…از “وضع موجود” به شدت “خر کیف” و راضیست: “چرا که نه؟”… ظاهرى شدیدا اغراق آمیز، مملو از زلم زیمبو، مطلا، براق و در عین حال نخراشیده و برى از ذوق و سلیقه دارد. به عبارت دیگر مثل خوکیست که دکلته یا تاکسیدو پوشیده باشد… برای جلب توجه یا رد گم کنی درباره ثروت و جایگاه نامشروعاش، از تکنیک “خیریه”، “کارآفرینی”، “نذری” و …زیاد استفاده میکند… بسیار خرافاتىست و وقت و پول زیادى صرف اطلاع از آیندهاش مى کند
۱- از «وضع موجود» به شدت «خر کیف» و راضیست: «چرا که نه؟»
۲- ظاهرى شدیدا اغراق آمیز، مملو از زلم زیمبو، مطلا، براق و در عین حال نخراشیده و برى از ذوق و سلیقه دارد. به عبارت دیگر مثل خوکیست که دکلته یا تاکسیدو پوشیده باشد.
۳- ساعت مچی طلایی رنگ کلفت، «سوئیچ» و گوشی همراه طلایی و… جز متعلقات ثابت اوست.
۴- سر و وضعاش اگر چه غرق در «برند» است، اما داد میزند رفته در بوتیک و گفته است:«مرا درست کنید، پولش مهم نیست».
۵- اگر زن باشد، دچار توهم «ملکه»گیست و اگر مرد، دچار توهم «دون ژوئن»ی.
۶- در ارتباط با جنس مخالف به شدت بیظرافت، لمپنمآب و متکی بر پول رفتار میکند.
۷- برخورد اش با فقرا، ماموران پارکینگ، مردم کوچه و بازار، خدماتیها، پیشخدمتها، گارسونها و … بسیار زننده و متفرعنانه است.
۸- تلاش عجیبی دارد که برای خود هویتی دانشگاهی و «منزلت علمی» بتراشد: یا خود را «دکتر» معرفی میکند یا دارای دو تا فوق لیسانس و اگر خیلی احمق یا وقیح باشد که کم نیستند؛ «استاد دانشگاه».
۹- معمولا خود را «مشغول در سفارت»، «در کار موزیک یا سینما و فشن» و دارنده دوستان صمیمى در نهادهاى امنیتى معرفى کند.
۱۰- برای پر کردن خلاء اصالت، علاقه زیادی به «کلکسیون» و خریدن عتیقه، شجره نامه، تابلو، عکس قدیمی و …دارد.
۱۱- نزاکت ندارد: یا به شکل غلو آمیز/مضحکی دچار نخوت است، یا به شکل مشمئز کنندهای ادای صمیمیت در میآورد.
۱۲- آداب معاشرت بلد نیست: سلام کردن، راه دادن، تعارفات معمول و …
۱۳- دوست دارد لفظ قلم صحبت کند اما دایره لغاتاش آنچنان محدود است که در چهار جمله دستاش رو میشود.
۱۴- در حضور دیگران مدام در حال «معاملات میلیاردی» و انجام «کارهای مهم»، تماس تلفنی با «سلبریتی»ها و بازیگران سینما و…، یا تعریف خاطره از فلان میهمانیِ فلان فرد مشهور است.
۱۵- دوست دارد دیگران بدانند «خیلی خرش میرود».
۱۶- از حضور افراد تربیت شده، دارای اصالت، با نزاکت و دارای شخصیت محکم و متکی به نفس، معذب و دستپاچه میشود.
۱۷- جز درباره پول، مراکز خرید، رستوران، آفرود، اسب دوانی، پاراگلایدر، هیات حاج فلانی، میهمانی در لواسان، فلان سالن زیبایی و… هیچ اطلاعات قابل عرضهاى ندارد.
۱۸- زبان «انگلیسی» به نظرش یک پدیده «لاکژری»ست. بنابراین با وجود عدم تسلط به زبان، از لغات یا عبارات پیش پا افتاده و غیر ضروری «خارجی» زیاد استفاده میکند: فان داشته باشیم، من هپی شدم که اینو گفتى، تیستاش خوب بود، کال داشتم و …
۱۹- از آنرو که خودش هم جایگاه جدیدش را باور ندارد، مدام از خودش و داشتههایش عکس و فیلم میگیرد.
۲۰- تمام جهاناش در «عشق و حال»و چشم و همچشمی خلاصه میشود.
۲۱- در جمعها یا محافلی که مباحثی غیر از باشگاه، آرایشگاه، خودرو، کیفیت فلان هتل در آنتالیا و … مطرح شود، حوصلهاش سر میرود و با گوشی و سوئیچاش بازی میکند.
۲۲- از نظرش مباحث سیاسی و مقولات جمعی خسته کننده یا «خطرناک» است. او هم میگوید:«من سیاسی نیستم»، حال آنکه هر چه دارد از پیامدهای تحولات «سیاسی» دارد.
۲۳- در آن ِ واحد هم «پاچه ورمالیده» است و هم «بیاعتماد بهنفس». ممکن است در ابتدای مواجهه اول با تکبر رفتار کند و در انتها رازهای مگو اش را هم برملا کند.
۲۴- لزوما موجود بد ذاتى نیست و حتى ممکن است احساسات قوى و یا لوتىگرىهاى خاصى داشته باشد هرچند که معمولا بسیار سکتاریست، بیگانه هراس و «آشنا-محور» است.
۲۵- دچار توهم «زرنگی» ست و اگر از او پرسیده شود ثروت یا منزلت جدیدش را از چه طریقی به دست آورده، مدعی «داشتن از گذشته»، «استعداد»، «زحمت» و «هوش بالا» میشود.
۲۶- برای جلب توجه یا رد گم کنی درباره ثروت و جایگاه نامشروعاش، از تکنیک «خیریه»، «کارآفرینی»، «نذری» و …زیاد استفاده میکند.
۲۷- بسیار خرافاتىست و وقت و پول زیادى صرف اطلاع از آیندهاش مى کند.
۲۸- طرز صحبت، طرز پوشش، و نحوه رفتار دیگران را به سرعت الگو قرار مىدهد، هر چند هر کاری میکند «خود واقعی» اش باز بیرون میزند.
۲۹- هم رقت انگیز است، هم نفرت انگیز. هم مضحک است، هم عصبانی کننده.
۳۰- میخواهد، میخواهد، باز هم میخواهد.
از: گویا