سایت ملیون ایران

نامه به ترامپ بازی موش و گربه نیست!

هیچ یادداشتی ناراحت‌کننده‌تر از این نیست که از فحوای آن بوی حمایت از حاکمیت جمهوری اسلامی استشمام شود که همه‌اش دلال بازی و مافیای ساخته‌شده از دلارهای نفتی و سرکوب مردم است. اما هیچ اقدامی هم بدتر از این نیست که زمینه‌ساز شرایط و آینده‌ای باشیم که بعد از سی سال به این واقعیت برسیم که دوباره به نقطه صفر بازگشته‌ایم.

نامه سی فعال سیاسی به دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا یادآور آخرین سری از کارتون تام و جری است که یک جوجه زرد رنگ نیز به نقش‌های سه گانه این کارتون اضافه شد. جوجه نادان تازه وارد که قاعده بازی و خطرناک بودن بازی جوجه‌ها با گربه‌ها را درک نمی‌کند، اشتیاق زیادی دارد تا هم بازی گربه شود و مسیر دهان گربه را تا به انتها طی کند.موش در این بازی همه تلاش خود را به کار می گیرد تا جوجه را از خورده شدن نجات دهد اما ندانم کاری جوجه سر به هوا و تلاش‌هایی که نهایتا منجر به خوردن او می‌شود در سراسر فیلم پایان ندارد.

نوشتن نامه به ترامپ حاوی خطاهای استراتژیک خطرناکی است به بزرگی اشتباه‌های جوجه زرد کارتون تام و جری. خطاهایی که ممکن است زمینه‌ساز یک بازی سراسر باخت علیه مردم ایران شود.

نادیده گرفتن نقش اسراییل و سعودی‌ها
نامه سی تن به نحو ناشیانه‌ای مسئولیت همه مسائل بغرنج و تاریخی خاورمیانه را متوجه جمهوری اسلامی می‌بیند و حتی اشاره‌ای به اسراییل و توطئه‌های عربستان سعودی علیه مردم منطقه ندارد. آن‌ها حتی هنوز وارد این عرصه نشده‌اند که اتحاد جدید عربستان و اسراییل بخش مهمی از بازی‌های منطقه‌ای را شکل داده  که نه علیه جمهوری اسلامی که علیه هویتی به نام ایران است.

اشاره نامه سی تن به موشک‌های بالستیک ایران بی‌ارتباط‌ترین بخش نامه است. نوشتن نامه به ترامپ و اشاره به طرح‌های موشکی تردیدهایی را ایجاد می‌کند و موضوع را اندکی پیچیده و مشکوک می‌کند.اصرار بر محدود کردن فعالیت موشکی ایران یک درخواست صرفا اسراییلی با حمایت عربستان سعودی است تا تنها برتری احتمالی ایران در مقابل شیوخ تا دندان مسلح منطقه کارایی خود را از دست بدهد.

هنوز هیچ کس نمی‌داند موشک‌های ایرانی در یک کارزار واقعی کارایی بیشتری از موشک‌های صدام حسین داشته باشد. اما مطرح کردن موضوع طرح‌های موشکی ارتباطی به چنین نامه‌ای ندارد. به همین دلیل این نکته به ذهن متبادر می‌شود که نیت‌های دیگری در پس این نامه فعال بوده است و امضا کنندگان نامه در بازی کسانی قرار گرفته اند که لهجه فارسی ندارند.

تحریم‌ها
اکثریت مردم ایران با قاطعیت معتقدند هر کسی که طرفدار برقراری تحریم باشد از آنان نیست. بدیهی است که درخواست تحریم فرماندهان سپاه یا تحریم امپراطوری مالی رهبر ایران که ردی از آن در جایی دیده و گزارش نشده است منجر به برقراری تحریم علیه نهادهای دولتی ایران می‌شود که مردم ایران را بیش از پیش درگیر می‌کند. این در حالی است که تحریم های قبلی تقریبا هنوز برقرار هستند.

احتمالا این سی تن نشنیده‌اند که اطلاعاتی‌ها و امنیتی‌های ایران مانند همه اطلاعاتی‌های سراسر جهان، با ده‌ها پاسپورت و نام‌های جعلی و حتی پاسپورت‌های دو تابعیتی به هر نقطه‌ای از جهان سفر می‌کنند و ردیابی آن‌ها تقریبا غیرممکن است. دشوارتر از ردیابی آن‌ها ردیابی اموال و شرکت‌های آنان است که بیش‌تر در خود ایران فعال است اما بی‌تردید درخواست برای باز کردن پرونده‌ای علیه آنان فقط توجیه‌گر برقراری تحریم‌هایی می‌شود که توان ملی را به یغما می‌برد.

هر چند سیاست‌های داخلی جمهوری اسلامی ایران به لحاظ سرکوب انواع آزادی‌های فردی و اجتماعی به غایت بد ترکیب و غیر قابل دفاع است و به‌شدت در بی‌حیثیت کردن نام ایرانیان و ایران در عرصه جهانی نقش داشته است٬ با این احوال ٬ قضاوت پیرامون جزییات بازی منطقه‌ای ایران چنان دشوار است که شاید لازم باشد تاریخ در مورد آن قضاوت کند.

ایران مقصرتر است یا سعودی‌ها
برای فهم اینکه واقعا کدام کشور در منطقه خاورمیانه از متحجرترین اقشار سیاسی و مذهبی حمایت و جریان‌سازی کرده است توجه به تاریخچه سیاست‌های عربستان سعودی در منطقه بسیار لازم است. درست است که طی ۳۵ سال گذشته از افغانستان ٬ لبنان٬ عراق٬ سوریه ٬ بحرین٬ و امروز یمن هرجا که عربستان سعودی حضور داشته وزارت اطلاعات ایران یا سپاه قدس ایران هم حضور داشته است. اما این امنیتی‌های عربستان سعودی یا جریان‌های داخلی و غیر دولتی عربستان سعودی بودند که قربه الی الله از القاعده و طالبان حمایت کردند و شمال پاکستان و جنوب افغانستان را برای مدت چهل سال به خاک و خون کشیدند. سعودی‌ها با حمایت مالی و لجیستیکی از تشکیلاتی که بریگادهای حملات انتحاری تربیت می‌کردند عملا مسئول کشته و تکه‌پاره شدن صدها هزار شهروند عراقی سوری افغانی پاکستانی بوده و هستند و هیچ‌گاه سندی در جایی منتشر نشد که ایران در این اغتشاش‌های هولناک منطقه‌ای نفت بر روی آتش ریخته باشد.

آنچه که در نامه به ترامپ فهمیده نشده این است که امنیتی‌های ایران در اکثر موارد با تسبیح و دعای کمیل و نماز جماعت و روضه‌خوانی و رساله احکام و اصول کافی کار نفوذ در کشورهای هدف را آغاز می‌کردند و اقدام‌های امپریالیستی انجام می‌دادند، اما سعودی‌ها به عنوان رهبر جهان عرب و خادمین حرمین شریفین همواره با حمایت از افراطی‌ترین جریان‌های قبایلی یا مذهبی خود را در منطقه درگیر می‌کردند.

پیچیدگی‌های ترکیب رفتار امنیتی‌ها و سپاه در ایران و منطقه بسیار دشوار است٬ تا حدی که قضاوت پیرامون برآیند این رفتار فقط در یک ظرف زمانی طولانی مدت امکان‌پذیر است. برای مثال٬ همان برادران سپاهی که با باتوم و میل‌گرد از تظاهرات مردمی در خیابان‌های تهران استقبال می کردند در عراق جلو نفوذ داعش به سوی مرزهای ایران را گرفتند. قضاوت پیرامون درست یا غلط‌بودن استراتژی همین امنیتی‌ها در سوریه حتی دشوارتر است٬ اما این قدر بدیهی هست که بفهمیم اگر بشار اسد به عنوان عروسک خیمه‌شب‌بازی ایران سقوط کرده بود هر دو عراق و سوریه با هم تبدیل به منطقه‌ای مطلقا غیر قابل کنترل می‌شدند و کنترل غرب کشور ایران یا حتی خوزستان بس دشوار می شد .

کاش دانش منطقه‌ای کسانی که نامه به ترامپ نوشتند در حدی بود که می‌فهمیدند این بازی ایران نبود ٬ بلکه بازی پیچیده و هولناک عربستان سعودی و شیوخ و نهادهای مذهبی عرب خلیج فارس بود که سیلاب داعش را به راه انداخت و عراق و سوریه را جاروب کرد. فقط حساب سعودی‌ها٬ وهابی‌های میلیاردر و نیز موسسات مالی قطری‌هاست که توان تجهیز داعش را با صرف میلیاردها دلارنفتی را دارا بود و چه بسا هست. حال چگونه است که در چنین شرایطی ایران متهم به کشورگشایی و نیات امپریالیستی می‌شود اما اشاره‌ای به حمایت‌های سعودی‌ها از القاعده و داعش و سنی‌های افراطی نمی‌شود.

چرا در نامه به ترامپ از او درخواست نکردند در کنار محکوم کردن جمهوری اسلامی٬ رسیدگی به پرونده سعودی‌ها در جریان حملات یازده سپتامبر را تسریع کند تا ریشه‌های اصلی داعش سلفی در کل منطقه بازنگری و خشک شود.

درست است که جمهوری اسلامی داعش شیعی است ٬ اما وقتی نامه به ترامپ می‌نوشتند این را نمی‌دانستند که تجهیز ده‌ها هزار نفر از نفرات داعش در شمال سوریه زیر نظر ماهواره‌ها و شبکه‌های امنیتی کشورهای عرب به علاوه اسراییل و آمریکا انجام شد، اما هیچ‌یک از منابع امنیتی منطقه از جابه‌جایی هزاران نفربر و تویوتای متعلق به داعش گزارشی در جایی منتشر نکردند در حالی‌که ایران مطلقا نقشی در این بازی کثیف علیه مردم مظلوم منطقه نداشت.

اما هرچه هست سعودی‌ها برای زمین زدن رقیب ایرانی خود فقط هزینه جلیقه‌های انتحاری در عراق و سوریه و افغانستان را نمی‌پردازند. آنها کمک‌های کلانی هم به روندهایی می‌کنند که قرار بود داعش انجام دهد و نتوانست. یعنی بزرگ‌کردن تهدید ایران. و راه انداختن دوباره تهدید نظامی به جای دیپلماسی.

در نهایت٬ اگر تلاش سعودی‌ها برای سرنگرفتن توافق هسته‌ای ایران به جایی نرسید ٬ ولی آن‌ها هنوز پول خرج می‌کنند٬ اما برای از هم پاشیدن این توافق و تشدید تحریم ایران. نوشتن نامه به ترامپ که هنوز هیچ بخشی از سیاست خارجی‌اش معلوم نیست،  شبهه‌‌ی افتادن در بازی سعودی‌ها را به ذهن متبادر می‌سازد. البته هر قدر اوضاع پر تنش‌تر و نا آرام باشد بی‌تردید برادران سپاه و هزاران شرکت وابسته آنها سود خواهند برد و مردم با آموزش و تغذیه و آرامش و بهداشت و فرهنگ کمتر و اعصاب خردتر بازنده خواهند بود.

پی‌نوشت: بخش‌هایی از این یادداشت را از یکی از نوشته‌هایم در سایت روزآنلاین با عنوان «شعبه کیهان در اپوزیسیون» وام گرفته‌ام.

از: زیتون

خروج از نسخه موبایل