سایت ملیون ایران

برگزیت برای ایران به جای آشتی ملی

پیشنهاد محمد خاتمی برای آشتی ملی در نگاه بسیاری، یک پیشنهاد خام و زودهنگام بود که از همان ابتدا می‌شد پاسخ آن‌را حدس زد. اما رهبر جمهوری اسلامی به‌جای این‌که مانند همیشه موضوع را به سکوت برگزار کند تا فراموش شود، با پاسخی منفی و صریح٬ همه کارت‌های خود را یک‌جا رو کرد و مسئولیت ادامه وضع موجود و عواقب آن را بر عهده گرفت و بار دیگر اثبات کرد که حتی به قیمت پاکستان و افغانستان شدن ایران ٬ ‌حاضر به مصالحه یا کوتاه آمدن از نظر خود و اطرافیان امنیتی و سپاهی خود مانند حسین طائب و شریعتمداری نیست.

در واقع بعد از آن جمله معروف رهبر که در سال ۸۸ گفت نظر من به نظر احمدی‌نژاد نزدیک‌تر است و پس از آن کشور ویران شد٬ رد صریح پیشنهاد آشتی ملی به عنوان دومین خطای استراتژیک جبران‌ناپذیر در سوابق رهبری ثبت شد. این در حالی است که با شناختی که از خاتمی و شرائط داخلی کشور داریم منظور خاتمی از آشتی ملی فقط کمی باز شدن فضا برای طیف اصلاح‌طلبان درون نظام بوده است، نه حتی این‌که مثلا انتخابات خیلی آزاد برگزار شود یا عفو عمومی اعلام گردد٬ یا مثلا روشنفکران و روزنامه‌نگارانی که از ترس جان کشور را ترک کردند دوباره به ایران باز گردند.

شاید هم خاتمی مصالحه‌جو با طرح آشتی ملی، بازی حساب‌شده برخی از امنیتی‌ها را خورد که شنیده می‌شود مدتی است از ترس ترامپ٬ پیشنهاد اصلاح‌طلبان برای صرفا گفت‌وگو پیرامون برخی مصالحه‌ها را پذیرفته‌اند. در هر حال هرچه هست پیشنهاد آشتی ملی محمد خاتمی به رهبر ٬ مانند این است که از ماشین پیکان انتظار داشته باشیم کارکرد یک ایرباس مسافربری را بر عهده بگیرد.

انعکاس تنش های دولت ترامپ در ایران

روزهای اول که دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا شد و تهدید نظامی ایران و نیز پاره‌کردن برجام جدی شد، همه مقام‌های سیاسی درایران منتظر شمارش معکوس برای شروع یک بحران جدی در روابط ایران و آمریکا بودند. اما با رای‌های پی‌در‌پی دادگاه‌های آمریکا پیرامون نقض ممانعت سفر شهروندان هفت کشور از جمله ایرانیان به آمریکا٬ این تصور در میان لایه‌های امنیتی ایران شکل گرفت که نباید از ترس تب به مرگ رضایت داد و بخاصر ترامپ به اصلاح‌طلبان روی خوش نشان داد.

دو روز پیش دونالد ترامپ بزرگ‌ترین گام اشتباه خود را برداشت و در یک مصاحبه مطبوعاتی همه رسانه‌های آمریکا را دروغگو خواند و عملا کاخ سفید را با همه شبکه‌های خبری آمریکا درگیر کرد. استعفای مشاور امنیت ملی ترامپ و نیز درخواست نیویورک تایمز برای تحقیق پیرامون روابط دولت ترامپ و روسیه حاکی از بحران‌های جدیدی در آمریکاست که پرونده ایران و انکار برجام را فعلا به تاخیر می‌اندازد. به این ترتیب شاید بتوان این احتمال را داد که خطری به نام دونالد ترامپ برای ایران یک خطر خیلی فوری و فوتی نباشد٬ اما هرچه هست همه تقریبا بر این نکته توافق نظر دارند که ایران با بن‌بست‌های سیاسی اقتصادی جدی مواجه است که با یا بدون تهدیدهای ترامپ بیرون آمدن از آن به آسانی امکان‌پذیر نیست.

هشت بحران خانمان سوز و سریالی جمهوری اسلامی

نگاهی اجمالی به بحران‌های یکی دو سال گذشته، که رهبر جمهوری اسلامی برخلاف پیشنهاد آشتی ملی همه‌ی آن‌ها را به سکوت برگزار کرد، حاکی از این است که ظرفیت سیاسی اجتماعی ایران از بحران کاملا پر شده است. فاجعه اسیدپاشی به صورت زنان در اصفهان، بحران اختلاس‌های میلیارد دلاری پی‌درپی مسئولان و بنگاه‌های حکومتی، ماجرای حقوق‌های نجومی٬ پرونده سعید طوسی٬ افشای ۶۳ حساب به نام شخص رئیس قوه قضاییه و واریز بیست میلیارد تومان سود ماهیانه آن به حساب صادق لاریجانی٬ پرونده فسادهای گسترده شهرداری و واگذاری املاک گران قیمت به افراد نشانه‌دار٬ فاجعه پلاسکو و علنی شدن ناکارایی مدیریت شهری و از همه دردناک‌تر بحران ملی ریزگردها و تهدید کل استان خوزستان به خالی شدن از سکنه و تبدیل شدن به خرمشهر و آبادان٬ همگی حاکی از این است که کشوری به نام ایران با حاکمیت جمهوری اسلامی براساس استانداردهای جهانی در معرض خطرهای جدی قرار دارد و ادامه این روند با چنین کارکردی هزینه‌های جبران‌ناپذیری را بر این ملک و خاک وارد می‌آورد.

مجموعه عوامل فوق این فرضیه بدیهی را شکل می‌دهد که مشکلات ساختاری و ذاتی جمهوری اسلامی که مهم‌ترین آن‌ها از قانون اساسی و اختیارات آسمانی ولایت فقیه و ناسازگاری طبیعت نشات می‌گیرد نه رفع‌شدنی است و نه اصلاح‌پذیر. پس از ۳۸ سال جمهوری اسلامی هر آنچه را که در توان داشته عرضه کرده است و ۳۸ سال زمان برای به بار نشستن یک مدل سیاسی هم لازم بود و هم کافی. بعد از ۳۸ سال٬ امروزه تامین نان و اشتغال برای مردم٬ آب سالم٬ مسکن ٬ بهداشت ٬ و آموزش و آسایش نسبی همه اقشار در سراسر کشور هم دشوارتراست و هم غیر قابل دسترس‌تر.

حداقل دستاورد یک مدل توسعه تامین نیازهای اولیه‌ای است که شهروندان برای زندگی روزانه خود به آن نیاز دازند. اما هشت بحرانی است که به آن اشاره شد جای‌گزین امنیت و آسایش و آب و برق و اتوبوس مجانی شده است که آیت‌الله خمینی در بدو ورود به ایران وعده آن را داد. امروز و در سایه تهدیدهای رئیس‌جمهور جدید آمریکا که هر روز به شکلی تکرار می‌شود باید بتوان به یک راه حل میان‌بر متوسل شد که هم تهدیدهای اقتصادی و نظامی آمریکا را تعدیل کند و هم اینکه شاید بتواند یک راه حل اجرایی‌تر ٬‌ آزموده‌تر ٬ و کم هزینه‌تر برای خروج از این همه بحران سیاسی و مدیریتی را فراهم کند
.
برگزیت ( خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا ) یا همان مدل رای‌گیری که مردم انگلیس بر اساس آن نسبت به ماندن یا ترک اتحادیه اروپا اظهارنظر کردند پیشنهادی است که برای ادامه یا پایان وضعیت موجود در چند کشور آزموده شد. در واقع اگر با پیشنهاد آشتی ملی نمی‌توان برای آینده برنامه‌ریزی کرد، بی‌خطرترین راهکار طرحی شبیه برگزیت است.طی ده سال گذشته در سه کشور مهم سه رای‌گیری برای پایان دادن یا ادامه وضع موجود به ترتیب زیر تجربه شده است.

۱ــ رای گیری ۱۸ دسامبر ۲۰۱۴ برای استقلال اسکاتلند از بریتانیا

در این همه‌پرسی که با حضور حدود ۸۵ درصدی اسکاتلندی‌ها برگزار شد، ۵۶ درصد به جدایی این سرزمین از انگلیس رای منفی دادند و تنها ۴۴ درصد از مردم اسکاتلند با این جدایی موافق بودند. با این رای‌گیری بحث جدا شدن اسکاتلند از انگلیس بدون هیچ تنشی به پایان رسید.

۲ــتوسل به رای‌گیری برای استقلال و جدا شدن کبک فرانسه زبان از کشور کانادا

ایالت فرانسه زبان کبک، بزرگ‌ترین ایالت کانادا و وسعت آن اندکی کمتر از خاک ایران است. در این ایالت، که زبان رسمی آن فرانسه و نه انگلیسی است، تا کنون دو بار و در سال‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۵ رفراندوم برای ایجاد ترتیبات قانونی صورت گرفت که منجر به جدا شدن کبک از کانادا شود. در هر دو بار تلاش برای جدا شدن از کانادا شکست خورد. سال ۲۰۱۴ نیز حزب ناسیونالیستی طرفدار جدا شدن از کانادا در انتخابات شکست سختی از از حزب لیبرال خورد که مخالف استقلال است٬ و به این ترتیب٬ پرونده جدا شدن کبک از کانادا بدون جنگ و خونریزی و فقط از طریق رای‌گیری و انتخابات برای همیشه بسته شد. در جریان رای‌گیری مردم کبک به رغم شعارهای زیبای استقلال‌طلبان به این فکر می‌کردند که منافع اقتصادی آنها با جدا شدن از کانادا کاهش می‌یابد و مشاغل زیادی از دست می‌رود پس بهتر است احساساتی نشوند.

۳ــ برگزیت و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا

با رای‌گیری ژوئن ۲۰۱۶ کشور انگلستان از اتحادیه اروپا خارج شد و این امر تبعات سیاسی اقتصادی قابل توجهی را متوجه انگلیس و اتحادیه اروپا کرد. در ترکیب آرا٬ مردم اسکاتلند و ایرلند شمالی به ماندن در اتحادیه اروپا رای دادند اما انگلیسی‌ها و ولزی‌ها به غیر از ساکنان لندن٬ خواهان خروج از اتحادیه اروپا بودند. پس از رای‌گیری این تمایل در ایرلند شمالی و اسکاتلند بوجود آمده است تا با رای‌گیری دوباره ٬ به صورت مستقل به اتحادیه اروپا بازگردند.

برگزیت برای ایران

آشتی ملی راهکار حل اختلاف‌نظرهای بحران‌گونه ساختاری و لاینحلی است که جوامع از طریق راه‌کارهای معمول نتوانسته‌اند را حلی برای آن پیدا کنند و پس از سال‌ها، ادامه این معضلات، همه ساختارهای سیاسی اجتماعی را دچار مشکل مضاعف می‌نماید. بر این اساس معمولا کسی که پیشنهاد آشتی ملی را مطرح می‌سازد ــ همانند آن‌هایی که مثلا خواهان شفاف‌بودن حساب‌های مالی هستند٬ یا اصرار دارند انتخابات بدون تبعیض و آزادانه برگزار شود ٬ یا حتی موضوعات جدیدتری مانند محیط زیست را مورد تاکید قرار می دهند ــ همانی است که به نفع منافع جمعی آماده کوتاه‌آمدن است.

برعکس٬ در همه نظام‌های سیاسی، کسانی که پیشنهاد آشتی ملی را بر نمی‌تابند و با آن مخالفت می‌کنند، به احتمال زیاد همان‌هایی هستند که مسبب بخش اعظم بحران‌های لاینحل هستند و آشتی ملی منافع آن‌ها را به خطر می‌اندازد .
بنابراین٬ نظام های سیاسی اگر نتوانند با آشتی ملی راهکار خروج از بحران های کهنه و لاینحل را طراحی کنند و زمینه مشارکت دوباره و عمومی همه حذف شده‌ها را فراهم کنند٬ جایگزین‌های دیگری در صحنه روابط بین‌الملل برای آن تجربه شده است.

در مورد ایران٬ اگر جمهوری اسلامی و نظام ولایت‌فقیه، آن‌چنان که ادعا می‌شود واقعا به آسمان وصل است و ادامه راه انبیاست٬‌ برگزاری یک رفراندوم شبیه به برگزیت انگلستان، یا شبیه انتخابات در کبک کانادا٬ یا همانند انتخابات دراسکاتلند منجر به تایید دوباره همین نظام با همان ترکیب و همان چیدمان می شود. وگرنه، اگر قرار است آشتی ملی به عنوان یک راهکار خروج از بحران با انکار و پرت‌و پلاگویی منجر شود شاید روزی برسد که با آشتی ملی هم نتوان کشور را نجات داد.

آقایان مدیران اصلی کشور، که اکثرا بالای هشتاد سال سن و کلکسیونی از انواع سرطان‌های لاعلاج را دارند، خیلی نگران ده سال آینده و آشتی ملی نیستند٬ زیرا معلوم است ده سال آینده کجا هستند. اما اگر نسل جوان کشور را نتوان به ده سال آینده امیدوار کرد، در آن‌صورت شاید تیم دونالد ترامپ با همکاری اسراییل برای آینده ایران راه حل خودش را پیدا خواهد کرد و عربستان سعودی هم هزینه آن را خواهد پرداخت.

از: زیتون

خروج از نسخه موبایل