این جمله بنیانگذار جمهوری اسلامی را پس از ترور نافرجام اکبر هاشمی رفسنجانی به یاد داریم که گفته بود هاشمی زنده است چون نهضت زنده است. اکنون هاشمی رفسنجانی، یکی از معماران اصلی نظام اسلامی در ایران دیگر زنده نیست.
بخش اصلی زندگی سیاسی او که فروتنانه خود را امیر کبیر ایران میدانست، در سالهای پس از انقلاب، در چند فراز و در یک فرود بلند شکل گرفته است. کارنامهاش را میتوانیم در یک جدول به نمایش بگذاریم، جدولی که آشکارا نشان میدهد او هر چه امیرتر بوده، یعنی قدرت امر دادن داشته رذیلتر هم بوده است.
کارنامه هاشمی رفسنجانی در چهار مقطع
مهمترین دستاورد هاشمی رفسنجانی مانند سموئیل در کتاب مقدس این است که بعد از خلع پادشاه، پادشاه دیگری را به سلطنت رساند و خیمهای را که در حال فروافتادن بود برافراشت.
در دین یهودیت سموئیل آخرین فرد از داوران (دیانیم) است که پیامبری خود را در سرزمین اسرائیل شروع میکند. بعد از او قوم اسرائیل برای اولین بار دارای پادشاه میشود.
در سوره بقره، آیه ۲۴۶ آمده است:
«پیامبرشان (سموئیل) به آنان گفت در حقیقت خداوند طالوت را بر شما به پادشاهی گماشته است گفتند چگونه او را بر ما پادشاهی باشد با آنکه ما به پادشاهی از وی سزاوارتریم و به او از حیث مال گشایشی داده نشده است پیامبرشان گفت در حقیقتخدا او را بر شما برتری داده.»
نقطه اتکای هاشمی رفسنجانی هم تا آخر عمر همین یک دستاورد بود: دوستی با آیتالله علی خامنهای که سلطنتاش بر روی زمین را به او مدیون است. او خود درباره دوستیاش با خامنهای گفته است: «در این ۶۰ سال غیر از دوستی، محبت، همکاری و اعتماد نسبت به هم چیزی نداشتیم.»
مخالفانش در درون دایره حکومت تا جایی به او حسد و کینه داشتند که او را با «ابوجهل»، بازرگان قریشی که دشمنیاش با پیامبر زبانزد است مقایسه میکردند. بنیانگذار بودن و دشمن او تلقی شدن هم دوگانگیای است که بخشی از شخصیت و لاجرم زندگی رفسنجانی را رقم زده است. فرج سرکوهی، به بُعد دیگری از دوگانگی شخصیت متناقض هاشمی رفسنجانی اشاره میکند:
«رفسنجانی را نخستین بار در زندان زمان شاه دیدم. در میان روحانیونی که در آن سالها با حکومت استبدادی شاه مبارزه میکردند و به زندان میافتادند و در سنجش با کسانی چون طالقانی، منتظری، لاهوتی و…. چهره مهمی نبود اما خصیصهای داشت که در دیگر مبارزین آن زمان، چه مذهبی و چه غیر مذهبی، دیده نمیشد یا حداکثر به یکی دو چهره در چند دهه محدود بود. رفسنجانی هم در سیاست فعال بود و هم دلالی بود که به پول درآوردن دلبستگی وافر داشت و به ویژه با واسطه دلالی زمین و خودرو، که در آن روزگار در میان مبارزین ضد ارزش بود. رفسنجانی فرصتطلب و زیرک هم بود.» ( +)
درباره مقایسه با امیرکبیر هم همینقدر کفایت میکند که دانشگاه آزاد اسلامی را با دارالفنون مقایسه کنیم. دارالفنون صنیعالدوله و احتشامالسلطنه و میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل تربیت کرد، دانشگاه آزاد اسلامی باعث و بانی مدرکگرایی و جعل مدرک تحصیلی در ایران بود: یک بنگاه پولساز بدون شأن علمی.
از: رادیو زمانه