ویتگنشتاین و نقد زبان فلسفی

wittgenstein

لودویگ ویتگنشتاین

علیشاه سلطانی

مشکل زبان و رنجهای فلسفه و منطق

ویتگنشتاین؛ فیلسوف اتریشی، مشکلات نظری فلسفه را مشکلات ناتوانی زبان میدانست چون به نظر او واژه ها در جملات مختلف معنای گوناگون دارند وغالبا در زبان دارای چند معنی هستند. او میگفت زبان روزمره نیز پر از تضاد و سوء تفاهم است.

ویتگنشتاین نخستین بار درآغاز قرن ۲۰ اصطلاح “فلسفه زبان” را بکاربرد وکوشش نمود که فلسفه رابه علوم طبیعی و ریاضیات و منطق نزدیک کند. وی قصد داشت با کمک منطق و علوم طبیعی ونظریه شناخت علمی، فلسفه را نجات دهد و میگفت فلسفه متافیزیک معمولا اشعاری هستند درلباس تئوری. او شاگرد راسل و نماینده پوزیویتیسم منطقی در غرب بود و راسل او را یک نابغه نامید.

لودویگ ویتگنشتاین میان سالهای ۱۹۵۱-۱۸۸۹ میلادی زندگی نمود ودرسن ۶۲ سالگی براثرسرطان درگذشت. پدرش یک کارخانه دارثروتمند بود. وی بدلیل مشکلات شخصی روانی ناشی از جنگ جهانی اول و تمایلات همجنسگرایی در تمام عمر احساس گناه میکرد ولی براثرکتابی از تولستوی در باره انجیل ها، دچار تحولات درونی در سرنوشت و زندگی شد.

ویتگنشتاین بعدها نوشت که هر از گاهی برای استراحت از رنجهای منطق و فلسفه به سینما میرفت. طبق روایتی او دربسترمرگ گفته بود به آیندگان بگویید که او با کمک فلسفه ومنطق زندگی جالب وپر هیجانی را داشته. وی بخشی از ارثیه پدری را به شاعران نیازمند هم زمان خود مانند ریلکه و تراکل بخشید.

دو ادعا و کوشش مهم ویتگنشتاین در تاریخ سیر اندیشه در غرب، اعلان پایان عمر فلسفه سنتی در غرب، و نقد زبان بود. وی میگفت اکثر پرسشها وجملات فلسفی درباره اشیاء و مقوله ها، یا غلط هستند یا بی معنی، در حالیکه جمله باید شکل منطقی واقعیات را نشان دهد، هدف فلسفه توضیح منطقی افکار است ولی فلسفه در طول تاریخ ۲۷۰۰ ساله خود نتوانست به پرسشی پاسخ دهد وفقط هرج و مرجی از افکار وجهان بینی ها را موجب شد.

در نظر ویتگنشتاین فلسفه در هیچ زمینه ای نتوانست خودرا به سطح منطق و علوم طبیعی ومطلق ارتقا دهد و خودرا با موضوعات ظاهری وغیرمهم مانند بحثهای هستی و وجود و ظاهر و باطن و ایده و قیامت و حقیقت و زمان و غیره مشغول نمود، و بدلیل ضعف وناتوانی زبان نمی توان مقوله ای فلسفی را روشن بیان کرد یا تفهیم نمود.

ویتگنشتاین مدعی است انسان نه تنها با دردسرهای جملات متافیزیک روبرو هست بلکه پرسشها نیز گاهی ایده آلیستی و متافیزیکی هستند. بجای زبان دانشگاهی بهتر است گاهی از زبان عامیانه هم برای طرح موضوعات فلسفی استفاده نمود. او به کشف اختلاف زبان عامیانه و زبان علمی نائل گردید و مینویسد از جمله وظایف فلسفه اینست که از دامی که زبان برای تفکر پهن کرده جلوگیری کند و باید واژه ها را از برج عاج متافیزیک شان پایین آورد تا طرز استفاده ازآنهادرزندگی ممکن شود.

ویتگنشتاین موجب پیشرفت رشته منطق ریاضی مدرن نیزشد و میگفت فلسفه باید خادم وخدمتکارعلوم باشد وتنها هدف فلسفه این است که سبب آزادی زندانی از اسارت گردد. درنظراو، خدا یعنی سرنوشت که مستقل از جهان و اراده انسان است. وی از جمله فیلسوفان منطق و علوم طبیعی است که در آغاز قرن ۲۰ به طرح اینگونه موضوعات وپرسشها پرداخت.

ویتگنشتاین اشاره میکند که تجربیات ۲۷۰۰ ساله نشان داد که تمام کوششها برای اتمام هرج ومرج سیستم های فکری وتغییر سرنوشت فلسفه باشکست روبرو شده. از جمله آثار او – تحقیقات فلسفی- یاد داشتهای روزانه- و بحث های منطقی- هستند.

مشهورترین کتاب ویتگنشتاین “تحقیقات فلسفی” در سال ۱۹۲۲ منتشرشد. او بر این باور بود که با کمک این کتاب به تمام پرسشها و موضوعات فلسفی زمان خود جواب داده و به این دلیل چند سالی از هرگونه کوشش فلسفی دست کشید تا اینکه در سال ۱۹۵۳ با انتشار کتاب دوم خود یعنی “بحث های فلسفی” به رد پاره ای از نظراتش در کتاب اول پرداخت. معروف ترین جمله ویتگنشتاین این بود که میگفت “در باره موضوعی که نتوان واضح و روشن حرف زد، بهتر است سکوت نمود”.

توسط -

سایت ملیون ایران در تاریخ

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل