I wrote this in english and asked a good journalist friend in Canada to translate it to Farsi for me.
از شب مراسم اسکار تاکنون، انبوهی از نوشتههای بیخردانه، از سوی یاوهگویان حرفهای، صفحه عمومی فیس بوک مرا پر کرده است. ازجمله، اعتراض به اینکه چرا من فرصت حضور بر صحنه اسکار را غصب نکردم تا از آن برای ایراد خطابهای در مقابل بیش از یک میلیارد نفر از مخاطبان جهانی استفاده و فعالیتهای مجرمانه جمهوری اسلامی و نقض حقوق بشر در ایران را یادآوری کنم.
درنتیجه این کنایهها و یاوه ها، اکنون تعدادی از مخاطبان من درباره اینکه من واقعاً چه میاندیشم و کیستم، دچار سرگشتگی شده و برایشان ابهامهایی پیشآمده است.
این نوشته – جریان فکری من – برای کسانی نیست که بهخوبی مرا میشناسند یا برای کسانی که به دلیل اهدافی که در ذهن دارند حاضر به تغییر ذهنیت خود نیستند. این نوشته برای آن مردمان خوبی است که برخی از یاوههای نشر یافته در فضاهای مختلف را خوانده و از من انتظار تصحیح و شفافسازی درباره آنها را دارند.
من چنانم که هستم. اگر با نظرات من درباره این موضوعات موافق بودید، چهبهتر، اگرنه، متأسفم که ناامیدتان میکنم – ولی هدف من تحت تأثیر قرار دادن یا جلب رضایت افراد نیست.
این بیست نکتهای است که بدون هیچ اولویتی به ذهنم میرسد:
۱٫ من با شعارهای پوچ و بیمعنی تندروانه شونیستی مانند «هنر نزد ایرانیان است و بس» یا «آمریکا – کشور من است، چه وقتی درست عمل میکند چه وقتی اشتباه» همدلی ندارم و از آنها دوری میکنم.
۲٫ من عضوی از سازمان نایاک NIAC (شورای ملی ایرانیان آمریکا) نیستم. نه به این دلیل که فکر میکنم این سازمان مشکلی دارد. اما من عضو این سازمان نیستم.
۳٫ آیا من از توافق هستهای اوباما با ایران حمایت میکردم؟ بله. این توافقی خوب برای هر دو کشور بود.
۴٫ آیا من از بمباران ایران حمایت میکنم؟ معلوم است که نه. اگر خانواده من درون خانهام به گروگان گرفتهشده باشند، من هیچوقت خانهام را به آتش نمیکشم تا از دست گروگان گیرها خلاص شوم. کسانی هستند که از چنان ایدهای حمایت میکنند. اما من گمان میکنم آنها با چنین طرز تفکری حق ایرانی نامیدن خود را از خود سلب کردهاند.
۵٫ آیا من یک سلطنتطلبم؟ نه. من احترام فوقالعادهای برای شهبانو فرح قائل هستم و با رضا پهلوی ملاقات داشتهام و فکر میکنم او هم همانند پدرش شخصی وطندوست است.
۶٫ آیا من در موضوعات مربوط به حقوق بشر در ایران ساکت ماندهام؟ اگر از سال ۲۰۰۹/ ۱۳۸۸ تاکنون گفتهها و سخنان من را دنبال کرده باشید میبینید که اغلب اوقات درباره این موضوعات سخن گفتهام.
۷٫ چرا درباره مسائل سیاسی در رسانههای اجتماعی خود صحبت میکنم، آنهم وقتیکه تحصیلاتم در زمینه علوم سیاسی نیست؟ فکر میکنم این سؤالی است که عمدتاً کسانی میپرسند که تجربه زندگی در یک فضای دموکراسی را نداشتهاند. این مسئولیت هر شهروندی است که در مسائل سیاسی کشور خود – و در مورد من آمریکا، مداخله کرده و اظهارنظر کند.
۸٫ آیا من از دانلد ترامپ حمایت میکنم؟ نه. من یک لیبرال دموکرات هستم. در انتخابات دوره مقدماتی نیز به برنی سندرز رأی دادم.
۹٫ آیا از قانون منع سفرهای اعلامشده از سوی ترامپ حمایت میکنم؟ نه. این قانون مفیدی برای آمریکا نیست.
۱۰٫ بعدازاینکه نزدیک به ۵۰ سال در آمریکا زندگی کردهام آیا خود را بیشتر ایرانی میدانم یا آمریکایی؟ ایرانی بودن بخشی از تاریخ من و آمریکایی بودن بخشی از هویت من است و هردوی اینها به گونه جداییناپذیری درهمتنیده شدهاند. همانند تخممرغ هم خوردهای که زرده و سفیده آن را پس از ترکیب شدن باهم دیگر نمیتوان جدا کرد. آمریکا کشور من و ایران وطن و زادگاه من است و چقدر خوششانس بودهام که ریشههایم در تمدنی باستانی با فرهنگی غنی مستحکم است و در همان حال، باافتخار تمام فرصت زیستن در کشوری جوان به نام آمریکا را داشته باشم که مرا بر شانههای خود بلند کرد و به اوج آسمانها و ستارگان رساند.
۱۱٫ دیدگاه من درباره ساختار سیاسی ایران این است که مردمی که درون ایران زندگی میکنند باید تصمیم بگیرند که چه ساختار و حکومتی برای آنها بهترین گزینه است؛ اما ترجیح شخصی من دولتی انتخابشده به روش دمکراتیک و سکولار است که از تمامی آزادیهای مدنی و حقوق بشر دفاع کرده و بر پایه جدایی نهاد دین از سیاست بناشده باشد.
۱۲٫ آیا من مسلمانم؟ یهودیام؟ یا بهایی یا مسیحی؟ من به هیچ مذهبی وابستگی ندارم. بااینوجود خودم را شخصی معنوی میدانم و به وجود چیزی در فراسوی خودم اعتقاددارم. مذهب من این است که کار نیک کن و با دیگران به نیکی رفتار کن.
۱۳٫ چرا من نمایندگی آقای فرهادی در مراسم اسکار را قبول کردم؟ من فیلم او را دیده بودم. فکر میکنم فیلمی درخشان است. این فیلم مدتها پیش از آنکه ترامپ رییسجمهور امریکا شود چندین جایزه ازجمله در جشنواره کن را به خود اختصاص داده بود و مدتها قبل از آنکه دستور اجرایی ترامپ در منع ورود شهروندان هفت کشور صادر شود، نامزد جایزه اسکار شده بود.
۱۴٫ چرا من از حضور بر صحنه مراسم اسکار برای محکومیت حکومت ایران استفاده نکردم؟ این مراسم فرصت و جایگاه بیان نظرات و دیدگاه های شخصی من نبود. این جایزه و جایگاه متعلق به آقای فرهادی و این فرصتی برای بیان نظارت و خواندن بیانیه او بود و کل زمانی از سوی آکادمی برای قرائت متن برندگان در نظر گرفته شده بود چهل و پنج ثانیه بود.
۱۵٫ آیا من مأمور جمهوری اسلامی ایران هستم؟ این سوال بهقدری بیخردانه است که من حاضر نیستم با پاسخ دادن به آن، چنین بیخردی را معتبر بشمارم.
۱۶٫ چرا به کشور خودم بازنمیگردم؟ آمریکا کشور من است و من به دلیل فرصتهایی که آمریکا در اختیار من قرارداده است به این جایی که امروز هستم رسیدهام. پس ایران چه میشود؟ من ایران بودم و در سال ۱۹۷۹ از افرادی مثل من خواستند که آنجا را ترک کنیم. به همین دلیل هم، ما و من ایران را ترک کردیم.
۱۷٫ چرا برای بازدید به ایران سفر نمیکنید؟ با توجه به خطرات و ریسکهایی که وجود دارد شما اگر جای من بودید حاضر به این سفر میشدید؟
۱۸٫ آیا من واقعاً نامهای را که چند وقتی است در رسانهها منتشر میشود و ادعا میکند من خطاب به ترامپ نوشتهام را تهیهکرده بودم؟ نه. این نامه کاملاً جعلی است و کسانی که نمیشناسم آن را جعل کرده و به من نسبت دادهاند. من اطلاعیه و توضیحی درباره جعلی بودن آن منتشر کردم که برخی از رسانهها آن را بازتاب دادند.
۱۹٫ من فکر میکنم کسانی که از من انتظار دارند همزمان رفتارهای مغایر حقوق بشر در ایران را محکوم کنم اما همزمان به من توصیه میکنند چون در زمینه سیاست تخصص ندارم نباید درباره آن صحبت بکنم، واقعاً دچار سرگشتگی فکری هستند.
۲۰٫ من همانم که هستم و وظیفه و مسئولیتی ندارم تا رضایت شایعهپراکنها و بداندیشانی که پشت هویتهای جعلی خود پنهان میشوند و در فضای رسانههای اجتماعی به یاوهگویی میپردازند، یا رسانههای زردی که برای اندک درآمدی حاضر به لکهدار کردن نام و اعتبار افراد هستند، را جلب کنم.
منبع:پژواک ایران