت رشد ما محدود است.

شهلا: من خودم ماه ها در حوزه های تعلیماتی جبهه ملی خارج کشور شرکت داشتم و پس از اینکه اعضا مناسب دیدند، مرا به عنوان عضو رسمی تشکیلات پذیرفتند. متاسفانه امروز هیچ جا صحبت از تعلیمات سیاسی و تشکیلاتی نیست.

بيژن: پس از کودتای 28 مرداد جبهه ملی حوزه های تعلیماتی داشت. اما در اثر فشار دیکتاتوری امکانات سازمان های سیاسی تقلیل یافت. با تضعیف سازمان های سیاسی بود که فکر مبارزه مسلحانه چریکی، شهادت گرائی شریعتی و مجالس قرائت قرآن که بعدها روحانیون از آن برای به قدرت رسیدن استفاده کردند، رونق گرفت.

شهلا: در خارج از کشور هم جبهه ملی به فعالیت ادامه داد.

- اعضا جبهه ملی در شهرهای مختلف اروپا و آمریکا در واحد های شهری متشکل بودند. هر واحد شهری یک یاچند حوزه مقدماتی داشت که در آن علاقمندان جدید را تعلیم می دادند. فعالیت واحدهای شهری که نمایندگان آنها در کنگره های جبهه ملی برنامه و مسئولین این سازمان در خارج کشور را تعیین می کردند تا چند سال قبل بهمن 57 ادامه داشت. با همین تشکل، جبهه ملی خارج کشور سال ها نیروی تعیین کننده ای در کنفدراسیون بود.

شهلا: امروز بخش قابل ملاحظه ای از فعالین سیاسی و دموکرات خارج کشور از سازمانهائی هستند که فعالیت آنها بیشتر در کنفدراسیون و محیط های دانشجوئی بوده است. عده ای از آنها مدتها با تمام وجود در خدمت جنبش سیاسی بودند ولی متاسفانه علی رغم داشتن تجربه و آگاهی سیاسی فرصتی نیافتند که آگاهی های خود را در داخل کشور و در ارتباط نزدیک با زندگی مردم به کار گیرند. بعضی از آنها فعالیت های سابق خود را بی نتیجه و خود را شکست خورده میدانند.

بيژن: در مبارزات ملی کردن صنعت نفت، جنبش مقاومت پس از کودتای 28 مرداد و مبارزات کنفدراسیون دانشجوئی، صدها فعال سیاسی تشکیلاتی پیدا شدند که توانائی های سیاسی و تشکیلاتی داشتند. بخشی از آنان که بعد ها در موسسات تولیدی به کار پرداختند، آنچه را که در زمینه مدیریت در این سازمان ها آموخته بودند به کار گرفتند و در زمینه شغلی افراد موفقی بودند.

 تشکیلات سیاسی مدرن

شهلا: در مورد کار تشکیلاتی و تشکیلات کار آمد صحبت کردیم. اما بنظرم می رسد که هر فردی از تشکیلات تصور خود را دارد. به نظر تو یک تشکیلات امروزی، یک تشکیلات مدرن که مسائل امروز ما را حل کند چه خصوصیاتی باید داشته باشد و تفاوت آن با تشکل های گذشته چیست؟

- تشکل سیاسی مورد نیاز ما حل معضلات عمده جامعه را هدف قرار می دهد، تجربیات گذشته را در نظر میگیرد و با بهره گیری از دانش پیشرفته سیاسی تشکیلاتی عمل می کند.

بیژن: عباس امیر انتظام در نوشته مورخ 15/2/1384 خود ويژگی های تشکیلات سیاسی مدرن را نکات زیر دانسته است. از ورقی خواند(2):

1.     فعاليت اعضاء براساس برنامه سياسی مدون صورت می گيرد.

2.     كسانی در اين تشكيلات شركت می كنند كه به اصول، اهداف و برنامه سياسی و كار تشكيلاتی اعتقاد داشته باشند.

3.     رعايت دموكراسی درون سازمانی ضامن بقای آن است.

4.     همه اعضا‌ء در مقابل مصوبات اكثريت از حقوق و مسئوليت مساوی برخوردارند.

5.     فعاليت در كليه سطوح علنی می باشد.

6.     همكاری بين اعضاء بنا به ضرورت تشكيلاتی و پيشبرد اهداف جنبش صورت می گيرد و پيوندهای عاطفی، خانوادگی نمی بايستی بر كار تشكيلات تأثير منفی بگذارد.

7.     عملكرد مالی تشكيلات بايد شفاف بوده و در معرض قضاوت اعضاء قرار بگيرد.

8.     مسئوليت پذيری و مشاركت فعال و انضباط درون سازمانی حائز اهميت ويژه می باشد.

9.     اطلاع رسانی و تبليغات با استفاده از ابزار علمی و فنی جديد صورت می گيرد.

10. از توسل به خشونت و برهم زدن امنيت مردم و مختل كردن زندگی روزمره خودداری می گردد.

 

- نکاتی که امیر انتظام ذکر کرده نتیجه گیری هائی برای فعالیت متشکل امروز است. برای ادامه و تقویت این کوشش خوب است در باره نکات فوق و جنبه های دیگری که گره کار امروز جنبش هستند بیشتر صحبت کنیم(12).

شهلا: خوبست تفاوت با تشکل های گذشته را هم طرح کنیم.

فعالیت بر اساس اهداف و برنامه سیاسی

بیژن: در گذشته "اغلب این احزاب گرد یک شخصیتی جمع می شدند و تا چند روزی که امید موفقیت برای آن شخص بود پای علم او سينه می زدند و پس از چندی از دور او پراكنده می شدند"(13).

- محور ایجاد یک تشکل مدرن امروزی شخصیت های حزبی نیستند بلکه هدف و برنامه سیاسی است.

شهلا: هنوز در دموکراسی ها هم شخصیت ها نقش مهمی دارند. اگر حزبی کاندیدای خوبی به میدان نفرستد رای نمی آورد. باید خصوصیات کشورمان را فراموش نکنیم که مردم به شخصیت ها اعتماد می کنند.

- محور بودن اهداف و برنامه سیاسی یک تشکل به معنی نفی نقش افراد و شخصیت ها نیست. در احزاب مدرن شخصیت ها برای بهتر پیاده کردن اهداف و برنامه سیاسی تلاش می کنند، نه احزاب برای شخصیت ها. اگر حزبی هم برای انتخاب کاندیداهای خود تلاش کند، منظور به دست گرفتن قدرت سیاسی و موثر تر کردن اقدامات حزب است.

بیژن: در تشکل های مدرن، شخصیت ها در خدمت اهداف و برنامه سیاسی حزب قرار دارند نه بالعکس.

شهلا: روشن است که تعهد تشكيلاتی، تن دادن به قواعد كار جمعی و تمكين به نظر اكثريت، ضرورت کار تشکیلاتی در همه سطوح، از عضو ساده گرفته تا رهبری است. 

- مسلم است که شخصیت ها نقش دارند. اما باید به سوئی برویم که برنامه سیاسی محور کار ما باشد. تشکل سیاسی باید استمرار داشته باشد. تکیه بر شخصیت ها یک علت عمده فقدان استمرار است. محوری بودن اهداف و برنامه سیاسی یکی از عوامل مهم برای ایجاد استمرار در کار سیاسی تشکیلاتی است.

برنامه سیاسی

- داشتن برنامه سیاسی مدون یک ضرورت است.

نیلوفر: برنامه سیاسی چه نکاتی را شامل میشود؟

- برنامه سیاسی پروسه، راه، روش ها و مراحل فعالیت تشکل برای رسیدن به اهدافش را به صورت مکتوب ارائه می دهد.

بيژن: برنامه سیاسی هم اهداف مرحله ای را در چهار چوب منشور و مصوبات دیگر، تعیین و هم راه های رسیدن به آنها را مشخص می کند. یک تشکل امروزی در هر زمینه یک یا چند گروه کارشناسی دارد، که برای یافتن و ارائه راه حل های مناسب در زمینه تخصص خود تحقیق و کار می کنند.

نیلوفر: منظورتون از برنامه سیاسی، منشور یا اساسنامه که نیست؟

بيژن: نه. منشور حاوی تاریخچه، اهداف و اصول عام است. در اساسنامه ساختار و ارگان های تشکیلاتی، حقوق و وظائف اعضا، ارگان ها و روابط آنها با یکدیگر مشخص می شود. قواعد و مقررات انجام کارها در نظامنامه ها تنظیم میشوند. مثلا نظامنامه اداره جلسلات یا نظامنامه عضو گیری. اما برنامه سیاسی حاوی اهداف سیاسی مرحله ای و برنامه عمل مشخص است. مثلا اینکه از چه راه هائی می خواهیم دموکراسی و عدالت اجتماعی را حاکم کنیم، چه مراحلی برای این کار می بینیم و چه اقداماتی برای تحقق اهداف هر مرحله لازم است. یک برنامه خوب همچنین معیارهائی برای اندازه گیری پیشرفت کار، موفقیت یا ناکامی های مرحله ای ارائه می دهد.

نیلوفر: چه کمکی می کند؟

بيژن: برنامه وسیله ایست برای اینکه در چارچوب معین، از پیش فکر شده و در نتیجه مطمئن تر عمل کنیم. تحقیقات و بحثی که برای تهیه برنامه سیاسی میشود، نتیجه را جامع تر کرده، بینش افراد را نسبت به مسائل عمیق تر میکند. برنامه مدون باعث میشود که مسئولین اجرائی و اعضا و طرفداران تشکل بر اساس برنامه کار کنند، نه بر اساس برداشت های شخصی از اهداف تشکل. برنامه نتیجه پروسه برنامه ریزی است که به صورت کتبی در آمده و کمک می کند که اقدامات مورد نظر تشکل بتواند در سطح وسیعی طرح شود و مورد قضاوت قرار گیرد. کوشش در به روز نگاه داشتن برنامه سیاسی کمک می کند تغییرات کند در جامعه نیز از نظرمان پنهان نمانند و مورد توجه قرار گیرند.

- هر برنامه برای رفع یک یا چند مشکل است. باید مشکل را بشناسیم تا بتوانیم راه برای برطرف کردن آن ارائه دهیم.

بيژن: مشکل اساسی جامعه ما فقر و بیکاری، فقدان امنیت، آزادی و در یک کلام عدم وجود مدیریت سیاسی مقبول و منتخب مردم است.

شهلا: برنامه سیاسی رفع این مشکلات را هدف می گیرد.

بیژن: برنامه سیاسی هم برای درون و هم برای بیرون تشکل اهمیت دارد. در درون، اعضائی که در بحث و تصویب آن شرکت میکنند، آن را بهتر می شناسند و بهتر می توانند آن را استدلال کنند. مسئولیت اجرای یک برنامه سیاسی مدون به عهده مجموعه تشکل و نه فقط مسئولین آن است. در بیرون، نظرات تشکل را در دسترس عموم قرار می دهد، قابل بحث، انتقاد و تصحیح می کند. توافق یا تفاوت نظر گروه های سیاسی روشنتر میشود. چون بحث میان گروه های مختلف بر اساس برنامه مدون صورت می گیرد، نتیجه بار ورتر است. برنامه سیاسی مدون نشان می دهد که چگونه میتوان از تحلیل اوضاع به عمل رسید. در دراز مدت کمک می کند که تدوین کنندگان آن اشتباهات فکری خود را بشناسند و حتی الامکان از تکرار آنها خود داری کنند.

شهلا: به نظر تو برنامه سیاسی ملیون باید شامل چه نکاتی باشد؟

- برنامه لازم است جامع و حاوی راه حل های پیشنهادی ملیون برای اساسی ترین و حادترین مسائل زندگی مردم و کشور باشد. بهبود وضع مردم، امنیت و آزادی در صدر فهرست قرار دارند. اقتصاد کشور ورشکسته و بیمار است. برنامه اقتصادی نیز ضروری است. لازم است در همه زمینه های مهم مانند استفاده از انرژی هسته ای و امور قومیت ها نظر و برنامه خود را ارائه دهیم. برنامه سیاسی معمولا راه حل های دراز، میان و کوتاه مدت ارائه می دهد. لازم است ملیون از کارشناسان در سطح ملی دعوت کنند تا در تدوین این برنامه ها کمک کنند.

شهلا: بهبود وضع مردم و امنیت بدون آزادی اگر هم ممکن شود پایدار نیست. چه نکات مشخص دیگری به نظرت می رسد؟

بيژن: الیته در هر مرحله باید کارهائی را در دستور کار قرار دهیم که با توانائی ما مناسبند و قابل اجرا می باشند. اگر کارها بیشتر از توانمان باشند دلسردی می آورند و اگر کمتر باشند از پتانسیل جمع استفاده کافی نشده است. به نظر من برنامه اولیه ملیون خوبست نکات زیر را در بر گیرد:

  1. اقدامات ضروری برای تحقق دموکراسی و عدالت اجتماعی کدامند؟ چه گروه های اجتماعی حاملین اولیه این خواست ها هستند؟ چگونه میتوان این آمادگی بالقوه را به آمادگی بالفعل تبدیل نمود؟ تحقق دموکراسی و عدالت اجتماعی چه مراحلی دارد؟ در چه مرحله ای هستیم و چه مراحلی را درپیش داریم؟ راه و روش فعالیت برای رسیدن به این اهداف کدامند؟
  2. برنامه اقتصادی برای بهبود زندگی مردم و دفاع از منافع ملی
  3. برنامه برای رفع مشکلات قومی
  4. برنامه در مورد گروه های اجتماعی (زنان، جوانان، کارگران، کارمندان، ...)
  5. برنامه در مورد استفاده از انرژی هسته ای
  6. آموزش و پرورش، بهداشت و غیره
  7. برنامه برای تحقق اتحاد دموکراسی خواهان. این اتحاد چه گروه هائی را در بر می گیرد؟
  8. برنامه برای ارتباط مستمر با مردم و ...
  9. برنامه برای تبلیغات و طرح اصول و مبانی فکری ملیون و مقابله با اشتباهات فکری، فرهنگی، سیاسی، تشکیلاتی
  10. تشکیل گروه های کارشناسی برای شناختن مشکلات واقعی و ارائه راه حل های کارشناسانه در زمینه های اجتماعی.

شهلا: امروز گروه هائی هستند که نسبتا متشکل اند و طرفدار هم دارند ولی خواست و جهت سیاسی آنها روشن نیست. احتمال اینکه یک روز دنبال این خط باشند و فردا خطی مباین آن را دنبال کنند وجود دارد. فکر می کنم اگر آنها هم یک برنامه سیاسی تنظیم کنند، عقایدشان ثبات بیشتری خواهد یافت.

رعایت دموکراسی

بيژن: رعایت دموکراسی در یک تشکل امروزی ضروری است.

نیلوفر: مگر میشود سازمانی خواهان دموکراسی در جامعه باشد و در درون خود دموکراسی را رعایت نکند؟

بيژن: بله میشود. در میان ما برخوردهای غیر دموکراتیک کم نیست. آوردن حقوق دموکراتیک در منشور و اساسنامه یک تشکل به معنای دموکراتیک بودن اعضا در همه روابط خود نیست. علت هم عدم آشنائی با شیوه های کار دموکراتیک و هم تاثیر طرز فکر دیکتاتوری در افکار ما است. 

- دوستی تعریف می کرد که یکی از سیاسیون ملی که سال ها هم در خارج بوده، ترتیب یک کنفرانس مطبوعاتی با شرکت چند خبرنگار را می دهد. وی در اول جلسه خطاب به خبر نگاران گفته بود: "خوشحالم که آمده اید تا به همه سوال های شما پاسخ دهم. ولی این را هم بگویم که اگر سوال های الکی بکنید خودم شما را با اردنگی از همین در بیرون می اندازم!".

تساوی در برابر ضوابط

شهلا: تساوی در مقابل قانون یکی از اصول اولیه دموکراسی است. اما عدم رعایت این تساوی در زبان های اروپائی معنی مصطلحی دارد (به انگلیسی  arbitrariness  به آلمانی Willkür) که میتوان آن را معادل بی قانونی، دلبخواه عمل کردن و دقیق تر عدم رعایت تساوی در مقابل قانون دانست. در موارد نادری دیده ام که در یک تشکل دموکراسی خواه به افراد به طور مساوی برخورد نشده است.

نیلوفر: مگر ممکن است؟

بيژن: قاعدتا باید بدیهی باشد ولی در عمل می بینیم که هنوز در همه ما درونی نشده است.

شهلا: یک بار فردی که مدت ها سابقه فعالیت سیاسی داشت مسئول تشکیل یک کمیسیون مشورتی شد. وظیفه او در این سمت فقط این بود که آن کمیسیون را تشکیل دهد. باور کردنی نیست ولی شاهد بودم که او برای آن اعضا کمیسیون که فکر میکرد مخالف او هستند، دعوتنامه نمی فرستاد. اقدام او هم غیر قانونی و هم غیر دموکراتیک بود. بدتر از رفتار او برای من رفتار اعضا شرکت کننده در آن کمیسیون بود که این کار را عادی دانسته تا مدتی اعتراض نمی کردند.

بيژن: این نمونه ها نشان میدهد که تساوی در مقابل ضوابط تشکیلاتی حتی برای بعضی افراد با تجربه نیز روشن نیست. در یک تشکیلات دموکراتیک دعوت از اعضا برای هر جلسه ای باید ضابطه روشنی داشته باشد و همه افراد واجد الشرایط نسبت به این ضابطه دعوت شوند.

- گاهی پیش می آید که مسئولین احتیاج به نظر خواهی فوری از اعضا ارگان های تشکل مانند هیئت اجرائیه یا شورایعالی و غیره می بینند. آنوقت مشکل میتوان منتظر تشکیل جلسه شد. باید نظر اعضا را جداگانه سوال کرد.

بيژن: این مشکل چند بار برای ما پیدا شد و هنوز برای بعضی مساله است. به نظر من دو نکته مهم است:

الف - همه آنها که مشمول ضابطه (مثلا عضویت در شورایعالی) میشوند از نکته مورد رای گیری اطلاعات یکسان داشته باشند و

ب – هیچ یک از آنان با این روش رای گیری مخالفت نکند.

- اما چنین طرز رای گیری در موارد مهم یا پیچیده، چون به اعضا امکان تبادل نظر و استدلال نمی دهد، حتی اگر از همه اعضا پرسش شود، درست نیست. ممکن است آنهائی که مخالفند دلائلی داشته باشند که اگر موافقین از آن اطلاع مییافتند، در نتیجه رای گیری تاثیر می گذاشت.

مبادله درست اطلاعات

نیلوفر: در یک تشکل مدرن افراد بر مبنای جدید ترین اطلاعات عمل می کنند و مبادله اطلاعات یعنی مبادله خبر و نظر نقش مرکزی دارد.

- تشکل به معنی ارتباط و تبادل اطلاعات برای انجام هدف مشترک است(9). اگر اعضا تشکل با هم صحبت و بحث نکنند رابطه شان فرقی با رابطه آنها با افراد غیر عضو ندارد.

شهلا: طبق این تعریف اگر میان اعضا یک تشکل مبادله اطلاعات نباشد، تشکلی در میان نیست. میتوان با تلفن، نامه، فاکس، پست الکترونیکی، اینترنت، پالتاک و غیره نیز اطلاعات مبادله کرد اما برگزاری جلسات به منظور تبادل فکر و آگاهی در سطوح مختلف تشکیلاتی ضروری است.

نیلوفر: منظور از سطوح مختلف برای من روشن نیست.

شهلا: مثلا بین مسئولین یا هیئت اجرائی سازمان معمولا تبادل اطلاعات بیشتر از تبادل اطلاعات میان اعضا آن است. در یک تشکل مدرن اعضا و مسئولین مرتبا از نظرات و اقدامات یکدیگر مطلع میشوند. برای اینکه بتوانیم درست عمل کنیم، باید اطلاعات لازم را در زمان و مکان مناسب داشته باشیم.

نیلوفر: تاثیر اطلاعات کهنه شده میتواند منفی باشد. مثلا وقتی نمی دانیم کاری انجام شده و دوباره کاری می کنیم، نتیجه معمولا منفی است.

بيژن: وقتی مبادله اطلاعات فقط میان بخش هائی از تشکل صورت گیرد، خطر آن وجود دارد که بخش های مربوطه به مرور از نظر اطلاعاتی و نتیجتا فکری و نظری از هم دور شوند(9). وقتی تبادل اطلاعات در تشکل به اندازه مناسب نباشد، ایرادی در کار است.

شهلا: جلسات بحث یا سمینار ها محل تبادل خبر و نظر برای یکدست کردن اطلاعات اعضا است.

نیلوفر: فرق سمینار با جلسات رسمی تشکیلاتی مثل کنگره چیست؟

شهلا: سمینارها فقط برای مشورتند. در آنها معمولا تصمیمی گرفته نمیشود. ولی در جلسات رسمی تشکیلات هم مشورت و هم تصمیم گیری میشود.

تشویق و انتقاد

شهلا: مشکلی که ما در شهر خود با آن روبرو شدیم این بود که در جلسات عده کمی صحبت می کردند. ما نمی دانستیم این نشانه موافقت یا مخالفت آنها است. تشویق و انتقاد از ضرورت های کار تشکیلاتی است. هیچ چیز بدتر از این نیست که مساله ای داشته باشیم ولی آن را طرح نکنیم. اگر مساله خود را طرح کنیم و طرف مقابل نیز پاسخ خود را بدهد شاید اصلا مشکل بطور کامل بر طرف شود.

- معمولا وقتی که نمی خواهیم اختلاف رفع شود در مورد آن با افراد مربوطه صحبت نمی کنیم. اولین قدم برای حل اختلاف صحبت روشن در مورد آن است.

شهلا: گاهی اوقات در عوض انتقاد منصفانه، صریح و روشن، افراد در لفافه حرف می زنند. خطر در این است که افراد مورد نظر، انتقاد آنان را متوجه نشوند. اگر می خواهیم انتقادی از کار، افراد یا تشکیلات طرح کنیم باید صریح و روشن ولی صمیمانه و منصفانه حرف بزنیم تا انتقاد ما درک شود و تاثیر مثبت باشد.

بيژن: حود من مدت ها شیوه درست تشویق یا انتقاد را بلد نبودم. وقتی می خواستم از مساله ای انتقاد کنم، جنبه های مثبت را معلوم فرض می کردم و فقط جنبه منفی را طرح می کردم. امروز اگر بخواهم از کاری یا فردی انتقاد کنم، می دانم که ذکر نکات مثبت در کنار نکات منفی و انتقاد آمیز لازم است و چند اثر مطلوب دارد. یکی اینکه  افرادی که مورد انتقاد هستند متوجه میشوند که هدف انتقاد به آن نکته است و نفی آنها یا همه کارهایشان نیست. دیگر اینکه تجربه کرده ام انتقادم اغلب منصفانه تر میشود. بالاخره اینکه می توانم در محیطی دوستانه و بدون تشنج انتقادم را طرح کنم.

شهلا: تشویق و انتقاد درست و منصفانه مهمترین وسیله تبادل اطلاعات به معنای انفورماتیکی آن و نزدیکی بیشتر در درون تشکیلات است. تشویق و انتقاد نوعی چراغ راه است. عدم ابراز نظر یا انتقاد باعث میشود که سایرین نظر ما را ندانند و بر اساس تصورات خود عمل کنند.

بيژن: مسئولین بطور دوره ای در جلسات رسمی تشکل گزارش می دهند تا اعضا بتوانند پیشرفت کارها را با هدف های مرحله ای برنامه مقایسه کرده به نتایج آن برخورد کنند. این برخورد کمک با ارزشی به دست اندر کاران برای پیدا کردن اشکالات کار است. بدون چنین برخوردهائی، مسئولین به مرور از نظرات سایر اعضا و هردو از مسائل تشکل بیگانه می شوند.

شهلا: برای رسیدگی به فعالیت تشکل و گزارش مسئولین احتیاج به جلسات مرتب داریم.

بيژن: شکوفائی کار تشکیلاتی معمولا وقتی است که جلسات بحث و بررسی مرتب تشکیل شوند. اما در شرائط کنونی برگزاری چنین جلساتی در خارج کشور هم به علت بعد مسافت به دفعات لازم ممکن نیست.

شهلا: بدون انتقاد از ضعف ها و تشویق جنبه های مثبت، کار هیچ تشکلی پیش نمی رود.

بیژن: تجربه منفی شهر ما نشان می دهد که تنها جلب افراد به تشکل سیاسی کافی نیست. برای رشد آگاهی سیاسی لازم است محیطی کاری حاکم باشد که افراد بتوانند توانائیهای خود را نشان دهند. در این صورت میتواند فعالیت و اقدامات مثبت آنان تشویق شود و کم کاری ها یا اشتباهات نقد شوند. تشویق و برخورد به اشتباهاتشان وسیله ای برای آموزش در همه سطوح تشکیلاتی است.

شهلا: هر چه سطح فعالیت بالاتر و نتیجه کار بهتر باشد، علاقه و دلگرمی هم بیشتر میشود.

استفاده از دانش مدیریت

 بيژن: امروز مدیریت یک رشته جدا گانه است. توجه به آموزش های این رشته در یک تشکل سیاسی مثبت تا ضروری است. مهمترین اصل مدیریت مدرن جلب انسان ها و علاقمند نمودن آنان به فعالیت مشترک و هم جهت است. آموختن تئوری، فنون و مدل های فکری رشته مدیریت میتواند کمک مهمی به ما باشد.

شهلا: برای عملی کردن این اصول چه می آموزند؟

بيژن: راه و روش های علاقمند نمودن افراد برای اجرای پروژه ها. روش های اداره یک پروژه. رفتار با اعضا پروژه، اداره جلسات، جمع بندی نظرات و غیره.

نیلوفر: برای اجرای درست یک پروژه چه یاد می دهند؟

- مثلا اینکه لازم است مناسب ترین افراد را جلب و مسئول نمود، اطلاعات و وسائل لازم برای انجام کار را در اختیارشان قرار داد و کاری کرد که علاقمندی آنان به موفقیت پروژه ادامه پیدا کند. اینکه لازم است نتایج و جوانب کار ، نقاط قدرت، ضعف، شانس ها و خطرات را دائما بررسی کرد و برای رفع کمبودها و دفع خطرات در زودترین وقت ممکن اقدام نمود.

شهلا: دانش مدیریت دیگر چه می آموزد؟

بيژن: مثلا اینکه برای موفقیت پروژه تعلیم یافتن و آماده شدن افراد برای کاری قبل از ارجاع مسئولیت به آنان مهم و گاهی تعیین کننده است. روانشناسی افراد، تدارک درست جلسات، فنون شرکت در مذاکرات و غیره.

نیلوفر: مثلا در مورد شرکت در مذاکرات چی یاد می دهند؟

بيژن: یاد می دهند چگونه حتی الامکان دیالوگ را با طرف مقابل بدون اینکه از مواضع خود عقب نشینی کنیم، قطع نکنیم. سعی کنیم به یک تفاهم و نتیجه مثبت برای هر دو طرف برسیم. همچنین می آموزند چگونه از تعمیق اختلافات جلو گیری کنیم.

شهلا: یک راه جلوگیری از تعمیق اختلاف را مثال بزن.

بيژن: داریم از بحث اصلی دور میشویم. ولی یک مثال می آورم. مثلا اینکه پیشنهادات خود را بر معیارهای منصفانه و شناخته شده استوار کنیم. در هر زمینه نکات ساده ولی آموزنده ای هست که اگر آنها را بیاموزیم و به کار گیریم، تاثیر آن را احساس می کنیم.

نیلوفر: فکر میکنید مطلب مهمتری برای مطالعه نداریم؟

بيژن: بعضی مشکلات ما از ندانم کاری است. مثلا در مواردی تقسیم کار و پی گیری درست آن را بلد نیستیم. جلسات ما در خیلی موارد مملو از بحث های طولانی و بی حاصل است. گاهی علت اینست که بلد نیستیم نکات مهم را طرح و از آن نتیجه بگیریم. اکثرا به اهمیت مناسب بودن افراد برای کاری توجه نمی کنیم. در بسیاری از موارد توانائی های خود را نمی شناسیم و ...  مدیریت مدرن به این نکات توجه دارد. برای اینکه در کار هایمان موفق تر باشیم بهتر است تئوری و روش های دنیای امروز را بشناسیم. شناخت روش های مدیریت میتواند به ما در رفع کمبودهایمان و ایجاد تشکیلات مدرن سیاسی کمک کند.

شهلا: موافقم. یک علت بی نتیجه ماندن بعضی اقدامات ما ندانم کاری است.

سپردن کار به افراد شایسته آن کار

شهلا: دوستی(14) می گفت هرسال اوستائی برای سرویس و تعمیر بخاری به منزل آنان می آمده. یکبار وقتی کار او تمام شده، صاحب خانه که به تفاوت بین درست کردن بخاری و تلویزیون توجه نداشته، تلویزیون را نشان او می دهد و می پرسد: "اوستا میتونی تلویزیون را هم یک نگاهی بکنی؟".

- فکر متاثر از دیکتاتوری هم هر فرد را برای انجام هر کاری مناسب می داند. در یکی از تشکل های خارج شخصی با تجربه زیاد و بسیار ورزیده در امور سیاسی مسئول تشکیلات شده بود که علی رغم توانائی های زیاد در امور دیگر برای این کار نا مناسب بود. او قرار هایش را فراموش می کرد و وقتی کاری به عهده می گرفت، اعتمادی به انجام آن نبود.

بيژن: برای آنکه انجام کاری به فردی سپرده شود باید او همه شرائط و توانائی های لازم را دارا باشد. مسئولین جمهوری اسلامی اکثرا نمونه های منفی هستند. ولی متاسفانه اپوزیسیون دموکرات نیز، البته بدون اینکه آنرا با جمهوری اسلامی قابل مقایسه بدانم، همیشه به این نکته توجه نمی کند. گاهی ارجاع مسئولیت های مهم را امکانی برای آموزش افراد می دانیم.

- ما هم خیلی وقت ها توانائی ها برایمان مهم نیست و مسائل دیگری را عمده می دانیم. زنده یاد دکتر شاپور بختیار می گفت، ایشان در جلسات جبهه ملی از افرادی که صحبت نمی کردند، به کسی انتقاد نمی کردند، آزارشان به کسی نمی رسید ولی فعالیتی هم نداشتند، گاهی کمتر رای می آورد.

بیژن: گاهی داوطلبی برای قبول مسئولیتی نیست. همه خوشحال می شوند فردی پیدا شود و آن مسئولیت را به عهده گیرد و اهمیت داشتن توانائی های لازم فراموش می شود. بعضی اوقات آن فرد می گوید که توانائی انجام کار را ندارد یا حتی می گوید خود را متعهد به انجام درست کار نمی داند، معذالک او را به عنوان مسئول انتخاب می کنیم.

شهلا: اگر فردی داوطلب کاری نباشد و با اصرار دیگران مسئولیت آن بپذیرد نباید تعجب کرد اگر آن کار را کم اهمیت تلقی کند و کارش نتیجه درستی ندهد. به تجربه من افرادی هم که بلافاصله پس از پیوستن به یک تشکل در مسئولیت های مرکزی انتخاب میشوند "می سوزند" و اغلب تصور غلطی از آن تشکل پیدا می کنند.

بيژن: ممکن است فردی برای کاری مناسب نباشد ولی برای ده ها پروژه دیگر مناسب باشد. افراد حائز شرائط میتوانند تعلیم ببینند و برای مسئولیت ها آماده شوند. یک خاصیت مهم تشکل های سیاسی فیلتر بودن آنان است: در فعالیت ها افراد خود را نشان می دهند. تشکل نقاط قدرت و ضعف آنان را می شناسد. در یک تشکل سالم کار به افراد شایسته سپرده  می شود.

جلب افراد مناسب برای کار سیاسی تشکیلاتی

بيژن: افرادی که جلب تشکل میشوند لازم است علاوه بر خصوصیات لازم دیگر، خوشنام، میهن دوست، عدالت خواه، معتقد به فعالیت تشکیلاتی و اصول تشکل باشند.

ساختار های مناسب عملکرد سیاسی

بیژن: یک تشکل نیز از قسمت یا ارگان های مختلف تشکیل میشود که هر یک وظائف و حقوق خود را دارند.

نیلوفر: چه قسمت هائی؟

بيژن: مثلا اعضا، مسئولین اجرائی، کنگره و شورای عالی.

- برای رشد کمی در هر مرحله از کار تشکل، نیاز به آمادگی، تدارک و انجام تغییرات ساختاری مناسب آن مرحله داریم.

شهلا: اگر ساختار های لازم برای جذب افراد را نداشته باشیم، جلب افراد جدید کمک که نمی کند هیچ، صدمه هم می زند.

- هدف، عملکرد و ساختار یک تشکل با یکدیگر در ارتباط هستند. هر عملکردی ساختار مناسب خود را می طلبد. ساختار یک تشکل لازم است با عملکردهای مورد نیاز آن تطبیق داده شود. فعالیت بدون توجه به ساختارهای لازم راندمان کار را کاهش می دهد. بررسی ساختار های تشکل و تطبیق آن با هدف و عملکرد از اقدامات ضروری است.

شهلا: تغییر باید به بهبود کار کمک کند نه اینکه بخواهیم ابرو را درست کنیم، چشم را هم کور کنیم. بعضی شرکت های صنعتی دائما ساختار تشکیلاتی خود را تغییر می دهند ولی من مواردی هم دیده ام که نتیجه مثبت نبوده است.

نیلوفر: لطفا یک مثال برای ارتباط ساختار و عملکرد بزنید.

شهلا: یک نمونه جبهه ملی اروپا بعد از بهمن 57 است. این سازمان چند کنگره موفق داشت. اساسنامه آن طوری تنظیم شده بود که اعضا مستقیما در کنگره شرکت می کردند و هر کدام یک رای داشتند. این ترتیب شاید در مرحله پایه ریزی سازمان ضروری بود. اما وقتی سازمان رشد کرد اشکال ایجاد نمود. سطح فعالیت در شهرها متفاوت بود. در بعضی شهرها کمیت بیشتر مورد توجه بود. کنگره و جلسات مرکزی معمولا نزدیک شهرهائی برگزار می شد که اعضا بیشتری داشتند. به این جهت از این شهرها عده بیشتری در کنگره ها شرکت می کردند و اکثریت با آنها بود. اما بعضی شهرها که کیفیت بالائی هم داشتند آرا محدودی داشتند. کوشش برای تغییر اساسنامه به نحوی که فقط نمایندگان واحدهای شهری در کنگره حق رای داشته باشند، به موقع طرح و عملی نشد. نتیجتا نتوانست رابطه درستی بین بخش های مختلف تشکل، مثلا اعضا جدید و قدیم برقرار شود و  نظرات از هم دور شد. چون بدون ایجاد قالب های مناسب برای جلب اعضا جدید، عضو گیری شده بود و هیچکدام شیوه های تحمل و بحث برای حل چنین بحران هائی را بلد نبودند، نتیجه، اختلاف و جدائی بود.

تعلیمات

- یک تشکل جدی برنامه تعلیماتی برای آماده کردن فعالین و کادرهای خود دارد به نحوی که قبل از ارجاع مسئولیت، اطلاعات و در صورت لزوم آموزش های لازم را به آنان می دهد.

بیژن: تعلیمات بخش مهمی از کوشش برای بسط فرهنگ سیاسی تشکیلاتی است. یک تشکل سیاسی به برنامه تعلیماتی نیاز دارد. به ويژه وقتی از مرحله پایه گذاری تشکل گذشته به مرحله رشد رسیده ایم، آموزش از ضروریات است.

شهلا: ما ماه ها در جلسات تعلیماتی جبهه ملی خارج کشور تعلیم دیدیم. من بعدها همیشه تفاوت افراد تشکیلاتی با دیگران برایم مشهود بود.

بيژن: اگرچه امروز اینترنت مطالعه را به مراتب ساده تر از گذشته کرده است، اما هیچ چیز جای جلسات تعلیماتی را نمی گیرد. جلسات تعلیماتی فرهنگ و تجربه سیاسی تشکیلاتی را منتقل می کنند. شرکت کنندگان در جلسات تعلیماتی با مکتب های فلسفی، سیاسی، تاریخ مبارزات، و روش های مبارزه آشنا شده و هم کار تشکیلاتی و فعالیت سیاسی را در عمل می آموزند.

- تعلیمات مورد نظر تو چه محتوائی باید داشته باشد؟

بيژن: چون من هم در این جلسات تعلیم گرفتم و بعدها خودم چند حوزه می گرداندم، میتوانم پیشنهاداتی بدهم. البته لازم است آنها را با احتیاجات زمان و مکان تطبیق داد.

شهلا: بد نیست مشخص تر صحبت کنی.

بيژن: به نظرم در کنار بحث مسائل سیاسی روز نکات زیر میتوانند طرح شوند:

- منشور، اساسنامه و برنامه سیاسی ملیون

- مفاهیم آزادی، استقلال، دموکراسی یا حاکمیت ملی، عدالت اجتماعی، تمامیت ارضی، تساوی در مقابل قانون، انتخابات، مجلس و سایر مفاهیم مشابه

- تاریخ مبارزات مردم ایران برای آزادی و دموکراسی مانند تاریخ انقلاب مشروطیت، جنبش ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر محمد مصدق، از کودتای بیست وهشت مرداد تا بهمن 1357

- مشکلات قومی و چگونه میتوان این مشکلات را به حد اقل رساند؟

- نقش اقتصاد و شناختن مفاهیم اقتصادی مانند تورم، تولید سرانه، ثروت ملی

- آشنائی با سرگذشت شخصیت های ملی مانند دکتر مصدق، امیر کبیر، قائم مقام، بختیار، فروهر و تاریخچه مبارزات آنان.

- دموکراسی، نمایندگان فکری آنان

- سایر مکاتب فلسفی سیاسی

- روش های کار موثر برای ترویج افکار ملیون در میان مردم

- بحث در باره فعالیت ملیون، نقاط قدرت و ضعف و پیشنهادات برای بهبود کار

- معرفی موضوعات علوم سازماندهی، جامعه شناسی، روانشناسی، آمار، سیستم شناسی و استفاده درست از آنها برای تحلیل های سیاسی اجتماعی

- مبارزات آزادی بخش سایر ملل

- اصلی ترین مشکلات جامعه و راه حل آنها

شهلا: خیلی ممنون. برای داشتن زمینه کافی است.

مقایسه نتایج کار با هدف های مرحله ای

- یک تشکل سیاسی بخشی از وقت و انرژی اعضا و طرفداران خود را می گیرد و ممکن است باعث شود عده ای به موفقیت آن امید ببندند و عده ای دیگر حتی از ایجاد تشکل مشابهی به امید آن صرفنظر کنند. بنابراین تاثیر اقدامات اعضا تشکل به آن جمع محدود نمیشود. هر موفقیت یا ناکامی تشکل تنها موفقیت یا ناکامی فقط اعضا آن نیست بلکه موضوعی اجتماعی است. به این معنا اعضا و مسئولین تشکل فقط در مقابل یکدیگر مسئول نیستند.

بيژن: به این دلیل هم لازم است تشکل ملیون در کنار تعیین اهداف مرحله ای و روش های عمل خود، برای هر مرحله معیار هائی نیز به منظور اندازه گیری درجه موفقیت یا شکست ارائه دهد.

- برای کار با راندمان خوب، مقایسه مرتب پیشرفت کارها با هدف های تعیین شده، بررسی نقاط قدرت، ضعف، امکانات و مشکلات لازم است تا از امکانات به موقع استفاده شود و برای رفع مشکلات در اولین فرصت ممکن اقدام شود.

شهلا: معیارهای ما برای قضاوت در باره پیشرفت درست کار چیست؟

- مهمترین معیار عقل سالم است و نتیجه ای که مقایسه نتیجه کارها با اهداف هر مرحله کار می دهد.

بيژن: اگر به هدف های تعیین شده رسیده باشیم موفقیم در غیر اینصورت نه.

شهلا: برنامه باید طوری تنظیم شده باشد که اجازه این مقایسه را بدهد.

- غیر از این ها چه معیار دیگری داریم؟

بيژن: معیار دیگر، نظر هواداران و افراد بیرون از تشکل است. باید توجه داشت که بعضی افراد نظرات و انتقادات خود را نه به طور مستقیم بلکه در لفافه بیان می کنند.

- معیار احزاب دموکراتیک عکس العمل، پاسخ یا واکنش (feedback) مردم است. در دموکراسی ها اگر سیاست یک حزب توسط پشتیبانان بالقوه اش تائید نشود، آن حزب موفق نبوده است.

- ملیون فقط در دوره های کوتاهی امکان فعالیت علنی و ارتباط با مردم را داشته اند. به ويژه پس از 28 مرداد هر دو دیکتاتوری همواره بطور سیستماتیک کوشش کرده اند که آنها و مردم را از هم جدا کنند. ما هنوز هم برنامه سیاسی، تشکل و ارتباط لازم با مردم را نداریم.

شهلا: به این جهت، علی رغم نارضائی مردم از جمهوری اسلامی، پشتیبانان بالقوه ما اطلاعات کافی از اهداف و برنامه های ما ندارند. جلب نظر و پشتیبانی آنان نیازمند کار متشکل، با برنامه و زمان است.

بيژن: ملیون بدون برنامه سیاسی و فعالیت متشکل کاری از پیش نمی برند.

آموختن از اشتباهات

بيژن: از خصوصیات تشکل مدرن، برخورد به اشتباهات به منظور جلوگیری از تکرار آنها و بالا بردن راندمان کار است. باید به طور دائم در پی شناختن کمبودها و بر طرف نمودن آنها بود. مثلا باید از خود بپرسیم اشتباهات سیاسی یا تشکیلاتی ما چه بوده اند و چگونه میتوانیم از تکرار آنها جلو گیری کنیم؟

شهلا: دکتر علی راسخ در مورد گذشته جبهه ملی ايران نوشته است: "و علت دوم سرخوردگی بسیاری از مخالفان رژیم ساواك آریامهری و جمهوری اسلامی از رهبران جبهه ملی در دوران بعد از كودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ شمسی و بخصوص سیاست صبر و انتظار بعد از سالهای ٤١-٣٩ شمسی و به ویژه ركاب گرفتن و مشاركت در به حاكمیت رسانیدن ملایان می‌باشد كه به حق اقدامات آنان از قبیل رفتن به پاریس و پذیرفتن رهبری آقای خمینی و مشاركت در دولت موقت و گردن نهادن به مجلس خبرگان و قانون اساسی جمهوری اسلامی از اشتباهات نابخشودنی رهبران ملی – سیاسی ایران می‌باشد كه هیچگونه ربطی به شیوه و روش و منش دكتر مصدق و آرمانهای ملی ما ایرانیان ندارد"(15). متاسفانه ملیون چون هنوز تشکل واحدی ندارند، برای بخش های مختلف آن مشکل میتوانند به اشتباهات گذشته مجموعه برخورد کنند. اگر اشتباهات را نشناسیم، به سختی میتوانیم از تکرار آنها جلوگیری کنیم.

آموختن از سایر تشکل های دموکرات

بيژن: یک منبع، آموزش دیگر، تجربیات احزاب و تشکل های دموکرات دنیا است.

- تاریخ و تحلیل اقدامات، منشور، اساسنامه، ساختارهای تشکیلاتی، نظامنامه ها، برنامه های سیاسی احزاب و گروه های مختلف را امروز میتوان در صفحه های اينترنتی آنها یافت و مطالعه نمود.

پیام ملیون به مردم

بيژن: مهمترین وظیفه یک تشکل سیاسی ارائه برنامه سیاسی برای حل مشکلات جامعه، ارتباط با مردم جهت معرفی برنامه خود و جلب پشتیبانی آنان است.

شهلا: فقدان امکان فعالیت آزاد و علنی مانع فعالیت سیاسی تشکیلاتی ملیون و ارتباط آنان با مردم بوده است.

بيژن: در سایر کشورها سازمان های آزادی خواه هم بوده اند که توانسته اند با وجود حکومت استعماری یا نژاد پرست با مردم ارتباط برقرار کنند. آنهم در زمانی که وسائل ارتباطی مثل امروز پیش رفته نبوده است. چرا ما نتوانسته ایم این کار را بکنیم؟

- فعالین جنبش ملی و سایر آزادی خواهان در این دیکتاتوری و دیکتاتوری گذشته، همواره در خطر دستگیری، زندان، شکنجه و اعدام بوده اند. ارتباط با سایر روشنفکران هم مشکل بوده چه رسد به ارتباط با مردم. آنها هم که در خارج کشور و در آزادی بودند، هرچند به درستی از مبارزین داخل کشور دفاع می کردند ولی بخشی از آنها به مرور با مسائل و مشکلات جامعه بیگانه شدند. آنها به فکر حل مسائلی بودند که برای کشور و مردم ما طرح نبود. روشنفکران در این مدت اغلب تنها به میدان می رفتند و پیوند لازم با مردم را نداشتند. این بار لازم است شیوه عمل مناسب تری اتخاذ کنیم.

 بيژن: تا کنون فعالین سیاسی چون می دانسته اند که مشکلات جامعه و نیاز های معیشتی مردم در آزادی و دموکراسی به مراتب بهتر قابل حصول است، با این اهداف همواره در میدان بوده اند. اما حضور صرف فعالین نتایج منفی هم داشته است.

شهلا: منظورت چه نتایجی است؟

بيژن: فعالین سیاسی غالبا در گیر بوده و نتوانسته اند ارتباط لازم را با مردم بر قرار کنند. نتیجه آن شده که مبارزه در سطح عده معدودی باقی مانده و این عده هم چون همیشه در گیر بوده اند، در مواردی از مردم و مشکلات آنان جدا مانده اند.

شهلا: حتی اگر پیام آزادی خواهان به مردم برسد به سختی میتوان آنان را به مبارزه برای ایده های کلی مانند آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی جلب کرد. اگر مردم ارتباطی میان این اهداف و بهبودهای ملموس در زندگی روز مره شان نبینند یا عاقبت کار برایشان روشن نباشد، کشش آنها به سوی فعالیت اجتماعی کم است.

بيژن: مساله این است که مردم به فعالیت سیاسی بی توجه شده اند چون از گروه های سیاسی این تصور را دارند که آنها کاری از دستشان ساخته نیست یا کارهای اشتباه می کنند و با مسائل آنها بیگانه اند.

- درست است. ما نتوانسته ایم این پیام را به مردم برسانیم که هدف مبارزه سیاسی ما بهبود زندگی، امنیت و آزادی برای همه است. علاوه براین باید نیازهای گروه های اجتماعی مانند زنان، جوانان، کارگران، کارمندان، دانشجویان، معلمین و ... را بیشتر در مرکز توجه قرار داده، برای ایجاد همبستگی عمومی در پشتیبانی از خواسته های به حق آنان کوشش کنیم. این کار شناخت ما را از مشکلات زندگی مردم و گروه های اجتماعی افزایش می دهد و باعث میشود پای ما روی زمین بماند و کمتر به دنبال راه حل های انتزاعی باشیم. مردم و گروه های اجتماعی خواه نا خواه در یک مبارزه دائمی برای نیاز های معیشتی، گروهی یا صنفی سندیکائی خود هستند. اگر متوجه شوند که نیازهای آنان در مرکز توجه است زمینه تفاهم بیشتری با فعالین سیاسی ایجاد میشود و چه بسا خود آنها بیشتر متوجه مبارزات اجتماعی سیاسی می شوند.

بيژن: به نظر من هرچه مبارزات مطالباتی مردم بیشتر اوج بگیرد، گروه های اجتماعی بیشتر به ضرورت آزادی، امنیت، رعایت قانون و حقوق خود پی میبرند و بیشتر به عنوان بخشی از جنبش آزادی خواهی عمل می کنند.

شهلا: اما اگر بعضی از این فعالین به جای کوشش برای بهبود زندگی گروه های اجتماعی به دنبال تحقق خواسته های ایدئولوژیک خود باشند، به این مبارزات صدمه می زنند.

- امروز فعالین صنفی سندیکائی و گروه های اجتماعی خود بخود در ارتباط با جنبش آزادی خواهی اند. هرچه آنها بیشتر برای بهبود وضع گروه خود کوشش کنند، نیروهای بیشتری را وارد میدان می نمایند و از این طریق به جنبش عمومی آزادی خواهی کمک می کنند. همسوئی جنبش آزادی خواهی و جنبش مطالباتی مردم، نیروی هر دو آنها را افزایش می دهد. تا زمانی که ارتباط آزادی و دموکراسی با بهبود وضع زندگی برای مردم و گروه های اجتماعی روشن نشود، آنها دلیلی برای پشتیبانی از ملیون و سایر دموکراسی خواهان نمی بینند.

بيژن: ارتباط روشنفکران و مردم حتی در بعضی کشورهای دموکراتیک هم کار آسانی نیست. مثلا در کشوری مثل آمریکا که بخشی از مردم تحت تاثیر مذهب عمل می کنند، علی رغم حاکمیت قانون و وجود آزادی و اینکه روشنفکران از امکانات تبلیغاتی هم تا حدی برخوردارند، مقابله با سوء استفاده محافظه کاران از مذهب در سیاست آسان نیست.

شهلا: در ایران روحانیت قدرت طلب، بی اعتنائی خود را به حفظ حقوق مردم نشان داده است. اما این به معنی اینکه مردم بدون تلاش و اعمال سیاست های درست، بطور اتوماتیک به ملیون روی می آورند، نیست.

- ملیون و سایر دموکرات ها هرچه ارتباط نزدیک تری با مردم و نیاز های زندگی آنان داشته باشند راه حل های سیاسی واقعی تری ارائه می دهند و از پشتبانی وسیع تری برخوردار می شوند. بی توجهی به این نکته، بیگانه شدن با مشکلات مردم، ضعف ارتباط با آنان و بی خبری از عکس العمل یا واکنش (feedback) آنان نسبت به اعمال خود است. در این صورت ما مثل کسی هستیم که آواز می خواند و از صدای خودش خوشش میآید ولی از اثر آن بر دیگران خبر ندارد.

شهلا: ملیون هنوز برای ایجاد یک آلترناتیو سیاسی که آینده بهتری را برای مردم ترسیم و پشتیبانی آنان را برای تحقق آن جلب کند، کوشش می کنند.

بیژن: مردم پس از آغاز حکومت قشری متوجه شدند چه کلاه بزرگی سرشان رفته است. اما هیچ وقت آلترناتیو مورد قبولی نداشته اند. امروز از یک طرف شخصیت مصدق و ارزش هائی که وی و ملیون همیشه مدافع آن بوده مانند استقلال، آزادی، حاکمیت ملی و جدائی دین از حکومت، برای مردم مطرح شده و از طرف دیگر خود آگاهی ملیون نسبت به اهمیت این اهداف افزایش یافته است.

- اگر ملیون از تشکل و آمادگی های لازم برخوردار باشند و بتوانند راه حل های جامعی برای مسائل جامعه ارائه داده، پشتیبانی مردم را جلب کنند، بدون شک آلترناتیو مناسبی برای گذار کشور به دموکراسی خواهند بود و اگر بتوانند با سایر دموکرات ها متحد شوند مطمئنا امکان موفقیت دموکراسی بیشتر خواهد شد. 

نیلوفر: ارتباط جبهه ملی با مردم در زمان مصدق چگونه بود؟

- مصدق توانست این پیام را به مردم برساند که به دست گرفتن صنایع نفت توسط حکومت نماینده مردم، به بهبود زندگی آنان منجر میشود. جبهه ملی از طریق نمایندگان دانشجویان، بازار و اصناف با مردم در ارتباط بود. اما ارتباط جبهه ملی با مردم فرصت قوام گرفتن و سامان یافتن نیافت. به این علت دشمنان داخلی و خارجی استقلال و مذهبیون نزدیک به آنان موفق شدند کودتای 28 مرداد را به راه بیاندازند.

بيژن: قبل از انقلاب اسلامی، مذهبیون از طریق انجمن های خیریه، مساجد و مجالس قرائت قران در ارتباط مستمر با بخش هائی از مردم بودند و در زمان انقلاب اسلامی از آنها به نفع روحانیون قدرت طلب بهره گرفتند. هدف آنها همانطور که دیدیم فقط به دست گرفتن قدرت بود.

- در دوم خرداد 1376 روشنفکران توانستند طی یک خود جوشی وسیع با مردم ارتباط بر قرار کنند و آنان را به مخالفت با کاندیدای ولی فقیه ترغیب کنند. دیدیم همین ارتباط محدود و کوتاه مدت نیز تاثیر داشت. ولی این ارتباط هم یک جانبه و هم موقت بود. گروه های معروف به اصلاح طلب چون اعتقادی به جدائی دین از حکومت نداشتند و دو دل بودند، موفق به حفظ موفقیت های مردم نشدند. بعدها همین ارتباط و اعتماد هم از بین رفت.

بيژن: ارتباط با مردم نباید اتفاقی بلکه مستمر و بر اساس یک برنامه، سازمان یافته و به نحوی باشد که حتی الامکان در شرائط سخت نیز ادامه یابد.

شهلا: برنامه برای ارتباط با مردم مثلا چه نکاتی را شامل میشود؟

- من وظائف و مراحل زیر را برای کار ملیون قائلم:

- ایجاد تشکل واحد

- ارائه برنامه سیاسی

- تدارک جلب آماده ترین روشنفکران و نمایندگان گروه های اجتماعی

- جلب آماده ترین روشنفکران و نمایندگان گروه های اجتماعی

- تدارک برای ارتباط وسیع با مردم و گروه های اجتماعی 

- ارتباط وسیع با مردم و گروه های اجتماعی

برای هر مرحله لازم است اقدامات تدارکاتی در زمینه های فرهنگی، سیاسی و تشکیلاتی را روشن کنیم. منظور از این تقسیم بندی این نیست که مثلا اگر در مرحله ایجاد تشکل واحد ملیون هستیم، دیگر هیچگونه ارتباطی با مردم بر قرار نکنیم یا اگر در مرحله تدارک ارتباط وسیع با مردم و گروه های اجتماعی هستیم دیگر جلب روشنفکران لازم نیست.

هدف از این تقسیم بندی، اول اینست که مرکز ثقل کارها را روشن کنیم و اگر در مرحله اول هستیم، به دنبال تحقق کامل اهداف مرحله سوم نباشیم. دوم اینکه چه بسا اگر از قبل این مراحل را روشن کنیم بتوانیم از وقت حد اکثر استفاده را کرده بخشی از تدارکات مراحل بعد را با صرف انرژی کمتر در مراحل قبل از آن انجام دهیم. بالاخره اینکه لازم است تصور مشترکی از آغاز و پایان این مراحل و معیار های مشترکی برای تشخیص هر مرحله و مدت آن پیدا کنیم.

شهلا: ما در چه مرحله ای هستیم؟

بيژن: ما سال ها است برای ایجاد تشکل واحد ملیون کوشش می کنیم. پیشرفت هم داشته ایم. جلب و متقاعد نمودن گروه های ملی، فعالین سیاسی پای بند به اصول ملیون و خوشنام در راس اقدامات ما قرار دارد.

شهلا: من صحبت در مورد برنامه ارتباط با مردم را ادامه می دهم. هنوز در صد بالائی از مردم اهداف و خواسته های ملیون و سایر دموکرات ها را نمی شناسند. چه کار دیگر میتوانیم بکنیم تا به مردم نزدیک تر شویم؟

- من یک مثال می زنم. قبل از انقلاب هند برای استقلال، گاندی هم جنبشی به نام ساتیاگراها به راه انداخت. ساتیاگراها اغلب روشنفکران بودند که به دهات و میان مردم رفته بودند. آنها ضمن اینکه مبلغ صلح بودند به مردم آموزش می دادند، به کشاورزان کمک کرده و مشاور آنان در امور کشاورزی بودند. خلاصه آنکه در میان مردم پایه داشتند. زمانی که گاندی مردم را به يک جنبش ملی و اعتصاب عمومی همراه با تعطيل مغازه ها و برگذاری ميتينگ ها را اعلام کرد، جنبش ضد استعماری و صلح آمیز هند از پشتیبانی وسیع مردم برخوردار بود. اعتصاب عمومی با خشونت دولت استعماری روبرو شد اما پشتیبانی مردم آنچنان وسیع بود که استعمار را شکست داد.

بیژن: ما هم باید به دنبال راه هائی باشیم که مناسب شرائط ما باشند.

طرفداری از حکومت یک قشر یا طبقه خاص

 شهلا: اینکه باید از خواسته ها و مطالبات به حق اقشار مختلف مردم پشتیبانی کرد درست. اما عده ای معتقدند هر تشکل سیاسی فقط میتواند از منافع یک طبقه یا گروه اجتماعی خاص پشتیبانی کند.

بيژن: حکومت يک گروه و يا قشر خاص مثلا حکومت روحانیون، سرمایه داران یا طبقه کارگر با دموکراسی همخوانی ندارد. بحث بر سر لزوم مبارزه برای عدالت اجتماعی که هر انسان عادلی آن را قبول دارد نیست. بحث سر اینست که بعضی چپ های افراطی اینکه چرا باید گروه آنها حکومت را در دست گیرد را مثلا اینطور توضیح میدهند:

  1. گروه آنها مدافع طبقه کارگر است
  2. جامعه ایده آل فقط با حاکمیت یعنی دیکتاتوری حزب طبقه کارگر - یعنی گروه آنها - به وجود می آید
  3. دیکتاتوری حزب مدافع طبقه کارگر – یعنی گروه آنها -، دیکتاتوری طبقه کارگر است.

در جمهوری اسلامی هم قشر حاکم خود را مدافع دین و نماینده خدا روی زمین و حق حاکمیت را از آن نماینده خود، ولی فقیه می داند.

شهلا: بعضی از چپ ها دموکراسی را به عنوان تاکتیک قبول دارند.

بيژن: یعنی معتقدند دموکراسی تا وقتی خوب است که آنها به قدرت نرسیده اند و به محض اینکه به قدرت رسیدند باید دیکتاتوری طبقه کارگر را که در واقع دیکتاتوری گروه آنان است برپا کنند. چنین حکومتی را هم مثلا در اتحاد جماهیر شوروی دیدیم. آنها آزادی را قربانی عدالت اجتماعی کردند اما به عدالت اجتماعی هم نرسیدند.

شهلا: احزاب خواهان عدالت اجتماعی و سوسیال دموکرات ها که عدالت اجتماعی را در آزادی و دموکراسی دنبال کرده اند به مراتب بیشتر موفق بوده اند.

بيژن: برای این احزاب آزادی و دموکراسی یک خواست تاکتیکی نبوده است. آنها همیشه از اولین مدافعان آزادی و دموکراسی بوده اند. کارل پوپر (16) به درستی گفته است: "امکان رسیدن به عدالت اجتماعی در آزادی و دموکراسی هست ولی در دیکتاتوری نیست". مبارزات آنها هم برای کل جامعه و هم برای طبقات زحمتکش بیشترین دست آوردها را داشته است. احزاب دموکرات و در میان آنها سوسیال دموکرات ها صحبت از تضاد های آشتی ناپذیر بین طبقات اجتماعی نمی کنند و کوشش دارند تضاد های بین منافع طبقات مختلف جامعه را با تکیه بر عقل سالم، سیاست، استدلال و دیالوگ اجتماعی حل کنند.

ادامه ...

مآخذ:

(1) مبارزه موثر برای دموکراسی، دکتر همایون مهمنش، آبان 1383 http://www.melliun.org/ketab/mobmoas.htm

(2) دعوت از فعالين سياسي و مدافعان حقوق بشر جهت تشكيل كنگره ملي گذار مسالمت آميز «پيش نويس طرح مقدماتي» كنگره ملي و دموكراسي خواهي، عباس امیر انتظام،  ارديبهشت 1384، http://www.melliun.org/nehzatmel/nm05/12/18amirent.htm

(3) فعالیت‌ سیاسی در خارج از کشور، نقی حميديان / بخش سوم، خرداد ١٣٨٤

http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/1928

(4) http://rozane1.blogfa.com/ محمد مسعود  سلامتی

(5) Klaus Olfert, Pitter A. Steinbuch, Organisation, Firedrich Kiehl Verlag GmbH, Ludwigshafen (Rhein) 1997, 13. Auflage

(6) Volker Teich, Allgemeine Grundlagen der Organisation, Copyright by ADV Verlag, München, 1977

(7) , 4. Auflage, 2003 Georg Schreögg, Organisation, Gabler Verlag,

(8) Tom DeMarco, The Deadline: A Novel about Project Management, 1997, Dorset House Publishing Co. Inc.

(9) K. W. Deutsch, Politische Kybernetik, Modelle und perspektiven, Verlag Rombach Freiburg im Breisgau, 1966

(10) نقل قول شفاهی از علی شاکری (زند)

(11) پوزيسيون، اپوزيسيون و ايران امروز، خسرو سیف http://www.melliun.org/didgah/d05/12/21seif.htm

(12) در حاشیه انتشار منشور ملیون ایران، دکتر همایون مهمنش

http://www.melliun.org/ahdaf/mehmanesh.htm

(13) نشریه انترنتی نامه، مرتضی کاضمیان شماره 40 نیمه مرداد 84

(14) نقل قول شفاهی از ایرج پزشک زاد

(15) مصدق، جبهه ملی ایران و ایران!، دکتر علی راسخ افشار،

http://www.melliun.org/didgah/d05/12/23rasekh.htm

Karl R. Popper, Ausgangspunkte, Hoffmann und Campe, 1979(16)

 
 
 
بازگشت به صفحه اول

  ساير مطالب مربوط به ديدگاه