سایت ملیون ایران

فقط ایران!

iran-naghshe

ویدئوى فریاد کشیدن «ایران، ایران» به جاى «لبیک یا حسین» تکان دهنده بود. این شعار دادن جمعى در استادیوم آزادى نمى توانست برنامه ریزى شده باشد. به رغم این که تماشاچیان اغلب رخت عزا بر تن داشتند، و استادیوم تحت کنترل کامل نیروهاى انتظامى و امنیتى بود مردم، جواب گوینده ى تهییج گر را با «ایران، ایران» دادند، به گونه اى که خود گوینده و همراهان او، ناچار شدند به جاى «لبیک یا حسین»، «ایران، ایران» بگویند.

در ویدئویى دیگر، دیدیم که هیات عزادار، با طبل و سنج و نى، سرود «اى ایران اى مرز پر گهر» را مى نوازد. این حرکت حتى اگر از قبل برنامه ریزى شده باشد، در فضاى امروز کشورمان باور نکردنى به نظر مى رسد.

دو سال پیش که مداح مراسم سینه زنى در یزد، شعرهاى آزادى خواهانه خواند، و امروز سایت «رجا نیوز» دردى را که از این رویداد، مدتى طولانى در سینه اش حبس کرده بود بیرون داد و نوشت که:

«…دوسال پیش همین ایام یک نوحه خوانی تمسخرآمیز به عنوان نوحه‌خوانی متفاوت یزدی‌ها در اینترنت منتشر شد که برای ناآشنایان با فرهنگ دیرین مردم یزد قطعا تصویر بدی را از آن دیار نمایش می‌داد. وسط نوحۀ سینه زنی امام حسین (ع) در حالیکه جمعیت سیاه‌پوش دارند سینه میزنند آقایان مداح جوان که مثلا خیلی هم روشنفکر و هنرمند و بهروز هستند شعر سهراب را می خوانند! تازه نه درست درمان، بلکه خودشان شعر سهراب را تصحیح کرده‌اند تا از یک شاعر طبیعت گرا به زور پیامی سیاسی منتقل شود!…»
ما شاهد اتفاق خجسته اى بودیم: مشاهده ى نشانى از آزادى خواهى در میان مردم اسیر در بافته هاى خرافى.

امروز کشورمان، خاک وطن مان، محور مشترکى ست که تمام ایرانیان، با هر عقیده و نظرى، گرد آن مى توانند جمع شوند. براى مشاهده ى صحت و سقم این موضوع، روش خیلى آسانى وجود دارد: از روستا تا شهر، از اهل فرهنگ تا آدم بى فرهنگ، از تبه کار تا درست کار، از خداباور تا خداناباور، خلاصه در نزد هر کسى، مى توان به راحتى و بدون ترس از نظر متفاوت و عوارض بعد از آن گفت «ایران» و نفرتى ندید.

یک استثنا وجود دارد و آن جماعت و احزابى هستند که مى خواهند خاک منطقه ى خودشان را از «ایران» جدا کنند. از حکومت هاى «ایران» ظلم دیده اند و تبعیض، و مى خواهند این ظلم و تبعیض را به جاى تغییر حکومت، با جدا شدن از کشورشان، بر طرف کنند. زهى خیال باطل!

اگر دولتى بر «ایران» حاکم شود که به تهران و سنندج، به تهران و اهواز، به تهران و زاهدان و به تهران و هر جاى دیگر ایران یکسان برسد، و در صدد آبادى همه ى ایران زمین به صورت برابر باشد و حقوق «تمامِ مردم ایران» را که همان «حقوق اساسى انسان» است به یکسان رعایت کند، آیا باز هم کسى خواهان جدایى از «ایران» خواهد بود؟ براى تحقق چنین آرزویى، باید «همه»، دست به دست هم بدهیم و براى نیل به این هدف تلاش کنیم. درست در هنگامه ى مبارزه با حکومت بدکار، براى دستیابى به چنین خواسته اى، عده اى از روى غرض و عده اى از روى خشم و احساسات، شعار جدایى سر مى دهند و مبارزه ى خود را از مبارزه ى بقیه مردم کشورشان جدا مى کنند و خواهان کارى مى شوند که نتیجه اى اگر داشته باشد به نفع فلان «اُف» و بهمان «ابو و ابى» خواهد بود. و مبادا که اگر فردایى باشد و در این فردا، حکومتى جدید و طرفدار حقوق انسان، بر سر کار بیاید، دوباره شاهدِ تکرارِ هیاهوى کردستان و ترکمن صحرا و خوزستان و امثال این ها باشیم و دست حکومت ملى و انسان گرا را براى تحقق آرمان هاى «مردم ایران» در پوست گردو بگذاریم. واقعا سخن گفتن در این باب، کام انسان ایرانى را تلخ مى کند.

نمى خواهم مطلبى احساساتى و دراماتیک در باره ى «ایران» بنویسم. کلمه ى ایران و کشور ایران، همان طور که مردم در مناسبت ها و رویدادهاى مختلف نشان داده اند، «تنها» تکیه گاهى ست که همه، با رغبت و تمام دل و جان خواهان حفظ آن هستند. علیه «ایران» یا حتى به موازات «ایران»، هیچ شعارى پذیرفته نمى شود و آن که شعار دیگرى بدهد، عاقبت خود «ایران ایران» خواهد گفت. ایرانى که در آن کلمه ى «اقلیت» در هیچ نوعش وجود نخواهد داشت. این کلمه ى زشت و کریه، که امروز ناچار براى نشان دادن تبعیض ها به کار مى رود، باید روزى از ذهن ها پاک شود. نه اقلیت مذهبى، نه اقلیت قومى، نه اقلیت فرهنگى، و نه هیچ اقلیت دیگرى نباید در «ایران» وجود داشته باشد؛ آن چه هست و باید باشد، فقط و فقط «ایران» و «مردم ایران» است.

با هم یک بار دیگر، فیلم ایران ایران گفتن تماشاچیان مسابقه ى فوتبال ایران و کره را نگاه مى کنیم:

از: گویا

خروج از نسخه موبایل